مصطفی اسد پور: در اطلاعیه حزب خبر آزادی اسالو، با تبریک این خبر به خانواده ایشان و همه کسانی که برای آزادی اسالو تلاش کرده بودند، منعکس گردید و مورد استقبال قرار گرفت. میخواستم بپرسم که این خبر برای شما از چه اهمیتی برخوردار بود.
خالد حاج محمدی: آزادی اسالو اولا به عنوان آزادی شخص اسالو، با توجه به وضعیت جسمی وخیمی که خود اسالو در زندان پیدا کرده بود، به عنوان یک انسان برای ما مهم بود.علاوه بر این آزادی اسالو به عنوان یک رهبر کارگری از زمان شروع اعتصاب کارگران شرکت واحد در سال٨٤، به همراه
دیگر نمایندگان کارگران شرکت واحد، به جرم تلاش برای اتحاد کارگران به بند کشیده شدند، برای ما حائز اهمیت بود. طی چهار سال علیه دستگیری و زندانی کردن اسالو و برای آزادیی تلاشهای زیادی در سطح بین المللی صورت گرفت. اسالو امروز به شخصیت شناخته شده ای در جنبش کارگری تبدیل شده است. برای آزادی اسالو به عنوان یک رهبر کارگری٬ صف وسیعی نه تنها در ایران، در کشورهای همجوار، در اروپا تشکیل شد. اتحادیه های کارگری، رسانه هایی که بویی از انسانیت برده اند٬ برای آزادی اسالو تلاش کردند و جمهوری اسلامی را تحت فشار گذاشتند. خود ما در کل این پروسه به سهم خود تلاش زیادی به خرج داده ایم. طبیعتا انسان از شنیدن این خبر خوشحال میشود. از این نظر آزادی اسالو امیدواری برای این صف بود، مایه خوشحالی صفی بود که حول تلاش برای آزادی اسالو همبستگی شورانگیزی را بوجود آوردند و امروز احساس میکنند تلاش آنان نتیجه و ثمره ای داشته است. قطعا اگر این اعتراض و فشار بین المللی نبود جمهوری اسلامی نه تنها اسالو بلکه بسیاری از رهبران کارگری که در زندان هستند را٬ مدتها پیش، از بین برده بود. مثل سالهای پیش، مثل کشتارهای جمعی ای که در زندانهای ایران صورت گرفت. آزادی منصور اسالو مایه خوشحالی، طبقه کارگر ایران و همه کسانی است که در این پروسه سهمی ادا کردند. من هم این آزادی و این پیروزی را به خانواده اسالو، به خودش و به همکارانش و به کل کارگران شرکت واحد، به فعالین کارگری و کل طبقه کارگر ایران٬ تبریک می گویم.
مصطفی اسدپور: اسالو و زندانی شدنش همانطور که شما گفتید، در چند سال اخیر یکی از نقاط گره ای کشمکش بین مردم ، نهادهای مختلف، دولتها، مجامع بین المللی و از جمله حزب حکمتیست با دولت جمهوری اسلامی بوده. خبر تلاش برای آزادی اسالو در صدر اخبار بوده است. به نظر میرسد که دو تفسیر در این مورد داده میشود. یکی قدر قدرتی جمهوری اسلامی که با بی اعتنایی به تمام فشارهای بزرگ و گسترده بین المللی اسالو را تا آخر حکمی که خوش خواست در زندان نگه داشت و تفسیر دیگری که داده میشود اینکه این دوره را به عنوان دوره پر افتخار از مبارزات مؤثر عنوان می کند. تفسیر شما چه است؟
