بیش از ۲۰ هزار كارگر پروژه ای در مراكز نفتی حدود یك ماه است در اعتصابند. مطالبات اصلی كارگران عبارت است از افزایش دستمزدها، ۱۴ روز كار و ۱۴ روز تعطیلی و حذف شركتهای پیمانكاری و یكسری مطالبات رفاهی و بهداشتی و... . این چهارمین دوره اعتصابات كارگران پروژه ای در مراكز نفتی از سال ۹۹ تاكنون است. اعتصابات كارگری در این پروسه چهار ساله بطور دایم بر خواست افزایش دستمزدها، حذف پیمانكاران و قرارداد مستقیم با شركت نفت، كاهش روزهای كاری و بعلاوه مطالبات دیگری مانند بهبود محل خواب، بهداشت، سرویس های ایاب ذهاب ... بوده است. كارگران در اعتصابات اخیر تاكید كرده اند كه ساعت كار نباید از ۸ ساعت در روز بیشتر باشد و این پدیده مهمی در اعتصابات اخیر است. اعتصابات كارگری در طول این چهار سال دستاوردهایی داشته است و بعضی مشكلات و موانع در مسیر مبارزه خود را كاهش و بعلاوه میزان مشاركت كارگران در اعتصاب افزایش و هم سطح مطالبات آنها و بالا رفتن توقعات كارگران با توجه به دستاوردهای تا كنونی، بهبود یافته است.

این اعتصابات كه از ۳۱ خرداد شروع شد تا كنون و علیرغم تهدیدات كارفرمایان، توطئه های آنها، تلاش برای جایگزینی كارگران جدید و شكست اعتصاب، تهدید فعالین كارگری، تلاش برای نفاق و چند دستگی میان آنها، تهدید به اخراج كارگران اعتصابی و... متحدانه ادامه داشته است.

مراكز نفتی و گاز و پتروشیمی ها یكی از حساس ترین مراكز كارگری و یكی از مراكز مهم صنعتی است. به همین دلیل در چند دهه گذشته تلاش فراوانی از جانب دولت و بورژوازی ایران انجام گرفت تا شرایطی را به كارگران تحمیل كنند كه امكان اعتراض را نداشته باشند، اتحاد كارگران را سخت كنند، اجازه هر نوع تشكل حتی تشكلهای زرد را از آنان بگیرند و اخراج كارگران بدون هیچ مانعی انجام بگیرد و فضای پادگانی را بر این مراكز حاكم كنند. در این مسیر مجموعه ای اقدامات را انجام دادند كه مهترین آنها بعد از پاكسازی این مراكز از فعالین با اتوریته و كارگران معترض و پیشرو، تحمیل قرار دادهای موقت، تقسیم بندی های مختلف و واگزاری هر بخش و رشته ای بدست كارفرمایان جداگانه با انواع قراردادهای جداگانه و بعلاوه تحمیل شرایط سخت كاری با مزد پایین و همزمان امنیتی كردن محل كار و نظامی كردن آن بود. كارگران در مراكز اصلی كارگری از جمله نفت، گاز و پتروشیمی ها از دوره رفسنجانی و دولت "سازندگی" با چنین تغییرات بنیادی و با وسیعترین تعرضات مواجه بوده است. تمام دولتهای دیگری كه سر كار آمده اند این مسیر ضد كارگری را ادامه و تغییراتی را در قانون كار ضد كارگری در این مسیر و برای تامین این تعرض انجام داده اند.

