طبق گزارش اتحادیه آزاد کارگران ایران٬ ٣٥٠٠ کارگر لاستیک بارز از روز شنبه ١١ دیماه وارد اعتصاب شدند و روز یکشنبه کل کارگران و از جمله شیفت شب به اعتصاب پیوستند. این کارگران در چهارم مهر ماه نیز به مدت ٤ روز اعتصاب کردند که با وعده تحقق مطالباتشان از جانب رئیس اداره کار کرمان به اعتصاب خود پایان دادند.
مطالبات کارگران عبارت است از٬ افزایش دستمزدها٬ تبدیل قراردادهای کاری خود از یکماهه به یکسال٬ تعطیلی دو روز در هفته به جای یک روز در هر دو هفته و پرداخت کل مزد ٧٠ ساعت اضافه کاری خود که مدتی است مدیریت به بهانه "کم کاری" کارگران٬ تنها مزد ٤٠ ساعت اضافه کاری را

پرداخته است. همزمان کارگران به کاهش پاداش تولید که نسبت به حقوق آنان از ٥٠ تا ٢٠٠ هزار توام کاهش یافته است معترضند.
کارگران دو ماه پیش و بدنبال برآورده نشدن خواستهایشان٬ تصمیم به اعتصاب میگیرند که با درخواست مهلت دوماهه مدیریت جدید و تعهد به برآورد کردن مطالباتشان٬ به سر کار میروند. بعد از گذشت دو ماه از این ماجرا و درخواست کارگران از مدیریت برای تحقق مطالبات خود که وعده داده بود٬ مدیریت میگوید:"با قطع یارانه ها هزینه تولید بالا رفته است و ما نمیتوانیم به وعده های خود عمل کنیم، ما مواد نداریم و این مشکل مربوط به کل مملکت است، مربوط به ما نیست و اگر دست از کار بکشید به جرم اغتشاش دستگیر میشوید".
کارگران بعد از این تهدیدات اعتصاب خود را شروع میکنند. در طول اعتصاب مسئول حراست بارها کارگران را تهدید کرده است که "اگر سر کار نروند یگان ویژه پاسداران را به کارخانه می آورد". قراردادهای موقت بیش از ٩٠ درصد کارگران و تهدید به عدم تمدید آن٬ از جانب مدیریت بالای سرشان است. عباس کاربخش دبیر اجرائی خانه کارگر کرمان در مصاحبه با ایلنا بحث از پاره ای مشکلات و ناهماهنگی در لاستک سازی که به قول او یکی از مراکز تولیدی موفق میکند. دبیر اجرائی خانه کارگر هم زبان فریب همان حراست و کارفرما در لباس مدافع کارگر است که حتی از اعتصاب کارگران٬ از تهدیدات هر روزه کارفرما و حراست و از مطالبات آنها چیزی نمیگوید.
دهنکجی مدیریت لاستیک سازی و تهدید کارگران به زندان به عنوان "اغتشاشگر" در جواب مطالبات بر حق آنها٬ متکی به دولت و کل دستگاه سرکوب بورژوازی ایران است که متحد در مقابل طبقه کارگر سنگر بسته اند. این اتفاق و هزارن مورد دستگیری و زندان کارگران و رهبرانشان از جانب پلیس و دادگاه و حراست و... حقایق یک جدال بی رحمانه و عریان طبقاتی را در مقابل طبقه کارگر به نمایش میگذارد که هر روز عریانتر گلوی کارگر را می فشارد.
مدیریت در کمال بی شرمی قطع سوبسید کارخانه را بهانه عدم پرداخت مزد و حقوق اولیه کارگرانی میکند که گرانی مایحتاج زندگی آنها با قطع همین سوبسیدها٬ عملا سطح دستمز کارگر را در خدمت افزایش سود سرمایه مستقیم زده اند.
اعتراض کارگران لاستیک بارز و مطالبات آنها٬ بخشی از اعتراض کل طبقه کارگر ایران خصوصا در دوره اخیر است. سرمایه داران دیروز ورود کالای خارجی را بهانه عدم پرداخت دستمز کارگران هفت تپه کردند٬ و امروز قطع سوبسید کارفرما را توجیه عدم پرداخت حقوق کارگران لاستیک بارز. قرار است افسار گسیختگی بازار آزاد و مسابقه سرمایه داران و شکست و کم آوردن بخشی در مقابل فربه شدن و بزرگ شدن بخشی دیگر را٬ دستمایه حمله به دستمزد ناچیز ما کنند. لابد فردا عده ای از سر "دلسوزی" برای کارگر لاستیک بارز٬ از آنها میخواهند به جای اعتصاب و طرح مطالبات خود٬ از دولت بخواهند سوبسید شرکت را پرداخت کند تا در سایه آن٬ دستمزد آنها از حلقوم صاحب کار بیرون آید. شیادی صاحبان سرمایه چه تحت لوای مبارزه با کالای خارجی و چه درخواست سوبسید به کارفرما٬ همگی صورت مسئله بخشهائی از بورژوازی ایران است که سر میز کاگر خواهند گذاشت.
طبقه کارگر ایران در مقابل این وضع تنها ابزارش اتحاد طبقاتی و صف مستقل خود در دفاع از زندگی و معیشت خود است. طبقه کارگر در دفاع از اعتراض و اعتصاب بخشهای مختلف خود و از جمله کارگران بارز٬ ضروری است در مهمترین مراکز صنعتی به سنگربندی خود برای افزایش دستمزدها و دفاع از معیشت خود بپردازد. اینکه در کمپ طبقه حاکم٬ دسترنج کارگر و سود حاصل از کارش چگونه تقسیم خواهد شد٬ امر بورژواها است. آنچه امروز مدیریت بارز تحویل کارگران میدهد٬ فردا بقیه مراکز تولیدی توجیه بی حقوقی کارگران میکنند٬ کاری که قبلتر مدیریت هفت تپه به بهانه ورود کالای خارجی کرد. در این جدال طبقه کارگر تنها راهش برای تامین یک زندگی انسانی اتحاد کل طبقه کارگر با شاغل و بیکار٬ بومی و خارجی٬ زن و مرد و... حول اصلی ترین مطالباتش چون افزایش دستمزدها٬ بیمه بیکاری و حق تشکل است.
خالد حاج محمدی
٦ ژانویه ٢٠١١