علیرضا محجوب دبیر خانه کارگر و سهیلا جلودار زاده که هر دو کاندید نمایندگی مجلس نهم شورای اسلامی هستند٬ یکی از محورهای تبلیغاتی خود را٬ مخالفت با ورود کالای خارجی و دفاع از خودکفائی به نام دفاع از منافع کارگران اعلام کرده اند. محجوب در صحبتهای خود که در سایت ایلنا منتشر شده است٬ گله مند است که میدان برای ورود کالای خارجی باز شده است و این به مصرف تولیدات داخلی زیان زده است. اشاره دارند که ورود بی رویه کالای خارجی میدان را بر تولیدات ایرانی بسته و باعث ورشکستگی تولید کنندگان و بیکاری کارگران و پایین آمدن سطح اشتغال شده است. ایشان اشاره میکند که خیابان فدائیان اسلام به گورستان کارخانه های تعطیل شده تبدیل شده است. محجوب میگوید دولت باید از "مارکهای داخلی دفاع کند"٬ در شرایطی که امروز از خیابان جمهوری تا

انقلاب پر از "مارکهای خارجی" است. سهیلا جلودار زاده نیز اشاره دارند که٬ "درهای واردات باز شده است، چنین است که کارخانه‌ها بسته می‌شوند و به جایش مغازه‌های کالاهای خارجی باز می‌شوند. این جایگزینی در حالی رخ می‌دهد که پیش از این قانونی در مجلس تصویب کرده بودیم که به موجب آن هر کالایی که در داخل تولید می‌شود از خارج وارد نشود. این یعنی خودکفایی و استقلال اقتصادی".

ماجرای ورود کالاهای بی رویه خارجی و تسخیر بازار داخلی٬ بخصوص اخیرأ یکی از جدالهای بخشهائی از بورژوازی ایران و یکی از محورهای انتقادی آنها به کارکرد دولت بوده است. دو سال قبل همین مسئله و تلاش برای ممانعت از ورود کالای خارجی یکی از بحثهای مجلس جمهوری اسلامی بود که محجوب همان وقت هم دفاع از سرمایه داخلی و منافع این بخش از سرمایه را به اسم دفاع از کارگر نمایندگی میکرد. در این مدت در مراکز مختلف تولیدی کم سود ده که در معرض تعطیلی قرار گرفته اند٬ یکی از محورهای اعتراض صاحبان این صنایع ورود کالای ارزان خارجی بود٬ که توان رقابت را از آنها سلب کرده و بازار را در دست گرفته اند. این مسئله همچنانکه محجوب و جلودار زاده نیز اشاره دارند٬ به عنوان عامل ورشکستگی بخشی از مراکز تولیدی و در نتیجه بیکاری کارگران بیان میشود. بخشی از صاحبان صنایع و کارفرمایان با همین استدلال جواب اعتراض کارگران به اخراج و عدم پرداخت دستمزهایشان٬ را داده اند و همزمان افزایش ساعات کار و سختی شرایط کار و فشار مضاعف به آنها٬ به نام "حفظ اشتغال" و... را به طبقه کارگر تحمیل کرده اند. رقابت سرمایه داخلی با سرمایه خارجی و بهانه دفاع از "استقلال اقتصادی" همواره ابزاری در دست سرمایه داران علیه طبقه کارگر و فراتر از این وسیله ای برای منت گذاری بر سر کارگران به نام حفظ مراکز تولیدی و اشتغال آنها است. در حقیقت آنچه که خانم جلودار زاده و آقای محجوب رندانه به نام "دفاع" از کارگران بیان کرده اند٬ بیان اعتراض بخشی از بورژوازی ایران به سهم خود از سود سرمایه ناشی از استثمار طبقه کارگر است. دفاع از تولید "ملی" یا داخلی آقای محجوب و "خودکفائی و استقلال اقتصادی" خانم جلودار زاده٬ بیان منافع بخشی از سرمایه داران ایرانی است که به اسم دفاع از کارگر و "سرمایه ملی و خودکفائی" تبلیغ میشود. محجوب و جلودار زاده منافع این بخش از سرمایه داران را به اسم "منفعت طبقه کارگر" نمایندگی میکنند. که امروز هر دو به عنوان افتخارات خود دستمایه منت گذاری بر طبقه کارگر بیان میکنند تا آنها را دنبال خود و به این اعتبار به دنباله رو این بخش از بورژوازی تبدیل کنند٬ و البته رای خود را نیز به محجوب و جلودار زاده بدهند.

