ارائه لایحه اصلاح قانون کار به مجلس، دوره دیگری از جدال بر سر قانون کار را در میان نمایندگان سرمایه دامن زده است. از دولت و زیر کار، فراکسیون کارگری مجلس، خانه کارگر، شوراهای اسلامی و کانون عالی انجمنهای صنفی، تا کانون عالی انجمنهای صنفی کارفرمایان، دور دیگری از جدال بر سر چگونگی تحمیل بیحقوقی به طبقه کارگر را شروع کرده اند. طرفین این جدال تلاش میکنند در غیاب حضور متحد طبقه کارگر و نمایندگان و تشکل های واقعی کارگری، و بر بستر سه دهه سرکوب سیستماتیک این طبقه، کارگران را به حمایت از این یا آن طرف دعوا، در صف مدافعان سرمایه، جلب کنند.
لایحه جدید اصلاح قانون کار، چیزی جز تلاش سرمایه و نمایندگان آن برای تغییر در قانون کار ضدکارگری به نفع بورژوازی و تضمین سودآوری هر
چه بیشتر سرمایه بر گرده طبقه کارگر نیست. اصلاحیه هایی که به کار قراردادی قانونیت میبخشد، سرنوشت طبقه کارگر را از دستمزد تا اخراج و بیکارسازی و...٬ به اراده کارفرمایان میسپارد و قانون کار تا مغز استخوان ضدکارگری موجود را در این جهت صیقل میدهد.
دولت و کارفرمایان خود اذعان میکنند که قانون کار موجود را باید مطابق نیاز سرمایه و رشد تولید و برداشتن موانع دست و پاگیر، اصلاح کنند. و کدام کارگر است که معنای زمینی این تصمیم را برای طبقه کارگر و به عنوان چوب حراج زدن هرچه بیشتر به ارزش نیروی کار را نداند؟
فضای ضد کارگری به حدی بالا است که خانه کارگر و شوراهای اسلامی که عمری، به عنوان ارگان جاسوسی جمهوری اسلامی علیه کارگران معترض و رهبران و نمایندگان آنها خدمت کرده اند، جسارت کرده تا بنام "مدافع حقوق کارگر"٬ سینه چاک کنند. این دو نهاد ضد کارگری، که بدلیل بی خاصیتی کنونی آنها و کشمکش جناحها و تعلق جناحی شان، در اصلاحیه قانون کار کنار گذاشته شده اند، تلاش میکنند در غیاب تشکلهای مستقل کارگری و صف اعتراض متحد این طبقه و با علم به نفرت عمومی طبقه کارگر از قانون کار و اصلاحیه های آن، به نام "مدافع طبقه کارگر" کارگران را زیر چتر خود و در دفاع از قانون کار قدیم، در دفاع از یک جناح از سرمایه به خدمت بگیرند، و مانع هر نوع اعتراض مستقل کارگری شوند.
تا جایی که به طبقه کارگر بر گردد، ماهیت ارتجاعی و ضدکارگری این نهادها و اینکه کل این صف از دشمنان قسم خورده این طبقه و نمایندگان صادق و بی ابهام بورژوازی اند، پوشیده نیست. با این وصف در عدم حضور صف مستقل طبقه کارگر علیه این دشمنان و کلیت قانون کار٬ و بیان مبرمترین مطالبات سراسری طبقه کارگر٬ سرنوشت این طبقه بدون دخالت خود، توسط دشمنانش رقم میخورد.
اصلاحیه قانون کار و جدال نمایندگان مختلف سرمایه و دولتشان بر سر آن، فرصتی برای طبقه کارگر ایجاد کرده است تا کلیت قانون کار جمهوری اسلامی را به نقد بکشد و طبقه کارگر را در مراکز کار حول خواست و مطالبات سراسری و اصلی خود متحد کند. زمانی که دولت، کمیسیونهای کارگری مجلس، شورای اسلامی، خانه کارگر و اتحادیه کارفرمایان، در مورد چگونگی اعمال قوانین ضدکارگری خود بر کل طبقه کارگر و تبدیل آن به قانون کار، با هم چک و چانه میزنند، هیچ منطقی نمیتواند مانع تجمع کارگران در مراکز مختلف کار و دامن زدن به مهمترین مباحث بر سر کل قانون کار و دور انداختن آن به عنوان قانون بردگی طبقه کارگر، شود. زمانی که کل صف دشمنان طبقاتی ما به عنوان قاضی و داور دور هم نشسته و درجه بردگی و توان خود در تحمیل میزان آن به طبقه ما را تعیین میکنند٬ هیچ دولت و قانون و مجلسی نمیتواند این طبقه را از بحث و تصمیم جمعی بر سر قانون کار منع کند.
ضامن اینکه در این جدالها بر سر قانون کار، طبقه کارگر به نیروی ذخیره بورژوازی تبدیل نشود، ضامن اینکه طبقه کارگر بتواند از حداقلی زندگی انسانی در مقابل تعرض سرمایه به زندگی خود سد ببندد، دخالت این طبقه و تشکیل مجامع عمومی خود در مراکز کار و بحث و تصمیم مشترک در نه گفتن به کلیت قانون کار است. تشکیل مجامع عمومی و تصمیم مستقیم و مشترک کارگران در همه واحدهای تولیدی و خدماتی٬ امکان شکل دادن به درجه ای از اتحاد حول اصلی ترین مطالبات سراسری کارگران، از حق ایجاد تشکلهای مستقل کارگری، حق اعتصاب، افزایش دستمزدها به نسبت تورم و بیمه بیکاری مکفی برای همه کارگران بیکار و …. تا رد کلیت قانون کار را فراهم میکند.
کارگران پیشرو و کمونیست، رهبران و فعالین دلسوز طبقه کارگر میتوانند نقش بسیار کلیدی در استفاده از این فرصت به نفع بالابردن خودآگاهی و اتحاد سراسری طبقه کارگر بکنند. تضمین اتحاد در درون طبقه کارگر و مقابله با تعرضی که علیه معیشت این طبقه در جریان است، در گرو دخالت فعال این کارگران به عنوان لولای اتحاد طبقه کارگر حول مطالبات اصلی این طبقه است. بحث و جدال بر سر قانون کار فرجه ای برای دخالت جدی و تعیین کننده رهبران و فعالین طبقه کارگر و متحد و متشکل کرده هرچه بیشتر طبقه کارگر در مجامع عمومی خود، ایجاد کرده است. در این فرصت رهبران کارگری و کارگران کمونیست میتوانند سرپل بزرگترین اتحاد حول یک افق کارگری در صفوف طبقه کارگر و در مقابل کل سرمایه باشند.
زنده با اتحاد طبقه کارگر
زنده باد آزادی – برابری٬ حکومت کارگری
حزب کمونیست کارگری ایران حکمتیست
٨ دی ١٣٩١- ٢٨ دسامبر ٢٠١٢
www.hekmatist.com