دلسوزان نظام همه عروج کرده اند٬ همگی دوره ای را در آرزو دارند که به قیمت بردگی مطلق طبقه کارگر٬ ایران بهشت سرمایه داران شود. همه با خواب ایرانی سر بر بالین میگذارند٬ که از فردا سرمایه های خارجی به این کشور سرازیر شده باشند٬ طبقه کارگر کاملا تسلیم شده و به بردگی بی اما و اگر خود قناعت کرده باشد. دولت آقای روحانی هرچه باشد امیدی را در دل کل بورژوازی ایران و برای چنین سرابی زنده کرده است. همه و همه از سرمایه داران کت و کلفت تا روشنفکران تحصیل کرده بورژوا و مواجب بگیران آنها بسیج شده اند. آقای مهرداد عمادی، مشاور اقتصادی اتحادیه اروپا، حرف دل این طیف را میزند و خود نیز از همین کانال کسب و کار میکند. آقای عمادی پیام بورژوازی جهانی برای ایجاد امنیت سرمایه گذاری در ایران را به بورژوازی ایران و دولت آن میدهد.

 

مهرداد عمادی به عنوان "اقتصاد دان" در مصاحبه ای با بی بی سی٬ خواهان محدودیت هر چه بیشتر برای هر نوع تشکل کارگری و هر نوع فعالیت کارگری است. ایشان در جواب این سوال که: "با قانون کار موجود ایران چقدر برای شرکت های خارجی این جذابیت می تواند وجود داشته باشد که بخواهند بروند یک کارخانه بزنند و هزاران نفر را استخدام بکنند؟" دست روی نکاتی گذاشته اند که قابل توجه است.

عمادی میگوید:

"....ما اگر به نمونه های چین و کره نگاه کنیم شرکت های غربی در آن جا نرفتند تا زمانی که قوانین کار بسیار دوستانه شد برای سرمایه گذاری خارجی..." و ادامه میدهد: "محدود کردن بسیاری از فعالیت های کارگری، فعالیت های سندیکایی، تشکل ها و اتحادیه کارگری. ... سرمایه گذار خارجی نمی آید اگر روابط صنعتی کارگری آن جا پر تنش باشد. چون آن ها حاضر نیستند. آن ها می خواهند یک جایی بیایند که تمام زیرساختارها فراهم باشد که سرمایه گذاری کنند. بهره ی آن ها سود است. برای سود می ایند نه برای آب و هوای خوب ایران یا غذای خوب."

آقای عمادی راست میگوید٬ سرمایه داخلی یا خارجی٬ دنبال سود است. هر جا کارگر بی حقوق تر٬ متفرق تر٬ بی پناه تر است٬ سود سرمایه داران هم تامین است. چین و کره و .. به همین دلیل بهشت سرمایه داران دنیا شده اند. و تا اینجا توصیه آقای مهرداد عمادی و راه حل او روشن است. ایشان به قانون کار جمهوری اسلامی قانع نیست٬ خواهان محدودیت باز هم بیشتر برای طبقه کارگر و تشکیل سندیکاها و اتحادیه های کارگری در ایران است. قاعدتا آقای عمادی بعنوان مشاور اقتصادی اتحادیه اروپا بی خبر نیستند که در ایران نه سندیکای کارگری و نه هیچ نوع تشکل مستقل کارگری آزاد نیست. لابد جناب "اقتصاددان" میفهمند و شنیده اند که سرنوشت سندیکای کارگران هفت تپه و شرکت واحد به کجا رسیده و فعالین و نمایندگان کارگران این مراکز چه هزینه بزرگی را متحمل شده اند. اما ایشان علیرغم اینها هنوز این درجه از بیحقوقی و سرکوب را برای جلب سرمایه خارجی کافی نمیدانند.

محدودیت برای فعالیت سندیکایی و اتحادیه ای٬ در جامعه ای که هر نوع تشکل کارگری ممنوع است٬ حرف مفت است. اما سخن این "صاحب نظر" محترم به زبان آدمیزاد تحمیل محرومیت بیشتر به طبقه کارگر٬ ممنوعیت هر نوع فعالیت کارگری و چوب حراج زدن به جان و زندگی این طبقه٬ تضمین خاموشی کامل آن در مقابل سرمایه٬ و در یک کلام سرکوب کامل این طبقه برای تامین سود است. میخواهند آنچه بر سر طبقه کارگر در چین و کره آورده اند را به طبقه کارگر ایران هم تحمیل کنند٬ تا سود سرمایه داران محترم خارجی و داخلی تامین شود.

مشاور اقتصادی محترم فشار دولت و سرکوب نیروی انتظامی را کافی نمیداند و خواهان ورود مستقیم ولی فقیه، و البته نیروی سرکوب آن سپاه، جهت تامین امنیت برای سرمایه خارجی برگرده سرکوب و استثمار شدید طبقه کارگر و خاموش کردن مطلق اعتراض کارگری است.