در دنیای واقعی توان یا عدم توان رقابت بخشی از سرمایه داران در مقابل بخشی دیگر و از جمله در مقابل صاحبان کالای خارجی٬ ربطی به منفعت کارگر و حفظ اشتغال این طبقه ندارد. منطق و مبنای تولید در جامعه سرمایه داری تولید سود بیشتر برای بورژوازی است نه رفع نیازهای بشر یا ایجاد اشتغال برای طبقه کارگر! کسب سود به قیمت خانه خرابی و استثمار شدید طبقه کارگر منطق تولید در جامعه بورژوائی است. سرمایه دار هر جا توانسته است شرایط کاری برده وار تری را به طبقه کارگر تحمیل کند٬ و نیروی کار را ارزان نگاه دارد، سرمایه گذاری کرده اند. استثمار نیروی کار منشا سود سرمایه است و ارزان نگاه داشتن کار منشاء سودهای کلان، به همین دلیل امروز بخش بزرگی از بورژوازی جهانی در کشوری مثل چین سرمایه گذاری میکنند. در حقیقت سرمایه همه مرزها را برای کسب سود در نوردیده است. امروز شاهدیم که وجود صدها میلیون کارگر ارزان چینی با شرایطی برده وار٬ سودهای افسانه ای برای سرمایه داران می آفرینند. کالای ارزان چینی برای مثال در نتیجه استثمار وحشیانه هم طبقه ای های ما در این مملکت تامین میشود. امروز کالای ارزان چینی بخشی بزرگ از باز جهانی را تسخیر کرده است. رقابت بخشهای مختلف سرمایه٬ چینی یا ژاپنی٬ ایرانی یا پاکستانی و هندی و انگلیسی و... بخشی از کارکرد نظام سرمایه داری و مکانیزم رشد و متمرکز شدن سرمایه در دست بخش کوچکی از بورژاوزی است. و در این رقابتها لابد بخشهائی که توان رقابت و قدرت مقابله در این جدال را ندارند٬ ورشکسته میشوند یا مجبور میشوند سرمایه خود را به بخشهای سود ده منتقل کنند٬ کاری که روزانه اتفاق می افتد. در این جدال هر سرمایه داری تلاش میکند فشار این رقابت را با افزایش فشار به کارگران و از جمله بالا بردن ساعات کار٬ پایین آوردن دستمزد کارگر و تحمیل درجه استثمار بیشتر٬ تامین کند. تبدیل این معضل و این رقابت میان سرمایه داران چه خارجی و چه میان سرمایه داران داخلی به عنوان بخشی از کارکرد سرمایه ربطی به کارگر و اشتغال این طبقه ندارد.
اینکه در دل این رقابت بخشهای از مراکز تولیدی بسته میشوند٬ ورشکست میشوند و در نتیجه کارگران این مراکز به خیل عظیم بیکاران می پیوندند٬ یک واقعیت است. اما این واقعیت جزئی از کارکرد جامعه سرمایه داری است که رقابت برای کسب سود است و هدف از تولید سود بیشتر با اتکا به استثمار طبقه کارگر است و نه تامین نیازمندی شهروندان جامعه. رقابت میان بخشهای سرمایه مختص به سرمایه ایرانی با خارجی نیست٬ این اتفاق هر روزه در خود ایران و در میان سرمایه های مختلف برای تسخیر بازار داخلی و حتی تسخیر میزان صادرات به کشورهای دیگر٬ و در نتیجه از میدان بدر کردن رقبا و به این اعتبار بیکاری کارگران مراکز دیگر در جریان است. دلیل این حقیقت بدجنسی و بی رحمی سرمایه دار خارجی نیست٬ سرمایه دار خارجی و بودمی تا جائی که به طبقه کارگر چه در ایران و چه در کشور همسایه برگردد٬ دشمن طبقاتی ما و علیه منافع کارگر است. بی رحمی و شقاوت علیه کارگر و کسب سود سرمایه در تمام دنیا بر اساس استثمار طبقه کارگر است. لذا در همه دنیا و همه سرمایه داران تلاش میکنند٬ با زدن سهم کارگر از ثروتی که ساخته است٬ سهم خود را بالا ببرند و امکان توان رقابتی بیشتری برای خود ایجاد کنند. به همین اعتبار شقاوت و بی رحمی سرمایه دار در قبال کارگر و لذا جدال همیشگی این دو طبقه با هم اجتناب ناپذیر و امری همیشگی است. تلاش محجوب و جلودار زاده خارج کردن سرمایه دار ایرانی به این نام که عامل بیکاری ورود سرمایه خارجی است. دلیل روشن است و آن اینکه محجوب و جلودار زاده منافع این بخش از سرمایه را نمایندگی میکنند و برای این بخش دل میسوزانند. و البته تلاش دارند این منافع را در زرورق "دفاع از طبقه کارگر و اشتغال آن" بسته بندی و تحویل ما بدهند. این دیگر بخشی از مهندسی افکار در همه جوامع طبقاتی و ابزار فریب طبقه کارگر است.

