از حكمتیست میپرسند

مقدمه: حزب حکمتیست، سیاست ها و اقداماتش مورد سوال قرار میگیرد و تعدادی در این موارد اظهار نظر میکنند و یا انتقاداتی مطرح میکنند. نشریه حکمتیست در هر شماره یک یا چند مورد از این سوالها را انتخاب میکند و با توجه به مضمون و محتوا، آنها را با رهبری حزب در میان میگذارد و پاسخ های آنها را ، تحت عنوان «از حزب حکمتیست میپرسند»، منتشر میکند. در این شماره یکی از این سوالات را با خالد حاج محمدی از رهبری حزب، در میان گذاشته ایم.

*****

حکمتیست: در سند حزب اعلام شده است که "کنگره سراسری شوراهای مردمی" تنها آلترناتیو و ضامن دخالت مردم در امروز و آینده است. چه تفاوتی میان این کنگره با مثلا کنگره ملی، شورای مدیریت گذار، مجلس موسسان یا راه حلهای دیگری که نیروهای سیاسی راست ارائه میدهند، هست. آیا تفاوت این آلترناتیوها فقط در نام نیست؟

خالد حاج محمدی: به هیچ عنوان تفاوت صرفا در نام نیست! کنگره سراسری شوراهای مردمی" در برگیرنده شخصیتهای واقعی، رهبران و فعالین با اتوریته جنبشهای اصلی اجتماعی، اعتراضی و آزادیخواهانه مردم ایران است. رهبران اعتراضات و اعتصابات کارگری، جنبش برابری حق زن، فعالین اعتراضات معلمان و پرستاران، جوانان آزادیخواه و اقشار زحمتکشی که سالها است جمهوری اسلامی را به مصاف طلبیده و در جدال روزانه خود بر سر بهبود زندگی، علیه فقر و استثمار، علیه انواع اجحافات مختلف، علیه استبداد سیاسی و برای رفاه، آزادی و برابری صلاحیت خود را در نمایندگی مردم اثبات کرده اند. کسانی که رهبران و سخنگویان طبقه کارگر ایران، زنان و جوانان، بازنشسته، معلم و اقشار محروم جامعه هستند که در دل یک جدال واقعی شناخته، محبوب و قابل اعتماد شده اند. کسانی که سخنگویان مردم آزادیخواه هستند و جامعه را از تندپیچهای مختلف عبور داده اند و بر اساس نقش و تاثیر و اعتبار توده ای خود چنین موقعیتی را پیدا کرده اند . اینها کسانی اند که همین امروز لولای اتحاد کارگران در شبکه ها و تشکلات توده ای طبقه کارگر، فعالین شکل دادن به کانونها و شبکه های مبارزاتی، سازماندهندگان اتحاد مردم آزادیخواه در محلات از جمله در شوراهای مردمی محل و انواع نهاد و تشکل مختلف توده ای اند.

جمهوری اسلامی هنوز سر کار است، استبداد حاکم و فضای پلیسی در این جامعه مانع جدی معرفی صدها و هزاران انسان شریف، آگاه، با تجربه و استخوان خورد کرده و لایق در جنبش کارگری و جنبشهای اعتراضی و آزادیخواهانه مردم ایران است. با این وصف در حال حاضر و در اعتراضات مختلف همین چند سال گذشته و با عقب نشینی هایی که به جمهوری اسلامی تحمیل شده است، کم نیستند کسانی که در راس اعتراضات همین دوره به عنوان سخنگو و نماینده اقشار مختلف شناخته شده اند، کسانی که اگر مدت کوتاهی فضای جامعه باز شود از همه جا سر در میاورند و به عنوان رهبران صالح سیاسی جامعه جایگاه واقعی خود را پیدا میکنند و در هر انتخابات آزاد و واقعی برای هر پست و مقامی بالاترین آراء مردم ایران را به خود اختصاص میدهند. اینها نماینده اراده مردم انقلاب کرده، توده های قیام کرده ایران در فردای سرنگونی جمهوری اسلامی هستند و به همین اعتبار در شوراها اداره امور جامعه را بدست میگیرند.