خالد حاج محمدی: هیچکدام از این تفاسیر به تنهایی واقعی نیست. من فکر میکنم دولت جمهوری اسلامی تمام تلاشش را کرد که اسالو را تا آخرین لحظه در بند نگه دارد. در کنار آن حول آزادی اسالو و بقیه فعالین کارگری چون مددی، رضا رخشان، رضا شهابی و تعداد زیادی که زندانی شدند یک همبستگی جهانی شکل گرفت، تلاش زیادی در سطح جهان در دفاع از آنها پیش برده شد. امروز دفاع از کارگر و فعالین کارگری در ایران و دفاع از مطالبات طبقه کارگر ایران در بخش اعظم تشکلهای کارگری، اتحادیه ها، حتی در میدیای بین المللی مسئله است. من فکر میکنم این دوتفسیر با هم واقعی است، تلاشهایی که برای آزادی اسالو شد و فشاری که به جمهوری اسلامی وارد آمد یک جنبه است و یک جنبه هم جمهوری اسلامی با تمام توانش تلاش میکند و فکر میکند نگه داشتن اینها در زندان و تنبیه کردن رهبران و نمایندگان هر بخش از کارگران ایران٬ راه ممانعت از به میدان آمدن دشمنی است که اگر به میدان بیاید، تمام قدر قدرتی جمهوری اسلامی یک روزه در هم پیچیده می شود. این دو تفسیر را باید در کنار هم گذاشت وآنوقت تفسیر واقعی تر و زمینی تر و عینی تر خواهیم داشت.
مصطفی اسد پور: اسالو یکی از اسامی و نامها و تقاطعاتی بوده که بستر مبارزات گسترده ای شد، شما گفتید که اعتراضات تنها برای آزادی اسالو نبود، اسالو تنها کارگر زندانی نبود و لیست بلند بالایی را شامل میشد و مبارزه برای آزادی اسالو همچنان برای آزادی دیگر کارگران زندانی و آزادی تشکلها تعقیب میشد. کلا فکر میکنید در این دوره خارج از خود اسالو اعتراض علیه جمهوری اسلامی برای دفاع آزادی تشکلها و اعتراض برای آزادی فعالین زندانی چقدر توانسته پیش برود و چه جنبه های مهم و چه سنگرهایی را ساخته که مؤثر واقع شده است؟
خالد حاج محمدی: تلاش برای تشکل یابی طبقه کارگر در ایران از خواستهای اصلی طبقه کارگر ایران پیش از سالهای ٣٠ است. از زمانیکه طبقه کارگر در ایران شکل گرفت. امروز حق تشکل یک خواست عمومی و سراسری کل طبقه کارگر ایران است. در مورد این سوال که چقدر این امر پیشرفته است، پیشرفت در این عرصه جدا از موقعیت عمومی تر طبقه کارگر نیست. الان متاسفانه علیرغم مبارزات وسیع و پراکنده ای که در ایران هست که هم وسیع است و هم بطور واقعی پراکنده است، هنوز موقعیت طبقه کارگر در ایران از نظر معضلاتی که با آن روبرو هست، بسیار موقعیت دفاعی است، و این در پیشروی طبقه کارگر درعرصه تشکل یابی اش به عنوان یک گره گاه اصلی اعتراض کارگری و مبارزه کارگری، هم خود را نشان میدهد. شخصا ً فکر نمیکنم طبقه کارگر در این زمینه پیشروی مهمی داشته است. ولی بحث آن هست، خواست آن هست و هر فرجه و امکانی که به وجود بیاید قطعا این تشکلها، شورا٬ اتحادیه، سندیکا و انواع و اقسام آن در ایران ایجاد خواهد شد. هر چند بخش اعظم مبارزاتی که امروز صورت میگیرد متکی به یک نوع تشکل اعلام نشده است٬ بخشا متکی به مجامع عمومی و دخالت و شرکت مستقیم کارگران است. هر چند زمینه دخالت عموم کارگران وجود دارد اما هنوز طبقه کارگر پیشروی زیادی در زمینه تشکل یابی نداشته. به نظر من دلیل آن در واقع انشقاق طبقه، انشقاق فکری در صفوف طبقه کارگر، در صفوف فعالین و رهبران طبقه کارگر و در عین حال فشار و خفقانی است که در جامعه ایران شاهد آن هستیم. زندگی اسالو یک نمونه است از دهها و صدها نمونه از زندگی فعالین کارگری ای که در این زمینه تلاش کرده اند که دست کارگر را در یک بخش و در یک محل و در یک شهر در دست همدیگر بگذارند، اتحادش را درست کنند، تشکل اش را درست کنند و به همین جرم چنین وضعیتی را به این فعالین تحمیل کرده اند.
