رادیو پرتو : جنگ تمام عیار علیه کارگران متشکل٬ این عنوان اطلاعیه ای از حزب حکمتیست است که به تازگی در سی تیرماه منتشر شده است٬ موضوع آن موج اخیر حملات گسترده جمهوری اسلامی به فعالین و تشکلهای کارگری است، سوال اول من این بود که موضوعیت این اطلاعیه از چه قرار است ؟
خالد حاج محمدی: هدف هشداری است به کل طبقه کارگر در مورد تعرض وسیعی که علیه اتحاد و تشکل این طبقه٬ علیه هر جمع و محفلی از کارگران که چتری در دفاع از زندگی و هستی شان ساخته اند است. تعرض وسیعی است و لازم است در این سطح به آن نگاه کرد و خودآگاهی این
طبقه را بالا برد. لازم است کل جامعه را متوجه کرد که ابعاد این تعرض و هدف آن چیست و انعکاس و تاثیرات آن روی کل جامعه چگونه است. چرا از تشکل شروع کرده اند٬ چرا نوک حمله رژیم متوجه هفت تپه و کارگران سندیکای شرکت واحد است و عواقب و تاثیرات آن چه است. لازم است هر نیروی سیاسی جدی٬ هر کارگر آگاه٬ هر آدم آزادی خواه و برابری طلب و هر جوانی که توقعات انسانی از زندگیش را دارد٬ متوجه ابعاد این تعرض و تاثیرات و عواقب آن بر فضای سیاسی جامعه باشد. درغیر این صورت بستن سدی در برابر تعرضات رژیم غیرممکن است.
رادیو پرتو: اجازه بدهید کمی روشن تر بگوئیم٬ موج سرکوب در جامعه ایران الان بیداد میکند٬ دانشجویان٬ مردم معترض٬ زنان٬ دستگیریها و زندان و شکنجه و اعدام و رفتار وحشیانه٬ رسانه ها را اشباع کرده است. درمورد تشکل کارگری٬ رژیم جنون ویژه ای را دارد به خرج میدهد که شما هم به آن اشاره کردید. کارگران را اخراج میکند و نان آنها را میبرد و از خانه و مسکن شان بیرون می اندازد و همه اینها سوالی را ایجاد میکند. تأکید بر سرکوب تشکلهای کارگری از طرف رژیم برای چیست؟
خالد حاج محمدی: سی سال است جمهوری اسلامی با اتکا به اختناق و سرکوب خود را تحمیل کرده است. بخش اعظم مردم جمهوری اسلامی٬ قوانین و افکار و فرهنگ حاکم را نمیخواهند. جمهوری اسلامی بر دریائی از تنفر نشسته است و ابزار اصلی ماندگاریش سرکوب است. هر جا اعتراضی صورت میگیرد٬ ماشین سرکوب علیه آن به میدان می آید. سه سال گذشته تعرض وسیعی از جانب رژیم سازمان داده شده است و نوک تیز این حمله و تعرض به آزادی خواهی در این جامعه بوده است. تلاش کرده کمونیستها را سرکوب کند و اتحاد کارگری را مورد حمله قرار دهد. دلیل آن هم این است که به روشنی نیروئی که می تواند خطرات جدی برای جمهوری اسلامی ایجاد کند٬ نیروئی که بنیادهای اصلی نظام سرمایه داری را زیر سوال میبرد و قبول ندارد و دشمن خونی اش است٬ این صف است. فضای جامعه به این صف سمپاتی عمومی نشان داده و رژیم این را به عنوان خطری جدی به خوبی احساس کرد. فضای دو سه سال گذشته دانشگاه های ایران را در نظر بگیرید٬ که شعارهای اصلی آن "دانشگاه پادگان نیست" ٬"برابری زن و مرد"٬ "اتحاد دانشجو و کارگر" و دفاع از مطالبات انسانی٬ آزادی بیان٬ و...بود. حول این خواستها و حول دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب که در راس این تحرک بودند٬ صف وسیعی شکل گرفت که کل فضای سیاسی جامعه را تحت تاثیر قرار داد. این صف با حمله خونین از طرف جمهوری اسلامی٬ عقب رانده شد. با زندان و با فضای اختناقی که تلاش کرد ایجاد کند٬ با پرونده سازی و با راه اندازی شبکه های جاسوسی و دستگیریهای وسیع و شکنجه و زندان و انواع و اقسام تبلیغات وسیع به جنگ آن رفت. به دنبال این ماجرا درهمین دو سه سال هر جریان کمونیستی که احساس کرده می تواند صف عدالت خواهی طبقه کارگر را متحد کند٬ مورد تعرض قرار گرفت. معرفی رهبران حزب حکمتیست به عنوان تروریست و استفاده از پلیس بین الملل (اینترپل) برای این کار بخشی از همین پروژه بود. دستگری فعالین کارگری٬ فعالین مدافع حقوق زن و حمله به تشکلات کارگری ادامه همین نقشه است.
