شورای عالی كار بعد از تبلیغات وسیع در مورد "تلاش" خود در بررسی "سبد خانواده كارگری"، بحث در جلسات مختلف "كارشناسان و متخصصان" این مركز، نهایتا حداقل دستمزد كارگران در سال ۱۴۰۲ را اعلام كرد. مرتضوی رئیس شورای عالی كار در مورد نتیجه توافقات بر سر حداقل دستمزد كارگران ضمن اشاره به اینكه افزایش دستمزد حداقل بگیران ۲۷ درصد و برای سایر سطوح ۲۱ درصد افزایش پیدا كرده است، میگوید:
"براساس تصمیم شورای عالی کار، پایه مزد ماهانه کارگران از چهار میلیون و ۱۷۹ هزار به پنج میلیون و ۳۰۸ هزار و ۲۸۴ تومان رسید."
رئیس شورای عالی کار میگوید:
"حداقل دریافتی یک خانواده کارگری با بُعد ۳/۳ نفری از مبلغ ۶ میلیون و ۴۳۳ هزار و ۱۱۷ تومان در سال ۱۴۰۱ به ۸ میلیون و ۲۰۸ هزار تومان رسید".
افزایش حقوق پایه كارگران به ۵ میلیون تومان و یا افزایش حقوق كارگران به قول آنها "با بُعد ۳/۳ نفری" با همه مزایای متفرقه از ۶ میلیون تومان به ۸ میلیون، در شرایطی كه بر اساس آمار رسمی رسانه های دولتی خط فقر حدود ۲۲ میلیون است، حاکی از تحمیل ادامه زندگی سه برابر زیر خط فقر برای اكثریت بزرگی از طبقه كارگر ایران، از طرف دولت بورژوایی حاکم، است. شکر گذاری رئیس شورای عالی كار از اینكه در جلسات مختلف این شورا و پس از بررسی های مكرر همگی به توافق رسیده اند، نشان از تصمیم و عزم مشترک همه نهادهای حاکمیت در تحمیل فقر به تولید کنندگان ثروت و لاقیدی مطلق آنان به زندگی دهها میلیون انسان در جامعه ای است که اینها بر آن حکومت میکنند.
از "شورای عالی كار"، متشکل از نمایندگان دولت و كارفرمایان و شوراهای اسلامی كار انتظار تصمیمی به نفع طبقه کارگر، تصمیمی از این بهتر در خدمت سیستم حاكم، نمیرفت. اما باد در غبغب انداختن رئیس این "شورا"، منت گذرای بر سر کارگران، که در همین روزها علیه زندگی بخور و نمیر و شرایط طاقت فرسای کار در اعتراض و اعتصاب به سر میبرند، که "حقوقها را افزایش دادیم"، اوج وقاحت و بیشری است. تبلیغات رسانه های حكومتی در خصوص "تلاشهای" این مركز، در "بررسی كارشناسانه میزان سبد كارگری"، مایه تمسخر هر کارگری است. شورای عالی كار البته وظیفه مهمی به عهده دارد، این امر بر خلاف تبلیغات رسانه های بورژوازی ایران، نه سنجش میزان نیاز خانواده كارگری كه سنجش میزان توان بورژوازی ایران برای تحمیل استثمار بیشتر به طبقه كارگر است. سوال این است كه زنجیر بردگی را بر دست و پای طبقه كارگر چقدر میتوان محكم كرد، چقدر میتوان فقر و محرومیت بیشتر تحمیل كرد كه این طبقه دست به شورش نزند و تحمل كند.
تعیین حداقل دستمزد همیشه تابعی از توازن قوا میان طبقه کارگر و بورژوازی است. هر میزانی كه این "شورا"، بعنوان حداقل دستمزد، تعیین میكرد، تابعی است از توازن قوا و سطح مبارزه و اتحاد كارگری، از سطح خود آگاهی این طبقه و توان مقابله او با بورژوازی و حكومت آن! تصمیمات این "شورا"، سنجش میزان توان بورژوازی و دولتش در تحمیل شرایط هر چه برده وارتر به طبقه كارگر است. همزمان سنجش میزان توان طبقه کارگر در ایران، در تحمیل یا عدم تحمیل شرایط خود، در توان این طبقه در مقابله با تعرض بیشتر به معیشت و شرایط زندگی خود توسط دولت بورژوایی حاکم دارد.
مشكل بورژوازی ایران و دولت و "شورای عالی كار"، حرص و ولع سیری ناپذیر طبقه حاكم است. تحویل رقمی چهار برابر زیر خط فقر به عنوان مزد كارگر، بیان سطح توقع سیری ناپذیری طبقه حاكم و تلاش این طبقه برای به جیب زدن سود هرچه بیشتر از دسترنج و نتیجه كار كل طبقه كارگر است. علیرغم اینكه حداقل دستمزد اعلام شده شامل بخش بزرگی از كارگران خصوصا در مراكز صنعتی و كلیدی نمیشود، اما نفس تصویب و تحمیل این سطح و اعلام آن به عنوان قانون، بیان تعرضی افسار گسیخته به كل طبقه كارگر است.
طبقه کارگر نمیتواند و نباید در مقابل این درجه از افسار گسیختگی سکوت کند. طبقه كارگر ناچار نیست و نباید به این توحش گردن بنهد. بارقه های اعتراض به این سند توهین و تحقیر آمیز از مراکز کارگری مختلف به چشم میخورد.