مصطفی اسد پور: در اطلاعیه آمده است و شما هم در صحبتهایتان اشاره کردید، سرگذشت تک تک روزهایی که اسالو در زندان بود سرگذشت نفرت از جمهوری اسلامی است. یک سرکوب سنگین، سرکوب نفرت انگیز، توحشی که به این انسان روا شد، مسئله بیماری ها و شکنجه های او. و بدون هیچ تردیدی همه این سرگذشت میتواند یکی از کیفرخواستهای سنگین طبقه کارگر و آزادی خواهان بر علیه جمهوری اسلامی باشد. اما همزمان گفته میشود که هنوز باید اسالو را از خوش شانس ترین ها در میان کارگران زندانی و دیگر زندانیان سیاسی در ایران به حساب آورد که نهادهای متعدد بین المللی به زندگی و سلامت او حساسیت نشان دادند. از اروپای متحد بگیر تا اتحادیه های کارگری، و مراکز متعدد دیگر که فراخوانهای زیادی داده شد. این کلا به "نوعی" توانست کاری کند که اسالو جان سالمی به در ببرد. اگر اینطوری نگاه کنیم برای آزادی زندانیان سیاسی و رهبران کارگری دیگر چه درسهایی را میتوان از این پروسه گرفت ؟ فکر میکنید چه درسی را برای دفاع از خود اسالو، که فکر کنم کاملا آزاد نشده، و بقیه کارگران که شما اسم بردید میتواند برای کارگران در ایران داشته باشد ؟
خالد حاج محمدی: یکی از مسائل جدی و یکی از گره گاههای جدی پیشروی طبقه کارگر در مبارزاتش دفاع از فعالین و رهبرانش است. بورژوازی ایران و جمهوری اسلامی حساسیت زیاد، وسیع و همه جانبه ای نسبت به فعالین کارگری دارند، هر فعال کارگری در هر نقطه ایران اگر تلاشی کرده است را به زندان می اندازد یا اخراج میکند و فشار اقتصادی مضاعفی را به آنان تحمیل میکند ( نمونه فعالین کارگری در هفت تپه را در نظر بگیرید که همه از کار اخراج شده اند). این حساسیت جمهوری اسلامی بی خود نیست. جمهوری اسلامی مثل هر دولت بورژوائی دیگر میداند که اگر طبقه کارگر امکان سر بلند کردن و متشکل شدن را داشته باشد کل موجودیتش را به خطر میاندازد.
