کنگره پنجم حزب حکمتیست تمام شد. چند ماه گذشته همه اعضا و کادرهای حزب و هزاران انسان کمونیست در ایران و عراق و کردستان عراق٬ به سرنوشت حزب حکمتیست فکر کردند و هر کس و جریانی تلاش کرد به سهم خود٬ و با برداشت و عقل خود٬ در این پروسه دخالت کند و مانع لطمات بیشتر به حزب حکمتیست شود. با اتمام کنگره پنجم این دوره لااقل برای ما تمام شده است.

در این پروسه ما لطمه خوردیم٬ طیفی از اعضا و کادرهای حزب راهی دیگر انتخاب کردند٬ خوب یا بد٬ درست یا نادرست٬ آنها هم دنبال

سیاستی خواهند رفت که با اعلام پلاتفرم خود٬ قولش را داده بودند. لابد ما هم نگاه خواهیم کرد تا بدانیم در کجای سیاست ایران خواهند ایستاد. دامنه نقد و فاصله گرفتن آنها٬ از سیاستهای ٧ – ٨ ساله حزب حکمتیست و از گذشته خود چه خواهد بود٬ و چه مسیری را طی خواهند کرد٬ و در جدال و صف بندیهای جامعه کجا خواهند ایستاد. در این مسیر و بر مبنای نقشی که در آن جامعه عملا خواهند داشت٬ هر جا لازم شد در موردشان چیزی بگوئیم و اظهار نظری کنیم٬ دستمان باز است. اما این دیگر نباید به مشغله ما تبدیل شود. ما برای این رفقا آرزوی موفقیت داریم٬ امیدواریم چپ بمانند و از گذشته خود فاصله نگیرند. این دیگر انتخاب آنها است.

اینکه در این میان هنوز کم نیستند رفقائی که انتخاب نکرده اند٬ تردیدی نیست و اینکه ما در قبال آنها مسئولیت داریم٬ باز جای تردید نیست. اما دنیای بیرونی٬ توقعی دیگر از ما دارد. چرخیدن در این دایره بسته٬ به خود مشغولی و فراموش کردن وظایفی که بر دوش ما است٬ جایز نیست. حزب حکمتیست باید راه خود را طی کند و به وظایف مهم خود بپردازد.

این مدت را مجبور بودیم که به اختلافات درونی و تلاش برای یافتن راه حلی متمدنانه بپردازیم. در این راه کوشیدیم و این دوره دیگر باید به گذشته سپرده شود. تمایلات بخشی از رفقا که امروز خط خود و راه خود را جدا کرده اند٬ تحریک احساسات از جانب آنها٬ بحثهای غیر سیاسی و سطح پایین که شاهدش هستیم٬ و تبدیل آنها به دنیای سیاست و فعالیت٬ تبدیل آنها به مشغله ما و دنیای مجازی اینترنت و فیس بوک و... را باید یکسره بایگانی کرد. هر کس میخواهد با اینها زندگی کند٬ هر کس میخواهد به جای بحث جدی و کار جدی در این دوره بماند و نیروی خود٬ حزب خود و جریان خود را با کینه از ما متحد کند٬ امر خودش است. برای ما جای تاسف است و متاسفانه اراده دیگران دست ما نیست. متاسفانه در تمام این مدت بخشی از تبلیغات رفقای جناح هیئت دائم شیطان سازی٬ بغض و کینه و نفرت پراکنی از ما بود. ما تلاش کردیم تا جائی که حرف شنوی از ما هست٬ مانع فضای غیر سیاسی و مانع بگومگو با این رفقا و فضای ساخته از جانب آن رفقا شویم. ما نه کسی را شیطان میدانیم و نه کسی را قهرمان. ما احتیاجی و نیازی به ایجاد فضای کینه توزی و نفرت پراکنی نداریم٬ ما در چنین مراسمهائی که در چپ رایج است شرکت نمیکنیم. سیاست را با نفرت از دیگران و دق دل خالی کردن٬ نمیشود پیش برد٬ و شخصیت شکنی رفقای تا کنونی ما٬ کار ما نیست٬ سنت ما نیست٬ و ما اکیدا در این مراسمهای مسموم شرکت نمیکنیم. مهم این است ما دنبال تیله انداختن رفقای دیگر و شیطان سازی های آنها نرویم٬ به این احتیاجی نداریم٬ این فضا مجازی٬ غیر سیاسی و بشدت مسموم است. نباید وارد آن شد٬ باید از این دنیا فاصله بگیریم و با این سنت خداحافظی کنیم.

