کارگران نیشکر هفت تپه دوران سختی را در چند سال گذشته پشت سر گذاشتند. اعتراض در نیشکر هفت تپه و جدال دائم و علنی میان کارگران و صاحب کار و دولت یکی از داغترین میدانهای اعتراض طبقه کارگر ایران بوده است. از سال ١٣٨٣ تا کنون نصف کارگران هفت تپه به دلایل مختلف اخراج شده اند. از ٥ هزار کارگر باقیمانده نزدیک به ٤ هزار نفر کارگر فصلی هستند و اخراج و بیکارسازی هر روزه همیشه بالای سر کارگران قرار گرفته و اهرمی در دست صاحب شرکت و دولت علیه آنها بوده است.
دامنه جدالها در این دوره و خصوصا از زمانی که کارگران هفت تپه سندیکای خود را دایر کردند٬ ابعاد بیشتری به خود گرفت. عدم پرداخت دستمزدها٬ اخراج و بیکارسازی٬ ممانعت از تشکل کارگران، دستگیری و زندان و تهدید مدام نمایندگان کارگران از جمله مسائلی است که منشا جدال و کشمکش کارگران هفت تپه و صاحب کار بوده است.
در این چند سال بارها نمایندگان کارگران به جرم اعتراض به بی حقوقی از جانب نیروهای امنیتی بازداشت و زندان شده اند. در همین اواخر و بعد از دستگیری علی نجاتی٬ رضا رخشان٬ قربان علی پور٬ فریدون نیلوفر٬ محمد حیدری و جلیل احمدی٬ کارفرما از فرصت استفاده کرده و این کارگران را از کار اخراج کرده و اداره حراست شرکت نیز از ورود آنها به هفت تپه ممانعت میکند. کارگران هفت تپه و خانواده های آنها بارها علیه این توطئه که مستقیم سندیکای هفت تپه و نمایندگان آنها را هدف قرار داده است اعتراض کرده اند٬ صدای اعتراض خود را به مقامات حاکم رسانده اند. اما صاحبکار و دولت و مقامات مسئول همگی علیه کارگران متحدند و تا هم اکنون این ماجرا به قوت خود باقی است. اخیرا حراست هفت تپه فعالین کارگری این مجتمع را به جرم کمک مالی به فعالین کارگری اخراجی٬ تهدید به اخراج کرده است.
مدیریت هفت تپه بارها در توجیه عدم پرداخت دستمزد کارگران و اخراج آنها پایین آمدن سود شرکت و عدم توان رقابت با شکر وارداتی را طرح کرده است. آنها فریبکارانه رقابت سرمایه در ربودن بازار مصرف شکر در ایران را به مسئله و معضل کارگران تبدیل کردند. اینکه کالای وارداتی بی رویه باعث بیکاری کارگران شده ٬ عملا در میان کارگران هم تاثیرات خود را داشته است. راه افتادن کارگران هفت تپه به تهران و طرح پایین آمدن توان مالی شرکت و توقع سوبسید به صاحب کار که چند سال قبل اتفاق افتاد٬ تنها یک نمونه از اثر کردن فریبکاری سرمایه داران در میان کارگران هفت تپه است. انگار زمانی که کل بازار داخلی در دست این آقایان بود و سود کلان به جیب میزدند٬ کارگر هفت تپه از سود حاصله چیزی نصیبش میشد.
واقعیت این است که بهبود وضعیت طبقه کارگر در ایران و کارگران هفت تپه در گرو رضایت و سودآوری سرمایه "خودی" نیست. ورود کالای خارجی و جنگ و دعوای سرمایه بر سر سود حاصله از کار کارگر مشکل و رقابت همیشگی بخشهای مختلف سرمایه است. استثمار کارگر و کسب سود سرمایه همه مرزها را پشت سر گذاشته و همه جا مبنای تامین سود از نیروی کار کارگر است. بالاخره بازار را هر کس تصاحب کند نفع آن جیب سرمایه دار رفته و کارگر در هر دو حالت نصیبی جز بردگی ندارد. سرمایه بر مبنای اینکه کجا سود بیشتر میتواند به جیب بزند سرمایه خود را منتقل و در این راه حد و مرزی نمیشناسد. کما اینکه بخش زیادی از نساجی ها در همین ده سال گذشته اعلام ورشکستگی کردند و سرمایه های خود را در رشته های با سوددهی بیشتر به کار انداختند و نصیب کارگران همان شد که کارگران اخراجی هفت تپه. رقابت در بازار زاده سیستمی است که تولید در آن در خدمت کسب سود است نه تامین نیازمندیهای جامعه.
کارگران هفت تپه و هر بخش دیگری از مراکز کارگری باید دنبال امر خود باشند. اگر کارگر بیکار میشود راه حل اعتراض به بیکاری و تامین بیمه بیکاری است نه پیدا کردن راهی برای افزایش سود صاحب کار. راه حل اتحاد کل طبقه کارگر علیه بیکاری و دفاع از بیمه بیکاری است. کارگران هفت تپه راهی ندارند جز دفاع از مطالبات انسانی خود که در منشور مطالبات کارگری همراه سایر تشکلها اعلام کردند.
اما فریبکاری تنها سلاح مقابله بورژوازی با کارگران هفت تپه نبوده و نیست. در کنار دامن زدن به توهم و حمایت از سرمایه "خودی" در میان کارگران، هیئت مدیره هفت تپه اینبار با اتکا به دولت خود٬ دست به سرکوب و دستگیری و مقابله با سندیکای کارگران هفت تپه زد.
وجود تشکل کارگری به عنوان چتری که آنها زیرش جمع شده و از حقوق خود دفاع میکنند و درجه ای از اتحاد را حفظ کرده اند٬ اولین هدف یورش وحشیانه صاحب کار و دولت به کارگران این بخش بوده است. اتحاد کارگران در این بخش برای دولت و مدیریت شرکت مانع ایجاد کرده است٬ امکانی برای مقابله علیه سیاستهای ضدکارگری شرکت بوجود آورده است٬ دست کارگران را در دست هم، و سایر بخشهای کارگری از جمله شرکت واحد، گذاشته است و همین مسئله٬ سدی در مقابل صاحب کار در تعرض به معیشت کارگران و تحمیل بی حقوقی بیشتر شده است. حساسیت هیئت مدیره هفت تپه به سندیکای کارگران و زندان و اخراج فعالین این تشکل٬ دقیقا ناشی از از این مسئله است.
امروز یکی از مهمترین مسائل برای طبقه کارگر ایران عموما و برای کارگران مراکزی چون هفت تپه و شرکت واحد و.. دفاع از نمایندگان خود است که همیشه در معرض یورش نیروهای امنیتی و صاحبان سرمایه بوده اند. دستگیری و زندانی کردن و بدنبال اخراج از کار نمایندگان کارگران هفت تپه٬ بخش مهمی از تعرض صاحبان سرمایه و دولت آنها برای به زانو در آوردن طبقه کارگر و تحمیل شرایط کار برده واری است که از کانال آن سود حاصله خود از استثمار کارگران را بالا میبرند. اتحاد کارگران در هفت تپه و شرکت واحد مانعی در این راه است و دشمنی بورژوازی٬ دولت٬ خانه کارگر و همه نوکران ریز و درشت سرمایه با تشکل کارگران٬ از این سر است. فعالین کارگری در این مراکز نماینده این اتحادند و دفاع از آنها چون دفاع از مردمک چشم برای طبقه کارگر ضروری است.
خالد حاج محمدی
١٥ جولاى ٢٠١٠