بیش از یک هفته است، با عقب نشینی نیروهای آمریکا و متحدین اش از افغانستان، جریان آدمکش و جنایتکار طالبان افسار گسیخته شهر به شهر و روستا به روستا، بدون کمترین مقابله و مقاومتی با کشتار و جنایت و قتل در حال پیشروی در افغانستان است. نهایتا با سقوط دولت کارتونی این کشور و فرار روسای آن و با سقوط کابل، افغاستان بدست طالبان افتاد. با هر پیشروی این جریان تعداد زیادی از مردم محروم قربانی، آواره و خانه بدوش شدند. شبه نظامیان طالبان پا به هر جا گذاشته اند مهر وحشیگری و جنایت پیشگی خود را علیه مردم و بخصوص زنان با کشتار و خون بر جای گذاشته اند.
هیچ کس از آمار قتل و کشتار زن و مرد، پیر و جوان، کودکان و سالخوردگان توسط نیروهای طالبان و مرگ از گرسنگی و آوارگی را اطلاع ندارد. میلیونها انسان محروم و بیگناه از ترس جنایت و کشتار و جنگ طالبان، پا به فرار گذاشته، آواره و محروم برای یافتن روزنه امیدی، برای یافتن سرپناه و محل امنی به طرف کشورهای همسایه از جمله ایران و پاکستان سرازیر شده اند. آری فاجعه ای بزرگ و انسانی در جریان است که قلب هر انسان شرافتمندی را بدرد میاورد. فاجعه ای که انتهای آن معلوم نیست. فاجعه ای که به ظاهر توسط طالبان، این باند مسلح و جانی و وحشی ممکن شد، اما در حقیقت مسببین این جنایت و توحش بسیار وسیعتر از طالبان است. بانیان این جنایت و هالوکاست در افغانستان، طیفی از دولتها، نهادها، اتاقهای فکری و محافل سیاسی جهان "متمدن" از آمریکا و شرکای غربی او، از پاکستان و دولتهای مرتجع منطقه تا میدیای بزرگ و رسمی جهان را در بر میگیرد. همه اینها در سازمان دادن جریانی که امروز طالبان نام دارد، در تسلیح آن، در معرفی و تبلیغ برای آن به عنوان پیام آوران آزادی و حقوق انسانی در مقابل شوروی سابق در جدال شرق و غرب، سهیم اند. اگر قرار باشد روزی عاملین نسل کشی در افغانستان، بانیان شکل دادن به جهنم زنان، تجاوز به دختران و زنان و کشتار آنها، کسانی که گرسنگی و جنگ و بی خانمانی و توحشی که به این مردم تحمیل کرده اند و زندگی میلیونها انسان را به تباهی کشانده اند رابه محاکمه کشاند، بی تردید روسای مختلف دولت امریکا و دول غربی متحد او، ناتو، سازمان ملل و همه صاحب منصبان ریز و درشت نهادهای دست ساز آنها به نام مدافع حقوق بشر و طرفداران "صلح و آشتی" این دولتها در ردیف اول متهمین نشسته اند.
در این دوره سیاه و در دل این فاجعه بزرگ مملو از ترس و وحشت و نا امیدی، موجی از حمایت، همدردی، تلاش برای یاری رسانی، برای پناه دادن به فراریان از جهنم طالبان در ایران به راه افتاد. از پیامهای رسمی نهادها و سازمانهای مختلف تا تلاشهای فردی مردم ازدیخواه. یکی از اولین بیانیه ها، بیانیه سندیکای کارگران هفت تپه، و حمایت صمیمانه آنها از این مردم، بود که حاوی پیامی مهم است. پیام یکی بودن ما کارگران و زحمتکشان در ایران با خواهران و برادران کارگر و زحمتکش ما در افغانستان. این پیام بیان احساس مسئولیت بالای کارگران این مرکز، انسانیت و شرافت والا و قابل تقدیر این عزیزان و بیان درک طبقاتی و احساس همسرنوشتی عمیق آنها است. پیام سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه خطاب به خواهران و براداران در افغانستان با عنوان "افغانستان در آتش و خون" و اعلام همدردی و یکی بودن، اعلام حامی آنها بودن و نگرانی این کارگران از سرنوشتی که برای این مردم رقم زده اند، تاکید بر نقش مخرب دولتهای بزرگ امپریالیستی و دول مرتجع منطقه در این ماجرا، اعلام اینکه تنها راه ما متحد شدن خود ما برای دفاع از حرمت و کرامت انسانی و حق و حقوق خود است، همگی حقایقی انکار ناپذیراند.
