صد و سه سال از انقلاب اکتبر میگذرد، انقلابی که چهره دنیا را تغییر داد و بزرگترین تحول تاریخی صد سال گذشته به نفع طبقه کارگر و به نفع محرومین جهان را رقم زد. انقلابی که نور امیدی به پایان بردگی مزدی را در سراسر جهان شعله ور ساخت و هنوز هم آثار آن، امید به تکرار آن در میان کارگران و ترس از وقوع آن در میان حکام جهان را به برجستگی میتوان دید. انقلابی که علیرغم شکست آن، اما تا به امروز تلاش برای تکرار آن در صف اعتراض طبقه کارگر و کمونیستهای این طبقه حتی یک لحظه هم از حرکت باز نمانده است. انقلابی که پس از گذشت بیش از صد سال از آن، دوستان و دشمنان خود را همواره حفظ کرده است. انقلابی که شکست آن به همان اندازه سنگین بود و آوار این شکست بیش از همه بر دوش طبقه کارگر و انقلابیون انقلاب کمونیستی سنگینی کرد.

جدال کارگران هفت تپه با کارفرما و دولت و حامیان آنها، آینه تمام نمایی از ماهیت دولت جمهوری اسلامی، از ماهیت بورژوازی ایران به عنوان طبقه ای آگاه به مناقع طبقاتی خود، و بیان پیچیدگی های یک مبارزه و جدال طبقاتی میان آنها با کارگران هفت تپه است. خودآگاهی کارگران هفت تپه، پخته شدن آنها در این جدال، اتحاد و پیوستگی آنها و درک اهمیت و نیاز به این اتحاد در این جنگ، عروج رهبران و سخنگویان دلسوز و با اتوریته در دل این مبارزه، تلاش کارگران برای افشای حیله و نیرنگ و برنامه های کارفرما و دولت، تلاش برای جلب حمایت هم طبقه ای ها و صده ها مسئله دیگر، کارگران هفت تپه را نیز به اندازه صدسال از مبارزه در دوران آرام تر و غیر بحرانی تر، آموزش داده است و صاحب تجربه کرده است. نگاه به تاریخ مبارزات هفت تپه با همه فراز و نشیب های آن، با شکست ها و پیروزی ها، عقب نشینی ها و پیشروی ها، با بررسی همه زوایای این جنگ طبقاتی و خصوصا جدال رودررو و بی پرده چند سال اخیر، یکی از منابع با ارزش تاریخ مبارزه طبقاتی، تاریخ یک جدال واقعی در همه ابعاد آن در جنبش کارگری ایران است.

متاسفانه روز شنبه دهم اکتبر رفیق گرامی محمد خدری (آلان) شخصیت مهربان و دوست داشتنی، پس از چند روز دست و پنجه نرم کردن با ویروس کرونا، در شهر سقز جان باخت.
آری کرونا جان آلان عزیز را گرفت. خبر ناگوار مرگ آلان، واقعه ای که باورش سخت بود، قلب همه ما، همه دوستان و رفقا و آشنایانش و اعضا خانواده اش را بدرد آورد.

محمد خدری یکی از شریف ترین، صمیمی ترین و باوفاترین رفقایی بود که دورانی طولانی از زندگی خود را برای رهایی، در دفاع از آزادی و انسانیت، در راه جامعه ای آزاد و برابر سپری کرد. فعالیتهای او به قبل از قیام ٥٧ بر میگردد. او چه در مبارزه با حکومت پهلوی و چه شراکت در اعتراضات دهقانان علیه فئودالها و چه در شهر سقز و حضور در قیام ٥٧ و بعد از قیام در مبارزه علیه ارتجاع به قدرت رسیده همواره به عنوان یک انسان عدالتخواه و کمونیست شراکت داشت.

جنگ و کشمکش بر سر حق حاکمیت بر قره باغ توسط دولتهای آذربایجان و ارمنستان، در روزهای اخیر یک بار دیگر اوج گرفته است. درگیری در این منطقه و حملات توپخانه ای و صف آرایی که به نام حق حاکمیت طرفین بر ساکنین قره باغ در جریان است، علاوه بر به جای گذاشتن صدها کشته از طرفین و مردم منطقه، موجی از آوارگی، ناامنی و خانه خرابی را برای ساکنین قره باغ به جای گذاشته و آنها را با سرنوشتی نامعلوم مواجه کرده است. دخالت دولتهای مختلف در این جدال و ابرازوجودهای مختلف جریانات و گروههای نامسئول، شبه فاشیستی، ناسیونالیستی و مذهبی حول این ماجرا، نه تنها کمکی به حل مسئله نکرده است، بلکه و بعلاوه مسئله را بیش از پیش پیچیده و نفاق و نفرت قومی و بخشا مذهبی را افزایش داده است.

اخیرا رضا پهلوی در امتداد تلاشهای دوره ای خود، یک بار دیگر خیز برداشته است، به همه و خصوصا اپوزسیون "دمکرات" و "دمکراسی خواهان" فراخوان داده است که با هم متحد شوند، اختلافات را کنار بگذارند و برای کنار گذاشتن جمهوری اسلامی بسیج شوند. رضا پهلوی بر حساسیت اوضاع و زمینه های لازم برای عبور از جمهوری اسلامی از جمله حمایت "جامعه جهانی" در این مسیر تاکید میکنند. وی ارتش را فراخوان داده است که در این مسیر به وظیفه ملی خود عمل و از تمامیت ایران دفاع کند، بدنه سپاه را فراخوان داده است که به این تلاش بپیوندد. ایشان با درک "تنگ" بودن وقت و "تاریخی" بودن فراخوان خود، آنرا "پیام نوین" نام نهاده است!