در اعتراضات ٢٢ خرداد صدها نفر از مردم معترض در تهران و شهرهای دیگر توسط جمهوری اسلامی دستگیر شدند. نیروهای انتظامی٬ سپاه پاسداران و انواع دستجات مسلح و غیر مسلح رژیم که از مدتی پیش خود را برای مقابله با تحرکات احتمالی مردم در سالگرد انتخابات ٢٢ خرداد آماده کرده بودند٬ در این روز به جان مردم بی دفاع افتادند٬ با همه امکانات خود علیه آنها بسیج شدند و دسته دسته مردم معترض را روانه بازداشتگاهها و زندانهای رژیم کردند.
اطلاعات منتشره حاکی از دستگیر شدن حدود ٩٠٠ نفر از مردم معترض است. ارگانهای سرکوبگر از این فرصت استفاده کرده و به بهانه های مختلف

ریگی رهبر گروه جندالله بلوچستان روز یکشنبه ٣٠ خرداد به جرم "محاربه و افساد فی الارض" اعدام شد. داگاه جمهوری اسلامی بعد از اعدام ریگی، به توضیح دلایل اعدام و جرایمی که ریگی و گرو جندالله مرتکب شده است پرداخته است.
اعدام ریگی نیز مثل اعدام دهها هزار نفر از مخالفین جمهوری اسلامی که در سی سال گذشته جانشان را گرفتند٬ ربطی به مجازات قربانیان ندارد. اگر قرار بود به جرم آدم کشی مردم را حلق آویز کرد٬ در آنصورت باید صدها نفر از روئسا و مقامات و وزرا و فرمانده هان و آیت الله ها را در این جامعه

اعتراض و نارضایتی در ایران امری مسلم برای همه مردم این جامعه است. نارضایتی کارگران و اقشار تهیدست از سهمی که در زندگی دارند واقعیتی مسلم است و هر روزه میتوان بروزات آن را دید. اما این یک بخش واقعیت است٬ طرف دیگر قضیه اعتراض و نارضایتی بورژوازی ایران است. صاحبان سرمایه نیز از سهمی که از ثروت جامعه میبرند، از پائین آمدن سودشان در اثر بحران حاضر ناراضی اند و هر روزه شاهد تلاش آنها برای سهم بیشتر از نعمات این جامعه هستیم. بروزات این نارضایتی را در کلمه به کلمه ادبیات آنها٬ در لحظه به لحظه تلاش آنها و مبارزه روزانه و انصافا

(در حاشیه حکم بازداشت رهبران سازمان مجاهدین خلق)  اخیرا دادگاهی در عراق حکم بازداشت ٣٩ نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق از جمله مریم و مسعود رجوی را صادر کرده است. دادگاه مربوطه دلیل این حکم را جنایت سازمان مجاهدین علیه بشریت نام گذاشته است. این دادگاه اتهام جنایت علیه بشریت را بدلیل کمک این سازمان به صدام حسین در دوره صدارت او علیه قیام شیعیان عراق نام گذاشته است.
اینکه دادگاه مربوطه چکاره است و بر چه مبنای این جرائم را اعلام کرده است و درجه صحت و سقم این ادعاها چیست، تغییری در نفس مسئله

کارگران نیشکر هفت تپه دوران سختی را در چند سال گذشته پشت سر گذاشتند. اعتراض در نیشکر هفت تپه و جدال دائم و علنی میان کارگران و صاحب کار و دولت یکی از داغترین میدانهای اعتراض طبقه کارگر ایران بوده است. از سال ١٣٨٣ تا کنون نصف کارگران هفت تپه به دلایل مختلف اخراج شده اند. از ٥ هزار کارگر باقیمانده نزدیک به ٤ هزار نفر کارگر فصلی هستند و اخراج و بیکارسازی هر روزه همیشه بالای سر کارگران قرار گرفته و اهرمی در دست صاحب شرکت و دولت علیه آنها بوده است.