طرح "هدفمند کردن یارانه ها"، بر داشتن سوبسیدهای دولتی بعنوان عامل کنترل کننده در تعیین بهای کالاهای اساسی مورد نیاز مردم و رها کردن مهار آن تماما در دست مکانیسم های بازار، اقتصاد ایران را وارد فاز جدیدی کرده است. فازی که اگر به سرانجام برسد، در آن دولت نقش بسیار محدودی در کنترل سیر حرکت و سمت و سوی سرمایه خواهد داشت . فازی که در آن دولت بخشی مهمی از نقش تنظیم کنندگی خود در اقتصاد جامعه را به مکانیسم بازار واگذار میکند، و تماما در خدمت بورژوازی و تسهیل کننده حرکت آزادنه آن خواهد شد. فازی که در آن بهای کالاهای اساسی مورد نیاز مردم در اولین وهله، حداقل حدود چهار برابر افزایش خواهد یافت و این افزایش قیمت شامل تمام کالاهای اساسی، نان، آب، سوخت و ... خواهد شد. نام این تغییر سیاست اقتصادی را "رفرم" گذاشته اند. رفرمی که در راستای باز کردن راههای بیشتری بر
روی سودآوری سرمایه، معیشت مردم را مستقیما مورد تعرض قرار میدهد.
وارد شدن به این فاز، از آمال تاریخی بورژوازی ایران بوده است. فازی که نه محمد رضا پهلوی فرصت وارد شدن به آن را یافت، و نه "رفرم" رفسنجانی موفق شد آن را به اجرا در آورد. فازی که امروز در شرایط تاریخی معینی، بر متن بحران اقتصادی جهانی سرمایه، تحریم اقتصادی و مقتضیات حرکت سرمایه در ایران، برمتن بهبود موقعیت جمهوری اسلامی در منطقه و در سطح جهانی، اجرای آن را برای جمهوری اسلامی به رهبری جناح اصولگرای رژیم، ممکن کرده است.
اختلاف بر سر میزان دخالت دولت در مدیریت اقتصادی جامعه، محدود شدن کنترل دولت بر حرکت آزادانه سرمایه، بر شرایط سودآوری سرمایه بر تولیدات و بخصوص بر تولید ضروریات زندگی، تاریخا یک رکن همیشگی شکاف در صفوف بورژوازی ایران بوده است. اعتراض بخشی از بورژوازی، از اپوزیسیون ملی – مذهبی در زمان سلطنت پهلوی تا اپوزیسیون بورژوایی درون و بیرون حکومتی جمهوری اسلامی، اعتراض به محدودیت هایی بوده است که دخالت دولت در اقتصاد، بخصوص سیاست سوبسیدهای دولتی بر سیر رشد و تکوین سرمایه تحمیل میکرده است. امروز نیز اختلاف جناحهای دیگر بورژوازی درون یا بیرون حکومتی اساسا از سر اختلاف سیاسی یا بر سر سرعت انجام این سیاست است. مخالفت جناح سبز و تمامی داد و فغانش٬ برای سهم خواهی بیشتر سیاسی و حضور در دولت است.
حذف سوبسیدها در عین حال تعرضی همه جانبه و وسیع کل بورژوازی به سطح معیشت طبقه کارگر ایران است. در کشوری مانند ایران که برخلاف کشورهای متروپل خبری از تامین خدمات اجتماعی مانند بیمه بیکاری، کمک هزینه های مسکن، درمان، کودک، بیمه بازنشستگی و ..... ، دستاورد مبارزات صد ساله جنبش کارگری و جنبش سوسیالیستی، نیست. در این کشورها سوبسیدها در عین حال ابزاری در کاستن میزان فشار بازار آزاد بر طبقه کارگر و اقشار محروم جامعه بوده است. امروز تعرض بورژوازی در جهان به معیشت طبقه کارگر و بخش اعظم جامعه که خود را در زدن خدمات اجتماعی و در ایران به شکل حذف سوبسید به مواد مصرفی و کالاهائی پایه مورد نیاز طبقه کارگر خود را نشان میدهد.
طرح "هدفمند کردن یارانه ها"، اگر تماما به اجرا در آید، تغییری تاریخی در سیاست اقتصادی رژیم، است. طرحی که موقعیت بورژوازی و طبقه کارگر، رابطه دولت و بخش های محروم جامعه، و صف بندی های طبقاتی در ایران، را تماما دگرگون خواهد کرد. اجرای کامل این طرح زمینه های مادی ایجاد اتحاد در صفوف بورژوازی ایران، و متقابلا اتحاد در صفوف میلیونها نفر از طبقه کارگر و محرومین جامعه را فراهم میکند. پرده های فریب و ریاکاری در مقابل بخشی از بورژوازی که دخالت دولت در اقتصاد را با ادعاهای پوپولیسی – توده ایستی "منافع" مردم مینامید، به کنار میرود. جدالهای طبقاتی حادتر و قطبی تر، اعتراضات "ماورا طبقاتی"، "پوپولیستی" و "همه با همی" را کنار خواهد زد. همه چیز حول دو طبقه اصلی، کار و سرمایه، دو پدیده سود و استثمار، و دو اردوی ارتجاع بورژوایی و ترقیخواهی پرولتری، جا و مکان واقعی خود را بازخواهد یافت.