اکنون طبقه کارگر ایران علیرغم کل پراکندگی که دارد٬ در شرکت واحد و هفت تپه با تلاش فراوان و در دل جنگ و جدال با صاحبان سرمایه و جمهوری اسلامی دو تشکل کارگری را درست کردند. فعالین کارگری این مراکز امیدی را ایجاد کرده اند و دست تعدادی از کارگران را در دست هم گذاشته اند. وجود این دو تشکل الگوئی برای مراکز کارگری دیگر است. بالاخره این تشکلات جمعی را زیر چتر خودش جمع کرده اند٬ بالاخره امکانی را ایجاد کرده اند که یک جمع دست در دست هم بگذارند٬ با هم مشورت کنند و تصمیم بگیرند. هدف رژیم این است که فضای سیاسی را آنقدر عقب ببرد که اهداف و برنامه های اقتصادی و سیاسی اش در این جامعه با مانعی روبرو نشود. گفتم در سه سال گذشته مرکز تعرض٬ چپ جامعه٬ آزادی خواهی طبقه کارگر٬ کمونیرم طبقه کارگر بوده و امروز این آخرین سنگرهای طبقه کارگر است که دارد مورد حمله قرار می گیرد. وجود این تشکلها برای رژیم قابل تحمل نیست. این حمله به کل طبقه کارگر است که در راس آن سندیکای شرکت واحد و هفت تپه قرار دارند. ولی ابعاد و تاثیرات آن عقب راندن و عقب گرد به کل جامعه است و حساسیت مسئله در اینجا است.
اگر تنها پروسه زندان اسالو را به عنوان یک رهبر کارگری که در راس سندیکای واحد بود نگاه کنید٬ در زندان دسته جات اوباش و چاقوکش را به جانش انداختند٬ او را دزدیدند٬ خانواده اش را تحت فشار قرار دادند٬ در پروسه زندان برایش پرونده جدید ساختند٬ اسلحه دستش دادند و... ماجرا چیست؟! اسالو خطرناک است؟ نه به هیچ وجه٬ تنها مسئله این است که اسالو در راس سندیکای واحد است و اتحادی را ایجاد کرده و دست تعدادی کارگر را در دست هم گذاشته است. این همه تلاش و پرونده سازی برای همین است. این جرم اسالو است و تنها شامل او نیست٬ نسبت به رضا رخشان وعلی نجاتی همین کار را کردند٬ نسبت به ابراهیم مددی و رضا شهابی و سعید ترابیان٬ همین کار را کردند.