بطور واقعی معضلی که طبقه کارگر در ایران با آن طرف است و آنچه باعث شده بورژوازی ایران بتواند تا این درجه از فشار را بر طبقه کارگر اعمال کند، از اختناق گرفته تا فشار به کارگران و وضعیت بد اقتصادی و اخراج و بیکارسازی و کار قرادادی و همه اینها را اعمال کند، پراکندگی و انشقاق در درون طبقه کارگر است. آن حلقه اصلی که در مرحله اول میتواند این انشقاق و پراکندگی را کنار بگذارد و طبقه کارگر را متحد کند نقشی است که رهبران و فعالین این طبقه دارند. حساسیت رژیم از این سر است . حساسیتی که جمهوری اسلامی مثلا به طرحهای "براندازی" و "کودتا" علیه جمهوری اسلامی یا به قول خودشان "سران فتنه" نشان میدهد با حساسیتی که به یک فعال کارگری مانند اسالو، رخشان، شهابی و صالحی و غیره نشان میدهد قابل مقایسه نیست. درسی که این مسئله برای طبقه کارگر دارد این است که مهمتر از هر مطالبه ای و در کنار هر اعتراض و مطالبه ای، از افزایش دستمزد گرفته تا پرداخت حقوق معوقه دفاع از فعالین کارگری، دفاع از سخنگویان اعتراض کارگر در آن جامعه، یک مسئله جدی و مهم است. تجربه کارگران پتروشیمی ماهشهر در این زمینه بسیار ارزشمند است و سطح بالائی از هوشیاری را نشان میداد که برای طبقه کارگر بسیار آموزنده است. تضمین اینکه دولت و کارفرما و حراست در ماهشهر و در پتروشیمی ها بعد از اعتصاب، بعد از توافقاتی که ایجاد شده حق ندارند یک کارگر را دستگیر کنند، حق ندارند یک رهبر کارگری را اخراج کنند نشانه این هوشیاری بالا است. تجربه ماهشهر بطور واقعی باید سرمشقی برای طبقه کارگر در همه مراکز تولیدی و در همه مراکز کاری و در هر اعتراض و اعتصاب کارگری باشد. دفاع از رهبران و فعاین کارگری، بعنوان عناصر پیوند دادن و ایجاد همبستگی و اتحاد طبقه کارگر، حیاتی ترین و لازم ترین نیاز طبقه کارگر در ایران است.
مصطفی اسد پور: اجازه بدهید سوأل دیگری مطرح کنم. تا آنجا که به سرگذشت مبارزه برای آزادی اسالو مربوط است، اشکال مختلفی را تا آنجا که مشخصا به داخل ایران مربوط باشد را میبینید. اینکه نامه های اعتراضی گاها ً نوشته شد، اینکه بحث صندوقهای حمایت مالی مطرح شد، اینکه خبر رسانیها مطرح شد. هیچکدام از اینها نتوانستند فشار بزرگی وارد کنند و یا شکل گیری جنبشی و یا حرکتی را در دفاع از کارگران زندانی داشته باشد. اگر نگاه کنید مهمترین اینها که میتوانست مؤثر واقع شود، آنهایی که جایش خالی است، کدام را میتوانید اسم ببرید؟
خالد حاج محمدی: چیزی که جایش خالی است راستش نه تنها در دفاع از فعالین کارگری بلکه در زمینه های دیگری هم جایش خالی است، چیزی که لازم بود و متاسفانه صورت نگرفت این است که وقتی رهبر و فعال کارگری در هفت تپه یا ایران خودرو و در ماهشهر و پتروشیمی دستگیر میشود ما شاهد اعتراضی عمومی و سراسری برای آزادی آنها نیستیم. نمونه آن کارگران شرکت واحد هستند که در زندان هستند و ما شاهد اعتراضی عمومی برای آزادی آنها نیستیم. چیزی که مهم است و چیزی که صورت نگرفته آن است که اعتراض عمومی و سراسری بر علیه دستگیری اسالو و هر فعال دیگر کارگری صورت نگرفت. مسئله اسالو فقط مسئله کارگر شرکت واحد نیست. این فشاری است بر کل طبقه کارگر، فشاری است که جمهوری اسلامی آگاهانه و نقشه مند کل طبقه کارگر و کل فعالین کارگری را با آن تنبیه می کند. به همین دلیل جا دارد که در همین سطح هم به این مسئله نگاه بشود و در همین سطح هم به این مسئله