شنبه ١٢ مرداد ١٣٩٨ (سوم اوت ٢٠١٩) اولین روز دادگاهی ٧ نفر از کارگران هفت تپه و حامیان اعتصابات کارگری در هفت تپه و فولاد بود. حول این "محاکمه" چه از جانب طبقه کارگر و مردم آزادیخواه و چه از جانب جمهوری اسلامی حساسیت زیادی به خرج داده شد. این اولین بار نبود که عده ای به جرم عدالتخواهی و به جرم دفاع از انسانیت در بیدادگاههای ایران در پشت درهای بسته و یک جانبه و دور از چشم جامعه محاکمه میشدند و احکام دلبخواهی و سنگین علیه آنها از جانب مزدبگیران و جیره خواران حکومت صادر میشد. این مورد هم برای حاکمین و هم برای طبقه کارگر و صف آزادیخواهی بسیار ویژه بود. این یکی امتداد دیماه و تحولات یک دوره تاریخی از حیات سیاسی جامعه ایران و امتداد یک کشمکش عدالتخواهانه محرومین جامعه با جمهوری اسلامی بود. کارگران هفت تپه و حامیان آنها، در یک دوره تاریخی بعد از دیماه و به جرم اعتراضات و اعتصابات کارگری در دو مرکز هفت تپه و فولاد و نتایج آن و تاثیران این دو تحرک کارگری بر جامعه و مخاطرات آن برای سرمایه داران و حکومتشان، محاکمه میشدند.
در تمام این مدت و از زمانی که اسماعیل بخشی شکنجه و زندانی شد، از زمانی که علی نجاتی را دستگیر و روانه زندان کردند، از زمانی که سپیده قلیان دستگیر به زندان فرستاده شد، از زمانی فعالین نشریه گام، امیر حسین محمدی، ساناز الهیاری، عسل محمدی و امیر امیرقلی، به جرم پوشش خبری اعتصابات هفت تپه و فولاد دستگیر شدند، جامعه شاهد یک کشمکش آشکار برای آزادی آنها و همزمان تلاش بی شرمانه حاکمیت برای پرونده سازی جهت "مشروعیت" دادن به پرونده سازی ها و توجیه سیاست سرکوبگرانه خود علیه کارگران هفت تپه و فولاد بود.
برای حاکمیت ساکت کردن کارگران این دو مرکز، شکست اعتراضات آنها، مستاصل کردن کارگران و "تنبیه" سخنگویان و نمایندگان آنها در اولویت بود. اعتصابات کارگری در هفت تپه و فولاد، جدال آنان با سرمایه داران و نهادهای حکومتی، توطئه های مشترک کارفرمایان و حاکمیت علیه کارگران، نقش رسانه های و قوه قضائیه و شورای اسلامی و خانه کارگر حکومت در این کشمکش و در کنار نیروی سرکوب و شکنجه گران و زندانبانان آنها، هنوز هم ورد زبان همه است. در مقابل این هجوم وحشیانه علیه کارگران این دو مرکز حمایت از آنان شعف انگیز بود. حمایتی که به مردم شریف اهواز و شوش محدود نشد. میلیونها کارگر و خانواده های کارگری، دانشجو و معلم و بازنشسته، زن و جوان آزادیخواه جامعه، چشم امید به پیروزی کارگران فولاد و هفت تپه بسته بودند و خود را در کنار کارگران این مراکز میدانستند. اسماعیل بخشی های هفت تپه و فولاد در قلب دهها میلیون انسان حتی فراتر از ایران جای گرفت.
صحنه اولین روز دادگاه مهر این اوضاع را برخود داشت. اولین روز دادگاه که علاوه بر اعلام کیفرخواست هفت نفر، به بررسی "جرایم" اسماعیل بخشی و محاکمه او اختصاص داده شد، نه تنها اوج بیشرمی حاکمین که نهایت ترس و زبونی آنها را نشان داد. محاکمه مخفی و دور از چشم جامعه و تلاش برای راه ندادن وکیل اسماعیل بخشی به دادگاه، اوج رذالت و بزدلی حاکمین را به نمایش گذاشت. این پروسه ادامه دارد و مردم ایران در انتظار نتایج این کشمکش هستند. از این بی شرمانه تر حمله اوباش لباس شخصی ها به تجمع خانواده های زندانیان و دستگیری تعدادی از حامیان و همراهان آنها بود. در این روز تعدادی از حامیان خانواده ها و زندانیان هفت تپه و نشریه گام از جمله رهام یگانه، هیراد پیربداغی، فرید لطف آبادی و سحر شهرابی فراهانی نیز دستگیر و تا اکنون خبری از وضعیت آنها در دست نیست.