رادیو پرتو: در مورد فراخوانی که در این اطلاعیه هست می خواستم سوال مطرح کنم که جواب دادید٬ اما اقدامات دیگری که خود حزب حکمتیست در دستور قرار خواهد داد چه چیزی خواهد بود؟
خالد حاج محمدی: طبقه ما مورد حمله قرار گرفته، قلب این طبقه که تحزب و تشکل آن واتحاد کارگری آن است مورد حمله است. آنچه باعث شده سیاستهای رژیم پیش برود و اجازه داده است تعرض رژیم به معیشت و دستمزد طبقه کارگر پیش برود، باعث شده دستمزد کارگر برای سود بیشتر سرمایه دار پایین نگه داشته شود٬ پراکندگی و انشقاق در صفوف این طبقه است. کارگر افغانی٬ کارگر بیکار٬ کارگر شاغل٬ کارگر زن و دامن زدن به مسابقه در میان طبقه ما با انواع قراردادهای مختلف، قوانین مختلف٬ دستمزد و ساعات کار و شیفت های مختلف امروز بیداد میکند. انشقاق در صفوف طبقه کارگر درد جدی ما است. لذا هر تشکلی که ساخته شده است قدمی در راه اتحاد کارگران و کم کردن انشقاق است. درنتیجه کل طبقه ما٬ کل آن چیزی که حزب حکمتیست امر خود می داند و جزو وجود خودش می داند مورد تعرض است. طبیعی است ما به عنوان کمونیستهای طبقه کارگر٬ این تعرض را تعرضی که مستقیما رو به ما و به هستی ما به هویت ما و به طبقه ما بداند. دفاع از طبقه کارگر٬ از اتحاد و تشکل آن برای ما هویتی است. و تا جائی که به ما برمیگردد تمام تلاشمان را خواهیم کرد، متاسفانه هم طبقه ما و هم ما و احزاب این طبقه امکانات محدودی از میدیا تا ارتباطات و .. داریم. تلاش کرده اند ارتباط با ما را بشدت امنیتی و خطرناک قلمداد کنند و همین را به خورد جامعه بدهند. اولین قدم این است که دامنه این تعرض و اهداف و تاثیرات آن را به جامعه گوشزد کرد. و این هوشیاری را ایجاد کرد و این را به خودآگاهی طبقه کارگر تبدیل کرد.
باید این حقیقت را به خودآگاهی طبقه کارگر تبدیل کرد که دفاع از منفعت این طبقه٬ از آزادی و رهائی و زندگی انسانی امر طبقه کارگر است. احزاب٬ جریانات و جنبشهای دیگر غیر از جنبش طبقاتی کارگران و کمونیسمشان٬ به طبقات دیگر تعلق دارند و لذا نباید به امید کسی نشست و توهمات صفوف خودمان را باید با هوشیاری زدود. اگر اهمیت این مسئله را درک کنیم آن وقت می شود راه حل ارائه داد٬ می شود سراغ دیگران رفت و توجه بقیه کارگران در مراکز و رشته های دیگر را به اهمیت دفاع از این تشکلها جلب کرد.اینها بخشی از آن سنگرهای اولیه طبقه کارگر در ایران است که باید از آن دفاع کرد. و در همین ابعاد ما در خارج کشور و در داخل ایران تلاش می کنیم صف آزادیخواهی را در دفاع از کارگران این مراکز٬ در دفاع از تشکل و اتحاد کارگری به میدان بیاوریم. تلاش میکنیم توجه جهانیان را به این جلب کنیم٬ توجه اتحادیه های کارگری را به این جلب کنیم. جمهوری اسلامی همه جا با سرمایه داران و صاحبان کار در تعرض به ما متحد اند. ما هم باید تلاش کنیم خارج از جامعه ایران نیز متحدان خودمان را در صفوف طبقه کارگر در کشورهای مختلف٬ در دفاع از کارگران ایران و حق تشکل و اعتصاب و برای آزادی دستگیرشدگان به میدان بیاوریم. تلاش کنیم جمهوری اسلامی را تحت فشار قرار دهیم و این سنگرها را حفظ کنیم.
این مصاحبه توسط رفیق آسو فتوحی پیاده شده است