امروز اگر هر ناظر بی طرف خارجی به فضای سیاسی ایران، به اعتصابات مختلف کارگری و اعتراضات مختلف مردم این جامعه، به طغیانهای توده ای در دیماه ٩٦ و آبان ٩٨ و به اعتراضات اخیر مردم خوزستان نگاه کند، به روشنی متوجه خواهد شد که این اعتراضات علیه استثمار، فقر، بیکاری و گرسنگی، علیه بربریت حاکم و استبداد سیاسی است. متوجه خواهد شده سیمای عمومی جامعه ایران مهر خواست و مطالبات اصلی مردم ایران برای برابری، برای زندگی مرفه و عادلانه، برای جامعه ای متمدن و آزاد را بر خود دارد. به این اعتبار "کنگره سراسری شوراهای مردمی" که در برگیرنده شخصیتها و رهبران و فعالین اصلی این مردم از جنبش کارگری تا زن و جوان و اقشار مختلف است، بهترین، مناسب ترین و معتبرترین ارگان نمایندگی مردم آزادیخواه و انقلاب کرده در فردای سرنگونی جمهوری اسلامی است. "کنگره سراسری شوراهای مردمی" که اعمال اراده مردم را در آینده خود و جامعه را به آزادانه ترین شکل ممکن میکند و امکان تکرار سناریوهای ارتجاعی مانند آنچه در انقلاب ٥٧ اتفاق افتاد و به کمک غرب و رسانه های آنهاجمهوری اسلامی بقدرت را غیر ممکن میکند.

تفاوت این شکل از حاکمیت با اشکالی که اپوزیسیون راست علم کرده است و در هر دوره ای با اسامی مختلف به مردم معرفی میکند، از جمله با "کنگره ملی" و "شورای مدیریت گذار" و "مجلس موسسان" از پایه متفاوت هستند. اپوزیسیون راست مستقل از اینکه شکل حکومتی مورد پسند خود را چه نام میگذارد، در تلاش برای مشروعیت خریدن برای خود و حاکمیت خود به نام نمایندگی مردم ایران است. نه "شورای مدیریت گذار" و نه بسته سربسته و مجهول "کنگره ملی" و نه "انتخابات آزاد"، نه شخصیتها و رهبران کنونی راست، نماینده خواست و مطالبات مردم ایران اند، نه بیان کننده اعمال اراده این مردم در سرنوشت خود و جامعه در فردای سرنگونی اند و نه از دل اعتصابات و اعتراضات کارگر و اقشار محروم در صحنه سیاسی ایران بیرون آمده اند. هر کدام از این آلترناتیوها که اپوزیسیون راست در گذشته و در این دوره معرفی کرده است، در مضمون و از پایه تلاش برای حفظ حاکمیت بورژوایی، تلاش برای دست نخوردن سیستم کاپیتالیستی با همه ماشین سرکوب آن ارتش و وزارت اطلاعات تا قضات و زندانها و.. . آن است. بی شک و بر اساس استراتژی و افق و آلترناتیو آنها جمهوری اسلامی میرود و قدرت بدست نیروهای راست و این بار به نام کنگره ملی یا هر اسم دیگر می افتد. اولین هدف آنها قطع هر نوع دخالت پایین در سرنوشت جامعه است، چیزی که اساس و پایه اصلی کنگره شوراهای مردم ایران است و حزب ما مطرح کرده است.

اپوزیسیون راست شامل طیفی از نیروهای مختلف راست و بورژوایی در اپوزیسون جمهوری اسلامی است که از طرفداران سلطنت، طرفداران پروپاقرص تمامیت ارضی ایران، تا بخشی از مهره های کنده شده از جمهوری اسلامی و طیفی از جریانات ناسیونالیستی، قومی و فدرالیستی هستند که امروز دور هم جمع شده اند و از ترس عروج پایین در بالا با هم توافقی کرده اند که جایگزین جمهوری اسلامی شوند. آنها به قول خود میخواهند در پروسه سرنگونی و بعد از آن "هرج و مرج" ایجاد نشود و بدون "خشونت" قدرت از جمهوری اسلامی به دولتی که تشکیل داده اند منتقل شود. اگر "هرج و مرج" و "مسالمت آمیز" بودن کسب قدرت سیاسی اسم رمز بدون دخالت مردم در این پروسه نیست، "کنگره سراسری شوراهای مردمی" که از مرکز تولیدی تا دانشگاه و بیمارستان و پادگان و محله و شهر و .... را در برمیگیرد، تنها ضامن این کسب قدرت "غیر خشونت آمیز"، از پائین و متکی به اراده مردم است و قادر است در مقابل خشونت سازمان یافته دستگاه سرکوب رژیم از سپاه و ارتش تا چاقوکشان رژیم مقاومت و آنرا فلج کند. شوراهای مردمی که بهترین ظرف برای هر نیروی سیاسی است که سیاست و برنامه روشن خود را برای آینده جامعه به مردم معرفی کند، صلاحیت خود را به اثبات برساند و برای آن طرفدار و رای جمع کند. در چنین شرایطی است که مردم آزادانه و با چشم باز بین آلترناتیوهای موجود، بین "فدرالیسم قومی"، سطلنت، جمهوری ایرانی و حکومت شورایی ما، انتخاب میکنند. به نظر من قبول این مکانیزم برای انتخاب شدن محکی جدی در ارزیابی از هر نیرویی و رابطه آن با مردم در ایران است.

