مبارزات این دوره بازنشستگان تامین اجتماعی، یك عرصه اصلی جدال محرومترین اقشار جامعه، علیه فقر و بی حقوقی و تعرض افسارگسیخته بورژوازی ایران و حكومتش به معیشت طبقه كارگر بود. عرصه ای كه تا كنون به اعتراضات سراسری در میان بازنشستگان و به اتحادی فرامحلی شكل داده است. امروز دیگر تجمع اعتراضی بازنشستگان تامین اجتماعی به امری دائم و روزانه تبدیل شده است. همزمان و در این مدت در شهرهای مختلف شاهد تجمع بازنشستگان مخابرات و بازنشستگان مراكز صنعتی چون فولاد و ذوب آهن و...، نیز هستیم.

مبارزات پیگیرانه بازنشستگان در سالهای اخیر، علیرغم تهدید و ارعاب حاكمیت و دستگیری و پرونده سازی برای فعالین و نمایندگان آنها در بخشهای مختلف، همچنان ادامه دارد. بسیاری از مطالبات بازنشستگان، از همسان سازی تا افزایش حقوق بازنشستگی و... در همه جا یكسان است. خواست محوری كل بازنشستگان بهبود شرایط زندگی و افزایش توان مالی خود برای تامین ابتدایی ترین نیازهای زندگی است كه با افزایش هر روزه هزینه ها و گرانی سرسام آور، سخت تر و سخت تر میشود و میلیونها بازنشسته و خانواده های آنان هر روز به فقر و محرومیت بیشتری سوق داده میشوند.

بی تردید مبارزات پیگیر بازنشستگان در دل فضای اعتراضی گسترده در طبقه كارگر و محرومترین اقشار جامعه تا كنون دستاوردهایی داشته است. نفس تحمیل حق اعتراض و تجمع، به یکی از دیکتاتورترین حکومتهای جهان، كه امروز در همه مراكز كارگری، در دانشگاه و مراكز كار، در میان معلم و پرستار و بازنشستگان روزانه در جریان است، دستاوردی ارزنده است كه امكان گسترش اعتراضات و سراسری شدن آن را مهیا كرده است. اتحادی كه امروز در میان بازنشستگان شاهد آن هستیم، نتیجه توازن قوای جدیدی است كه در سطح جامعه و بدنبال شروع اعتراضات سراسری در شهریور ۱۴۰۱ به جمهوری اسلامی تحمیل شده است و بخشی از دستاوردهای طبقه كارگر، نسل جوان تحصیل كرده این طبقه، زنان و اقشار محروم جامعه در جدال با جمهوری اسلامی است.

برهیچ كارگر حق طلب و آزادیخواهی پوشیده نیست كه ما در جدالی جدی، بیرحمانه و روزانه با بورژوازی حاكم و حكومتش برای ابتدایی ترین حقوق حقه خود هستیم. بر كسی پوشیده نیست كه دشمنان ما بسیار آگاهانه و نقشه مند برای پس گرفتن دستاوردهای تا كنونی ما میكوشند و به خوبی میدانند هر قدم پیشروی ما، تحمیل یك قدم عقب نشینی به حاکمیت در این جدال است. همه میدانیم كه فتح هر سنگری از هر طرف تضعیف صف مقابل است و هر طرف نه تنها برای پیشروی و كسب پیروزی های بعدی كه بعلاوه برای حفظ موقعیت كنونی باید بجنگد. این مبارزه میان ما پایینی ها، طبقه كارگر و محرومین جامعه، با بالایی ها، سرمایه داران و سیستم و حكومت آنها، رنگ خود را به همه چیز، از سطح زندگی این دو صف تا فرهنگ و اخلاقیات، هنر و ادبیات و به مناسبات انسانها و... زده است.

بازنشستگان تامین اجتماعی در این جنگ و حتی برای سد كردن تعرض جمهوری اسلامی به زندگی بخور و نمیر امروز خود باید به موقعیت كنونی قانع نباشند و در دنیای واقعی هم قانع نیستند. این عزیزان نسل پا به سن گذاشته طبقه ای هستند كه امروز چرخ تولید و زندگی در جامعه را میچرخاند. آنها كارگرانی هستند كه دوران تامین سود سرمایه داران را سپری كرده و در سن بازنشستگی نه طبقه بورژوا و نه حكومتشان برای زندگی آنها، برای زنده ماندن و حل مشكلات عدیده آنها ارزشی قائل نیستند. سرنوشت این بخش از نیروی كاركن جامعه، به توان و زور كل طبقه ما در جدال با بورژوازی ایران و حكومتش بستگی دارد. اما این شتر دم در كل نیروی كار در همه مراكز كاری خوابیده است. تلاش برای بهبود زندگی بازنشستگان و حمایت از آنها تضمین درجه ای بهبود در فردا و پس فردای زندگی نیروی كاركن امروز است. موقعیت امروز بازنشستگان و هر پیروزی و شكست آنان نه تنها در فردای نسل كاركن كه در مبارزه امروزی او موثر است.