درود بر کارگران هفت تپه! درود بر وجدان آگاه و بیدار آنها، درود بر انسانیت و شرافت آنها! کارگران هفت تپه سالهای زیادی است که نماینده و سخنگوی عملی دهها میلیون کارگر و زحمتکش و مردم آزادیخواه ایرانند. آنها سالها است که پرچمی که بیان حق طلبی کارگری، بیان یک اومانیسم عمیق انسانی، بیان آزادی و برابری طلبی آنها است، را برافراشته اند. به همین دلیل کارگر هفت تپه با اعتبار است، با خود احترام و توقع میاورد. هیچ انسان شرافتمندی، هیچ کارگر و استثمار شده ای، هیچ زن و جوان متمدن و حق طلبی نمیتواند به پاس تلاش انسانی و برابری طلبانه آنها به احترام کارگران هفت تپه و خانواده هایشان کلاه احترام از سر برندارد. آنها در این مورد هم حرف دل میلیونها کارگر و زحمتکش و انسان شرافتمند و متمدن جامعه ایران را زدند. آنها در این بیانیه اکثریت مردم متمدن ایران را نمایندگی کردند.
آری! افغانستان در خون و جنون و آتش و جنایت مشتی مرتجع و گانگستر جهانی و باندهای وحشی غرق شده است! عاملین و بانیان این توحش بسیار وسیعتر از طالبان است. طلبان درست مانند داعش و بوکو حرام، القاعده، جبهه النصر و دهها گروه باند سیاهی و جنایتکار، فرزند دولتهای بزرگ جهان برای اهداف کثیف و جنایتکارانه خود آنها است. مردم افغانساتن مانند بسیاری از کشورهای دیگر قربانی اند. همه این جریانات توسط خود این دولتها به عنوان ابزار در خدمت سیاست و منافع آنها در دوره ای درست شده اند، مسلح و سازمان یافته اند و بعد از پایان ارزش مصرف به عنوان سموم خطرناک افسارشان رها و به جان جهانیان انداخته اند.
تبلیغات ریاکارانه دولت آمریکا و توجیهات عوامفریبانه آنها برای بیرون رفتن از افغانستان و سپردن "سرنوشت این کشور بدست مردم"(بخوان تحویل افغانستان به طالبان) به همان اندازه دروغ و ریاکارانه است که سازمان دادن و حمایت از "مجاهدین افغان" برای "نجات جان مردم" این کشور و "تامین امنیت و آسایش" آنها، همان اندازه ریاکارانه است که تسخیر افغانسان به نام "مباره با القاعده و طالبان"، "مقابله با تروریسم و دفاع از حقوق مردم" این کشور بود. این تبلیغات به همان اندازه دروغین و ریاکارانه است که حمله به عراق و کشتار یک میلیون انسان بی گناه و ویرانی یک کشور به نام "مبارزه" با صدام و "صدرو دمکراسی" به عراق ! که سازمان دادن ارتش آزاد سوریه و ویرانی این کشور به نام "دخالت بشردوستانه" و مبارزه با اسد، و نابودی لیبی به نام "حمایت از انقلاب مردم علیه قذافی" و....!
