اطلاعیه های اخیر جمع "دفتر سیاسی" که به بهانه کنگره پنج حزب حکمتیست منتشر شده است سیمای واقعی و عمق سقوط و انحطاط بی انتهای این جمع را به نمایش گذاشته است.

آرزوی ما این بود که این جمع سیاسی و چپ بماند، هر جهت و سیاستی که انتخاب میکند، متمدن باشد و راه خود را برود. اما به نظر میرسد این توقع و انتظار واقعی نبود. ما جواب به نوشته هايی که بیمارگونه به لجن پراکنی و شیطان سازی دست میزنند را دور از شان حزب حکمتیست میدانیم. اما نشان دادن عمق سقوط و انحطاط این جمع و مقابله با آن را وظیفه خود میدانیم.

اطلاعیه های اخیر این جمع نشان میدهد که تمام ادعاهای آنان مبنی بر٬ اختلاف سیاسی٬ پوچ است. نشان داد نقطه اشتراک و اتحاد

این جمع نه سیاست که مسائل حقیر غیر سیاسی است که به کینه و بغض شخصی علیه رفقای دیروزشان و در راس آن کورش مدرسی منجر شده است. انشقاق در حزب فرصتی بود تا این جمع درد مشترک خود را با کسانیکه پیش از اینان از حزب جدا شدند فریاد بزنند.

داستان آشنای مظلوم نمايیُ کلاه سر رفتن ها، فریب خوردن و پشیمان شدن از گذشته، همزمان با شیطان سازی از ما و از شخص کورش مدرسی امروز به شکل رقت باری تکرار میشود.٬ سناریوئی که در دنیای چپ جهان سوم مشتریان خود را دارد، صف همیشه آشنای مقابل ما از راست ترین و ضد کمونیست ترین محافل تا چپ های بورژوائی همسایه است.

این جمع در نفرت پراکنی و شیطان سازی از ما و دست بردن به عقب افتاده ترین تحریکات٬ علیه شخص کورش مدرسی٬ مرزی نمیشناسد. معلوم نیست رفقای دیروز ما٬ کسانی که به همه قرار و قطعنامه های کورش مدرسی تا روزی که در راس این حزب بود٬ رای مثبت دادند٬ کسانی که در طول تاریخ این حزب در همه کنگره ها و پلنوم های این حزب٬ به شخص کورش مدرسی در مقام رهبری حزب رای مثبت دادند٬ با او عکس گرفتند و به بودن با کورش مدرسی افتخار کردند٬ کسانی که به این حزب و سیاستهائی که امروز راست و پاسیوش مینامند٬ افتخار میکردند٬ چرا به این روز افتاده اند که با مشتهای گره کرده وکف بر دهان به ما٬ به حزب حکمتیست و به گذشته خود چنین کینه توزانه حمله کنند؟؟ کدام مصلحت٬ کدام منفعت حقیر میتواند این درجه سقوط و این درجه انحطاط را توجیه کند؟

هیچ تغییر ریلی٬ هیچ راه جدا کردنی٬ هیچ تغییر سیاستی به این افتضاح نیاز نداشت. در دنیای سیاست آدمها راه عوض میکنند٬ تغییر جهت میدهند و انتخابی دیگر را در پیش پای خود میگذارند و راه خود را میروند. اینها همگی معقول و قابل درک و سیاسی است. اما حزب نفرت درست کردن فعالیت سیاسی نیست، شروع کار سیاسی جدیدی نیست، راه عوض کردن و انتخاب سیاسی دیگری نیست. این ادعا بیش از اندازه برای جمعی که پرچم پشیمانی و احساس فریب را بلند کرده اند، جدی است. این لباس بیش از اندازه به قیافه حقیری که به خود گرفته اند٬ تنگ است. اتحاد این جمع و مسیری که تا کنون رسما اعلام کرده اند٬ سیاسی نیست٬ جدی نیست٬ و تلاش برای ساختن جمعی سیاسی نیست. حزب ساختن٬ سیاسی بودن و جدال سیاسی کردن٬ نیازی به نفرت از دیگران ندارد٬ نیازی به راه انداختن کربلای حسینی علیه رفقای دیروز و چهره حسین "شهید و مظلوم" از خود ساختن ندارد٬ و احتیاجی به جعل و تاریخ سازی و تحریک احساسات عقب مانده و پوسیده علیه ما ندارد. این راه و این جهت برای ما آشناست٬ وقتی که از پنجره تاریخ به سی ساله گذشته نگاهی بیندازید٬ رهگذران آشنای این پروسه را میبینید که به همین شکل مشمئز کننده شیطان سازی میکنند، تحریکات میکنند، تاریخ میسازند.

جمعی که تا دیروز در کنار کورش مدرسی و پشت سنگر سیاستهای کمونیستی حزب در دنیای سیاست و در منظر طبقه کارگر و کمونیستهای آن جامعه موقعیت و احترامی را کسب کرده بودند، امروز و زمانیکه با نام خود حرف میزنند، زمانیکه علیه این تاریخ به زبان می آیند و روی پای خود می ایستند، قطعا جایگاه واقعی خود را در دنیای سیاست پیدا میکنند.

رفقای حزب حکمتیست!

این جمع مجازند تا هر درجه که میخواهند از نظر سیاسی و اخلاقی تا قهقرای انحطاط سقوط کنند. این انتخاب آزادانه این جمع است. سوال این است که آیا هنوز امیدی به نجات این جمع وجود دارد؟ آیا کسی حاضر است سرنوشت سیاسی خود را به چنین جمعی که نقطه اشتراک و اتحادشان نه سیاست که کینه و بغض شخصی است گره بزند؟ آیا این درجه سقوط سیاسی و اخلاقی برای فاصله گرفتن از چنین صفی کافی نیست؟ آیا زمان آن نرسیده که آگاهانه تصمیم سیاسی گرفت و در مقابل این درجه از انحطاط ایستاد و از آن فاصله گرفت؟

رفقا!

نباید اجازه داد حزب حکمتیست، این سرمایه کمونیسم و طبقه کارگر بیش از این لطمه بخورد. باید به این سقوط و انحطاط نه گفت و در حزب حکمتیست که نقطه امید جامعه و طبقه کارگر است، حزبی که حول سیاستهای کمونیستی متحد شده و شکل گرفته است، فعالیت سیاسی و کمونیستی را ادامه داد.


حزب کمونیست کارگری ایران- حکمتیست

١٦ اسفند ١٣٩٠- ٦ مارس ٢٠١٢