کمونیست: پلنوم ۵۹ كمیته مركزی حزب در روزهای ۱۵ و ۱۶ مارس ۲۰۲۵ برگزار شد. اطلاعیه پایانی پلنوم و اسناد منتشر شده از جمله قطعنامه مصوب كمیته مركزی ( تحول سوسیالیستی تنها راه نجات مردم ایران)، بیان مسائل مختلفی از ارزیابی اوضاع جهان و منطقه و موقعیت جمهوری اسلامی تا اولویتها و جهت و سیاست حزب در این دوره است. به عنوان اولین سوال، به نظر شما مهمترین مشخصه این پلنوم چه بود؟
خالد حاج محمدی: پلنوم توانست به مهمترین مسائلی كه در مقابل حزب و جنبش ما قرار داشت، بپردازد و راه پیشروی و نقش و جایگاهی كه حزب باید در دل این تحولات داشته باشد را روشن تر كند. پلنوم با واقع بینی كامل هم روند اوضاع جهانی و هم در متن آن اوضاع ایران در دل تخاصمات جهانی و منطقه ای را بررسی كرد و موقعیت جنبش كمونیستی و كارگری و جایگاه حزب و كمونیستها را مورد بحث قرار داد و راه تقویت این جنبش و وظایف حزب را روش كرد.
(جواب به چند سوال)
روز شنبه ۲۲ مارس اولین كنفرانس علنی "جبهه متحدی كارگری برای دفاع از مردم فلسطین" زیرعنوان "طبقه كارگر و مسئله فلسطین" برگزار شد. در این فاصله تعدادی از فعالین و دوستداران این جبهه و كسانی كه شكل گیری این جبهه را تحولی در اتحاد طبقه كارگر در خاورمیانه میدانند و فعالیت ما را تعقیب میكنند، در مور كار این جبهه، ارزیابی ما از اولین كنفرانس آن، نقش و تاثیر و آینده آن پرسیده اند. اینجا تلاش میكنم به این سوالات كه قطعا سوال طیف وسیعتری از فعالین كارگری، كمونیستها و كسانی است آرزوی اتحاد طبقه كارگر در ابعاد فرا محلی را دارند و خواهان فشار به دول غربی و اسرائیل برای پایان بمباران و كشتار و نسل كشی مردم فلسطین هستند، جواب بدهم.
بدنبال سقوط بشار اسد و قدرت گیری نیروهای اسلامی به رهبری "هیئت تحریر الشام" سوریه وارد دوره ای جدید از كشمكش، جنگ و خونریزی، اشغال و پاكسازی و... از هر طرف شده است. آینده سوریه و تلاش نیروهای به قدرت رسیده برای تحكیم موقعیت خود، كشمكش نیروهای دخیل در سوریه برای سهم خود و جایگاه هر كدام از قدرت و همزمان تلاش و دخالت دولتهای منطقه ای و جهانی برای شكل دادن به آینده این كشور و بازتعریف رابطه خود با "دولت" جدید سوریه، مذاكرات و معاملات علنی و مخفی آنها، آینده این كشور و زندگی مردم محروم سوریه را در دل جنگ و خونریزی، انتقام و نسل كشی، ترس و نگرانی و فقر و...، در پرده ای از ابهام فرو برده است. در این میان دو واقعه در این روزها خبر ساز شده است، یكی كشتار مردم منتسب به "علوی" و دیگری توافق با نیروهای "كرد" سوریه كه به آنها میپردازم.
مدتی است بحث "تعیین حداقل دستمزد" و محاسبات "كارشناسان حكومتی"، از شورای عالی كار تا وزیر تعاون، كار و رفاه اجتماعی، رئیس اتاق بازرگانی، "فعالین كارگری" حكومت، خانه كارگر، مقامات دولتی، كارفرمایان و چند دوجین "كارشناس، متخصص واقتصاد دان" كرایه ای راه افتاده است و رسانه های حكومتی پر از پروپاگاند پوچ و ضد كارگری شده است. اوضاع چنان وخیم است كه همه این صف بلا استثنا، از فقر خانواده كارگر، از بالا رفتن هزینه های زندگی، پایین آمدن ارزش پول، بالا رفتن اجاره مسکن و دارو و دكتر و هزینه آب و برق و ... میگویند. همه بلااستثنا لباس كارگر دوستی پوشیده و دستمال بدست اشكهای نداشته خود را پاك میكنند و مدعی اند همراه دولت و حاكمیت در فكر "بهبود زندگی" طبقه كارگر در ایران اند.
پایان دوره یكه تازی امریكا و افول موقعیت آن به عنوان قدرت برتر جهان و تلاش برای حفظ این موقعیت در چند دهه اخیر، یكی از خونبارترین دوران تاریخ جوامع بشری را رقم زده است.
امروز عواقب جنگها و ویرانی هایی كه سیاست میلیتاریستی آمریكا، با همراهی متحدین غربی اش، برای حفظ این موقعیت و تقابلهای استراتژیك با چین و اقتصادهای بزرگ در قطب مقابل، دامن متحدین سنتی امریكا و اقتصادهای بزرگ اروپا از جمله آلمان را نیز گرفته است.
ترامپ برای بهبود این موقعیت سیاست كاهش هزینه های دولت امریكا را در کنار سیاست ״درون گرایی״ با شعار "اول امریكا" را در پیش گرفته است. وی در همین چند هفته شاخ و شانه های زیادی، نه فقط علیه دشمنان سنتی خود که علیه متحدین امروز خود در غرب، كشیده است كه بخش عمده آن با موقعیت امروز آمریكا تناسبی ندارد. تهدید ایران و اعلام اینكه یا باید بر اساس شرایط مد نظر وی به ״توافق״ برسند و یا اسرائیل به ایران حمله میكند، مستقل از ممکن بودن چنین سناریویی، به عكس العملهای مختلفی چه در ایران و چه در جهان دامن زده است.
صفحه2 از99