در اعتراض به این محاکمات فرمایشی و ضد کارگری تا هم اکنون و در جواب به فراخوان "کمپین حمایت از بازداشت شدگان هفت تپه و زندانیان ترقی خواه"، موجی از اعتراضات علیه محاکمات و در دفاع از زندانیان هفت تپه و دستگیر شدگان اول مه، چه در ایران و چه در سطح جهان راه افتاده است. صدها نامه اعتراضی به مقامات جمهوری اسلامی ارسال و دادگاهی این عزیزان را محکوم و خواستار آزادی بی قید و شرط آنها شده اند. در این مدت کوتاه و علیرغم محدودیت های وسیع ، بالغ بر ٨٠ اتحادیه کارگری از فرانسه، آلمان، سوئد، انگلستان تا برزیل و...، این محاکمات را محکوم و خواهان آزادی بی قید و شرط این هفت نفر و بعلاوه بازداشت شدگان روز اول مه شده اند. دهها نهاد و جریان، احزاب و جریانات مختلف سیاسی، نهادهای حقوق بشری، عفو بین الملل و... در کشورهای مختلف به اشکال مختلف صدای اعتراض خود به دستگیری کارگران و آزادیخواهان به جرم عقیده و بیان و اعتراض به فقر و محرومیت و استبداد، را به گوش روسای جمهوری اسلامی رساندند. در ایران هزاران نفر همراه انواع نهادهای کارگری از کارگران شرکت واحد و هفت تپه تا دهها انجمن صنفی کارگری، معلمان، دانشجویان، بازنشستگان، مردم عدالتخواه در شهرهای مختلف، کانون نویسندگان و.... و صدها شخصیت انسان دوست و فعال کارگری، اجتماعی و... از زندانیان هفت تپه حمایت کرده اند. اعتراض خانواده های زندانیان در همین مدت مرتب ادامه داشته است. کمپین برای آزادی بازداشت شدگان هفت تپه و دستگیر شدگان اول مه و دستگیری های روز ١٢ مرداد، هنوز ادامه دارد. تا کنون دهها تجمع بزرگ و کوچک در خود ایران، در کشوهای مختلف جهان علیه محاکمات کارگران و فعالین کارگری و حامیان طبقه کارگر و روزنامه نگاران نشریه گام، صورت گرفته است. این حقایق بیان سمپاتی وسیع طبقه کارگر و بشریت عدالتخواه به زندانیان هفت تپه و حامیان تحرکات کارگری فولاد و هفت تپه است. همین حقیقت حاکمین را ترسانده و تلاش میکنند با کش دادن دادگاهی های فرمایشی و شرم آور، خانواده ها و حامیان زندانیان و مردم آزادیخواه را خسته و ساکت کنند.
بعد از هفت تپه نوبت فولاد است
دعوای حاکمیت با زندانیان هفت تپه و بازداشتی های اول مه، جدال سرمایه داران با یک طبقه است. پس زدن اعتراضات کارگری در ایران، خاموش کردن صدای عدالتخواهی طبقه کارگر از کانال تسلیم کردن سخنگویان و رهبران و فعالین اعتراضات آنها و حامیان و فعالین چپی صورت میگیرد که جسورانه از اعتراض این طبقه حمایت کرده اند. بعد از اسماعیل بخشی ها و علی نجاتی ها و سپیده قلیانها و سانازها، امیر حسین ها، عسل ها و...، نوبت کارگران فولاد فرا میرسد. اخراج میثم المهدی ها و پرونده سازی برای بیش از پنجاه تن از کارگران فولاد و تعداد زیادی از کارگران هفت تپه که امروز ظاهرا آزاد و سرکاراند، تازه شروع کار است. تلاش برای شکست کل اعتراضات این دوره و فعالین آنها و به تسلیم کشاندن کامل آنها در مقابل کارفرمایان و دولتشان، و از این کانال تحمیل بردگی کامل و ساکت کردن طبقه کارگر در کل ایران، هدف حاکمیت است. امروز این عقب راندن و تسلیم کردن طبقه کارگر، از کانال محاکمه هفت تپه ای ها و حامیان آنها و فردا از کانال باز کردن پرونده کارگران فولاد و بدنبال خفه کردن صدای حق طلبی هر معلم عدالتخواه، دانشجو، پرستار و بازنشسته و زن برابری طلب میگذرد. به این اعتبار این جدال و کشمکش و جنگ دو طبقه یکی برای تحمیل کامل بردگی و یکی در دفاع از هستی و حرمت و شخصیت و ابتدایی ترین امکانات زیستی و امنیت برای خود است.
