خالد حاج محمدی: هنوز دهها نفر از دستگیر شدگان اول مه در زندانند. در این مدت اعتراضات متنوعی از جانب خانواده دستگیر شدگان٬ تعدادی از تشڪلهای ڪارگری موجود٬ مراڪز ڪارگری در بعضی شهرها و تعدادی از اتحادیه های ڪارگری و نهادهای مدافع حقوق انسان و احزاب و جریانات انسان دوست در ڪشورهای مختلف صورت گرفته است. اما با تمام این اقدامات جمهوری اسلامی فعلا از جواب مشخص و آزادی آنها سرباز میزند. نمیخواهد جواب بدهد٬ میخواهد به همه اعلام ڪند ڪه از هیچ اعتراض برحقی نخواهد گذشت. میخواهد به همه ثابت ڪند ڪه قدرت سرڪوب
دارد و اعتراض بی فایده است. میخواهد جامعه را مرعوب ڪند و این امر را از ڪانال عقب راندن طبقه ڪارگر مقدور میداند.
دستگیری وسیع ڪارگران و شرڪت ڪننده گان اول مه و گسیل وسیع چماقداران مسلح و غیر مسلح علیه آنها برای مرعوب ڪردن جامعه است. در سه دهه حاڪمیت جمهوری اسلامی ماشین سرڪوب ابزار اصلی نگهداری قدرت و حڪومت ایران بوده است. این روال همیشگی و منطق دولت سرمایه داری ایران٬ منطق حڪومت اسلامی و قوانین آن بوده است. اما با همه اینها دو سال گذشته ماشین سرڪوب بیش از همه و بیش از همیشه اعتراض ڪارگر و رادیڪالیسم ڪارگری و تجمع و تشڪل آن را هدف قرار داده است. دو سال گذشته رژیم تلاش کرده با همه ابزارهای سرڪوب علیه هر اعتراض انسانی٬ علیه هر یڪ ذره اتحاد و تشڪل رادیڪال٬ علیه هر سرپناهی ڪه طبقه ڪارگر بدست آورده است به میدان بیاید. این جواب آنها به حق طلبی ڪارگر به آزادیخواهی ڪارگری و به برابری طلبی آن است.این اتفاقی نیست! دو سال است پرچمی در جامعه ایران به اهتزار در آمده است ڪه بیان امیال و آرزوهای سرڪوب شده نسل ڪارڪن٬ نسل محروم و ستمدیده این جامعه است. پرچم آزادی و برابری اگر چه از دانشگاهها سر بلند ڪرد٬ اما پیشقراولان آن نسل تحصیل ڪرده طبقه ڪارگر بود. آزادیخواهی و برابری طلبی در مدت ڪوتاهی فضای جامعه را تحت تاثیر قرار داد و هر نیرو و جریان دخیل از راست ترین تا چپ ترین را مجبور به عڪس العمل ڪرد و همزمان سمپاتی وسیعی را در میان مردم محروم به خود جلب ڪرد.
تحرڪ برابری طلبانه در جامعه ایران جواب به نیازی واقعی در این جامعه بود. ڪافی بود این تحرڪ انسانی و خواستها و امیال انسانی آن به مراڪز ڪار و تولیدی ڪشیده شود و حول خود طبقه ڪارگر را متحد ڪند و به ابزار اتحاد و اعتراض جمعی ڪارگران تبدیل شود. ڪل نگرانی سران جمهوری اسلامی و تلاشهای روزانه آنها علیه هر نوع تشڪل٬ تجمع و هر سطح از اتحاد٬ ڪاری پیشگیرانه در این راه و برای ممانعت از مشڪلات پایه ای تر برای نظام بردگی مزدی در این جامعه است. آقایان صدای پای این نیرو را شنیده اند و بشدت نگران آینده حاڪمیت خود در این جامعه اند.
دستگیری ڪارگران اول مه٬ در زندان ماندن فعالین ڪارگری٬ شلاق زدن و تهدید و ارعاب٬ فشار هر روزه به دانشجویان آزادیخواه٬ به زن معترض و برابری طلب٬ تلاش برای ایجاد فضای رعب و وحشت در جامعه و تلاش علیه تحزب ڪمونیستی و سمپاشی علیه آن٬ همگی برای ممانعت از عروج طبقه ڪارگر به عنوان پرچمدار آزادیخواهی و برابری طلبی و به عنوان نیروی گورڪن بردگی مزدی است. جمهوری اسلامی میڪوشد از ڪارگران زهر چشم بگیرد تا اتحاد ڪارگری را مانع شود و تا آزادیخواهی و حق طلبی ڪارگری را به شڪست بڪشاند و تا تشڪل و تحزب ڪارگری ڪمونیستی را بی فاید جلوه دهد.
تلاش برای آزادی دستگیر شدگان بخشی مهم از پیڪار جمعی ما علیه بردگی مزدی٬ علیه بی حقوقی٬ و در دفاع از حرمت و ڪرامت انسان در این جامعه است. امروز دیگر در هر اعتراض و مبارزه ای برای بهبودی در زندگی باید برای خود گذاشت ڪه دستگیری و زندان و تلاش برای آزادی دستگیر شدگان بخشی از اصل مبارزه است. امروز جدا از دهها ڪارگر ڪه اول مه دستگیر شده اند٬ دهها فعال ڪارگری دیگر هر ڪدام به بهانه ای مدتها است در زندان مانده اند. دهها دانشجو و معلم و فعال حقوق زن و انسان حق طلب در زندانند. و روزانه احضار و اخراج از مدرسه و دانشگاه و ڪارخانه و محل ڪار علیه نسل حق طلب و عدالتخواه طبقه ما در جریان است. تلاش برای آزادی همگی آنها یڪ نیاز واقعی جنبش ما و اعتراض انسانی طبقه ما به فقر و محرومیت و بی عدالتی در این جامعه است. ڪارگر و دانشجو و معلم و ڪل مردم محروم باید با هم و برای آزادی بی قید و شرط ڪلیه دستگیر شدگان به میدان بیایم. بستن سدی در مقابل استبداد حاڪم و قوانین و "عدالت" اسلامی این نظام یڪ نیاز حیاتی مبارزه مردم ایران است. تلاش برای آزادی دستگیر شدگان اول مه را باید به مناسبتی برای اتحاد ڪل این صف جهت آزادی همه زندانیان سیاسی ڪنیم. این مهم بر دوش جنبش ما بر دوش طبقه ڪارگر و فعالین و رهبران اعتراض ڪارگری است. آزادی دستگیر شدگان اول مه و آزادی هر ڪارگر و معلم و زن و دانشجوی آزادیخواه ڪه به جرم حق طلبی در زندانند٬ یڪ قدم مهم و حیاتی در راه ایجاد امڪان اتحاد صفوف ما ڪارگران و شرط اولیه ایجاد امڪان پیشروی ما در مقابل توحش لجام گسیخته طبقات حاڪم و نظم ضد ڪارگری آنان است. نباید گذاشت رفقایمان٬ همڪارانمان و هم طبقه ای هایمان زیر دست دژخیمان حاڪم در زندان بمانند. نباید خانواده و ڪودڪان آنها را در مقابل جمهوری اسلامی تنها بگذاریم٬ این را نباید پذیرفت٬ این اولین شرط اتحاد ما است.