مصاحبه رادیو نینا با خالد حاج محمدی

آسو فتوحی: انتخاباتی دیگر در راه است و جناح های مختلف جمهوری اسلامی خود را برای آن آماده میکنند. کمتر از پنج ماه به انتخابات مانده است ، به اصطلاح "جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی" اعلام موجودیت کرده است و این جبهه را تلاشی برای وحدت نیروهای انقلاب‌ و پایانی بر جبهه‌های نوپا اعلام کردند. طبق معمول انواع شایعات به راه افتاده است، از رد صلاحیت روحانی و تلاش اصلاح طلبان برای معرفی کاندید آلترناتیو روحانی، تا کاندیداتوری مرضیه وحید دستجردی از طرف اصولگرایان. روندی از تشتت در جبهه اعتدال تا اتحاد در جبهه اصولگرایان.
علیرغم همه این شایعات حول اتحادها و انشقاق ها همگی روی یک نکته تاکید دارند که چطور مردم ناراضی و معترض را پای صندوق رای ببرند. مسئله ی انتخابات، جدال جناحها و مهمتر از اینها: مردم و انتخابات را، با خالد حاج محمدی، دبیر کمیته رهبری حزب حکمتیست (خط رسمی) در میان میگذاریم.

خالد حاج محمدی، ضمن تشکر از شرکت در برنامه امروز؛ معمولا با نزدیک شدن انتخابات اختلافات درونی رژیم بالا میگیرد و دردوره های قبل، این اختلافات بر سر نقش ولی فقیه، حاکمیت قانون، جامعه مدنی و .... بود. امروز اما همه از چگونگی حل معضلات اقتصادی، آینده برجام، وضعیت معیشتی مردم، ضرورت حل معضل بیکاری و ..... حرف میزنند. برای نمونه ، "جبهه مردمی نیروهای انقلاب" که اصولگرایان هستند میگویند: این جبهه برخاسته از مطالبات مردمی است و از مسئله معیشت، بیکاری، گرانی، تورم و .... بعنوان مهمترین مطالبات مردم و مهمترین مسئله ای که باید به آن پرداخت، اسم میبرند.
خالد حاج محمدی: تشکر می کنم از وقتی که در اختیار من گذاشتید. در مورد نکاتی که طرح کردید، به نظر من "جبهه نیروهای مردمی انقلاب" که اصولگرایان تشکیل دادند به طور واقعی، اینها چتری باز کردند که بتوانند با این چتر و با امضاهایی که زدند به عنوان "جبهه نیروهای مردمی انقلاب" طیف وسیعتری از مردم ناراضی را زیر این چتر بیاورند و سعی کنند در میان خودشان و میان اصولگرایان با باز کردن این چتر از تشتُتاتی که سابقا وجود داشته است، بتوانند صفوف خودشان را مُنسجم ترکنند.تا جایی که به مسئله جبهه مردمی نیروهای انقلاب برمیگردد، ابزاری است با این هدف.
اما در مورد مسائلی که امروز از آن حرف می زنند ابتدا اشاره کنم که مسئله ضرورت داشتن مرجعی به نام "ولی فقیه" مستقل از هر اختلافی که دارند، جزء مسائلی است که کل جناح های جمهوری اسلامی تاریخا روی ضرورت آن توافق داشته اند، هرچند در مورد اختیارات ولی فقیه و محدودیت این اختیارات بحث های متفاوتی مطرح بوده است.
اما مسئله معیشت، بیکاری و گرانی در حال حاضر از دو زاویه در صحبت های همه آنها پررنگ میشود. یکی این که این ها معضلات واقعی در آن جامعه هستند. نارضایتی، بیکاری وسیع، گرانی هر روزه، مشکلات واقعی معیشتی مردم، وضعیت اقتصادی جامعه و همه این ها مسائلی هستند که در آن جامعه مطرح است و هر نیروی جدی مستقل از ماهیتش، اگر بخواهد نقش ایفا کند، باید به این مسائل جواب بدهد.