ما تلاش میکنیم رفتن جمهوری اسلامی و سرنگونی آن از کانال یک انقلاب عمیق و همه جانبه توده ای، با وسیعترین دخالت طبقه کارگر و اقشار محروم در یک صف متحد و سازمان یافته به رهبری طبقه کارگر و کمونیستهای و حزب این طبقه انجام بگیرد. حزب ما همراه صفی از کمونیستهای معتبر این جامعه برای این مهم می کوشیم و حاکمیت شورایی را به عنوان تنها راه کم دردسر، کم مشقت تر و کم هزینه تر، طرح کرده ایم تا در فردای سرنگونی جامعه توسط همین ها اداره شود و مانع موج سواری نیروهای راست و ارتجاعی و اعمال اراده آنها و در حقیقت اعمال یک دیکتاتوری بورژوایی با هر اسمی بر این مردم شویم.

شورا های مردمی در حقیقت شوراهای قانون گذار و مجری قانون به عنوان اعمال اراده مستقیم مردم ایران است و اینرا ما با اولین کنگره سراسری شوراها تضمین میکنیم. ما به همین دلیل و برای تضمین بهبودی در زندگی مردم ایران، برای تضمین وسیعترین آزادی های سیاسی و رفاه عمومی اقدامات اولیه ای را در دستور این کنگره مشخص کرده ایم. واضع است که با کسب قدرت و اعمال اراده پایین، اولین قوانین مملکت برای تضمین بیشترین تحولات پایه ای در خدمت رفاه عمومی، بیشترین آزادی های سیاسی، ایجاد توان مقابله با مقاومتهای ارتجاع مغلوب شده و جریانات ارتجاعی و الغای همه قوانین اسارت بار و پایان همه بی حقوقی ها را در دستور داریم.

پر واضع است این دوره یک دوره کوتاه است و نهایتا جامعه یا به طرف یک دوره ثبات یافته بورژوایی میرود و یا به طرف یک دوره ثبات یافته و حاکمیت پایین و خاتمه استثمار طبقاتی. در این پروسه که جامعه در تب و تاب جدی است و جدال راست و چپ، جدال بورژوازی ایران و احزاب و جریانات آن برای باز گشت جامعه به عقب با ما کمونیستها، با شوراها، با طبقه کارگر و اقشار محروم و احزاب وتشکلات و نهاد های توده ای آنها برای پیروزی کامل و عبور جامعه به یک انقلاب تماما کارگری و یک جامعه سوسیالیستی است. پر واضع است که حزب ما و همه کمونیستهای طبقه کارگر ایران تلاش میکنیم سیر تحولات به این جهت برود و یک انقلاب کارگری انجام بگیرد و قدرت تماما از بورژوازی ایران گرفته و پایه های اصلی نابرابری و بی حقوقی را بخشکانیم و جامعه ای آزاد، برابر و مرفه را پایه گذاری کنیم. هم ما و هم احزاب و جریانات راست و از جمله اپوزیسون راست مورد اشاره شما با دو افق متفاوت و در مقابل هم و در دو مسیر مختلف در مقابل هم هستیم و این تقابل با سیر تحولات در جامعه ایران هر چه بی پرده تر و عربانتر نمایان میشود. این دوران دوره جدالهای اصلی و مهم طبقاتی است و ما همه کمونیستها، همه فعالین کارگری، فعالین جنبش حق زن، نسل جوان و هر انسان برابری طلب را به پیوستن به صف انقلاب کارگری و برای تامین چنین جامعه ای دعوت میکنیم. حزب ما پرچمدار این تحول عمیق تاریخی و طبقاتی است و برای آن نیرو جمع میکند و "کنگره سراسری شوراهای مردمی" قدم اول در این مسیر است.