کمونیست: به سالگرد انقلاب بهمن ۵۷ نزدیك میشویم. به همین مناسبت، امروز شاهد اظهار نظرهای متفاوتی در مورد این واقعه هستیم. مسلما هر نیرویی، ‌چه در حاکمیت و چه در بیرون آن، پوزیسیون و اپوزیسیون، هر کدام از زاویه خود به این واقعه تاریخی در ایران می پردازند و تعابیر و روایتها از انقلاب ۵۷ دوباره به محل بحث تبدیل شده است. جمهوری اسلامی انقلاب ۵۷ را یك "انقلاب اسلامی" و خود را فرزند خلف این انقلاب مینامد و به موازات آن، نیروهای راست، از طرفداران نظام قدیم تا نیروهای دیگر بورژوایی، علیه نفس انقلاب و انقلابیگری بوده و انقلاب را مترادف با تباهی جامعه قلمداد میکنند. بخشی از نیروها یا شخصیتهایی که در انقلاب ۵۷ شرکت داشتند امروز از اینکه "بهتر بود آن سرنگونی انجام نمی گرفت" و حتی از پشیمانی و ندامت از انقلاب ۵۷ میگویند.
از نظر شما، چرا باید به آنچه در آن دوران گذشت پرداخت. آیا پیوستگی میان انقلاب ۵۷ با اوضاع ملتهب امروز و با انقلاب آتی وجود دارد؟ به عبارت دیگر شما از چه لنزی به انقلاب ۵۷ نگاه میكنید كه میتواند به دور از كلیشه پردازی های رایج، به زندگی و آرزوهای نسل امروز مربوط شود؟

مصاحبه رادیو نینا با خالد حاج محمدی

مقدمه: این مصاحبه در ۱۴ ژانویه انجام شده است. اصل مصاحبه به زبان کردی است و رفیق احمد بهزاد مطلق آن را به شکل گفتاری و به زبان فارسی ترجمه كرده است. اصل مصاحبه را میتوانید در لینك همراه https://radioneena.com/itw/220113kh بشنوید.

----------

آسو سهامی: پس از انتشار علنی نامه تهدید آمیز دبیرخانه کومله علیه حضور هیئتی از حزب کمونیست ایران در اردوگاه نظامی این سازمان و هشدار احزاب وسازمانهای سیاسی و فعالین سیاسی بویژه در کردستان، برنامه هایی در رابطه با کنگره کومله از تلویزیون این سازمان پخش شده است. در دو برنامه ای که تا بحال پخش شده اند، بخشا به ضرورت برگزاری کنگره و اساسا در جواب به هشدارها و اظهار نگرانی ها به نامه تحریک آمیز دبیرخانه کومله و حمله به کمونیسم کارگری است. در این رابطه گفتگویی داریم با خالد حاج محمدی از رهبری حزب حکمتیست (خط رسمی)

 خالد حاج محمدی قبل از اینکه به دو برنامه پخش شده از تلویزیون کومله بپردازم، در مورد نامه دبیرخانه کومله سوال داشتم. شما به عنوان حزب حکمتیست (خط رسمی) یک نامه‌ی سرگشاده برای دبیر اول کومله نوشته‌اید. دوست دارم بدانم ضرورت نوشتن آن نامه چه چیزی بود و چرا حزب حکمتیست (خط رسمی) در این مورد لازم دانست موضع گیری بکند؟

تونی بلر نخست وزیر پیشین بریتانیا، به پیشنهاد دولت و از جانب ملكه مدال شوالیه، از مهمترین و قدیمی ترین مدالهای سلطنتی این كشور، را دریافت كرد و از این پس " سِر" تونی بلر خواهد بود. بلر اعطای چنین جایزه ای به خود از جانب ملكه انگلیس را مایه افتخار نامید. دلیل انتخاب بلر به عنوان یكی از سه گیرنده جایزه سلطنتی در مناسبت سال نو "خدمات" او به كشور بیان شده است. اعلام خبر این تصمیم نفرت میلیونها انسان در این كشور را بر انگیخت.
بدنبال این واقعه موجی از نارضایتی در میان مردم انگلستان به اقدام خانواده سلطنتی در اشكال مختلف راه افتاده است. بعضی از خانواده سربازان انگلیسی كشته شده در عراق و افغانستان در اعتراض مدالهای افتخار خود را پس داده اند. كمپینی علیه این اقدام و دادن مقام "سِر"ی به تونی بلر با خواست پس گرفتن آن را افتاده است كه تا اكنون و تنها بعد از گذشت سه روز از اعلام آن، بالای نیم میلیون نفر آنرا امضا كرده اند. برای بسیاری از مردم این كشور و برای صدها میلیون انسان متمدن در سراسر جهان، تونی بلر به همراه جورج بوش باید به جرم جنایت علیه بشریت و كشتار صدها هزار انسان بی گناه در عراق، محاكمه و مجازات شوند.

بر اساس گزارش سایت تابناك محمد خاتمی در دیدار خود با جمعی از اعضا جبهه اصلاحات از وضع موجود و قدرت مطلقه ای كه جای اصلاح طلبان حكومتی را تنگ كرده است و به قول ایشان"اصلاح طلبی" هم جرم محسوب میشود، شكوه كرده است. خاتمی به روشنی گفته كه هر روز مردم بیشتری اعلام میكنند جمهوری اسلامی را نمیخواهند و از اینكه در چنین اوضاعی جریان خودش منفعل است و جایی در بالا ندارد، اینكه بالای حاكمیت حتی حاضر به گفتگو با آنها نیست، اظهار نگرانی كرده است.

مقدمه: پیشروی های جنبش كارگری و تلاشهای قابل تقدیر و ارزشمند صفی از فعالین و رهبران رادیکال کارگری در جواب به نیازهای امروز مبارزات طبقه كارگر و تامین صفی قدرتمند در مقابل بورژوازی ایران و حكومتش، توجه همگان را به موقعیت و قدرت طبقه كارگر در ایران جلب كرد. تحولات این دوره در جامعه ایران و توازن كنونی میان حاكمین با مردم آزادیخواه، بطور برجسته ای نقش و مهر طبقه كارگر و جنبش سوسیالیستی این طبقه را برخود دارد. این حقیقت اگر در میان این طبقه كارگر و مردم برابری طلب امیدی جدی ایجاد كرده است، در میان طبقه بورژوا و دولت و هیئت حاكمه و حتی ارتجاع منطقه نیز نگرانی ای جدی بوجود آورده است. نگرانی از اینكه تحولات آتی جامعه ایران را جنبش سوسیالیستی طبقه كارگر رقم بزند و نه تنها جمهوری اسلامی كه بعلاوه نفس نظام كاپیتالیستی و ادامه آن در معرض خطر قرار گیرد، طبقه کارگر و كمونیسم آن به عنوان یك جنبش سیاسی جدی در ایران به قدرت برسد و تحولی جدی در سطح منطقه با تاثیرات عمیق جهانی ایجاد كند.