بعلاوه در حال حاضر که انتخابات در جریان است، هرجریانی اگر بخواهد توجه مردم را جلب کند باید جواب خودش را به این معضلات بدهد و ناچار است روی این ها انگشت بگذارد، مستقل از این که جوابشان چیست و مستقل از این که چه آلترناتیوی بدهند. هر جریان بورژوایی یا غیر بورژوایی مجبور است روی معضلات جامعه، روی مسائلی که مشغله مردم آن جامعه است صحبت کند، و سعی کند مردم را متقاعد کند که آنها جواب دارند و جواب میدهند، به همین دلیل این ها در دستور کارشان قرار می گیرد و قاعدتا باید به این معضلات جواب خودشان را بدهند.
تا جایی که به اصولگرایان برمیگردد طرح این مسائل که شما هم به آن اشاره کردید، در عین حال بخشی از کمپین انتخابات آنها است . اصول گریان تلاش میکنند تقصیر این اوضاع را پای ناکارآمدی دولت روحانی و کل جناح مقابل خود بگذارند و بگویند آنها کاری دیگر میکنند و جواب دارند. آنها این دوره و آنچه از هم اکنون بروز یافته، روی فساد بیشتر از همه چیز صحبت می کنند، همچنانکه مدتی پیش نیز روی بالا بودن حقوق مدیران و...، مانوردادند. با طرح این مسائل؛ با علم به نفر اکثریت مردم در جامعه علیه مثلا مسئله فساد، شعارعلیه فساد را بلند میکنند و بحث فقر و محرومیت و بیکاری وسیع در جامعه را البته با احتیاط کامل و در عدی که مردم محروم به خروش نیایند را طرح میکنند و می خواهند نیرو جمع کنند و طرف مقابل را هم مسئول اعلام کنند، گویا خودشان بهتر هستند.
در مورد روحانی، دولتش و طرفداران او هم باید اشاره کنم که آنها هم برای پیروزی در انتخابات روی به اصلاح دستاوردهای این دوره خودشان میکوبند. آنها میگویند در این دوره ایران به یکی از قدرتهای اصلی خاورمیانه تبدیل شده است. میگویند محور امنیت در منطقه هستیم، از انزوای بین المللی بیرون آمده ایم و از محور شر در منطقه به یکی از قدرتهایی تبدیل شده ایم که بدون ما امنیت خاورمیانه تامین نمیشود. میگویند سایه جنگ و تحریم را از روی ایران برداشتیم و پولهای بلوکه شده را آزاد کردیم. این جناح هم روی این ها مانوور می دهد به عنوان دستاوردهای دولتش و دفاع از آن در مقابل جناح دیگر.

آسو فتوحی: آیا ما شاهد تغییر شیفتی در اختلافات درونی رژیم هستیم؟ این ادعاها تا چه حد بیان واقعی اختلافات درون رژیم هست؟
خالد حاج محمدی: به نظر من بحث بر سر این نیست که با تغییر شیفتی طرف هستیم. فضا عوض شده و مسائل جدیدی بوجود آمده است. طبیعتا تخاصمات و جدال اینها در دوره انتخابات بخشا روی این مسائل جدید متمرکز میشود، برای اینکه بتوانند توده هر چه وسیع تری از مردم را جمع کنند و بازار انتخاباتشان را گرم کنند. در عین حال مستقل از اینکه افق مشترکی دارند و اما مسائل واقعی خودشان و راه حل های واقعی خودشان را دارند.

