متن کتبی سخنرانی در هفته منصور حکمت ٢٠٢١
رفقای عزیز به همه شما خوش آمد میگویم. عنوان بحثی که من در نظر دارم خدمت شما عرض کنم "طبقه کارگر، حزب کمونیستی و انقلاب کارگری از نگاه حکمت" است. طبعا هر کدام از این مسائل، چه طبقه کارگر، چه کمونیسم و حزب کمونیستی و انقلاب کارگری مفاهیم جدی مارکسیستی هستند که منصور حکمت به طور مفصل به آن پرداخته است و اینجا طبیعتا در این وقت کوتاه امکان باز کردن این مفاهیم و مسائل پیرامون آن نیست. در نتیجه تلاش میکنم که حداقل گوشههایی از این مباحثی که فکر می کنم و در امتداد خیلی از بحثهای منصور حکمت به آن اشاره شده است را بیان کنم. به این امید که در این دورهی پر از تلاطم در فضای سیاسی ایران مباحث من و بقیه رفقا، مشوقی باشد برای نسل جوان کمونیست و کارگران کمونیست تا به مباحث منصور حکمت مراجعه کنند.
اعتصابات وسیع کارگران نفت و گاز و سرانجام آن، پیروزی یا شکست و چگونگی رسیدن به آن مهمترین سوال روی میز جنبش کارگری در ایران و همه حامیان آن و بعلاوه روی میز هر سه قوای حاکمیت و کارفرمایان در ایران است. حول این اعتصابات دو طبقه در سطوح مختلف در مقابل هم سنگر گرفته اند، طرح میریزند، تلاش میکنند و حول خود فضای جامعه را تماما به خود اختصاص داده اند. حاکمیت و همه رسانه ها، مراکز اطلاعاتی، بیت خامنه ای و قوه قضائیه، مجلس و دولت، وزارت کار، خانه کارگر و شوراهای اسلامی، امام جمعه ها و ...، همراه با اتحادیه کارفرمایان جملگی بسیج شده اند. نگرانی از سرانجام این اعتصابات و چگونگی خلاصی از آن و ترس از گسترش به پتروشیمی ها، ماشین سازی ها، فولاد، برق و ترانسپورت و مراکز دیگر صنعتی در جامعه ای که اکثریت عظیم مردم به این حاکمیت نه گفته است، مسئله را بی اندازه حساس و پیچیده کرده است.
مضحکه انتخابات ریاست جمهوری در ایران به صحنه اعلام انزجار مردم آزادیخواه از کل حاکمیت، از سیستم، قوانین، سنت و فرهنگ حاکم بر این جامعه تبدیل شد. در لابلای هر امکان و فرجه ای کارگران، زنان، جوانان و در یک کلام مردم آزادیخواه اعلام کردند که نه تنها این حاکمیت را نمیخواهند، بلکه خواهان جامعه ای آزاد، برابر و مرفه هستند. نخواستن جمهوری اسلامی، شرکت نکردن در این مضحکه و اعلام توقعات خود از زندگی، اعلام کیفر خواست علیه چهار دهه جنایت و بربریت، علیه استثمار و زن ستیزی، علیه بی حقوقی و استبداد سیاسی و... در هر کوچه و خیابان، در هر جمع و مجمع کارگری و در هر تجمع کوچک و بزرگ نمایان بود. "انتخابات" ریاست جمهوری با همه تشریفات و تبریکات سران حاکمیت به همدیگر و تلاش برای سرخ نگهداشتن صورت خود، بیان موقعیت به هم ریخته جمهوری اسلامی و پیروزی مردم آزادیخواه ایران بود. رئیسی نهایتا از تنور سرد "انتخابات" و صندوق بی رمق "رای" بیرون آمد، اما موقعیت جمهوری اسلامی در مقابل مردم ایران بعد از این مضحکه ضعیف تر از گذشته است و مردم از شکستی که به آنها دادند احساس غرور و پیروزی میکنند.
این روزها شاهد موجی از تعرضات پر از کینه، با کنایه های تلخ و زخم زبان زدن، با تحقیر و به سخره گرفتن تلاش چندین ساله پنج هزار کارگر و خانواده های آنها، به سخره گرفتن امیال و خواست و مطالبات آنها، همراه نصایح پدرانه تکراری و مشمئز کننده همیشگی عده ای به نام "دلسوز و پیشکسوت" جنبش کارگری، نسبت به کارگران هفت تپه هستیم. اطیفی رنگارنگ با هر فاصله سیاسی از هم در کیس هفت تپه و در شلیک به عدالتخواهی کارگران این مرکز و در تلاش برای شکستن اعتبار و حرمت نمایندگان با اتوریته و محبوب این مرکز دست هم را گرفته و در یک سنگر نشسته اند. آقایان محمود صالحی و عثمان اسماعیلی با تعجیل از زندان مرکزی سقز نامه صادر میکنند، آقای یدی صمدی از سنندج ادامه میدهد و خانم شهلا دانشفر از رهبری حزب "کمونیست کارگری" با تائید نوشته صالحی و اسماعیلی حرفهای نپخته و نسنجیده خود را به بیرون پمپاژ میکند و عده ای هم از پرچمداران "خلقها و قوم ها" که از هفت تپه دل چرکین دارند نیز علیه آنها دست به تحریک در محافل همیشگی زده اند. این ملودی گوش خراش یک آهنگ مشترک را تکرار میکند، امید به شکست هفت تپه!
متن سخنرانی خالد حاج محمدی به مناسبت دهمین سالگرد هفته حکمت در تورنتو
دوره هائی آدم احساس میکند، به عنوان یک کمونیست، در جائی ایستاده است و برای خود پشتوانه ای دارد و بر دستاوردهایی که طبقه کارگر و کمونیستها در طول دهه های گذشته کسب کرده اند تکیه زده است. فکر میکنید بعضی از مسائل بدیهیات است. بعضی از مفاهیم، بعضی از عقاید و باورها، سنتها و فرهنگ و اخلاقیات، داده ای عادی و پیش پا افتاده است. مثلا اینکه سرمایه داری خوب نداریم، بورژوازی غیر سرکوبگر و دمکرات اتوپی است، جامعه طبقاتی است و جامعه طبقاتی مهر خود را به همه چیز حتی به مناسبات شخصی آدمها، به علائق آنها، به مناسبات کودک و والدین، به اخلاقیات جامعه و .. زده است. همه چیز حتی وجدان آدمها طبقاتی است. کمونیسمی که به کارگر مربوط نباشد و دائما سازمان دادن انقلاب کارگری امر مستقیم و کار روزانه او نباشد و برای آن نقشه نداشته باشد، پوچ است.
صفحه23 از97