در حاشیه کمپین وزارت اطلاعات و روزنامه کیهان . وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی اینبار رسما در شماره های ٣٠ بهمن و ٢١ اسفند ١٣٨٩ روزنامه کیهان ارگان رسمی جمهوری اسلامی با امضای "حسین حسینی" به "بررسی" سیر رشد گروهای چپ مارکسیستی در دانشگاهها پرداخته است و ظاهرا قرار است در شماره های آتی این روزنامه ادامه یابد.
اینکه سه سال پس از سرکوب وحشیانه دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب دوباره وزارت اطلاعات و ارگان آن به یاد "بررسی" و "افشاگری" علیه چپ و دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب و حزب حکمتیست می افتد بی دلیل نیست. وزارت اطلاعات و سران جمهوری اسلامی و روزنامه کیهان
خبرگزاری ایلنا به نقل از رضا رخشان از فعالین کارگری هفت تپه اعلام کرد که "هیأت حل اختلاف اداره شوش در تازهترین احکام خود اخراج فریدون نیکوفرد، جلیل احمدی، قربانعلیپور و محمد حیدریمهر را تایید کرد".
از سال ١٣٨٣ تا کنون حدود ٥ هزار کارگر در هفت تپه اخراج شده اند. از ٥ هزار کارگر باقیمانده نزدیک به ٤ هزار نفر کارگر فصلی هستند و حربه اخراج همیشه بالای سر آنان بوده است. کارگران هفت تپه برای مقابله با اخراج و بیکارسازی و برای دفاع از زندگی و حرمت و کرامت خود٬ سندیکای
سوانح در محیط کار بلای جان کارگران ایران است. مراکز کار به قتلگاه طبقه کارگر بدل شده است. هیچ آمار دقیقی از تعداد کارگرانی که روزانه در مراکز مختلف٬ بدلیل سوانح کار جان میدهند و کسانی که برای همیشه فلج میشوند، در دست نیست. مقامات رسمی صحبت از ٢٥ تا ٣٠ هزار سانحه در سال و بیش از ده هزار قربانی میکنند. میگویند تکنیک و صنعت رشد سعودی دارد٬ اما سهم کارگر از آن افزایش ٢٠ درصدی سوانح کار در سال است. مراکز صنعتی و بخش ساختمانی بالاترین رقم را در مرگ و میر و نقص عضو به خود اختصاص داده اند. مقامات رسمی میگویند ۳۵ درصد
دانشگاه پادگان نیست! اول مهر فرا میرسد و میلیونها دانش آموز و دانشجو خود را برای دوره جدید تحصیلات و همزمان برای دور جدید از مقابله و جدال در مراکز تحصیلی آماده میکنند. دانشگاهها همیشه مرکز کشمکش نسل جوان معترض و آزادیخواه با جمهوری اسلامی در دفاع از آزادیهای سیاسی٬ علیه اختناق٬ سرکوب٬ تحقیر و فضای پلیسی و اخراج و دستگیری بوده است. دانشجویان و نسل جوان در سه دهه گذاشته دورانهای مختلفی را پشت سر گذاشته و خونین ترین جدال دولت ایران با هر نوع آزادیخواهی و فضای باز سیاسی را تجربه کرده اند. در این سه دهه به کرات
نامه سرگشاده به بهرام رحمانی در دفاع از حرمت شخصی و سیاسی فرخنده آشنا
بهرام رحمانی گرامی! نامه اعتراضی شما به رادیو ندا با تیتر "درباره حملات فرخنده آشنا به کارزار تریبونال" را خواندم. نامه ات ظاهرا اعتراض به گردانندگان رادیو برای مصاحبه "یک جانبه" با فرخنده آشنا در مورد تریبونال لندن است. اما و در حقیقت کل مضمون آن چیزی جز یک پرونده بزرگ و پر از اتهامات سنگین٬ بدون یک کلمه استدلال و مدرک٬ علیه خانم فرخنده آشنا نیست.
برای من جای تاسف عمیق بود و هست که چرا شما، بهرام رحمانی، چنین نامه ای نوشته اید. جای تاسف به این خاطر که در تمام نامه دوپاراگرافی شما جز پرونده سازی و اعلام جرایم سنگین و شخصیت شکنی علیه فرخنده آشنا، چیزی نمی توان یافت. خواننده کمترین نشانه
صفحه73 از92