آسو فتوحی: ظاهرا همه از جنگ و جدل تند و حاد مانند دوره های قبل پرهیز میکنند و از ضرورت آرام نگه داشتن اوضاع حرف میزنند. "جبهه مردمی نیروهای انقلاب" مدعی هستند که: از هر نوع موضع‌گیری و رفتاری که احساس دوقطبی جدید و جعلی را به وجود بیاورد، مانند موضع گیری سر برجام و ضد برجام، موافق و مخالف کنسرت، موافق و مخالف شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی و موافق و مخالف شادی مردم و این قبیل مواضع پرهیز میکنند. این سیاست را طرفهای مقابل هم در پیش گرفته اند و تلاش میکنند در طرح اختلافات طرف مقابل را به اصطلاح کنج دیوار نگذارند. از تهدیدها و شاخ و شانه کشیدنهای دوره های قبل خبری نیست. چه اتفاقی افتاده؟ آیا اینها واقعا "متمدن" شدند ؟
خالد حاج محمدی: در ابتدا نکته ای را اشاره کنم که ما قبلا هم گفته بدیم، دولت روحانی، اقداماتی که در دستورکاردولت قرار داده بود، در حقیقت نیاز کل بورژوازی ایران بود. پدیده روحانی، بحث من سر شخص روحانی نیست، نقشی که قرار بود روحانی انجام بدهد؛ آن هم مذاکرات اتمی و مسئله برجام و توافق با غرب بود و پشت این پروژه همه بودند. مستقل از این که در این جناح یا آن جناح طیف های حاشیه ای تر، مثل "کیهان شریعتمداری" که مخالف برجام بود، ولی کل سرمایه در جامعه ایران به این احتیاج داشت. در نتیجه فرق می کند با دوره احمدی نژاد و جناح های مقابلشان. روحانی طیف بسیار وسیعی از حاکمیت و جناح ها و بورژوازی ایران پشتش بود، از برجام تا بقیه پروژه هایی که در دستورش قراردارد، نیاز بورژوازی ایران است. تعرضی که در این دوره به معیشت مردم به معیشت طبقه کارگر در دستور دولت قرار گرفته است مورد توافق همه جناحها است. درنتیجه آن اختلافاتی است که در دوره های گذشته مثل دوره جنبش سبز مطرح بود، در این دوره به آن شدت موجود نیست. عروج پدیده روحانی و کل برنامه برجام هم نیاز بورژوازی ایران بود و هم مورد توافق همه بود. به این اعتبار در این دوره جناحهای جمهوری اسلامی به هم نزدیک شدند. به همین دلیل واقعا تردید دارم در دوره آتی کسی دیگری جز روحانی رئیس جمهور آینده ایران شود. لذا اختلافات عجیب و غریب و جدل های تندی ممکن است بروز نکند، چون پروژه بسیار متفاوت و افق متفاوتی در دستور هیچکدامشان نیست.
مسئله دیگر اینکه جمهوری اسلامی در وضعیت کنونی، با بحران خاورمیانه، با ویرانی خاورمیانه و معضلاتی که در این منطقه مطرح است، با مسئله امنیت که امروز یکی از معضلات دنیاست، و همزمان با مسئله برجام و ادامه آن، به نشان دادن چهره جامعه ای "متمدن تر" از خود به جهان و یک دست ظاهر شدن نیاز دارد. می خواهند به دنیا وانمود کنند که جامعه متمدنی هستند و همدیگر را نمی گذارند گوشه دیوار و اگر جدل و اختلافی دارند، سیاسی حل می کنند و در عین حال یک حکومت یکدست هستند. آنها در دفاع از حکومت دست در دست هم دادند، تا ثبات و امنیت جامعه و حاکمیت را به این اعتبار به دنیا نشان دهند. در نتیجه، در این دور با جدل های تند دوره های گذشته طرف نخواهیم شد.
