جنبش جهانی دفاع از مردم فلسطین وارد دوره ای جدید شده است، دوره ای كه هر نوع امید به سازمان ملل، نهادهای بین المللی، نهادهای حقوق بشری، به هر نوع اقدام عملی از جانب دولتهای مدعی دفاع از مردم فسلطین و "مخالف" نسل كشی، به صفر رسیده است. دوره اقدام مستقل و دخالت مستقیم سازمانهای كارگری، نهادهای انساندوست مخالف نسل كشی، بشریت متمدن مدافع مردم فلسطین برای متوقف كردن ماشین كشتار دولت اسرائیل و برای وادار كردن دولتهای غربی به قطع حمایت از اسرائیل آغاز شده است. دوره از بورس افتادن ״من در کنار اسرائیل ایستاده ام״ و پایان یافتن کارآیی عكس گرفتن دولتهای جنایتكار منطقه با معضل فلسطین و غرولند و لفاظی های بی شرمانه آنها و بند و بست ها و كاسبكاری شان به نام مردم فسلطین. در این دوره نه تنها شاهد وسعت یافتن اقدامات قابل ستایش سازمانها و اتحادیه های كارگری در دفاع از مردم فسلطین و خصوصا نقش كارگران بنادر و ممانعت آنها از حمل و نقل اسلحه به اسرائیل و از اسرائیل هستیم، نه تنها شاهد ادامه تظاهرات و تجمعات چند صد هزار نفره در سراسر جهان، در اروپا و آمریكا و خاورمیانه و... علیه اسرائیل و حامیان غربی او هستیم، كه بعلاوه شاهد دو مارش بزرگ جهانی به غزه، علیه اسرائیل و برای توقف فوری نسل كشی هستیم.

مصاحبه نشریه نینا با خالد حاج محمدی

نینا: پیام اوجلان در ۲۷ فوریه ۲۰۲۵ و درخواست از رهبری "پ ك ك" برای برگزاری كنگره و پایان مبارزه مسلحانه و انحلال این جریان، در كنگره ۱۲ پ ك ك كه هفتم ماه مه به پایان رسید، به تائید رسید. اعلام رسمی انحلال پ ك ك در كنگره فوق العاده با هدف آشتی با دولت تركیه، موجی از عكس العملها، مخالفتها و توافقها و مباحثات حول این مسئله و همزمان سوالات مختلفی را به همراه داشته است. تصمیم كنگره برای انحلال این جریان و پایان حدود چهار دهه مبارزه مسلحانه با دولت تركیه، خواست انحلال این جریان از جانبه رهبر زندانی آن، "پ ک ک" را وارد دوره ای دیگر كرد. ما به این مناسبت در مورد این مسئله، دلایل، نتایج و عواقب آن و سرانجام مسئله "كرد"، سوالاتی را با خالد حاج محمدی در میان میگذاریم.

به عنوان اولین سوال دلیل اینکه "پ ک ک" چنین ساده این سیاست را به خواست رهبری كه زندانی است را در كنگره تصویب كرد و انحلال خود را اعلام كرد، چیست؟

رفیق محمد علوش عزیز، رفقای عزیز و گرامی "اتحادیه مبارزه كارگران فلسطین"،

ضمن تشكر و قدردانی فراوان برای دعوت از حزب ما، "حزب حكمتیست (خط رسمی)" و شخص من برای كنگره پنجم، برای شما نمایندگان كنگره، كارگران و فعالین كارگری فلسطین و كنگره پنجم آرزوی موفقیت داریم و امیدواریم كنگره پنجم شما گامی مهم در جهت اتحاد هر چه بیشتر طبقه كارگر در فلسطین و تحكیم همبستگی و اتحاد كارگران در منطقه برای آزادی، برابری و پایان جنگ و توحش و بربریت دولت فاشیست اسراییل، بردارد.

