این روزها بار دیگر جمهوری اسلامی موجی از تبلیغات نژاد پرستانه علیه شهروندان با پیشینه افغانستانی به راه انداخته است و دست به بسیج و تعرض همه جانبه نیروهای پلیس و سایر نیروی سرکوب خود علیه آنان زده است. مدتی پیش وزارت كشور جمهوری اسلامی، دستوراتی را علیه فراریان از جهنم افغانستان در استان كرمانشاه صادر كرد و همه ارگانها و مراكز دولتی و مردم این استان را برای "جمع كردن"، دستگیری و تحویل پناهجویان و شهروندان با پیشینه افغانستانی به مراجع دولتی، فرا خواند.
در این مورد حمزه سلیمانی، مدیر كل اتباع و مهاجران خارجی در استان كرمانشاه، در گفتگو با خبرگزاری مهر گفت: "براساس دستور وزارت کشور، هرگونه اقامت، اسکان و بکارگیری اتباع افغانستانی در همه نقاط استان کرمانشاه ممنوع اعلام شده است."
حمزه سلیمانی از اداره کار و رفاه اجتماعی، بخشداری، فرمانداریها و دیگر ادارات دولتی خواسته است تا آمار "پناهجویان افغانستانی" شناسایی شده را ارسال کرده و در روند "جمعآوری" و بازداشت آنان همکاری کنند. وی بعلاوه شماره تلفنی را به مردم اعلام كرد تا مردم بتوانند با شناسایی و اطلاع رسانی به ارگانهای دولتی در این پروژه ضد انسانی شركت كنند.
در تاریخ چند دهه گذشته، نصیب چند میلیون آواره و پناهجو از افغانستان، که امروز دیگر دو نسل از آنان بخشی از اردوی کار و طبقه کارگر در ایران هستند، جز فقر و بردگی مطلق، جز حملات هر روزه دولت و ارگانهای سركوب به آنان و خوردن مهر "بیگانه" بر پیشانی، نبوده است.
نصیب آنان از الطاف جمهوری اسلامی چیزی جز به كار گرفتن این نیروی انسانی، حداقل دو نسل از این شهروندان، بعنوان محرومترین بخش طبقه کارگر، در خدمت سرمایه داران و دولت به عنوان نیروی كار مفت و مجانی با وحشیانه ترین شرایط كاری، با تهدید و ارعاب هر روزه و با ایجاد فضای مسموم ناسیونالیستی علیه آنان نبوده است.
تلخی زندگی این بخش از مردم كه به عنوان بی حقوق ترین بخش طبقه كارگر هر روز در گوشه ای در این مملكت به كار گرفته شده است و از هیچ حمایتی، حق بیمه و درمان و حتی حق داشتن مدرسه برای كودكان شان برخودار نبوده اند، بر كسی پوشیده نیست. اخراج و دستگیری و زندان، باز فرستادن آنها به جهنم افغانستان، بالا كشیدن دستمزدهای ناچیز و پرداخت نشده این بخش از نیروی كار، که منبع مالی بزرگی برای دولت و سرمایه داران در ایران بوده اند، نیز چون شمشیری بالای سرشان نگهداشته شده است.
این اولین بار نیست كه وزارت كشور جمهوری اسلامی علیه این بخش از شهروندان چنین تعرضی را سازمان میدهد و همزمان فضای راسیستی و "خارجی" ستیزی، علیه آنان راه می اندازند و تلاش میكنند مردم ایران و خصوصا كارگران و محرومان را علیه هم طبقه ای های خود، به جرم پیشینه افغانستانی، بشورانند. این اولین بار نیست كه این حكومت و كارفرمایان و مقامات مختلف دولتی تلاش میكنند كارگران "افغانستانی" را به عنوان عامل فقر و بیكاری كارگر "ایرانی" معرفی كنند و به یك دشمنی شنیع در میان طبقه كارگر دامن بزنند تا شانه های خود را از زیر بار مسئولیت خارج كنند و عاملین اصلی فقر و گرسنگی و دشمنان واقعی طبقه كارگر و مردم محروم را حفاظت كنند. تلاش میكنند تعصبات كور ملی گرایانه و ناسیونالیستی را علیه آنها تحریك كنند و عده ای را از سر ناآگاهی و تعصب عقب مانده، علیه خواهران و برادران و همسرنوشتان خود به جرم تولد در افغانستان یا پیشینه افغانستانی تحریك كنند.