اعتصابات این دوره كه بطور گسترده از ۹۹ شروع و اكنون چهارمین دوره خود را طی میكند، بیان پایان دوره سكوت، خفقان و فضای پادگانی در این مراكز است و این تحولی بزرگ در این مراكز و در توازن قوای میان كارگران و دولت و كارفرمایان است. در این چند سال كارگران بخشی از مطالبات خود را از كاهش ساعت كار تا روزهای تعطیلی و بهبودهایی در میزان دستمزدها و مسائل بهداشتی و زیستی را تامین كردند. اما سنگینی كار قراردادی و موقت، دستمزدهای پایین با توجه به تورم روزافزون گرانی سرسام آور، ساعت كار و مدت كار طولانی و... هنوز پا برجاست، چیزی كه در این دوره اعتصاب كارگران به عنوان خواست های فوری و اصلی آنها تاكید شده است. امری مسلم است كه ممنوع بودن تشكل كارگری در این بخش نیز مانند بقیه مراكز كارگری یك وزنه سنگین به نفع كارفرمایان و دولت و به زیان كارگران این مراكز است.

اعتصاب این چند سال به همت كارگران و با توجه به تلاشهای آنها، بعضی از معضلات را كاهش داد. اما پراكنده بودن مراكز و برگشت به محل زندگی همگی یا بخشی از كارگران در ایام اعتصاب و خصوصا در غیاب تشكل كارگری، امر حفظ اتحاد و یكپارچگی را مشكل كرده است. تلاش كارگران برای تجمعات كارگری و جمع شدن و تشكیل مجمع عمومی در روز معینی كه در این چند سال چند بار اتفاق افتاده است و شاید مجمع عمومی هفشجان در مرداد ماه ۱۴۰۰ مهمترین آن بود، در جهت حفظ یكپارچگی اعتصابیون و دخالت و تصمیم جمعی آنها قدمی مهم بود. كارگران و شبكه فعالین آنها سعی كرده اند كه بر معضلات پراكندگی از كانال وسعت دادن به شبكه های خود و حفظ ارتباط با كارگران بخشهای مختلف، دامنه تشتت و پراكندگی را كاهش دهند و توطئه و دسیسه های كارفرما، دولت و عوامل آنها را خنثی و تردید و دودلی ها را در صفوف خود كاهش دهند. اما و علیرغم این تلاشها هنوز هم مهم ترین معضل كارگران در دوره اعتصاب چگونگی حفظ اتحاد و تصمیم جمعی از كانال دخالت همه كارگرن و مجامع عمومی آنها است كه برگزاری آن كار ساده ای نیست. این معضل هنوز هم مهترین مشكل اعتصابات كارگری در این مراكز و خصوصا برای كارگران پروژه ای است. بی تردید حل این معضل و یافتن راههایی برای دسترسی ساده رهبران و فعالین كارگری به توده كارگران و ارتباط كارگران اعتصابی با هم و تجمعات آنها در یك یا چندین مركز و شراكت آنها در كل تصمیمات و جواب به سوالات، تردیدها و مسائل و معضلاتی كه كارگران اعتصابی با آن دست و پنجه نرم میكنند، مهمترین فاكتور در تامین اتحاد كارگری و پیروزی كارگران در این جدال است.

اخبار این اعتصاب و اطلاع رسانی از دامنه آن و سیری كه طی میكند، مطلع كردن نه تنها كارگران اعتصابی كه جامعه كارگری و مردم آزادیخواه از اعتصاب و تصمیمات و.... بسیار مهم و فقدان آن از معضلات جدی در كل اعتصابات این چند سال بوده است. زمانی كه درب رسانه های رسمی عملا بر روی كارگران اعتصابی و اخبار آنها مثل همیشه بسته است، تامین كانالی برای خبر رسانی رسمی از جانب كارگران اعتصابی و فعالین و سخنگویان آنها یك نیاز فوری و مهم است. اعتصابات قبلی كارگران پروژه ی با همین معضل طرف بود، چیزی كه متاسفانه هنوز حل نشده است. عدم وجود كانالی خبری چه برای خبر رسانی و چه برای مطلع كردن كل كارگران این مراكز و افكار عمومی از تصمیمات و هر برنامه ای كه اعتصابیون دارند، ادامه اعتصاب و حفظ یكپارچگی را نه تنها سخت میكند كه بعلاوه راه را برای انواع شایعات و اخبار جعل با هدف ضربه زدن به اعتصاب كارگران را هموار میكند. تجربه اعتصابات قبلی و همین اعتصاب در جریان و تلاش عده ای در بیرون مراكز نفتی برای اعمال نفوذ در میان آنها و تحمیل تصمیماتی به نام كارگران اعتصابی و تلاش برای به سازش كشاندن اعتصاب، ساخت و پاخت با كارفرمایان به نام كارگران اعتصابی و نهایتا شكست اتحاد كارگران و مجبور كردن آنها به كوتاه آمدن، امری دائمی بوده و لطماتی به اعتصابات كارگران زده است كه جبران آن ساده نیست.