به پیشواز اول مه، روز همبستگی بین المللی طبقه كارگر میرویم. هر سال در سراسر جهان كارگران، سازمان و تشكلهای آنها، رهبران و فعالین كارگری، كمونیستهای طبقه كارگر، میكوشند در این مناسبت وسیعترین تجمعات، میتینگها، تظاهرات و جشنهای كارگری را سازمان دهند. میكوشند در این مناسبت رنگ خود را به سیمای جامعه بزنند، به وضع موجود نه بگویند و كیفرخواست این طبقه علیه نظام كاپیتالیستی را در سخنرانی ها، قطعنامه ها، شعارها و پلاكاردهای خود به گوش جهانیان برسانند. اینجا میكوشم به خصلت جهانی و جوهر طبقاتی و سوسیالیستی این روز و اینكه چه هست و چه نیست بپردازم. همزمان به اوضاع كنونی جهان و جایگاه اول مه در این شرایط ویژه، خصوصا به ایران و موقعیت جنبش كارگری و نقشی كه سوسیالیستهای طبقه كارگر میتوانند داشته باشند و اهمیت آن و همزمان تلاش جنبشهای سیاسی دیگر برای بهره گیری از این مناسبت در خدمت اهداف خود و ضرورت هوشیاری ما بپردازم.

مدت زیادی است شاهد جنب و جوش عوامل دولت و كارفرما در هفت تپه هستیم، تلاشی ضد كارگری با نقشه ای روشن علیه اتحاد كارگران هفت تپه، برای فتح قلعه ای كه از بیرون و در جنگ رودررو و چندین ساله با كارگران، جز شكست و رسوایی نتیجه ای برایشان نداشت.

این بار به درون هفت تپه رجوع كردند، كوشیدند عوامل خود را فعال كنند، عده ای را اخراج كردند، عده ای بسیجی و حكومتی را به نام "عدالتخواه" و با لباس "مدافع كارگر" به محل بسیج كردند تا تخم نفاق و دشمنی را در میان آنان بكارند. كوشیدند با وعده های توخالی عده ای را متقاعد كنند كه كوتاه بیایند و با حاكمیت و كارفرما آشتی كنند. عده ای را تهدید كردند، كوشیدند یاس و ناامیدی را در میان كارگران اشاعه دهند تا به وضع موجود قناعت كنند. تعداد انگشت شماری را فریب دادند و خریدند و در لباس كارگر و "دفاع از كارگر" علیه صف متحد كارگران هفت تپه و منافع مشترك آنها به عنوان نماینده كارفرما و دولت، در نقش موریانه ها، به كار گرفتند. كوشیدند با اتكا به این امكانات و بسیج همه نیروی خود و با كاشتن تخم نفرت و كینه و دشمنی بر اساس قومیت و تحریكات عقب مانده، صف متحد كارگران را در هم شكنند. كوشیدند با اتكا به عوامل خود و تحریك تعدادی ناآگاه، كارگران هفت تپه را به كارگران "عرب"، "لر"، "فارس"، "بختیاری و غیر بختیاری" "خوزستانی و غیر خوزستانی"، محلی و غیر محلی، "شیعه" و "سنی"، تقسیم كنند، علیه هم بشورانند و قلعه را از درون فتح كنند. اشاعه سموم قومی و تفرقه میان كارگران همراه با توطئه و فشار برای حاشیه ای كردن رهبران و نمایندگان واقعی و كارگران آگاه هفت تپه همراه بود. برای این نقشه شوم میبایست از بازگشت به كار اسماعیل بخشی ممانعت كنند، می بایست عباسی ها و بهمنی ها و رفقایشان را زیر فشار همه جانبه قرار دهند و سعی كنند میان آنها و بقیه فاصله ایجاد كنند. می بایست قدرت کارگر هفت تپه و اتحاد آنرا زیر بمباران های تبلیغاتی و به کمک وزارت اطلاعات و ״دانشجوی عدالتخواه״ و عمله و اکره های حکومتی له و لورده کنند.