نکته آخر در این زمینه، مسئله پایین جامعه است، نمی خواهند پایین جامعه احساس کند که این ها اختلافات و جنگ و جدالی جدی با هم دارند. ترس از پایین با معضلاتی که هست، با قول و قرارهایی که فکر می کردند کار ایجاد می شود، جواب معضلات مردم داده میشود، خوب هیچکدام از اینها به سرانجام نرسید. برجام هم از این زاویه، از زاویه حل بحران اقتصادی، از زاویه رشد و جلب سرمایه های بزرگ برای کارآفرینی و راه انداختن صنعت، به جایی نرسید و ما همان وقت هم گفتیم که: اینها به جایی نمیرسد. در نتیجه پایین جامعه در وضعیتی قرار دارد که ترس از عروجش، ترس از اختشاش، (اختشاش از زبان آنها) ترس از طغیان های توده ای در مقابل حکومت است. می خواهند تصویری که از خود به جا می گذارند، تصویر یک دولت مقتدر و با ثبات، علارغم جناح بندی هایش باشد و این امر مشترک همه آنهاست و به همین دلیل امروز همه محتاط وارد این بازار و این معرکه انتخابات خواهند شد.

آسو فتوحی: موقعیت و نقش اپوزیسیون جمهوری اسلامی را در این انتخابات چگونه ارزیابی میکنید؟
خالد حاج محمدی: در مورد موقعیت اپوزسیون جمهوری اسلامی می توان خیلی صحبت کرد. ولی تا جایی که به انتخابات برمیگردد به دلایلی فکر نمی کنم اپوزسیون نقش زیادی داشته باشد. به این دلیل روشن، که اقدامات و جهت و افق دولت حاکم یا دولت روحانی مورد توافق بخش زیادی از اپوزسیون راست جمهوری اسلامی بود. اپوزسیون راست خیلی پراکنده است به این دلیل روشن که هیچ افق متفاوتی از جناح های جمهوری اسلامی برای آینده ایران ندارد. پرچمی که اپوزسیون راست تاریخا در دوره هایی به دست گرفته بود و یک عده ای را دور خودش جمع می کرد، الان دست خود دولت جمهوری اسلامی است. ایران قدرتمند در منطقه، ناسیونالیست عظمت طلب ایرانی، دفاع از ایرانیت، همه اینها امروز جزو پرچم هایی است که جمهوری اسلامی برداشته و در منطقه جزو حکومت های مقتدری است که در بحران خاورمیانه حداقل جزو آن جناح یا جزو آن بازیگرانی است که برد داشتند. جناح های مقابلش عربستان و ترکیه؛ عربستان این وسط باخته است. در نتیجه تا جایی که به اپوزسیون برمیگردد افق دیگری ندارند، اپوزسیون راست خیلی مُتشتت است و نمی تواند به طور واقعی تاثیرگذار باشد، مستقل از این که ممکن است بخش هایی از این اپوزیسیون به این یا آن جناح و به این یا آن کاندید رای بدهند یا ندهند، اما در این موقعیت تاثیری روی خود وضعیت جامعه به طور واقعی ندارد.
اپوزسیون چپ (اپوزسیون بورژوایی) متاسفانه بخش وسیعیش به جامعه نامربوط شده است، هر چه زمان می گذرد به جامعه نامربوط تر میشوند. اینها معمولا یا تحریم می کنند یا بخشی شان اصلا نفس انتخابات را به رسمیت نمی شناسند مثل خود ما. اما متاسفانه هر چقدر زمان می گذرد در درون جامعه نامربوط و حاشیه ای می شوند.
تا جایی که به ناسیونالیستهای کُرد به عنوان اپوزسیون برمی گردد اینها دو دسته هستند دسته ای در دوره اخیر با امید به عربستان، شروع کردن که "جمهوری اسلامی باید برود، مطالبات ما برآورد نمی شود" و خیلی از این مسائل که نمی خواهم الان وارد آن شوم. ولی عربستان در خاورمیانه باخت و در موقعیت بدی قرار گرفت، حتی از زاویه درونی خودش نیزبا بحران و مشکلات اقتصادی که دارد طرف است. در نتیجه این بخش که به امید عربستان نشسته بود شانسی ندارد و این ها بازنده گانند. آن جناح دیگرهم منتظر است که در چهارچوب جمهوری اسلامی امیدی پیدا کند.
