رفیق علیرضا داوودی کمونیست برجسته٬ سخنگویی دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب در اصفهان٬ شخصیت محبوب در میان نسل جوان آزادیخواه و برابری طلب در پنجم مرداد ١٣٨٨ در سن ٢٦ سالگی در بیمارستانی در شاهین شهر اصفهان جان باخت.
علیرضا دوودی سردبیر نشریه دانشجویی راه خاکی در دانشگاه اصفهان٬ سخنگوی دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب اصفهان٬ سخنران و سازمانده هشت مارس ٨٦ اصفهان٬ سخنران مرسم اول مه ٨٧ کامیاران و چهره محبوب در میان فعالین کمونیست در ایران و از چهره های شناخته شده در محلات کارگری اصفهان و در میان کارگران مراکز کارگری

مذاکرات قدرتهای امپریالیستی با جمهوری اسلامی و جنگ و جدال بیش از یک دهه آنها که زیر نام "خطر ایران اتمی" بیان میشد٬ با توافقات لوزان به پایان رسید. جدالی که به بهانه "خطر ایران اتمی" در دل خود حل و فصل معضلات به مراتب پایه ای تر را دنبال میکرد. این توافق بیان توازنی جدید در منطقه و رسیدن طرفین به نقطه تعادلی٬ تاکتیکی٬ است که هر کدام طبق موقعیت روز منافع خود را دنبال میکنند. این توازن از طرفی نتیجه عقب نشینی های دولتهای غربی در خاورمیانه و شکست پروژه ها و دخالتهای نظامی آنها در عراق٬ لیبی٬ سوریه و کل منطقه و برسمیت شناختن موقعیت جمهوری اسلامی در منطقه است٬ و از طرف دیگر نشانه آمادگی جمهوری اسلامی در کوتاه آمدن از یکسری

حسن روحانی اخیرا در مورد مذاکرات هسته ای در وین، اظهار داشته است که با توافق و بدون توافق مسیر ”اقتصاد مقاومتی“ را ادامه خواهند داد. وي گفته است: ”ما مسیر اقتصاد مقاومتی را با تمام توان و تلاش خود ادامه می دهیم چرا که می دانیم این مسیر به نفع کشور است و راهی است که می تواند قدرت ملی را بالا ببرد.“
اقتصاد مقاومتی جمهوری اسلامی و مسیری که رفته اند، برای طبقه کارگر ایران چیزی جز فقر و محرومیت و تباهی بیشتر نداشته است و در آینده هم در بر نخواهد داشت. این چیزی نیست که طبقه کارگر ایران نداند. اگر دوره اخیر دولت روحانی و کل رسانه های دستگاهی و خیل مزدبگیرانشان، تلاش کردند تحت نام ”اهميت صبر و انتظار“ وعده های پوچ

آنچه مد نظر این نوشته است٬ اساسا موقعیت ناسیونالیسم کرد در دل بحران خاورمیانه و صف بندیهای دول مرتجع منطقه است. هدف از این نوشته نشان دادن این حقیقت است٬ که ناسیونالیسم کرد از ستمگری ملی و شکافی که بدلیل توحش و سرکوب مردم کرد زبان توسط دولتهای مرکزی اعمال شده است٬ سواستفاده میکند. آنها با دامن زدن به نفاق ملی به چشم کارگر کرد زبان خاک میپاشند و با پرچم "ملت کرد" منافع مادی و زمینی بورژوازی کرد برای گرفتن سهمی از ثروت و شراکت در قدرت حاکمه را دنبال میکنند. احزاب ناسیونالیسم کرد رفع ستم گری ملی را در دستور ندارند٬ به آن آویزان میشوند تا با فریب مردم کرد زبان و بردوش آنها دولتهای مرکزی را وادار به پذیرش و شراکت

بختیار پیر خضری:"فردا دیر است٬ امروز باید کاری کرد"٬ تیتر اطلاعیه حزب حکمتیست است در مورد حمله یگانهای ویژه به تجمع اعتراضی کارگران ذوب آهن اردبیل در ٣١ خرداد .
اولین سوال این است که ماجرا چیست؟ هر روز اعتراض کارگری و هر روز عدم پرداخت دستمزد کارگران٬ اخراج و بیکارسازی٬ دستگیری و تعرض به کارگران٬ این در شرایطی است که کل دولت و مجلس از وضع اقتصاد و پیشرفتهای دولت و افزایش دارایی و سود دهی راضی هستند٬ نه تنها این بلکه کارفرمایان خارجی را هم دعوت به سرمایه گذاری در ایران میکنند؟ این چه پدیده ای است؟ آیا کار نیست؟ آیا سرمایه نیست؟ آیا دولت پولی ندارد؟