سازمان دادن و مسلح کردن و پرورش دادن "مجاهدین افغان" با هدف مقابله با روسیه و اتکا به سیاهترین و جانی ترین فرقه های مذهبی و از گور برآمده به نام "دفاع از مردم افغانستان"، توسط دستگاه تبلیغات جنگی رسانه های بزرگ غربی به جهانیان فروخته شد. امروز نیز در تقابلها و نقشه های بزرگ این دولتها، در تخاصمات و جنگهای بزرگ سیاسی و اقتصادی با چین و قدرتهای نوظهور اقتصادی و در این راستا خالی کردن بعضی از مناطق و لشکر کشی به مناطق دیگر، در مسابقه ای بزرگ برای تسخیر جهان میان این قدرتها، اتفاق می افتد. در این میان کشورهای ویران شده و ارزش مصرف شان تمام شده با مردم محروم و آواراه در مقابل گرگهای وحشی که از خود جای گذاشته و نتیجه مستقیم سیاست آنها است، رها میشوند تا موی دماغ مردم و هر نوع مدنیت و تمدنی شوند. آنها این اعمال شنع را با منت گذاری بر مردم افغانستان در کمال وقاحت "تحویل سرنوشت جامعه به خود مردم" نام میگذارند!!
اکنون نیز گماردگان بر افغانستان، کسانی که در این مدت هیچ امر جدی و جنبش پا رو زمینی را جز معامله و بند و بست با این دولت و آن دولت و دزدی و چپاول دنبال نکردند، کسانی که امر اداره افغانستان و ایجاد جامعه ای سکولار با حداقلی از حقوق فردی، مدنی، اجتماعی و سیاسی، حتی در چهارچوب نرمهای یک جامعه بورژوایی را هم در دستور نداشتند، کسانی که هر انگیزه دفاع و مقاومت در مقابل باندهای جنایتکار جنگی را در میان مردم این کشور خشک کردند، خود پا به فرار میگذارند و اعلام میکنند کابل را در "صلح" به طالبان واگذار کرده اند.
امروز فراریان از این جهنم، میلیونها انسان بی پناه، آواره و خانه بدوش دنبال روزنه امیدی برای زنده ماندن راهی کشورهای منطقه از جمله ایران شده اند. کارگران هفت تپه به عنوان زبان حال طبقه کارگر آگاه و مبارز ایران، به عنوان زبان حال اکثریتی بزرگ از مردم شریف و آزادیخواه ایران، با آغوش باز از این عزیزان حمایت کرده اند. هم اکنون در تعدادی از شهرهای از جمله تهران شاهد تجمعاتی از مردم افعانستانی مقیم ایران هستیم که با شعار "مرگ بر طالبان" و "امارت اسلامی نمیخواهیم" و ... دست به اعتراض زده اند. این مردم شریف جز ما کارگران و مردم شرافتمند حامی ندارند. پیام کارگران هفت تپه، حمایت بی دریغ مردم آزادیخواه ایران از فراریان جهنم افغانستان، اعلام همدردی و باز کردن آغوش به روی آنها به عنوان خواهران و برادران ما نه تنها وظیفه ای انسانی که بعلاوه سد بستن در مقابل جمهوری اسلامی برای سو استفاده از این مردم است.
اکنون که دوره عربده کشی جمهوری اسلامی پایان یافته است، امروز که با به میدان آمدن طبقه کارگر و محرومان جامعه برای رهایی از بختک جمهوری اسلامی و برای آزادی و سعادت انسانها، فضای آزادیخواهی، برابری طلبی و انسانی، مهر خود را بر فضای عمومی جامعه زده است، همچنان که کارگران هفت تپه هم تاکید کرده اند، وظیفه انسانی و طبقاتی همه مردم آزادیخواه و خصوصا طبقه کارگر و اقشار محروم جامعه است، که حمایت گرم و صمیمانه از خواهران و برادران فراری از جهنم افغانستان را دریغ نکنند. ما هم همصدا با کارگران هفت تپه اعلام میکنیم که درد ما مشترک است. اعلام میداریم حاکمین بر جهان، در آمریکا یا ایران، افغانستان یا پاکستان، چین و روسیه یا عربستان و ترکیه و...همگی دشمنان ما و بانی جهنمی هستند که به ما تحمیل کرده اند. اعلام میداریم که رهایی و نجات از بربریت حاکم بر این کشورها تنها با پرچم برابری انسانها با اتحاد طبقاتی ما کارگران و با متحد شدن ما برای دفاع از انسانیت، دفاع از حرمت و کرامت خود و برای ساختن دنیای متمدن، امن و مرفه ممکن است. مردم افغانستان شایسته بزرگترین حمایتها هستند!