تامین پیروزی جدی زمانی میسر است كه سطح مبارزه امروز بازنشستگان به مرحله ای جدی تر و جدید تری برسد. ما نیروی عظیمی هستیم كه در جبهه های مختلف از صف بیكاران تا بازنشستگان، از صف معلم و پرستار تا بخشهای مختلف طبقه كارگر در صنعت و معادن، در نفت و گاز و خدمات شهری و... در جدالیم. كارگر امروز در هر كدام از این مراكز بازنشسته فردایی است كه باید با مشكلات امروز بازنشستگان دست و پنجه نرم كند. صف ما و بخشهای مختلف طبقه ما با شاغل و بیكار، با بازنشسته و نسل جوان، بخشهای مختلف یك طبقه واحد است كه سرنوشتمان به هم گره خورده است. به این اعتبار قدم های بعدی برای كسب دستاوردهای بیشتر در اعتراضات بازنشستگان، سازماندهی هرچه گسترده تر آنان، متكی شدنشان به تصمیمات جمعی و دخالت مشترك آنها و بعلاوه اتحاد این بخش با سایر بخشهای طبقه كارگر و نیروی كار كن جامعه و حتی با كارگران بیكار و... است. امروز و تا زمانی كه فعالین و رهبران عملی در صف بازنشستگان و در صفوف بخشهای دیگر طبقه كارگر، در صف معلم و اقشار محروم، راهی عملی برای وصل شدن و یك كاسه كردن و حمایت عملی از هم در مبازارت خود را در دستور نگذارند، قطعا برداشتن قدمی مهم و بزرگ به جلو به مراتب دشوارتر و هزینه بردارتر است. حل این مشكل در گرو توافق و همكاری نزدیك فعالین با اتوریته، دوراندیش و سوسیالیست در جنبش طبقه كارگر و بخشهای مختلف آن از جمله در صف بازنشستگان است.

باید در جنگ برای رفاه و آزادی و علیه استثمار، واقع بینانه نیروی خود و دشمن خود، توان خود و توان آنها را سنجید و بر سر نقشه راه خود، تاكتیكهای امروزی، خواست و مطالبات فوری توافق كنیم و در این جدال همه جانبه در كنار هم باشیم. تلاش و فداكاری هر بخش ما، با هر درجه ارزش و با هر میزان از دستاوردهایی كه داشته ایم، حتی در تامین مطالبات فوری امروز ما كافی نیست.

اگر دشمن به تبلیغات مسموم، به رسانه های بزرگ، به زندان و تهدید و تفرقه به بهانه های مختلف، به توطئه و گرسنگی دادن به ما برای مستاصل كردن نیرویمان متوسل میشود، اسلحه ما خودآگاهی بالا و صف وسیع توده ای است كه متاسفانه در میدانهای مختلفی تقسیم شده است و همین مقابله با دشمن را سخت میكند. باید این نیروی وسیع را یک کاسه و متحد به میدان آوریم. این نیروی عظیم همراه خانواده های ما، ارتشی است كه باید از كانال نمایندگان و شبكه های مبارزاتی ما، از كانال سوسیالیستهای این صف به هم متصل و در هم تنیده شوند. طبقه كارگر در این زمینه در همین دهه اخیر تجارب گرانقدری كسب كرده است. رابطه نزدیك و حمایت عملی بازنشستگان و كارگران هفت تپه در شوش و... در همین دوره اخیر تنها یك نمونه از این تجارب است.

بی تردید سولاتی كه امروز در مقابل بازنشستگان قرار دارد، در میان بخشهای مختلف طبقه كارگر به اشكال مختلف مطرح و صدها بار روی میز بخش آگاه این طبقه قرار گرفته است. بی تردید هیچ دست نجات بخشی جز تلاش مشترك ما نه تنها برای رهایی و پایان استثمار كه حتی برای حفظ سنگرهای موجود، وجود ندارد. اما حقیقت این است كه نیروی عظیم ما اگر متحد شود نه تنها تامین مطالبات رفاهی و سیاسی فوری ما تامین میشود بلكه و بعلاوه، چون سیلابی پایه های نظام كاپیتالیستی را از بیخ و بن خواهد كند. رهایی در دستان خود ما است.