مدتی است در هفت تپه تلاشهای جدیدی را علیه كارگران این مركز و اتحاد آنها به راه انداخته اند. این تلاشها قرار است با عقب راندن كارگران هفت تپه و شقه شقه كردن صفوف آنها، علاوه بر تحمیل عقب نشینی و استیصال به آنها و خالی كردن زیر پای رهبران و سخنگویان كارگراندر این مرکز، لطمه ای جدی به جنبش كارگری و امید و امیال این جنبش وارد كنند
این مدت بر خلاف وعده هایی كه دولت و سخنگویان آن، قوه قضائیه و عوامل محلی آنها دادند، یك ثانیه هم این صف در همراهی با كارفرمای قدیم و عوامل او از توطئه علیه این كارگران كوتاهی نكردند. اخیرا تلاش برای جدا كردن بخشهایی از هفت تپه و واگذاری آن به كارفرمایان متفاوت، از اسد بیگی تا ...، با اتكا به "قانون" و حق مطلقه مالكین هفت تپه و تقدس این مالكیت كه طبیعتا برای هر كارگری روشن است یعنی چه، و مشخصا جدا كردن شركت رب گوجه فرنگی و بخش "ام دی اف" در جریان است. اكنون مدتی است این تلاش با هدف لطمه به اتحاد كارگران و شكستن صف متحد آنها از مجرای "قانونی" و با اتكا به آن بدست گرفته شده است. در همین مدت و بعد از كار برده وار كارگران بخش "ام دی اف" برای راه اندازی این بخش و وعده های مسئولین به كارگران، سرانجام بعد از راه افتادن این بخش، به جای افزایش حقوق كارگران و رسمی كردن آنها، اخراج كارگران معترض با این بهانه كه مدت قرارداد به پایان رسیده، در جریان است. این سیاستها قطعا مورد اعتراض كل كارگران هفت تپه از همه بخشها قرار گرفته و به میدان جدالی جدی میان آنها و دولت تبدیل است.
اما این تمام ماجرا نیست! در كنار این اقدامات همزمان و در ادامه تلاشهای گذشته خود، سعی كرده اند عده ای از كارگران و حتی از كسانی كه دوره ای به عنوان نماینده کارگران بودند را به سازش و تسلیم وادارند و عملا عده ای را به ابزار پیشبرد سیاست خود در هفت تپه تبدیل كنند. این سیاست قطعا جدید نیست و به قدمت این مركز و خصوصا در پنج سال اخیر یك سیاست همیشگی بوده است. قبلا در هفت تپه شورای اسلامی داشتند كه به همت كارگران درش به گل گرفته شد. اكنون و خصوصا در شرایطی كه فقر وسیع دامنگیر طبقه كارگر شده است، تلاش برای قانع كردن تعدادی و تسلیم و مستاصل كردن آنها، با هدفت تبدیل آنها به ابزاری علیه خود و رفقایشان كه جای خالی شورای اسلامی منحله را بگیرند، در جریان است. اینكه این سیاست به كجا رسیده مورد بحث نیست و اینكه كارگران و فعالین كارگری مانند صدها توطئه و دسیسه دیگر برای خنثی كردن این سیاست میكوشند امری است مسلم. همچنانكه گفتم این سیاستی قدیمی است و هر بار با تلاش كارگران و فعالین و رهبران هوشیار هفت تپه، خنثی شده و بی تردید این بار هم میتواند خنثی شود.
فكر نكنم بر هیچ كارگر آگاهی امری پوشیده باشد كه طبقه كارگر در ایران چه در هفت تپه و چه در سایر مراكز كارگری در جدالی جدی با حاكمیت و كارفرمایان بر سر معیشت، بهبود و رفاه و آزادی است. فكر نكنم بر كسی پوشیده باشد كه در این جدال با هر فراز و نشیبی كه طی شده باشد، هم رهبران آگاه كارگری و هم سخنگویان بورژوازی ایران و دولتش، بر اهمیت این جدال و جنگ واقعی و دشمنی آشتی ناپذیر این دوصف با هم، آگاه اند. پیروزی و شكست هر كدام از این دو صف، تاثیرات و عواقب آن فراتر از یك مركز كارگری و كارفرمای آن است. در این مسیر پیشروی و عقب نشینی از هر دو طرف تابعی از توازن قوا و وضعیت نیروی هر طرف و میزان آمادگی آنها است. هفت تپه از این قانون مستثنی نیست.
دستاوردهای هفته
كارگران هفت تپه در جدال چندین ساله خود دستاوردهای بزرگی كسب كردند و قطعا هنوز هم برای تامین مطالبات باقی مانده و تحمیل مطالبات دیگری كه دارند میكوشند. هفت تپه اگر تا امروز گل سرسبد جنبش كارگری بوده، اگر نام هفت تپه اعتبار است و این اعتبار تا جایی عمق یافته كه حتی دشمنان كارگران در صف دولت و كارفرما و عواملشان برای تقابل با كارگران این مركز گاها به سر هفت تپه سوگند خورده و ریاكارانه از كارگر "دوستی" خود گفته و لباس كارگرپناهی به تن كرده اند، همه و همه بیان این اعتبار و دستاورد هفت تپه و جنبش كارگری است.