اما اینکه کی چه موضعی میگیرد، هنوز وقت زیادی است تا انتخابات و هنوز زود است جواب به این مسئله را دقیق داد و باید دید چه خواهند گفت.

آسو فتوحی: حزب حکمتیست همیشه این انتخابات ها را به رسیمت نشناخته، فراخوان عدم شرکت در انتخاباتهای جمهوری اسلامی را داده است. آیا این سیاستی پاسیو و غیر دخالتگرانه نیست؟ آیا این نوع سیاست، محروم کردن مردم از دخالت و تاثیر گذاری بر یکی از مهمترین مسائل جامعه نیست؟
خالد حاج محمدی: قبل از جواب به سوال شما اجازه دهید در مورد انتخابات پارلمانی به یک نکته اشاره کنم. انتخابات پارلمانی راه رسیدن طبقه کارگر و اقشار محروم جامعه به قدرت نیست. پارلمان و پارلمانتاریسم، کلا راه مشروعیت دادن به طبقات بالا دست و حاکم در جامعه و جناح بندی های آنهاست. در هیچ جای دنیا در صد سال گذشته، شاهد نیستید در کشوری چپ و کمونیست، طبقه کارگر از طریق پارلمان به حاکمیت خودش رسیده باشد. پارلمانتاریسم ابزاری است برای مشروعیت دادن به طبقات بالا و اعمال دیکتاتوری بورژوازی با جناح بندی هایش و راهی برای تقسیم قدرت میان خودشان. برای نمونه، رقابت در انتخابات آمریکا را در نظر بگیرید، در این سیستم، دو نفر از منفورترین آدمهای تاریخ انتخابات خود آمریکا با معیارهای خود آنها و از پولدارهای آمریکا را به میدان آوردند. اگر در آمریکا هر کسی که می خواست با شرکت کردن درانتخابات ، به قول شما سیاست "فعالی" را دنبال کند، یا باید به ترامپ رای می داد یا به خانم کلینتون. خانم کلینتون که پرونده سیاهی دارد و آقای ترامپ هم نیمچه فاشیست است. این آن نوع انتخاباتی است که تو باید یکی از آن دو نفر را انتخاب کنی و در صورت نه! گفتن به دو کاندید انتخاباتی، راهی هم برای این که کاندید دیگری معرفی کنی و دخالت کنی وجود ندارد. این چه انتخاباتی است که تو مجبور باشید در صورت شرکت یا باید به خانم کلینتون و یا ترامپ رای بدهید؟ ما شرکت در انتخابات پارلمانی را منتفی نکرده ایم اما این واقعیتی است که به آن می گویند انتخابات "دمکراتیک" برای تعیین تکلیف قدرت در بالا و مشروعیت دادن به خود.
اما انتخابات در جمهوری اسلامی به طور واقع با چهارچوب انتخابات پارلمانی که در جوامع بورژوایی عمل میکند نیز هم خوانی ندارد. "ولی فقیه" اگر بخواهد می تواند به راحتی عزل و نصب کند. شورای نگهبان باید از کانال او مورد تایید قرار بگیرید. وفاداریت به قانون اساسی جمهوری اسلامی، وفاداریت به جمهوری اسلامی وهمه اینها شرط کاندید شدن است. در این جامعه اپوزسیون جمهوری اسلامی مستقل از راست یا چپ بودن حق دخالتی ندارد. کارگر معترض راهی ندارد و در صورت اعتراض جایش زندان است. هر نوع اعتراض و اعلام نارضایتی، هر نوع اعلام تحزبی، هر نوع شکل دادن به حزبیتی در این جامعه، غیر از خودشان ممنوع است. لذا ما نفس انتخابات را به رسمیت نمی شناسیم، انتخاباتی برای اکثریت مردم و برای اپوزسیون جمهوری اسلامی در جریان نیست، به معنای واقعی انتخابات مضحکه ای بیش نیست، ابزاری است که بتوانند میان خودشان قدرت را دست به دست کنند. برای اکثریت جامعه مضحکه است و البته برای خودشان انتخابات است و مضحکه هم نیست. دمکراسی میان آنها، اگر بتوان نام دمکراسی را بر آن نهاد، گفتم حتی مثل کشورهای اروپا هم نیست. به همین دلیل پروسه قانونی کسب قدرت در انتخابات جمهوری اسلامی در میان جناح بندی های خود جمهوری اسلامی است.
