جنگ در فلسطین و اسرائیل كه با حمله وسیع و غافلگیرانه حماس و ضد حمله اسرائیل وارد دوره جدید و ابعاد بی سابقه و خطرناكی شده، زیر سایه نقش دولتهای غربی، برای هزارمین بار پرده از ادعای دروغین دول غربی در دفاع از آزادی، حقوق شهروندی و آزادی اعتراض و تجمع و بیان را برملا و ماهیت این دولتها و ضدیت آنها را با هر نوع آزادی عقیده و بیان و تجمع را حتی در شكل محدود كنونی آن، در خود غرب بی پرده و زمخت نمایان ساخت.

آنچه امروز شاهدش هستیم، حمایت همه جانبه و شراكت مستقیم این دولتها در این جنگ به نفع اسرائیل با تامین هزینه ماشین جنگی این كشور، تامین مالی و لجستیكی این جنگ و در خدمت قرار گرفتن رسانه های آنها به عنوان ابزار جنگی است، كه هدف خود را پاكسازی كامل فلسطینیان، كشتار همه جانبه آنها و توجیه آن به نام مبارزه با "تروریسم حماس" است. دامنه تبلیغات نژاد پرستانه، ضد انسانی، جنگ طلبانه، دروغ و ریا به نقطه اوج خود رسیده است. امروز رسانه های غربی، روسای دولتهایشان و ابراز نظرات رسمی آنها در توجیه جنایت و توحش، تشویق و تحریك به كشتار فلسطینی ها به نام مبارزه با حماس، با هیچ معیار و مقیاسی، مویی با تبلیغات وزیر جنگ اسرائیل، نتانیاهو، نفتالی بنت و ... فاصله ندارد.

(در حاشیه افاضات معترضین به بیانیه "جمعی از كارگران عسلویه و جنوب")

تلاش برای ایجاد تفرقه قومی، مذهبی، جنسی، نژادی، ایرانی و خارجی، بومی و غیر بومی و... در میان طبقه كارگر و بخش محروم جامعه، مهمترین ابزار ماندگاری نظام كاپیتالیستی به قدمت تاریخ آن است. جامعه ایران و تحولات یك دهه اخیر، اعتصابات و اعتراضات كارگری و اقشار محروم و تضمین پیروزی آنها و تحمیل کمترین عقب نشینی به بورژوازی ایران و حكومت جمهوری اسلامی، بخشا در گرو رفتن به جنگ توهمات ملی و مذهبی و انواع تفرقه های درون این طبقه است كه روزانه توسط حاكمیت و رسانه های اصلی بازتولید میشود.

کمونیست: پلنوم ۵۵ کمیته مرکزی قطعنامه ای تحت عنوان "تحولات اخیر و كمونیستها در كردستان" را تصویب کرد. قبل از هر چیز سوالی که پیش می آید این است چرا قطعنامه ای ویژه کردستان ضروری شد؟ آیا این ناشی از "ریشه کردستانی"خیزش ۱۴۰۱، بنا به ادعای احزاب ناسیونالیست کرد، است یا بدلیل حساسیت جمهوری اسلامی به کردستان؟

خالد حاج محمدی: ضروت این قطعنامه نه بدلیل ادعای ناسیونالیستهای کرد مبنی بر "ریشه كردستانی" این خیزش است، كه واقعی نیست، و نه حساسیت جمهوری اسلامی به كردستان. دلیل اصلی این قطعنامه پیشروی جنبش آزادیخواهانه در كردستان و نقش كمونیستها در این جنبش است. در این دوره و در مقابل جنبش ما و تلاش ما كمونیستها، هم سیاست جمهوری اسلامی كه با پرچم "تجزیه طلبی" تلاش میكرد در یك جنبش سراسری نفاق و تفرقه بیندازد شكست خورد و هم سیاست كل اپوزیسیون راست، از ناسیونالیستهای عظمت طلب ایرانی كه پرچم "تمامیت ارضی" و "یك ملت و یك رهبر" را بلند كرده بود تا احزاب ناسیونالیست كرد كه برای این جنبش در كردستان شناسنامه قومی صادر و لباس محلی به آن میپوشاندند. این پیشروی جنبش ما است و ضرورت قطعنامه ناشی از این نقش، از موقعیت كمونیستها در كردستان و تاثیر آن بر جنبش سراسری كه با پرچم آزادی زن و آزادی و برابری، جمهوری اسلامی را به مصاف طلبیده، است. این یك پیشروی است و بر اساس این موقعیت لازم بود ما با اتكا به این دستاوردها نقشه راه آتی، وظایف كمونیستها در این دوره را نگاه و روشن میكردیم. ضرورت قطعنامه ناشی از این حقایق است.

(در حاشیه فراخوان به اعتصاب عمومی در كردستان)

اخیرا فراخوان مشتركی به نام "فراخوان احزاب و نیروهای سیاسی شرق كردستان"( منظور كردستان ایران است) خطاب به مردم كردستان برای اعتصاب عمومی در روز ۲۵ شهریور به زبان كردی منتشر شده است. بر اساس این بیانیه "احزاب سیاسی كردستان" ایران بعد از چند بار دیدار و مشورت، بیانیه ای مشترك، كه فراخوان مورد اشاره است، را منتشر كرده اند. امضا كنندگان این بیانیه علاوه بر حزب دمكرات كردستان ایران و كومه له (سازمان كردستان حزب كمونیست ایران) كه منظور جریان تحت رهبری ابراهیم علیزاده است، شامل پژاك، "سازمان خبات كردستان ایران"، "حزب آزادی كردستان(پاك)" و "كومه له زحمتكشان كردستان" است.

مبارزات این دوره بازنشستگان تامین اجتماعی، یك عرصه اصلی جدال محرومترین اقشار جامعه، علیه فقر و بی حقوقی و تعرض افسارگسیخته بورژوازی ایران و حكومتش به معیشت طبقه كارگر بود. عرصه ای كه تا كنون به اعتراضات سراسری در میان بازنشستگان و به اتحادی فرامحلی شكل داده است. امروز دیگر تجمع اعتراضی بازنشستگان تامین اجتماعی به امری دائم و روزانه تبدیل شده است. همزمان و در این مدت در شهرهای مختلف شاهد تجمع بازنشستگان مخابرات و بازنشستگان مراكز صنعتی چون فولاد و ذوب آهن و...، نیز هستیم.

مبارزات پیگیرانه بازنشستگان در سالهای اخیر، علیرغم تهدید و ارعاب حاكمیت و دستگیری و پرونده سازی برای فعالین و نمایندگان آنها در بخشهای مختلف، همچنان ادامه دارد. بسیاری از مطالبات بازنشستگان، از همسان سازی تا افزایش حقوق بازنشستگی و... در همه جا یكسان است. خواست محوری كل بازنشستگان بهبود شرایط زندگی و افزایش توان مالی خود برای تامین ابتدایی ترین نیازهای زندگی است كه با افزایش هر روزه هزینه ها و گرانی سرسام آور، سخت تر و سخت تر میشود و میلیونها بازنشسته و خانواده های آنان هر روز به فقر و محرومیت بیشتری سوق داده میشوند.