اعتراض و نارضایتی در ایران امری مسلم برای همه مردم این جامعه است. نارضایتی کارگران و اقشار تهیدست از سهمی که در زندگی دارند واقعیتی مسلم است و هر روزه میتوان بروزات آن را دید. اما این یک بخش واقعیت است٬ طرف دیگر قضیه اعتراض و نارضایتی بورژوازی ایران است. صاحبان سرمایه نیز از سهمی که از ثروت جامعه میبرند، از پائین آمدن سودشان در اثر بحران حاضر ناراضی اند و هر روزه شاهد تلاش آنها برای سهم بیشتر از نعمات این جامعه هستیم. بروزات این نارضایتی را در کلمه به کلمه ادبیات آنها٬ در لحظه به لحظه تلاش آنها و مبارزه روزانه و انصافا
بی توهم و بیرحم آنها علیه طبقه کارگر میتوان دید. زبان این نارضایتی بنا به سنت همیشگی بورژوازی به نام "منفعت کل جامعه"، "نجات اقتصاد جامعه"، " کمک به "حفظ مشاغل و ممانعت از بیکاری" و "منفعت" عمومی مردم و... است. آنها در قدرت اند و از زبان مردم به نام آنها و به نام منفعت کل جامعه حرف میزنند و طبقه حاکم را نمایندگی میکنند. در این زمینه گفته حائری عضوهیات مدیره انجمن نساجی ایران که "ستاد خبری بزرگداشت روز صنعت و معدن"٬ آن را منعکس کرده است قابل توجه است. ایشان چنین میگویند:
"با هدف افزایش تولید در واحدهای صنعتی، در سال همت مضاعف و كار مضاعف، ساعات كار از ٤٤ ساعت در هفته به ٤٨ ساعت افزایش یابد. اجرای طرح مذكور كه روزانه تنها ٤٠ دقیقه به میزان ساعات كاری می افزاید در مجموع برای یك سال معادل ٢٦ روز كاری است و ١٠ درصد تولید سالانه را افزایش می دهد".
وی می افزاید: "در صورتی كه طرح یاد شده در كل واحدهای صنعتی كشور به اجرا در آید رقمی بین ١٥ تا ٢٠ میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی را افزایش می دهد و علاوه بر رونق کسب و كار در كشور درآمد سرانه هر ایرانی را ٣٠٠ دلار افزایش خواهد داد".
حائری میگوید:"اجرای طرح مذكور ٥/٣ تا ٤ درصد در كاهش قیمت تمام شده این صنعت موثر است. استفاده از ظرفیتهای خالی خطوط تولید، رونق كسب و كار، افزایش تولید ناخالص داخلی، كاهش هزینه ها و تحقق برنامه همت مضاعف، كار مضاعف از ویژگیهای این طرح است".
سخنان حائری بسیار گویا و روشن بیان اعتراض طبقه حاکم است که به شیوه ای رندانه و به نام افزایش ٣٠٠ دلاری درآمد سرانه "هر ایرانی"٬ به خورد جامعه میدهد. ایشان حکم خامنه ای را که امسال برای نیروی کارکن جامعه "سال همت مضاعف و کار مضاعف است" نامید را به خوبی و روشنی در بخش صنایع معنی کرده است و نتیجه آن افزایش ٤ ساعت کار در هفته برای طبقه کارگر است. راه حل آنها سازمان دادن باز هم تعرض افسار گسیخته طبقه حاکم به معیشت طبقه کارگر تحت نام چرندیاتی چون افزایش سرانه ملی و کسب و کار بیشتر و.. غیره است. اینکه این میزان افزایش ساعت کار ارزش اضافه ای به میزان ٣٠٠ دلار برای هر ایرانی را ببار می آورد قبل از بیان هرچیز دامنه وحشتناک درجه استثمار طبقه ای را نشان میدهد که نه تنها سهمی از آن ندارد بلکه دستمزد روزانه آن نیز پرداخت نخواهد شد. میزان سود حساب شده از این طرح که به روشنی سرچشمه آن افزایش ساعت کار کارگر است٬ حتی یک دلار آن هم نه تنها به جیب طبقه کارگر نخواهد رفت بلکه خود کارگران بخش صنعت هم از آن بی بهره و تنها نسیب آنها ٤ ساعت کار اضافه در هفته جهت تامین سود مورد محاسبه عضو هیئت مدیره نساجی ایران است.
سود حاصله از این طرح ضدکارگری نماینده "محترم" سرمایه٬ که برای "هر ایرانی" ٣٠٠ دلار در سال محاسبه شده است در دنیای واقعی به قیمت فشار بیشتر٬ فقر و بیحقوقی مطلق بر چند میلیون کارگر و خانواده هایشان، بیخوابی و دوندگی بیشتر٬ محرومیت و کار بیشتر کارگران بخش صنایع است. حرص و ولع جناب حائری از پائین آمدن سود کلان سرمایه در دوره اخیر است و برای جبران آن آماده اند تا طناب مرگ را بر گردن طبقه کارگر بنهند.