سپردن مکانیسم تعیین بهای کالاهای اساسی مورد نیاز مردم تماما در اختیار بازار، کمک هزینه حقیر و ناچیز دولت به بخش های محروم مردم و طبقه کارگر، "یارانه ها" یا "تامین اجتماعی" که مطابق محاسبات خود اقتصاد دانان بورژوایی قادر به تامین زندگی زیر خط فقر موجود هم نیست، طرحی برای زنده نگاه داشتن میلیونها مردم محروم در خطر مرگ از گرسنگی است. پرداختی های دولتی به حساب های بانکی مردم که بابت آن کلی منت سر آنها میگذارند٬ مستقل از موقت بودن٬ حتی کفاف میزان پولی که خانواده کارگری در ازای افزایش قیمت نان باید بپردازد٬ را نمیکند. تازه همین امروز اعلام کرده اند که این پرداختیها شامل یک میلیون کارگر افغانستانی نخواهد شد. از میلیونها خانواده کارگری و محرومین جامعه میخواهند که کمربند ها را سف کنند، به امید شکوفایی و سودآوری تولید یک دوره دیگر گرسنگی، فقر عنان گسیخته، و تباهی خود و فرزندان را تحمل کنند، اجازه بدهند که "جامعه" به اهداف اقتصادی بلندپروازانه تاریخی بورژوایی نائل آید. سناریویی که علیرغم خوش بینی و هلهله تمام طیف های مختلف بورژوازی در مورد محسنات طرح، با سکوت و خاموشی اکثریت عظیمی که قرار است قربانی این طرح شوند، مواجه نخواهد شد.
امروز بیش از هر زمان لازم است با عواقب این سیاست ارتجاعی و ضد کارگری جمهوری اسلامی مقابله فعال طبقه کارگر را سازمان داد. در مقابل این وضع و در دفاع از تامین زندگی شایسته انسان٬ طبقه کارگر ایران راهی جز صف بندی و سنگربندی مستقل طبقاتی خود علیه این تعرض آشکار به سطح معیشت و زندگی خود ندارد. اعتراض مردم به گرانی٬ شورش گرسنگان در این جامعه که خطرش را "دلسوزان نظام"به هم گوشزد میکردند٬ و آتش خشم مردم بجاست. مردم حق دارند نان بخواهند٬ تامين فورى معيشت را بخواهند. با يارانه٬ بدون يارانه٬ دولت در قبال تامین رفاه همه آحاد این جامعه مسئول است.
طبقه کارگر در مراکز اصلی تولیدی باید در راس تلاش برای تامین حداکثر آسايش و رفاه ممکن و مناسب ترين شرايط کار و زندگی برای کارگران و مصون نگه داشتن طبقه کارگر و بخش اعظم جامعه از عواقب مخرب حذف سوبسیدها قرار بگیرد. منشور مطالباتی کارگران یکی از دستاوردهای طبقه کارگر ایران است. امروز این منشور را به عنوان پرچم مطالباتی خود باید بلند کرد و همه بخشهای کارگری را حول آن به هم وصل کرد.
بر این اساس حزب حکمتیست همصدا و همراه با تمامی فعالین و کمونیست ها در ایران طبقه کارگر را به مبارزه حول مطالبات زیر فرا میخواند
- افزایش فوری حداقل دستمزدها متناسب با تورم و عواقب حذف یارانه ها از طریق نمایندگان منتخب کارگران در مجامع عمومی کارگری
- تامین بیمه بیکاری برای همه افراد آماده به کار بالاتر از ١٦ سال
- به رسمیت شناخته شدن بی قید و شرط ایجاد تشکلهای مستقل کارگری، اعتصاب، اعتراض، تجمع
- تامین امنیت شغلی برای کارگران و تمامی مزد بگیران، لغو قراردادهای موقت و سفید امضاء،
- متوقف کردن فوری اخراج ها و بیکار سازی کارگران به هر بهانه ای
امروز کارگر شاغل و بیکار٬ قراردادی و رسمی٬ بومی و غیر بومی٬ لازم است به عنوان یک طبقه در دفاع از زندگی انسانی خود٬ برای بهبودی در زندگی و برای ایجاد امکان دفاع از سطح معیشت خود٬ در یک صف و حول منشور مطالباتی این طبقه٬ حول مهمترین مطالبات سراسری خود به میدان کارزاری طبقاتی بیاید که شیپور آن را بورژوازی مدتها است به صدا در آورده است.
امروز طبقه کارگر ایران در مراکز مختلف کارگری٬ لازم است در مجامع عمومی خود جمع شود و برای جواب به این تعرض و برای ایجاد سطحی از اتحاد در صفوف خود٬ چاره جوئی کند. همه تشکلهای موجود و همه رهبران و فعالین کارگری٬ قاعدتا باید پیشقراول تلاش برای شکل دادن به این صف بندی و به اتحادی سراسری در میان طبقه کارگر در دفاع از مطالبات خود باشند. طبقه کارگر ایران به یمن مکانش در تولید میتواند هر لحظه پا به میدان بگذارد تا رشد و شکوفایی تولید را با خوشبختی خود و اکثریت محروم جامعه توام کند.
حزب کمونیست کارگری ایران- حکمتیست
١٥ دی ١٣٨٩- ٥ ژانویه ٢٠١١