آنچه علیرضا محجوب و سهیلا جلودار زاده به عنوان وعده انتخاباتی در"دفاع" از طبقه کارگر بیان کرده اند٬ در حقیقت تبدیل جدال میان بخشهای مختلف بورژوازی به جدال میان طبقه کارگر و دامن زدن به انشقاق در میان طبقه کارگر جهانی است. دامن زدن به عرق "ملی" و دفاع از سرمایه "خودی" تحت عنوان دفاع از "استقلال اقتصادی و اشتغال" به میدان آوردن طبقه کارگر علیه منافع خود و در دفاع از سرمایه "ایرانی" در رقابت با سرمایه "خارجی" است. در این میدان در حقیقت طبقه کارگر به نام دفاع از اشتغال خود٬ به ابزاری علیه منافع خود٬ در کنار بخشی از بورژوازی حال بورژوای ایران قرار میگیرد. بالا بردن توان رقابتی مراکز تولیدی در کشوری مثل ایران٬ در گرو ارزان کردن نیروی کار کارگر و زدن ابتدائی ترین امکانات زندگی از خدمات عمومی و بهداشت و درمان و مدرسه و... تا دستمزد و شرایط کار این طبقه است. بخشی از اعتراض محجوب و جلودار زاده به اجرای طرح یارانه ها که در سخنان محجوب اشاره شده است٬ قطع حمایت دولت از سرمایه داخلی و لذا کم شدن سود این بخش و پائین آمدن توان رقابتی آن است. در حقیقت سوبسیدی که به سرمایه ایرانی هم داده میشد٬ از جیب طبقه کارگر بود. بالاخره دولت پولی که تولید نمیکند و هر چه به سرمایه دار ایرانی کمک میکند٬ از جیب جامعه و با زدن خدمات عمومی و... است.

