مردم آزادیخواه سقز!

بدنبال قتل مهسا امینی بدست جلادان گشت ارشاد، چهل روز گذشته شما مردم شرافتمند و آزادیخواه در سقز با تجمعات بزرگ و كوچك، در محلات مختلف شهر، در دانشگاه و مدارس، در صف معلم و بازنشسته، در مراكز كار و زندگی، علیه قتل مهسا، علیه بی حقوقی زن، علیه قانون و فرهنگ و سنت مردسالار و ضد زن، علیه استبداد، بی حقوقی، فقر و گرسنگی، و علیه كلیت نظام حاكم همراه با مردم آزادیخواه و نسل جوان در سراسر ایران به میدان آمدید و به جمهوری اسلامی نه گفتید.

دیروز چهارم آبان شما مردم آزاده علیرغم تهدید و ارعاب جمهوری اسلامی و مزدوران مسلح و اطلاعاتی و امنیتی آنها، در تجمع هزاران نفره خود نه تنها یاد مهسای عزیز و همه جانباختگان اعتراضات اخیر را گرامی داشتید و در كنار خانواده و بستگان مهسا قرار گرفتید كه بعلاوه میزبان همه جوانان و مردم آزاده ای بودید كه برای همراهی با شما و قرار گرفتن در كنار خانواده مهسا، به سقز آمده بودند. تجمع چند ده هزار نفره شما در آرامگاه مهسا در"آیچی"، با شعارهای آزادیخواهانه صحنه ای پرشور و انسانی در دفاع از انسانیت و برابری انسانها، در دفاع از حرمت زن و كرامت همه مردم محروم ایران بود. نمایشی از اتحاد علیه حاكمیتی كه چهل و چهار سال است زندگی را بر زنان، بر جوانان، بر طبقه كارگر و صف محرومین جامعه تباه كرده است. شما امروز هم در كنار صداها تجمع و اعتراض به وسعت ایران اعلام كردید كه بیش از این بردگی زن، استبداد و فقر و نابرابری را تحمل نمیكنید. به همه شما درود میفرستم و یاد مهسای عزیز و همه جانباختگانی كه برای دفاع از حقوق انسانی خود به میدان آمدند و بدست دژخیمان اسلامی جانشان گرفته شد را گرامی میدارم.

تحولات جامعه ایران، خوابهای "طلایی" و امید و آرزوهای جریانات راست و از همه برجسته تر طیف سلطنت طلب و "شاهزاده اش" و مجاهدین را به سراب تبدیل كرده است. خیزش های انقلابی محرومان جامعه در دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ و صدها اعتراض و اعتصاب كارگری در سالهای اخیر، كه سیمای جامعه ایران را تماما عوض كرد، بیش از پیش جامعه را پلاریزه كرد و نامربوطی جریانات رنگارنگ راست و دشمنی واقعی آنها با امیال طبقه كارگر و اقشار محروم برای آزادی و رفاه و برابری را به نمایش گذاشت. اعتراضات وسیع كنونی كه فازی از انقلاب سوم ایران است و با پرچم رهایی زن و آزادی و برابری، جامعه ایران را تسخیر كرد، اعتراضاتی كه زنان و دختران جوان در صف اول آن بودند و پایه های جمهوری اسلامی را لرزاند، یكی از تاثیراتش مهر باطل خوردن مجاهد و رئیس لچك به سر آن و بعلاوه به حاشیه راندن بیش از پیش طیف راست و شكست برجسته سلطنت طلبان بود. جریانی كه امروز بیش از هر زمانی چون ماری زخم خورده بر خود می پیچد و مثل همه فرقه های بی ریشه و مرتجع با فرهنگ و سنت عقب مانده و لمپنسیم و فاشیسم عریان، به زمین و زمان می تازد.

سیل خروشان زنان و مردان آزادیخواه ایران در ده روز گذشته جهان را به تماشا كشاند و مشعلی بزرگ در در كل خاورمیانه در دفاع از حق زن را برافراشت. قدرت و توان این جنبش كه با مرگ مهسا امینی چون آتشفشانی سر برآورد و جامعه ایران را تماما در بر گرفت، علاوه بر جمهوری اسلامی كل ارتجاع منطقه را هراساند. در این ده روز در بیش از صد و بیست شهر ایران و دهها دانشگاه تجمعات و تظاهرات های بزرگ برپا شد كه خواست مشترك آن برابری زن و مرد و خلاصی از نکبت حکومت اسلامی بود. مردم آزادیخواه در جهان، همه نهادهای انسان دوست، همه انسانهای مدافع آزادی زن به اشكال مختلف با صدایی رسا حمایت خود را از جنبش حق زن در ایران اعلام كردند و صحنه های قابل ستایش در دفاع از مردم آزادیخواه ایران و در دفاع از آزادی زن به نمایش گذاشتند.