در دنیای واقعی حرف آقای عمادی حرف دل همه سرمایه داران ایران و همه روسا و مسئولین جمهوری اسلامی است. تفاوت این است٬ که "اقتصاد دان دمکرات" ما نقاب برداشته و جوهر "دمکرات و سوسیال دمکرات" خود را بی پرده نمایان کرده است و انصافا دست همه در تعرض بیشرمانه، به معنای کامل کلمه، علیه طبقه کارگر را از پشت بسته است. کارگر خاموش٬ بی توقع و سربزیر٬ سرخورده٬ مستاصل وتسلیم شده٬ شرط سودهی سرمایه است. این را همه میدانند و کل دستگاه عریض و طویل سرکوب و استبداد وسیع سیاسی علیه این طبقه٬ کشتار و زندان و ترور فعالین و کمونیستهای این طبقه٬ برای همین امر است. همه دولتهای تا کنونی جمهوری اسلامی از دوره موسوی٬ رفسنجانی٬ خاتمی و احمدی نژاد و تا دولت روحانی در همین جهت تلاش کرده اند.

اما مشکل این است که این جاده یک طرفه نیست. در مقابل افسار گسیختگی سرمایه٬ در مقابل شقاوت٬ بیرحمی و بی شرمی سرمایه داران و دولت و مبلیغن کرایه گرفته آنها٬ یک طبقه کارگر وسیع و صفی از کمونیستها موجودند که به سادگی تن به این درجه از بی حرمتی به شان و کرامت خود را تحمل نخواهند کرد.

طبقه کارگر ایران٬ همه کمونیستها و رهبران و فعالین آگاه این طبقه٬ در این شبهه ای ندارند٬ که بورژوازی ایران از هر نوع آن٬ امرش تحمیل بردگی و ارزان نگاه داشتن نیروی کار کارگر با اتکا به سرکوب عریان و بیحقوقی این طبقه است. امروز دیگر طبقه کارگر باید به این آگاه باشند که بورژوای دمکرات نداریم. جناب عمادی "دمکرات"٬ علیه طبقه کارگر از تاچر و ریگان ضد کارگر تر است. آنچه این "دمکرات" محترم گفته اند٬ نشخوار گفته های دست راست ترین و ضدکارگری ترین تئوریسنهای بورژا در دنیا است.

اما مشکل متحقق شدن آرزوهای شوم امثال آقای عمادی٬ طبقه کارگر ایران است. طبقه ای که به این راحتی ها به چنین توحشی تن نخواهد داد. طبقه ای که در زندگی روزانه و در تاریخ مبارزه خود٬ حاکمیت خوش خیم ترین جناحهای سرمایه را از "دمکرات و ملی" تا "اسلامی" را آزمایش کرده است. مشکل بورژوازی ایران٬ همان نگرانی است که حتی جناب "اقتصاد دان دمکرات" ما هم عقلش به آن رسیده و از هزینه اجتماعی چنین اقدامی گفته اند و دست به دامن خامنه ای شده اند. "دمکرات" های محترم ایرانی٬ باید بدانند که امروز نه تنها در شرق و نوع جعلی دمکراسی مورد ادعای آنها٬ که حتی در کشورهای مهد دمکراسی هم٬ احزاب دمکرات را با مو از ضدکارگری ترین جناحهای راست بورژوازی نمیتوان جدا کرد.

دولت آقای روحانی و حسن نیت ضد کارگری او و شمشیر بستن از رو علیه هر نوع اتحاد و تشکل کارگری امری روشن است. روحانی علیه اندیشه های سوسیالیستی و ضد سرمایه داری در میان طبقه کارگر مدتها است هشدار داده است. اما محترمین سرمایه دار و دولت و نوکران ریز و درشت آن یک طرف قضیه٬ و طبقه کارگر ایران طرف دیگر این ماجرا است.

مسئله این است که آیا کمونیستهای طبقه کارگر٬ رهبران دلسوز و آگاه این طبقه٬ آیا پرولتاریای صنعتی ایران و رهبران صالح آن٬ این هشدارها را جدی خواهند گرفت و طبقه کارگر را برای مقابله ای جدی در مقابل تعرض طبقه بورژوا آماده خواهند کرد. این سوالی در مقابل کل طبقه کارگر و خصوصا رهبران و فعالین کمونیست این طبقه است. اینکه بورژوازی ایران سوت جنگی تمام عیار را علیه ما زده است٬ تردیدی نیست. اما آیا طبقه کارگر پا در میدان مقابله ای جدی با گستاخی سرمایه خواهد گذاشت و نیروی طبقاتی خود را در دفاع از حرمت خود و همه بشریت به میدان خواهد آورد. بی شک این امکان موجود است. اما چنین امر انسانی و تاریخسازی در گرو اتحاد و روشنبینی کل کمونیستها و رهبران و فعالین این طبقه است. شتر تعرض بیشتر و لجام گسیخته سرمایه دم در طبقه کارگر ایران خوابیده است. این دیگر تصمیم آگاهانه و هوشیاری رهبران کمونیست این طبقه است که باید در دفاع از حرمت و کرامت خود و کل بشریت تکانی بخورد.

١٦ فوریه ٢٠١٤