حساسیت نشان داده شود. این که چه اعتراضی را در این زمینه میتوانند پیش ببرند بستگی به توازن قوایی است که در محل فعال محلی تشخیص میدهد. از تعطیل کردن یک ساعت کار، گرفته تا تجمع و نامه اعتراضی و به قول شما از صندوق حمایت مالی از تشکیل هیئتهای مذاکره و غیره. ببینید الان تعدادی از فعالین شناخته شده کارگری حد اقل از شرکت واحد و نیشکر هفت تپه در زندان هستند. اگر واقعا جمع های وسیعی از مراکز اصلی تولیدی مشترکا فراخوانی میدادند و تهدید میکردند و اولتیماتوم میدادند که اگر اینها را آزاد نکنید، مثلا ساعتی دست از کار می کشیم ، اگر این کار را نکنید اعتصاب میکنیم و غیره، اگر چنین اقداماتی صورت میگرفت جمهوری اسلامی مجبور میشد عقب نشینی کند. اینکار علاوه بر اینکه یک همبستگی عمومی در طبقه کارگر ایجاد میکرد، جمهوری اسلامی را وادار میکرد که تن به اجرای خواست آنها بدهد. همچنان که کارگر ماهشهر موفق میشود که مطالباتش را به رژیم تحمیل کند. جمهوری اسلامی زیر فشار متحد کارگران مجبور میشد که فعالین کارگری را آزاد کند. جمهوری اسلامی این تهدید را در این سطح در مقابل خودش نمی بیند و همین باعث شده که مقداری دستش باز باشد و مرعوب کند، بتواند پروژه و برنامه اش را علیه فعالین کارگری و خوشنام که اتحاد طبقه کارگر را به درجه ای تأمین میکند٬ پیش ببرد.
مصطفی اسد پور: اجازه بدهید در آخر گفتگو به اسالو برگردیم. همانطور که من در ابتدا گفتم و شما مطلع هستید از طرف خانواده اسالو دو روز بعد از آزادی او اعلام گردید که گویا زندانبانان جمهوری اسلامی گفته اند که این آزادی نیست و فقط مرخصی بوده و دوباره به زندان باز خواهد گشت. کلا فکر میکنید این پروسه آیا یک پروسه کشداری است که جمهوری اسلامی نگذارد کسی طعم شیرین آزادی اش را بچشد، اصلا کلا به چه وضعی است و برای آزادی اسالو چقدر باید خوشبین بود و چه چیزهایی را مد نظر قرار داد ؟
خالد حاج محمدی : آزادی هیچ فعال کارگری ای در جامعه ایران، حداقل تا جایی که من میدانم هیچوقت تضمین شده نبوده، و همیشه بازگشت به زندان هست. حالا موردش شاید خیلی موقت بوده ولی این تهدید که "به زندان بر میگردی و پرونده ات باز است" همیشه هست ، برای اینکه فشار و تهدیدی روی فعال آزاد شده بگذارند که پس از آزادی از زندان به دنبال فعالیتهای گذشته اش و به دنبال جمع کردن رفقا و همکارانش و ادامه مبارزه اش و کمک به مبارزه کارگران نیفتد. در این مورد نمونه محمود صالحی خیلی گویا است، مگر کارگران سقز همین وضعیت را نداشتند؟ مگر کارگران هفت تپه همین وضعیت را نداشتند؟ مگر در ایران خودرور همین وضعیت وجود نداشت ؟ شما تحرکات دانشگاه را در چند سال گذشته قبل از حرکت سبز را در نظر بگیرید، پرونده تمام فعالین دانشجویی پس از گذشت چند سال کماکان باز است تا اگر دست از پا خطا کنند دوباره به زندان برگردند . در مورد اسالو هم همینطور است. این تهدیدی دائمی روی سر فعالین کارگری، روی سر مخالفین جمهوری اسلامی و روی سر آدمهای رادیکال و چپ و انسانهای آزادیخواه و کسانی که نقشی دارند، تأثیری دارند و اتحادی را ایجاد میکنند و در مبارزه مردم و طبقه کارگر برای بهبود زندگیشان نقشی ایفا میکنند،است. تهدید جمهوری اسلامی برای ساکت کردنشان، برای دست کشیدن شان از مبارزه، برای به تمکین کشاندن آنها و قناعت کنند به وضعیتی که در آن قرار دارند، یا اینکه انتخاب کنند که دوباره به زندان برگردند.