این مصوبه تا كنون مورد اعتراض بخشی از كارگران از هفت تپه، شركت واحد، نفت و گاز و ... قرار گرفته است. كارگران در این اعتراضات اعلام كرده اند كه باید دولت را وادار كرد مصوبه خود را پس بگیرد. امروز اعلام این امر که تنها ارگان صاحب صلاحیت برای تعیین مزد كارگران، ارگانی است متشکل از نمایندگان مستقیم و واقعی آنها، حقی كه طبقه كارگر ایران همیشه از آن محروم بوده، بیش از هر زمانی ضروری تر شده است.
دستمزد و میزان آن یكی از مهمترین میدانهای جدی مبارزه طبقاتی است. جدال طبقه كارگر با بورژوازی و حكومتش بر سر معیشت طبقه كارگر و دستمز كارگران امری است هر روزه. افزایش هر روزه قیمت كالاهای مورد نیاز، پایین آمدن باورنكردنی قیمت پول ایران در مقابل دلار و گرانی سرسام آور، تلاش برای افزایش هر روزه دستمزد را به امری اجتناب ناپذیر تبدیل كرده است. همین حقیقت مصوبه "شورای عالی كار" را حتی برای طرفداران نظام به كاغذ پاره ای بی ارزش تبدیل كرده است. تامین معیشت طبقه كارگر و داشتن یک زندگی مرفه و در شان انسان، جز با فشار به بورژوازی و جدال علیه این طبقه عملی نمیشود.
بورژوازی و دولتهای مختلف آن در ایران، چه پهلوی و چه جمهوری اسلامی، با اتکا به خفقان و ممنوعیت تشکلهای مستقل کارگری، طبقه کارگر را در دفاع از معیشت، آزادی، حقوق انسانی خود، خلع سلاح کرده اند. بدون این خلع سلاح کردن، تحمیل این درجه از فقر، این درجه از شرایط برده وار کار، این درجه از تعرض به معیشت این طبقه و ناتوانی آن در مقابله با این تعرض ها ممکن نبود. استبداد و خفقانی که دیوارهایش امروز بیشتر از هر زمانی ترک برداشته و در حال ریزش است.
امروز وقت آن است به نفس این پدیده بطور سراسری نه گفت. هیچ زمانی جمهوری اسلامی اینچنین ناتوان، شکننده و بی روحیه نبوده است. هیچ زمانی مانند امروز توازن قوای میان ما و مردم محروم و آزادیخواه با حاكمیت، اینچنین به نفع جبهه ما نبوده است. این توازن قوای كنونی به ما اجازه میدهد، تعرض بورژوازی و حكومتش را سد كنیم، قدمی بزرگتر به جلو برداریم و حاكمین و شورای عالی كارشان را سر جای خود بنشانیم. باید اعتراض ها را به مراکز کار و تولید کشاند، به جایی که حرف آخر را کارگر و قدرت کارگر میزند. باید کارگران فرانسه را سرمشق قرار داد که با اعتصابات خود چند سال در برابر تعرض به معیشت خود و بالا بردن سن بازنشستگی مقاومت میکنند.
هیچ دولتی نمیتواند مانع هیچ تجمع كارگری برای تعیین نماینده خود یا اظهار نظر و بحث بر سر سطح زندگی او كند. این امر علیرغم موانع و مشكلاتش در همه نظامهای مستبد مقدور و ممكن است. كافی است تعدادی از رهبران و نمایندگان كارگری خود را در این موقعیت بگذارند و برای متحد کردن، برای به هم بافتن این زنجیزه خشم و بغض و تبدیل آن به حرکتی قدرتمند، پا پیش بگذارند. كافی است طیفی از رهبران و نمایندگان کارگری، کارگران به تنگ آمده از فقر و بی حرمتی و آماده اعتراض را برای عرض اندام در مقابل این توحش و بیشرمی، برای حتی فقط چند ساعت به اعتصاب دعوت کنند.
دوران كنونی که روی شانه مبارزات بزرگ كارگری و اعتراضات عمومی جامعه برای آزادی، آزادی زن و رفاه عمومی، عقب نشینی هایی كه به حاكمیت تحمیل کرده است، عقب راندن جمهوری اسلامی در تعرض وحشیانه اش به معیشت ممكن و شدنی است. تامین حداقلی از زندگی، تلاش برای افزایش دستمزد و بیرون كشیدن لقمه نانی از حلقوم بورژوازی ایران، ابزار زنده ماندن است و در این دوره تامین آن كاملا مقدور است. نباید اجازه داد بورژوازی ایران و حكومتش بیش از این فلاكت و گرسنگی را به ما تحمیل كنند. میتوان و باید افسار آنها را كشید و ماشین تحمیل فقر و بردگی را ترمز كرد. این ترمز كشیدن جز با نیروی متحد ما تامین نمیشود! اكنون امكان شكل دادن به اتحادی سراسری حول افزایش دستمزد و برای كشیدن ترمز ماشین بورژوازی ممكن است. باید با قدرت تمام برای شکل دادن به این اتحاد سراسری، سازمان دادن کارگران و خانواده های کارگری علیه فقر و فلاکت، علیه بی حرمتی و رسمیت دادن به فقر سازمانیافته و رسمی و دولتی، برای عقب راندن این تعرض و دفاع از حق حیات، زندگی و حرمت خود دست به کار شد.