ممانعت از ورود کالای ارزان خارجی علاوه بر اینکه واقعی نیست٬ تلاش برای ایجاد شرایطی است که مردم ایران و طبقه کارگر این کشور مجبور شوند٬ مثلا شکر یا روغن و.. داخلی را به قیمت چند برابر بخرند٬ به نام اینکه واحدهای تولیدی را حفظ میکنند. در حقیقت شرایط سودآوری بخشی از سرمایه داران را به قیمت تحمیل گرانی و استثمار بیشتر طبقه کارگر را فراهم میکنند. معلوم نیست کارگر ایرانی یا مردم ایران چرا باید به جای خرید جنس ارزانتر٬ اجناس گران قیمت را برای حفظ مراکز تولیدی تحمل کنند! مگر هیچ سرمایه داری آماده است برای دفاع از کارگر ایرانی از سود بیشتر خود به نفع بهبودی در زندگی آنها گذشت کند! جناب محجوب و خانم جلودار زاده به جای نشان دادن مراکز تولیدی تعطیل شده٬ میتوانند به میلیونها خانواده کارگری در حاشیه شهرهای بزرگ ایران نگاه کنند. میتوانند به چند میلیون دختر جوان از طبقه کارگر که برای تامین حداقلی از نیازهای زندگی٬ خودفروشی میکنند نگاه کنند٬ و میتوانند به آمارهای نجومی معضلات اجتماعی از اعتیاد تا خود کشی و خود سوزی٬ از کار چند شیفته تا کار کودکان و کار بی تامین نگاه کنند. میتوانند سری به مراکز کشاورزی٬ ساختمانی و کارهای شاق و سنگین و زندگی چند میلیون کارگر افغانساتی که برای تامین نان شب خود هر محرومیت و تحقیر و توهینی را متحل شده اند و بر دوش آنها سرمایه در ایران رشد کرده است٬ نگاه کنند. چرا برای بیان معضلات طبقه کارگر به جای مراجعه به فقر و محرومیت٬ بیکاری و دستمزد ناچیز و بی بهره بودن این طبقه از حداقلی از ثروتی که خود تولید میکند٬ ورشکستگی بخشی از سرمایه داران را در رقابت با هم طبقه ای های خودشان را نشانمان میدهند! این وضعیت بخشی از نیاز سرمایه برای سود است. نیاز همان سرمایه "خودی٬ ایرانی و ملی" که جهت سود بیشتر جسم و جان نسل های ما را به نابودی فیزیکی و روحی کشانده است.

سرمایه داران و سخنگویان مختلف آن از جمله سخنگویان خانه کارگر و شوراهای اسلامی به عنوان نمایندگان خودگمارده طبقه کارگر٬ تلاش میکنند آنها را فریب دهند و تامین سود بخشی از سرمایه را با زنجیر کردن طبقه کارگر و به نام دفاع از اشتغال آنها به خورد کارگر بدهند. تبلیغ منافع خود به عنوان منفعت کل جامعه و منفعت طبقه کارگر زیر نام "سرمایه ملی و خودی و اشتغال و..."، شگرد طبقات حاکم در طول تاریخ بوده است. دامن زدن به عرق ملی و ناسیونالیستی نه فقط ابزار مسابقه میان بخشهای مختلف سرمایه در کشورهای مختلف بلکه٬ به مسابقه و رقابت و تفرقه میان کارگران در این کشورها یا در مراکز تولیدی مختلف در خود ایران تبدیل میشود. ایجاد تفرقه میان طبقه کارگر به هر بهانه‌ای بخشی از کارکرد و نیاز سرمایه داری و ضامن ادانه استثمار این طبقه و کسب سود بورژوازی است. در این میدان سهم کارگر جز فداکاری و استثمار شدید و هدر دادن انرژی و توان روحی و فیزیکی خود برای تامین سود بیشتر سرمایه دار نیست. بر این اساس نه تنها سود سرمایه داران بر گرده طبقه کارگر تامین میشود٬ علاوه بر این شکاف در صفوف طبقه کارگر در مراکز تولیدی مختلف و در سطح وسیعتری میان کارگر چینی و ایرانی و تایلندی و.. دامن زده میشود. این دشمنی و انشقاق به کل اتحاد طبقه کارگر لطمه میزند و کل این طبقه را در مقابل کل سرمایه در موقعیت بسیار ضعیفتری قرار میدهد. وظیفه ای که خانم جلودار زاده و محجوب در تبلیغات خود دنبال میکنند٬ چیزی جز دامن زدن به این انشقاق و تحمیل بردگی تمام عیار طبقه کارگر به نام حفظ شغل نیست.