مطالبات اصلی كارگران نفت در طی این چند سال، تقریبا مطالبه كل طبقه كارگر در سراسر ایران است. اعتصابات كارگران در سایر بخشهای مختلف و طی یك دهه گذشته این حقیقت را نشان میدهد كه بهبود زندگی و افزایش دستمزد، لغو قراردادهای موقت و سفید امضا، حق تشكل و كاهش ساعت كار و امنیت شغلی و علیه اخراج و پرونده سازی های امنیتی برای رهبران و سخنگویان كارگری، مطالبات سراسری طبقه كارگر و حتی اقشار دیگری از بخش محروم جامعه است. در نتیجه موفقیت هر بخش از كارگران در اعتراض و اعتصابات خود تاثیر فوری و مثبت بر بخشهای دیگری از كارگران در مراكز كارگری میگذارد. فتح هر سنگری در این مسیر عملا پیشروی مبارزات كارگری و افزایش اعتماد به نفس و امید و لذا اتحاد و همبستگی كارگری برای تامین آن را بالا میبرد.

معضلات اعتصابات كارگران نفت قابل فهم است، شرایط سخت و بعلاوه فشار اقتصادی، خصوصا زمانی كه اعتصاب طول میكشد و نتیجه هنوز نامعلوم است و دولت و كارفرمایان با علم به این حقیقت، كوتاه نمی آیند، مشكلات واقعی است. اما بلاخره كل طبقه كارگر در مقابل سرمایه داران و دولتشان در یك كشتی نشسته اند و پیروزی در هر بخش بر سرنوشت كل طبقه ما تاثیر میگذارد، همچنانكه شكست هر اعتصاب كارگری هم اثرات منفی عمومی تری خواهد گذاشت. لذا رهبران و فعالین و پیشروان كارگری در همه بخشها لازم و ضروی است كه پرچم همبستگی و دفاع و حمایت از كارگران اعتصابی را، امروز در حمایت از كارگران مراكز نفتی و فردا در هر بخش دیگری را بلند كنند. امروز در این اوضاع و بعد از یك ماه اعتصاب در مراكز نفتی جای این همبستگی و حمایت از اعتصاب در بخشهای دیگر، حتی در محلات كارگری و در میان خانواده های كارگران اعتصابی كه غالبا در محلات كارگر نشین با هم زندگی میكنند، خالی است. اینها و بسیاری از مسائل دیگر و جواب به آن و تلاش برای رفع این موانع روی میز كارگران كمونیست و رهبران و فعالین كارگری قرار داد.

فضای عمومی جامعه ایران، سمپاتی عمومی و حمایتی از طبقه كارگر و مبارزات این طبقه برای رفاه و امنیت و آزادی، بسیار بالا است. این فضا به ما امكانی میدهد كه نه تنها نیروی خود در یك مركز بلكه نیروی وسیعی را به حمایت از خود و در كنار كارگران اعتصابی و خانواده های آنها تامین کنیم. تامین این مهم دیوار سانسور رسانه های حكومتی و ضد كارگری را میشكند، صف دشمنان ما را دچار تردید و ترس و وحشت میكند و حاكمیت و كارفرمایان را مجبور به عقب نشینی میكند. آنچه مسلم است فضای عمومی به نفع طبقه كارگر و به نفع كارگران اعتصابی در مراكز نفتی است و قطعا همت و روشن بینی ما در برداشتن گامهای بلند برای پیروزی و تامین مطالبات اعتصاب تعیین كننده است.

 

28 تیر 1403