خیزش این دوره مردم آزادیخواه ایران، ادامه خیزشهای دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ در شكل متكامل تر، همه جانبه تر، سازمان یافته تر و رادیكال تری بود. این خیزش بر شانه اعتصابات وسیع كارگری در همین دوره اخیر ایستاده است كه با پرچم اداره جامعه به صورت شورایی قد علم و سیمای سیاسی ایران را عوض كرد. این خیزش مرحله ای نوین از جنبش آزادیخواهانه مردم ایران برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی است. جنبشی كه با پرچم برابری و رهایی زن، علیه همه بنیادهای حكومت ایران به میدان آمد، جامعه را حول برابری زن و مرد، علیه قانون، فرهنگ و سنت عقب مانده و مرد سالار متحد کرد، چهره ایران را تغییر داد و جمهوری اسلامی را بیش از پیش به پرتگاه نزدیك كرد.

چند سال گذشته ما شاهد موجی از اعتصابات و اعتراضات كارگران در مراكز نفتی، در گاز و پتروشیمی ها بوده ایم. اكنون بار دیگر موج جدیدی از اعتراضات در مركز نفتی و پتروشیمی ها آغاز شده است. روز سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۱ كارگران پایپینگ پیمانكاری رحیمی در پروژه نیروگاه برق فردوسی مشهد در اعتراض به دستمزدهای معوقه دست به تجمع زدند. همزمان كارگران پروژه ای شركت آرام پارس در پتروشیمی هنگام در اعتراض به عدم پرداخت دستمزدها در محل كار خود تجمع كردند. كارگران مونتاژكار نیز از ۵ مرداد ماه كمپینی را برای رسیدن به مطالبات خود اعلام كرده اند.

در بسیاری از مراكز نفتی زمزمه اعتصاب و اعتراضات كارگری در مقابل كارفرمایان و دولت، علیه شرایط كاری و برای افزایش دستمزدها در جریان است. اعتراض به كار طاقت فرسا در دمای بالای ۵۰ درجه در بسیاری از مراكز نفتی و خصوصا در جنوب ایران، با شرایط كار برده وار، که زندگی كارگران را به تباهی كشانده است، تشدید شده است. اواسط مرداد ماه ۳۵ نفر از كارگران فاز دوم پالایشگاه آبادان بدلیل كار در گرمای ۵۳ درجه و رطوبت شدید هوا دچار گرمازدگی شده و تعدادی از آنان به بیمارستان انتقال داده شدند. وضع كارگران در بسیار از مراكز نفتی دیگر به همین صورت است.

"ما كارگران فولاد، علیه ظلم و بیداد، می جنگیم می جنگیم"، یكی از شعارهای اصلی كارگران گروه ملی فولاد اهوازدر تجمعات اخیر است. كارگران فولاد در دوره اخیر، تاریخی از اعتراض و مبارزه، از اعتصاب و تجمعات مختلف در فولاد، در مقابل ادارات دولتی و از جمله استانداری خوزستان را در پرونده خود دارند. كارگران در این دوره و خصوصا در پنج سال گذشته همه راههای ممكن از نامه نگاری به مقامات و ارگانهای حكومتی، شكایات از بی حقوقی خود و علیه كارفرما و مقامات محلی و اجحافاتی كه علیه آنها اعمال شده در نزد مقامات بالای جمهوری اسلامی از بیت رهبری تا دولت و مجلس و قوه قضائیه را آزمایش كرده اند.سرانجام كارگران فولاد به بی نتیجه بودن این مسیر و متكی شدن به نیروی خود روی آوردند. اعتصابات وسیع كارگران فولاد، تجمعات بزرگ و كوچك آنها، سخنرانی فعالین و نمایندگان آنها، باز كردن فضا برای هر كارگری كه سخنی برای گفتن به همكاران خود داشته و برگزاری مجامع عمومی كارگری در این دوره و متكی شدن به تصمیمات جمعی، از جمله تجارب كارگران فولاد است.