کنگره چهارم حزب حکمتیست در راه است. اکنون یک سال و نیم از کنگره سوم حزب گذشته است. در این فاصله اتفاقات مهمی چه در سطح جهان و چه در فضای سیاسی ایران رخ داد که هر کدام در سطح خود حائز اهمیت بودند. اما یکسال گذشته شاهد تحولات عظیمی در فضای سیاسی ایران بودیم که رنگ خود را بر کل فضای اعتراضی و توازن قوای میان رژیم و طبقه کارگر و مردم ناراضی زد. صف بندی احزاب و نیروهای سیاسی در هیچ دوره ای از عمر جمهوری اسلامی به اندازه تحولات دو سال گذشته و با چنین سرعتی تغییر نکرده است. در پروسه انتخابات ریاست جمهوری،

جدال جناحهای بورژوازی ایران بر سر تقسیم قدرت اقتصادی و سیاسی، بالک عظیم اپوزیسیون سرنگونی طلب ایران را زیر پرچم جنبش سبز برد.

قبل از انتخابات شاهد حمله سازمانیافته جمهوری اسلامی به جنبش آزادیخواهانه در ایران بودیم. پیش از انتخابات و عروج سبز (این اعتراض ارتجاعی)، کانون تحرکات مترقی و برابری طلبانه، دانشگاههای ایران بود و در راس آن تحرک دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب. با هر ارزیابی که از اتفاقات آن دوره داشته باشیم٬ آن جنبش پرچم برابری انسان٬ پرچم آزادیخواهی و عدالتخواهی را در فضای سیاست ایران بلند کرد و توجه کل جامعه را به خود جلب کرد. آن تحرک انسانی، آن اعتراض مترقی، مورد یورش خونین جمهوری اسلامی قرار گرفت و به عقب رانده شد. عروج جنبش سبز بر بستر سرکوب خونین صف آزادیخواهی و سرکوب اعتراضات طبقه کارگر، زنان و جوانان، پیش از انتخابات، ممکن شد.
جنبش سبز و تحولات اخیر برخلاف تصورات رایج در میان حامیان راست و چپ آن٬ نه تنها موقعیت طبقه کارگر برای رسیدن به ابتدائی ترین مطالبات معیشتی خود را بهبود نبخشید٬ نه تنها کمترین گشایش سیاسی برای زنان و جوانان بهمراه نیآورد، بلکه کل فضای سیاسی را علیه عدالتخواهی کارگری٬ اعتراض و حق طلبی جنبش زنان و اعتراض نسل جوان و تلاش برای خلاصی فرهنگی عوض کرد و آن جنبشها را به حاشیه راند.

حزب حکمتیست و کمونیستهای طبقه کارگر در این فضا، تنها نیرویی بودند که در مقابل سیل تعرض بورژوازی برای استفاده از مردم علیه مردم، ایستاد و به خاطر دفاعش از آزادی و برابری، دفاعش از مطالبات مترقی و آزادیخواهانه مردم، و دفاعش از انقلاب کارگری و کمونیسم طبقه کارگر، تحت شدیدترین فشار قرار گرفتند. در همین فضا است که جمهوری اسلامی برای محدود کردن فعالیت کمونیستها و امنیتی کردن فعالیت متشکل و تحزب کمونیستی٬ و به امید "منزوی" کردن تنها نیرویی که در مقابل هردوبخش رژیم ایستاد، بخشی از رهبری حزب حکمتیست را در "لیست قرمز" اینترپل قرار داد. به موازات حمله به حزب حکمتیست، و در بطن این تعرض، همه تشکلات کارگری به بهانه های مختلف زیر ضرب رفتند٬ رهبران و فعالین آنها سر از زندان در آوردند و اخراج و تهدید دائمی بخشی از زندگی آنها شد.