برای ما به عنوان کمونیست تاثیر گذاری، تقویت جنبشی است که من یا خود حزب حکمتیست خودش را بخشی از آن میداند. جنبشی که ما داریم جنبش کمونیستی طبقه کارگر است، اعتراض کارگر به نظام بردگی مزدی در آن جامعه برای کسب قدرت راهش انقلاب کارگری است و راه تاثیر گذاری برای ما چیزی نیست جز این که جنبش خود را تقویت کنیم و تلاش کنیم کارگران و محرومان جامعه انتخابات را به رسمیت نشناسند و پای صندوق رای نروند. هر نوع رفتن پای صندوق های رای، چیزی است که جمهوری اسلامی می خواهد تا برای خودش مشروعیت بخرد. برای آنها نفس رفتن و شرکت در انتخابات حال با هر نیتی که میروند و شرکت می کنند، کمک به مشروعیت حاکمیت آنها است. در نتیجه این راهی برای دخالت ما و اکثریت مردم ایران نیست. در این جامعه کمونیستها و آزادیخواهان نه تنها آزاد نیستند که حقوقی هم ندارند، مخالفان جمهوری اسلامی حق هیچ فعالیت آزادی حتی ابراز نظر را هم ندارند تا برسد به اینکه از طریق انتخابات آنها دخالتگری کنند.

آسو فتوحی: بین صحبت هایتان، اجزاه بدهید حرفتان را قطع کنم، از موضع حزب حکمتیست گفتید و اعلام کردید که این انتخابات را به رسمیت نمی شناسید. چرا مثل بقیه جریان ها نمی گوییم تحریمش کنید. فرق این که آنها می گویند تحریمش کنید با ما که میگوییم انتخابات جمهوری اسلامی را به رسمیت نشناسید چیست؟
خالد حاج محمدی: خود نفس انتخابات برای ما زیر سوال است در نتیجه بحث ما تحریم نیست، ما به رسمیتش نمی شناسیم. تحریم انتخابات، کسانی می توانند این را بگویند، که: ما به این دلیل انتخابات را تحریم می کنیم، اگر این دلایل برآورد شود لابد تحریم نمی کنند. برای آنها نفس انتخابات زیر سوال نیست. ما نفس انتخابات جمهوری اسلامی را به رسمیت نمی شناسیم و فکر می کنیم که انتخاباتی نیست، آنچه هست ابزاری برای مشروعیت دادن به آنهاست و طبیعتا همه تلاش می کنند که افراد بیشتری در انتخابات شرکت کنند، (حتی اگر برگه رای سفید در صندوق رای بیندازند) . برای این که بگویند اینقدر میلیون نفر رفت و در انتخابات شرکت کرد و در نتیجه دولت گویا نماینده این مردم است.