باید به دنیای بیرون پرداخت٬ به جدالهائی که در خارج جمع ما در جریان است٬ به وظایفی که امروز بر دوش کمونیستها است٬ به وظایفی که از روز تاسیس حزب حکمتیست بر آنها انگشت گذاشتیم. و به وظایفی که در همین کنگره بر اهمیت آنها تاکید کردیم. حزب حکمتیست قرار بود ابزار ما برای اتحاد کارگر کمونیست٬ زن و جوان کمونیست در آن جامعه باشد. حزب قرار بود ظرف اتحاد آنها در مبارزه علیه سرمایه باشد. حزب قرار بود در مسیری پای بگذارد که دست چهار کارگر را در دست هم بگذارد٬ که به خودآگاهی این طبقه کمک کند و ابزاری در خدمت سازمان دادن انقلاب کارگری باشد.

در آن جامعه دمار از روزگار کارگر در آورده اند. بیکاری و گرانی به بهانه تحریم زندگی مشقت باری را به طبقه کارگر و میلیونها انسان تحمیل کرده است. خطر جنگ و فضای جنگی چون پتکی بالای سر میلیونها انسان است و از این فضا جمهوری اسلامی برای عقب راندن اعتراض مردم معترض استفاده میکند. در این اوضاع بخش اعظم اپوزیسیون٬ از راست ترین تا "چپ ترین" جریانات٬ بادبان کشتى خود را به نقش دول غربى بسته اند. چپ ترین آنها امید وارند از جنگ غرب با جمهوری اسلامی برای خود کلاهی بدوزند. و در این فضا همه چیز جز آزادیخواهی و برابری انسان نمایندگی میشود. در این صف٬ نه تنها ابتدائی ترین حقوق انسان فراموش شده است٬ بلکه هر نوع احساس انسانی٬ احساس همدردی٬ همسرنوشتی و اومانیسم رخت بر بسته است. این اوضاع و دفاع از منفعت کارگر و انسان دردمند آن جامعه بر دوش ما و همه کارگران کمونیست و همه کمونیستهای ایران است. از این وظیفه نباید غفلت کرد٬ هیچ بهانه ای برای عدم جوابگوئی به این نیاز و این وظیفه جایز نیست.

باید سرها را برگرداند و متوجه جامعه شد٬ متوجه معضلاتی شد که در مقابل ما و طبقه ما و همه کمونیست ها و آزادیخواهان آن جامعه قرار دارد. باید تلاش کرد حزب حکمتیست به مسائلی بپردازد که حزب را برایش ساختیم. اگر مشکلاتی واقعی در این دوره به ما تحمیل شد و لازم و ضروری بود به آن بپردازیم٬ امروز دیگر بعد از اتمام کار کنگره٬ باید پایان این دوره را عملا اعلام کرد. این دوره به گذشته مربوط است و حزب و همه فعالین آن باید رو به آینده و رو به جامعه٬ به وظایف خود بپردازند. سرها را باید برگرداند٬ این دایره بسته را باید ترک کرد٬ دنیای کار موجود است و پرداختن به آنها با همه توان و انرژی٬ کار ما است.
خالد حاج محمدی
٢٣ فوریه ٢٠١٢