تا اینجا مسئله امری است روشن و سیاستی كثیف كه برای همه آشنا است. اما سوال این است كه مردم ایران و خصوصا طبقه كارگر در استان كرمانشاه یا هر نقطه دیگری با این سیاست ضد كارگری و ضد انسانی چه خواهند كرد؟ آیا هیچ وجدان آگاهی میتواند این توحش را در مقابل چشمان خود نظاره گر باشد و سكوت كند؟ آیا مردم آزادیخواه ایران، زنان و جوانانی كه یك سال است در جدالی روزمره با جمهوری اسلامی، برای رفاه همگانی، آزادی زن و برابری و عدالت، برای دفاع از حرمت و كرامت انسانی خود هستند، اجازه میدهند همین حاكمیت علیه همسایگان ما، در محلات فقیر نشین و از محرومترین بخشهای جامعه عده ای از همسرنوشان ما را به جرم "غیر ایرانی" و "خارجی" بودن وحشیانه شكار كند و به جهنم افغانستان بفرستد؟
آیا مردم این جامعه، زنان و جوانان آزادیخواه اجازه میدهند، شكارچیانی كه تا اكنون دختران و پسران آزادیخواه را در محلات شهرها شكار میكردند و شبانه به تفتیش منازل انقلابیون می پرداختند و آدم ربایی میكردند، اكنون این تعرض جنایتكارانه را علنی و با صادر كردن دستورات شنیع از جانب ارگانهای سركوبگر و تبلیغ آن در رسانه های رسمی علیه ضعیف ترین بخش ما، پیش ببرند؟
اعتراضات وسیع و سراسری در ایران، تا اكنون دستاوردهای زیادی داشته است. امروز كسی جرات نمیكند به راحتی در خیابان و محلات و محل كار به زنان به "جرم" بدحجابی و... دست درازی كند. امروز گسیل چاقوكشان حكومتی و حزب الهی به محلات و دستگیر و زندانی كردن چنان كار راحتی نیست. امروز دستگاه سركوب و وزارت اطلاعات و مزدوران مختلف آنها به یمن اتحاد و همكاری و همگامی ما در محلات، در خیابان و میادین شهرها، در دانشگاه و محلات كار، بدرجه ای افسار شده اند. در این دوره زنان و مردم متمدن، طبقه كارگر و بخش محروم و آگاه مردم در جوامع بشری از افغانستان تا عراق و لبنان، از فرانسه و آلمان، تا انگلستان و صدها شهر بزرگ و كوچك در جهان حامی ما مردم آزادیخواه بودند. این حداقل توقع از ما است كه اجازه ندهیم همین حكومت كه ماشین سركوبش را در گل نشانده ایم، علیه بخشی از ما به بهانه "غیرایرانی" بودن شمشیر بچرخاند و آنها را شكار كند.
بخش بزرگی از قربانیان این تعرض اعضا خانواده طبقه كارگر ایرانند، خواهران و برادران ما هستند، آنها بخشی از نیروی انسانی ما هستند، با ما هم سرنوشت هستند، رهایی آنها از رهایی ما جدا نیست و نباید اجازه داد جمهوری اسلامی با تحریکات ناسیونالیستی خود بخش عقب مانده جامعه را تحریک و به جان هم سرنوشتان مان بیاندازد. نباید اجازه داد، جسارت كنند محل كار و زندگی آنها را ناامن كنند.
باید رسما، علنا اعلام کرد و با قدرت نشان داد که هر تعرض به آنها را تعرض به خود می دانیم. وظیفه ما است كه در مقابل حكومت و دستگاه تبلیغاتی فاسد و عقب مانده آن كه صف متحد ما را به نام ایرانی و افغانستانی شقه شقه میكنند، ایستاد و به ماشین سركوب آنها ایست داد. مبلغین حاكمیت، ناسیونالیست های دو آتشه ایرانی چه حكومتی و چه غیر حكومتی باید فشار ما و فشار فرهنگ انسانی و متمدن ما، فضای دوستی و اتحاد و یكپارچگی ما را روی خود احساس كنند. باید بدانند كه خیابانها و محلات كرمانشاه و هر شهر دیگری جای قمه چرخانی و عربده كشی مشتی كلاش حكومتی علیه همسایگان، علیه خواهران و برادران ما، علیه هم طبقه ای ها و همنوعان ما نیست.
ما مردم آزادیخواه، ما زنان و مردان، دختران و پسران متمدن، ما طبقه كارگر در این جامعه، مستقل از محل تولد و هر پیشینه فرهنگی و... با هم و در كنار هم علیه نظم ظالمانه چه در ایران و چه در افغانستان می جنگیم. مسئولین جمهوری اسلامی در وزارت كشور را باید سر جای خود نشاند. مردم آزادیخواه در استان كرمانشاه و سراسر ایران، جمهوری اسلامی و عواملش را از دست درازی به زندگی و بی حرمتی به همسرنوشتان خود، باز میدارند و پشیمان میكنند.