کارگران مجتمع مس خاتون آباد از روز چهارم اردیبهشت در اعتراض به عدم تحقق وعده های مسئولین این مجتمع دست به اعتراض زده اند. کارگران دروازه های ورودی مجتمع مس را بسته و مانع ورود مواد اولیه به این مجمع شده و عملا کارخانه را تعطیل کرده اند. اخبار منتشره حاکی از آن است که بعد از تعطیلی شرکتهای پیمانکاری بیش از ٢٥٠٠ کارگر مس خاتون آباد و میدوک به استخدام مس سرچشمه در آمده و توافق بر این بوده است که بعد از یک سال همه آنها استخدام رسمی شوند. کارگران اعلام کرده اند که با گذشت ١٨ ماه از توافق حاصله هنوز مسئولین مس سرچشمه از استخدام رسمی آنها خودداری میکنند.

روز نهم اردیبهشت یگانهای ویژه به کارگران اعتصابی حمله کرده اند٬ اما کارگران کماکان در داخل مجتمع تحصن کرده و خواهان رسمیت

(نکاتی در جواب رضا مقدم)

ماجرای خروج اسالو از ایران و اطلاعیه ای که به امضای هیئت مدیره شرکت واحد پخش شد که در آن اطلاعیه ضمن اعلام اخراج اسالو از هیئت مدیره٬ خواهان قطع هر نوع ارتباط و همکاری با او میشود٬ عکس العملهای مختلفی را به میان کشید. تعداد نسبتا زیادی از فعالین کارگری و کمونیست٬ در نقد تصمیم هیئت مدیره و بیان مخاطرات این موضع برای شرکت واحد و جنبش کارگری٬ تلاش کردند در وهله اول هیئت مدیره اش را دلسوازنه متوجه اشتباه خود کنند و سندیکای واحد را از پرتگاهی که در مقابلش ایجاد شده بود نجات دهند. اینجا قصد من پرداختن به این ماجرا نیست. هدف این نوشته اساسا نقد مصاحبه ای است که در ٢٠ اردیبهشت با رضا مقدم بر

یکی دیگر از کنفرانس های سالانه ی سازمان بین المللی کار (آی ال او) که صد و دومین کنفرانس این سازمان است، در اوائل ژوئن ٢٠١٣ در ژنو بر گزار می شود. در این کنفرانس بار دیگر نمایندگان جمهوری اسلامی به نام نماینده کارگران ایران، پذیرفته و شرکت می کنند. شرکت نمایندگان جمهوری اسلامی از جانب خانه کارگر و شوراهای اسلامی و ...، در کنفرانس سازمان بین المللی کار، هرسال با اعتراض فعالین کارگری و احزاب و نهادهای همبستگی بین المللی کارگری مواجه شده است. امری که هر ساله موجب بی توجهی رهبری آی ال او قرار می گیرد.

این در حالی است که رهبری آی ال او هم بخوبی می داند که طبقه کارگر ایران از حق ایجاد تشکل های مستقل کارگری و حق

اخیرا رضا مقدم به بهانه "جواب" به نوشته من با تیتر " جنبش کارگری صاحب شورای نگهبان شد"٬ باز هم به شیوه همیشگی علاوه بر توهین و اهانت شخصی٬ مشتی ادعای پوچ و اتهام را بروی کاغذ ریخته است. مقدم در این "نوشته" به زمین و زمان تاخته است٬ و دنیایی بحث به اصلاح سیاسی و بیربط به موضوع را از گارد آزادی٬ تا اشارات سر و ته بریده به مباحثات کورش مدرسی و تا جوابهای خود به جریانات دیگر و... را ردیف کرده است. و در حقیقت آنچه مورد بحث رضا مقدم نیست، اصل موضوع است. البته و نهایتا به همان پروژه اصلی خود رجوع کرده است. بار دیگر اتهام پلیسی دیگری، این بار نثار حزب حکمتیست کرده است.

از توهین های جناب مقدم به شخص خود و رفقایم در حزب حکمتیست٬ و از "مباحثات سیاسی" بی سر و ته ایشان نسبت به مواضع

اعتراضات مردم ترکیه که روز سه شنبه ٢٨ ماه مه از استانبول و در اعتراض به تخریب "پارک قزی" در نزدیک میدان تقسیم و تبدیل آن به یک مرکز تجاری شروع شد٬ با دخالت سرکوبگرانه پلیس به همه شهرهای اصلی ترکیه کشیده شد. اعتراضات در بخش زیادی از شهرهای ترکیه از جمله استانبول٬ آنکارا و ازمیر و... ادامه دارد. اخبار حاکی از سرکوب وحشیانه نیروهای امنیتی، زد و خوردهای خیابانی، بادیگارد بستن معترضین در مقابل تعرض وحشیانه پلیس و زخمی شدن هزاران نفر و دستگیرهای وسیع در این چند روز است.  بیش از ده شهر ترکیه در آتش میسوزد.