آسو فتوحی: به عنوان آخرین سوال در این فضا و در پروسه جدالها و جدلهای انتخاباتی، کمونیستها در جامعه چه میتوانند بکنند؟
خالد حاج محمدی: در فضای انتخابات، جامعه تا حدودی قطبی میشود. جناح ها، احزاب قانونی و دولتی، نمایندگانش صحبت می کنند. تبلیغات انتخاباتی فضای جامعه را فرا میگیرد. همه در این مورد که چه مانیفستی و چه پروگرامی دارند صحبت می کنند و برای جلب مردم تصوری از آینده ای که خودشان قدرت را در دست بگیرند را رو به جامعه ارائه میدهند و سعی می کنند فضای جامعه را قطبی کنند و مردم را به پای صندوق های رای بکشانند. این فضا به ما کمونیست ها، به هر زن و مرد آزادی خواه و برابری طلبی که در آن جامعه است فرصتی میدهد، فرصتی که جنبش خودش را در آن جامعه تقویت کند. این فضا فرصتی میدهد که جمع شوند و روی مسائل صحبت کنند. مگر در مورد انتخابات صحبت نمی کنند؟ در رابطه با افقشان صحبت نمی کنند؟ در رابطه با آینده ایران در صورت قدرت گیری خودشان صحبت نمی کنند؟ کمونیست ها، فعالین کارگری، زنان و مردان آزادی خواه و هر آدم شرافتمند در آن جامعه، آدم معترض آن جامعه هم در محله، در محیط کار، در دانشگاه و... هم میتوانند جمع شوند و صحبت کنند. آنها هم میتوانند جمع شوند و سعی کنند همفکران، همکارانشان و هم طبقه ای های خودشان را جمع کنند و از پلاتفرم و مانیفستشان و مطالباتشان برای آینده بگوید و سعی کنند اتحاد صفوف خودشان را بالا ببرند. این فرصتی است که در روانشناسی جامعه در ذهن مردم جامعه جمع شدن مشروعیت دارد، نمی توانند بگویند که چرا کارگران مثلا فلان ماشین سازی، کارگران نفت، کارگران ایرانخودرو، کارگران برق جمع شداند. دنیا در مورد انتخابات جمع میشود و صحبت میکند، من هم جمع میشوم، مطالباتم، آینده مورد قبولم، مانیفست خودم را میگویم چه است. مهم است بگویند کارگران فلان مراکز هم گفتند مطالبات ما هم این است، آینده ای که ما می خواهیم این است، مانیفستی که ما برای آینده می خواهیم این است. از این طریق خودآگاهی ایجاد میکنند، در صفوف خودشان نیروی شان را جمع می کنند. من اشاره کردم کار ما در این دوره تقویت جنبش مان است. جنبش ما، جنبش سوسیالیستی طبقه کارگر است. تلاش برای تقویت این جنبش، تلاش برای اتحاد در صفوف فعالین این جنبش، امکان دادن به فعالین کمونیست طبقه کارگر برای جمع کردن همکارانشان، جمع کردن مردم محل به بهانه انتخابات، این فرصتی است برای این که صفوف خودشان را تقویت کنند و آلترناتیوشان را شکل بدهند، اتحادی در صفوفشان ایجاد کنند. ما به مردم جامعه و به طبقه کارگر متکی هستیم. این فرصتی به ما می دهد که در این پروسه بیشترین تلاش را برای ایجاد اتحاد و تقویت جنبش سوسیالیستی طبقه کارگر در مقابل کل جمهوری اسلامی بکنیم.
در عین حال به عنوان نکته آخر، در این انتخابات باید تلاش کرد که جامعه فریب این ها را نخورند و پای صندوق های رای نروند. باید گفت: پای صندوق های رای رفتن به معنی مشروعیت بخشیدن به نظام جمهوری اسلامی است وهمه جناح های جمهوری اسلامی (اصلاح طلب – اصول گرا – میانه رو ) و هرکدامشان که قدرت را دردست گرفته اند غیر از نگبت، مرارت، محرومیت، استبداد و فقر برای مردم چیزی نداشته اند. تلاش برای ایجاد یک صف قوی در مقابل توهمات و امید به شرکت در انتخابات و ایجاد یک آلترناتیو، یک کار جدی می طلبد و این وظیفه هر کمونیست و هرزن و مرد آزادی خواهی است که در آن جامعه زندگی میکند و حزب ما نیز از این قاعده مستثنی نیست. نباید گذاشت رای مردم به هر دلیل باعث شود که اینها مشروعیت پیدا کنند و اعلام کنند که مردم به ما رای دادند.

٢٦ ژانویه ٢٠١٧