هر جا و در هر رشته ای که سرمایه ایرانی توان رقابت در بازار را داشته باشد٬ نه جلودار زاده و نه محجوب و نه هیچ سرمایه داری سر سونی تردید نمیکند٬ که سرمایه ایرانی باید وارد رقابت با سرمایه های ضعیفتر از خود شود و بازار کشور همسایه را تسخیر و به اشتغال کارگر عراقی٬ ترکیه ای یا هندی و ... "لطمه" بزند. تبدیل مسابقه سرمایه داران بومی با هم یا سرمایه دار ایرانی و خارجی جهت سود بیشتر و تسخیر بازار به مسئله کارگر٬ در حقیقت بردن کارگر به قتلگاه و محکم کردن زنجیر بردگی این طبقه بدست خود است.

راه طبقه کارگر و جواب این طبقه به تامین کار مناسب یا تامین زندگی خود نه دفاع از ٬بورژوازی "خودی"٬ در مقابل ٬بورژوازی "غیر خودی"٬ و وارد شدن در بازی کثیف دفاع از استقلال اقتصادی بورژوازی ایرانی٬ که از کانال اتحاد این طبقه چه در سطح محلی و چه در سطح سراسری و جهانی تامین میشود. کارگر به جای مسابقه خودکشی جهت افزایش سود سرمایه دار ایرانی و... باید برای تامین مطالبات خود و از جمله تامین بیمه بیکاری تلاش کند. ورشکستگی این یا آن فابریک و صنعت و... نه امر کارگر است و نه پیروزی بخشی از بورژوازی در رقابت با بخش دیگر به مزد کارگر و بهبودی در زندگی کمک میکند. بیکاری کارگر در این جدال علاوه بر اینکه بخشی از کار کرد سرمایه است٬ در عین حال ابزار چوب حراج زدن به کل سهم طبقه کارگر از ثروتی است که بدست خود ساخته است. ترس از بیکاری و تلاش برای زنده ماندن٬ ابزار ساکت کردن طبقه کارگر و تن دادن به هر فلاکتی است که طبقه سرمایه دار برایش ساخته است. وفور کالا و ارزان بودن آن به قیمت انقیاد طبقه کارگر و با اتکا به خیل عظیم بیکاران این طبقه تامین میشود. شرط ارزانی کالا در بازار و کسب سود افسانه ای سرمایه٬ وجود کارگر بیکار وسیعی است که به عنوان ابزار ساکت کردن بخش شاغل آن استفاده میشود.

کارگر چه در ایران و چه در چین٬ آمریکا٬ عربستان٬ ترکیه و هر جای جهان در مقابل کل بورژوازی منفعت مشترک دارد. بورژوازی ایرانی منصفتر، انسانتر و کارگر دوست تر از بورژوازی چینی یا امریکائی نیست. بیکاری کارگر ایرانی٬ گناه کارگر چینی و ... نیست. کارگر بیکار و شاغل٬ ایرانی و عراقی و کره ای٬ بخشی از طبقه کارگر جهانی است. بورژوازی تلاش میکند شرایط تامین سود خود و استثمار بیشتر طبقه کارگر را با اشاعه سم ملی و ناسیونالیستی و با کسب رضایت طبقه کارگر از کانال فریب این طبقه تامین کند. جنس ایرانی بخر و استقلال ما و صنعت ملی و رشد تکنیک و صنعت ما و همه "افتخارات" از این قبیل٬ جملگی ابزار انقیاد طبقه ما توسط بورژوازی است. خود آگاهی طبقه کارگر در این میان و درک منفعت مستقل خود و اهمیت درک همسرنوشتی جهانی کل طبقه کارگر٬ شرط اول تلاش برای زندگی انسانی و کم کردن مشقاتی است که به ما تحمیل میشود.
خالد حاج محمدی
٢٩ فوریه ٢٠١٢