زندانیان هفت تپه، دستگیر شدگان اول مه، زندانیان نشریه گام و کسانی که روز محاکمه زندانیان هفت تپه دستگیر شدند، همگی زندانیان طبقه کارگر و اسرای طبقه ما نزد حاکمین هستند و تلاش برای آزادی آنها و پس زدن تعرض حاکمیت از نان شب واجب تر است.
تعرض حاکمیت را باید پس زد
محاکمه کارگران هفت تپه و حامیان آنها، شروع یک تعرض همه جانبه است. امروز و با فضای جنگی در خلیج فارس و با تحرکات دولت ترامپ و گسترش میلیتاریسم در منطقه، با تحریم اقتصادی که به بهانه مقابله با جمهوری اسلامی به مردم ایران تحمیل کرده اند، شرایطی را برای حاکمین بر ایران فراهم کرده اند تا از این اوضاع به عنوان فرصتی علیه طبقه کارگر و مردم آزادیخواه استفاده کند. فضای جنگی و خطر دشمن خارجی و "مبارزه" با آمریکا و قلدری آن، به عنوان یک پرچم بلند شده است و زیر شاخ و شانه کشیدنها برای ترامپ و همراهان او، یک جنگ تمام عیار علیه طبقه کارگر ایران، علیه عدالتخواهی و برابری طلبی، علیه صف آزادیخواهی در ایران شروع شده است. عربده کشی های سپاه پاسداران و فرماندهان آنها، ارتش و مقامات آنها، قوه قضائیه و آخوندها و مراجع اسلامی آنها علیه زنان و تلاش برای زنده کردن قوانین ضد زن و فرهنگ و فضای اسلامی بر جامعه، در کنار فقر و گرسنگی و بیکاری و فلاکت، همراه با محاکمات هفت تپه ای ها و دستگیری ها وسیع و احکام سنگین زندان و وسیقه های سنگین و....، همگی گوشه ای از این تعرض به خود جامعه و در راس آن به طبقه کارگر است.
اما این تعرض را میتوان و باید پس زد. دوره عربده کشی اوباش حکومتی پایان یافته است. جامعه ایران را نمیتوان به دوره قتل عامهای گذشته و اعتراف گیری و اسید پاشی دهه شصت برگرداند. تعرض امروز حاکمین نه از سر قدرت بلکه در دوره ضعف و زبونی و برای دفاع از موجودیت و ماندگاری خود است. مردم آزادیخواه ایران، طبقه کارگر و نسل دختر و پسر جوان این طبقه، نمیپذیرد. جامعه جلو آمده است و امروز به یمن مبارزات این دوره و با اتکا به تجارب تا کنونی، این حاکمین هستند که قدم به قدم مجبور به کوتاه آمدن و عقب نشستن شده اند. نفرت عمومی از حاکمیت به اوج خود رسیده است و جنبش برای به زیر کشیدن جمهوری اسلامی مدتها است شروع شده است. این جنبش امروز بیش از هر زمانی شانس آنرا دارد که با اتکا به یک جنبش رادیکال کارگری پیش برود. این جنبش را باید سازمان داد! این جنبش را باید با کمونیسم طبقه کارگر، با رهبران و فعالین متحد آن، با شبکه ها و محافل متحد کارگری و با افق و سیاست کمونیستی، مجهز و آماده جنگ نهایی برای رهایی کرد. کمونیستها و طبقه کارگر در صف مقدم این تلاشند و حزب حکمتیست (خط رسمی) در کنار هزاران کمونیست و رهبر کارگری، در کنار هزاران زن و جوان کمونیست جامعه، این وظیفه تاریخی را در مقابل خود گذاشته است. تاریخ را ما با دستان خود و با دخالت هوشیارانه و نقشه مند خود میسازیم. باید تضمین کنیم صف و جنبش ما سازندگان آینده و رقم زدن تحولات این دوره است.