حمید تقوایی بعد از افتضاح سیاسی خود و حزبش در دفاع از جنگ و حمله نظامی اسرائیل-امریكا به ایران، که در بیانیه این حزب بعد از كشتن حسن نصرالله و مصاحبه وی تحت عنوان "حمله موشکی جمهوری اسلامی به اسرائیل، اوضاع به کدام سمت میرود؟" آمده است و پس از نقد مواضع جنگ طلبانه و پرو اسرائیلی آنها از جانب تعدادی از فعالین كمونیست و چپ به دست و پا زدن افتاده است. افتضاحی كه ظاهرا در حزب وی هم مسئله شده است و ریاکارانه با پرچم "لنینیسم" به لاپوشانی مواضع ارتجاعی خود و حزبش میپردازد. رهبران این حزب برای لاپوشانی دفاع از حمله نظامی به ایران كه "لیدر" سنگ تمام گذاشت، دست به كار شدند. ابتدا به باز نشر مطالب قدیمی تر تقوایی و سرانجام به انتشار دستور العمل های درونی حزبشان كه از نظر خودشان به اندازه مصاحبه لیدر مفتضح نیست پرداختند و سرانجام تقوایی طی مطلبی زیر عنوان "سخنی با جاماندگان از تاریخ" در ۷ اكتبر، با پرخاش به منتقدین و از جمله حزب ما و سفسطه بازی همیشگی اش برای فرار از اصل مطلب دست به "ضد حمله" زده است.

امروز دیگر کسی در این واقعیت که دولت فاشیست اسرائیل، به عنوان جنگ طلب ترین دولت منطقه، طی یك سال گذشته سیاست گسترش جنگ به خاورمیانه، از کانال کشیدن پای ایران به جنگ، را تنها راه نجات و بقا هرچند کوتاه مدت خود، در پیش گرفته است، تردیدی ندارد. جنگ با ایران و وارد شدن امریكا و متحدین او به چنین جنگی از نظر هیئت حاكمه اسرائیل تنها راه نجات است. جنگی كه نه تنها هیچ دولتی در منطقه که حتی هیئت حاكمه آمریكا، به عنوان حامی و همدست دولت اسرائیل در جنایات همه جانبه آن علیه بشریت، به دلایل مختلف، به نفع خود نمیدانند و خواهان آن نیستند. اما دولت اسرائیل برای این هدف نه تنها در تبلیغات بلكه در عمل، برای تحریك و کشاندن پای جمهوری اسلامی به چنین جنگی هر ریسكی را متحمل شده است. بمبارانها در سوریه، عملیاتهای تروریستی در تهران، کشیدن جنگ به لبنان به بهانه ״جنگ با حزب الله״ همه و همه بخشی از این سناریوی ارتجاعی اند. حتی ژورنالیستهای نه چندان باوجدان میدیای رسمی در غرب هم قادر به انکار این واقعیت نیستند.

(در حاشیه انفجار معدن طبس)

فاجعه عظیم انسانی انفجار گاز متان در معدن ذغال سنگ طبس در شامگاه شنبه ۳۱ شهریور، كه ۵۲ نفر از كارگران این معدن را به قتل رساند و تعدادی را زخمی کرد، قلب دهها میلیون انسان در سراسر ایران را به درد آورد و خشم و نفرتی عمومی از بی ارزشی جان تولیدکنندگان اصلی ثروت را دامن زد. صبح امروز چهارشنبه جواد قناعت، استاندار خراسان جنوبی، پایان عملیات امداد رسانی را اعلام كرد.

مصاحبه كمونیست با خالد حاج محمدی

كمونیست: جنگ و كشتار مردم فلسطین از جانب اسرائیل بعد از یازده ماه كماكان ادامه دارد. تا كنون و بر اساس آمار رسمی بیش از ۴۰ هزار نفر از مردم فلسطین، كه حدود نیمی از آنان كودك اند، كشته شده اند. بیش از صد هزار زخمی، دهها هزار نفر مفقود كه طبق گزارش سازمان نجات كودكان ۲۱ هزار از آنان كودك اند و میلیونها نفر آواره و سرگردان و نوار غزه ویران شده است. با این وصف اكنون شاهد حملات وسیع به بخش باختری هم هستیم. تلاش دولتها و مدعیان پایان این جنگ و کشتار، مذاكرات تا كنونی میان اسرائیل و حماس با دخالت آمریكا، مصر و قطر، برای چندمین بار بی نتیجه مانده است. این ماجرا به كشمكش بزرگی در سطح جهان و منطقه در میان دولتها ، جنبشهای سیاسی مختلف و مردم متمدن، احزاب و جریانات مختلف شكل داده است. سوالات متعددی، نگرانی ها و مخاطرات تبدیل این جنگ به جنگی منطقه ای همراه با تبلیغات جنگی و صف آرایی های سیاسی، نظامی و دیپلماسی حول این پدیده در جریان است. این ماجرا علاوه بر جمهوری اسلامی كه عملا به یك طرف ماجرا تبدیل شده است، رنگ خود را به صف بندی های سیاسی در میان اپوزیسیون ایران هم زده است. در رابطه با این اوضاع سوالاتی را با خالد حاج محمدی در میان میگذاریم.
به عنوان اولین سوال، تلاش ها برای پایان دادن به این جنگ و حتی وقفه کوتاه مدت در آن علیرغم طرح صلح بایدن و تلاشهای بعدی امریکا و دول منطقه به نتیجه نرسیده است. فکر میکنید اعتراضات و اعتصابات وسیع در اسرائیل و بحران در هیئت حاکمه و فشارهای اخیر حامیان دولت اسرائیل، از بریتانیا تا امریکا تا چه حد میتواند دولت اسرائیل را وادار به عقب نشینی کند؟ اینکه دولت اسرائیل خواهان کشیدن جنگ به منطقه است را تا چه حد واقعی می بینید؟

بعد از گفتگوی هفته گذشته "دیدار نیوز" با اسماعیل بخشی تحت عنوان "۷ خوان هفت تپه" و بیان گوشه هایی از تجربه گرانبهای مبارزات كارگران هفت تپه از زبان یكی از فعالین معتبر و خوشنام آن، مازیار رازی از "گرایش ماركسیستهای انقلابی ایران" در نوشته ای به تاریخ سوم شهریور ۱۴۰۳ با عنوان "در حاشیه مصاحبه اخیر اسماعیل بخشی"، "اندرزهایی" را در مورد نحوه پیشبرد مبارزات کارگری و نقش رهبران و سخنگویان آن بیان كرده است كه هر انسان فهیم و فعال کارگری را از درجه پرتی و نامربوطی این نصیحت ها و "رهنمودها" به زندگی و مبارزه واقعی در جامعه، انگشت به دهان خواهد کرد.