گفته های حائری را در کنار گفته خامنه ای "سال همت مضاعف و کار مضاعف" بگذارید٬ آن را در کنار مباحثات دولت و مجلس بر سر طرح یارانه ها قرار دهید٬ آن را در کنار نتایج تحقیق "کمیته ملی قیمت تمام شده" برای پایین آوردن قیمت تمام شده کالاها (یعنی زدن دستمزد کارگر)، "ایجاد انعطافپذیری در استخدام و اخراج نیروی كار" و همچنین "توسعه مشاغل پاره وقت" و همزمان "بازنگری در نحوه تعیین حداقل دستمزدها" در کنار گفته نماینده کارفرمایان که میگوید: "اگر کار بود دستمزد بدهیم و اگر نبود نباید دستمزدی پرداخت کرد" بگذارید تا دامنه نقشه شومی که علیه طبقه کارگر کشیده اند روشن شود٬ تا دامنه تعرض طبقه بورژوای ایران به طبقه کارگر را دریابید.
اینها را در کنار فضای خفقانی که ایجاد کرده اند٬ در کنار دستگیری "سخاوتمندانه" فعالین کارگری و برخورد بخش امنیتی و پلیسی دولتشان به کارگران متشکل و متحد قرار دهید تا دامنه این تعرض بورژوازی را دریابید. اینها شیپور یک جنگ طبقاتی تمام عیار است که بورژوازی ایران متحد و همصدا علیه طبقه کارگر به صدا درآورده است. اینجا دیگر کسی نیست اعتراض کند٬ جناحی نیست که ناراضی باشد٬ از سبز و سیاه خبری نیست٬ دیگر از اپوزیسیون بورژوائی که احمدی نژاد را میمون بنامد خبری نیست، کسی نیست که بگوید تاریخ پر از "افتخار" مملکتش گرد برداشته است. کسی نیست بگوید "ملت اش" به تازیانه بسته شده و حرمت و کرامت انسانی اکثریت مردم این "آب و خاک" پایمال شده است. کل بورژوازی ایران از پوزیسیون تا اپوزیسیون بی توهم سر آن متحدند. اینجا دیگر بورژوازی حتی در سطح جهانی اعتراضی ندارد٬ "حقوق بشر"٬ پارلمان اروپا و مدافعان دمکراسی و ... هیچکدام جیکشان در نمی آید.
عقب راندن طبقه کارگر به قرن ١٩ و باز پس گرفتن جزئی ترین دستاوردها که به حکم تلاشی خستگی ناپذیر در عرض بیش از صد سال گذشته با خون و زندان و شلاق بدست آورده است٬ به نام منفعت "ملت و مملکت" چوب حراج میخورد. طبقه کارگر ایران نه جزو "ملت" است و نه "مملکتی" دارد و نه کسی از بابت این توحش و جنایت ککش گزیده است.
آنچه دارند روزانه به بهانه های مختلف و از زبان مقامات مختلف دولت جمهوری اسلامی علیه طبقه کارگر پیش میبرند٬ بخشی از تعرض همه جانبه تری است که در سطح جهانی علیه طبقه ما سازمان داده اند.
همین تعرض را در کشوری مثل انگلستان از زبان نمایندگان بورژوازی این مملکت با زدن بیمه های اجتماعی و به بهانه خالی بودن خزانه دولت پیش می برند. در کشوری مثل ایران که از بیمه های اجتماعی خبری نیست٬ سرراست سراغ طبقه کارگر خواهند رفت و دستمزدش را خواهند زد. میگویند بحران است و جالب اینکه در تمام دنیا بار بحران باید بر سر طبقه ما شکسته شود. در هیج جای دنیا خبری از پایین آوردن هزینه عظیم بوروکراسی دولتی، از کم کردن سود صاحبان سرمایه برای پر کردن خزانه دولت نیست. معلوم نیست اگر بودجه کم است چرا در همین دوران بحران صاحبان سرمایه از ارقام نجومی سود خود حرف میزنند. و در ایران معلوم نیست که چرا بودجه دم و دستگاه پلیس و سپاه و بوروکراسی عریض و طویل و بیت رهبری و مسجد و دم و دستگاه سرکوبشان را کم نمیکنند.
طبقه کارگر در مقابل صف متحد٬ بی رحم و بی توهم دشمنانش راهی جز اتحاد ندارد. میتوان سر کارگر متفرق هر بلائی آورد. زندانی کردن اسالو و مددی و شهابی و بقیه فعالین کارگری٬ دستگیری و تهدید روزانه همه کسانی که تلاش میکنند این طبقه یا بخشهائی از آن را متحد کنند٬ تهدید و ارعاب علیه کمونیستها٬ تلاش برای محدود کردن دامنه تاثیر و نفوذ آنها٬ پرونده سازی و ارعابی که نقشه مند سازمان داده اند٬ همگی برای مقابله با هر نوع خودآگاهی و اتحاد در صفوف طبقه کارگر است. طبقه کارگر متفرق را میتوان به راحتی سرکوب و مرعوب کرد. در مقابل این تعرض راهی جز مقابله و ایستادن در مقابل ما نیست. این مهم تنها به شرطی ممکن است که صفوف خود را بی توهم و به همان درجه روشن علیه بورژوازی و دولت حاکم متحد و سازمان دهیم.
خالد حاج محمدی
اول ژوئیه ٢٠١٠