اکنون که به حکم واقعیات دنیای بیرون، فضای مه آلود و غبار گرفته عروج سبز کمی شفاف تر شده است و سرگیجه اغلب نیروهای اپوزیسیون، چپ و راست تا حدودی تخفیف پیدا کرده است، به راحتی میتوان همه صحنه های مهم این دوره و جدال و کشمکش دو صف متمایز٬ دو جنبش متفاوت٬ جنبش سبز و صف کمونیستهای طبقه کارگر را در دل این تحولات دید. اکنون به راحتی میتوان لطمات جنبش سبز به صف اعتراض کارگران و زنان و جوانان برابری طلب را مشاهده کرد. امروز به راحتی میتوان کل سیاست دوره گذشته حزب حکمتیست و همه کمونیستهائی که از موضع منفعت طبقه کارگر، و از زاویه دوستی عمیق نسبت به مردم آزادیخواه در مقابل سبز ایستادند را دید وبه حقانیت آن پی برد.

این وضعیت و نقش حزب ما و سیاست شفاف و متمایزش در دوره قبل، موقعیت ویژه ای به این حزب داده است. موقعیتی که به موازات آن به انتظارات و توقعاتی از حزب حکمتیست، در میان طیفی از کارگران٬ زنان و جوانان تشنه آزادی و برابری، دامن زده است. امروز این حزب، کوچک یا بزرگ، و در هر ابعاد تشکیلاتی و اجتماعی که باشد، بیش از هر زمانی به تنها امید، سنگر و تکیه گاه صفی تبدیل شده است که نمیخواهد امید به رهائی را از دست بدهد، صفی که نمیخواهد آرزوهای انسانی نسلی از مردم کار کن جامعه را زیر سایه جنگ و جدال بخشهای مختلف بورژوای و البته در حمایت کمونیسم بورژوائی و به نام "انقلاب" و "خیزش توده ای" و "دمکراسی خواهی" و .. ، دفن کنند.

کنگره چهارم حزب حکمتیست به عنوان عالیترین مرجع حزبی در این فضا و با این تحولات برگزار میشود، و تلاش میکند که در پاسخ به این نیاز قدمهای مهمی بردارد. به این اعتبار کنگره چهارم حزب، امروز دیگر نه تنها به فعالین حزب حکمتیست، که به کل آن صفی تعلق دارد که به حقانیت سیاست های این حزب پی برده است، به آن امید بسته است، و میخواهد از این ابزار برای تحقق آمال و آرزوهای انسانی اش، استفاده کند.

در این کنگره جای هزاران رهبر کارگری٬ زن و جوان برابری طلب خالی است، کسانی که فضای پلیسی و اختناق حاکم، دست آنها را از دخالت مستقیم و علنی در حیات حزب شان کوتاه کرده است. اما علنیت کنگره و نشریه کنگره، انتشار مباحث پیشنهادی نمایندگان، صاحبنظران، و رهبری حزب، فاکتوری است که میتواند فضای اختناق را بشکند و دروازه کنگره را بر روی همه کس و بخصوص بر روی آن صف، باز کند.


در این تردیدی نیست که تحولات دوره گذشته٬ عقب گردی که به کل جامعه تحمیل کردند٬ تجربه کار و فعالیت و جدالهای بزرگی که ما در این حزب از سر گزراندیم٬ سوالات جدیدی را در مقابل ما قرار داده است. باید بازگشت و به کل این دوره نگاه کرد. باید سوالات و مشکلات واقعی که امروز مانع اتحاد طبقه کارگر و مانع ایجاد حزبی وسیع و توده ای است٬ موانعی که بر سر راه کمونیسم و انقلاب کارگری در این دوره معین است را با چشمان باز نگاه کرد٬. موانع را دید، محدودیت ها را برسمیت شناخت، راه حل و نقشه پیشروی را به دقت تدوین و تببین کرد و در مقابل حزب و جنش مان گذاشت. در این راستا دخالت همه کمونیستها در مباحثات کنگره، بی تردید راهگشا است. ارسال بحث و نظر و ملاحظات خود بر کل پراتیک این دوره، و بر مباحثات کنگره و دخالت در تلاش برای یافتن راه حل و نقشه برای پیشروی صف مشترک ما٬ اهمیت بسزائی در فعالیت آتی کمونیستها٬ و در پیش روی صف جنبش عدالتخواهی و برابری طلبی، در ایران دارد. حزب حکمتیست با آغوش باز از دخالت و حضور هر انسان آزادیخواهی در کنگره استقبال خواهد کرد.

خالد حاج محمدی
١٣ اوت ٢٠١٠