هفت تپه نه تنها زندانیان و مدافعان خود را از بند رژیم آزاد كرد، نه تنها سناریوهای سوخته حاكمیت را متولد نشده شكست داد، بعلاوه اسد بیگی و دستگاه قضایی و مقامات حكومتی در خوزستان را در جدالی همه جانبه شكست داد و عقب راند. محاكمه اسد بیگی، مستقل از اینكه امروز به كجا كشیده شده، پدیده ای بسیار بزرگ و یك دستاورد مهم برای جنبش كارگری بود. خلع ید از اسد بیگی در نفس خود واقعه ای مهم برای طبقه كارگر ایران و تحمیل یک عقب نشینی جدی به حاکمیت بود. كارگر هفت تپه و رهبران این مركز بعد از خلع ید و اداره شركت توسط دولت توقع "ماه عسل" نداشتند. اما این جدالی بود كه كارگران هفت تپه و حامیان آن در یك طرف و جمهوری اسلامی با همه دستگاه سركوب و مجلس، قوه قضائیه و دولت و دستگاه تبلیغاتی آن و كارفرمایان در طرف دیگر قرار داشتند. این پیروزی بسیار عظیم تر از این بود كه گویا یك كارفرما خلع ید شده و به محاكمه كشیده و هفت تپه به دولت واگذار شده است. برای اولین بار کارگران یک مرکز تولیدی به اتکا به قدرت و اتحاد جمعی خود و علیرغم تمام تلاشها و توطئه های حاکمیت، موفق شدند نور چشمی حاکمیت را خلع ید کنند و جمهوری اسلامی و نهادهایش از دستگاه قصایی تا استانداری و امام جمعه و ..... را وادار به عقب نشینی کنند.
هفت تپه تلاش حاكمیت و فرصت طلبان و مشتی مرتجع را برای لباس قومی پوشاندن به اعتراض كارگران و تلاش برای شعله ور كردن نفاق قومی و مذهبی، كارگر بومی و غیر بومی، شاغل و بیكار، بازنشسته و تفاوتهای جنسی را همگی عقب راند و بر همسرنوشتی طبقاتی همه كارگران مستقل از مذهب و ملیت و جنسیت و... با صدای بلند اعلام كرد و این ابزارهای ضد كارگری را بی خاصیت كرد. بعلاوه هفت تپه پرچم جنبش شورایی و اتكا به تصمیمات جمعی و دخالت همه كارگران در تجمعات خود و مجامع عمومی كارگری به عنوان ارگان تصمیم گیری، را بلند كرد. هفت تپه با اتكا به این ابزار اتحاد صفوف خود را حفظ كرد و تا اكنون هم به عنوان متحد ترین بخش جنبش كارگری نه تنها از كارگران این مركز كه از اعتصابات و اعتراضات كارگری و بخشهای محروم جامعه حمایت كرده است. هفت تپه در طی این مدت مدرسه ای بود برای كارگران این مركز و رهبران و سخنگویان زیادی را از خود و در دل یك جدال دائمی بیرون داد. اینها و دهها مسئله بزرگ و كوچك دیگر همگی از دستاوردهای مهم این مركز است و مدیون تلاش جمعی كارگران و هوشیاری رهبران و سخنگویان راستین آنها است. این دستاوردها نه تنها هفت تپه كه جنبش كارگری را یك قدم جدی به جلو راند و به طبقه کارگراعتماد به نفس داد.
بی تردید در این مسیر با همه موانع و پیچیدگی های آن، با همه مشكلات و تهدید و ارعابی كه علیه آنها بود، در كنار دستاوردها شاهد كاستی ها و كمبودهایی بوده ایم كه بكرات توسط فعالین خود هفت تپه بیان شده است. صف رهبری در هفت تپه مانند هر مركز كارگری دچار تغییرات شده است، عده ای جدید جلو آمده اند، عده ای هم لابد در دوره ای كوتاه آمده یا از این صف خارج شده، كنار رفته اند، اینها واقعیات هر مبارزه ای است.
این مسیر مطلقا هموار نبود و پر از تهدید و ارعاب، پر از اخراج و قطع نان خانواده كارگری، پر از توطئه و دسیسه علیه آنها بود. در این مسیر دولت و كارفرما ملیت و مذهب و همه ابزارها و تجارب بورژوازی علیه طبقه كارگر را به خدمت گرفتند.
در كنار این جدال اصلی عده ای هم با اهداف مختلف در كمین نشستند تا با كوچكترین ضعفی، با لغزش هر كارگری و حتی با هر شایعه ای، صف متحد كارگران این مركز را نشانه بگیرند، به عنوان ریش سفید، كدخدا و معلم خود گمارده از در نصیحت برآمدند و با "بزرگ منشی" تلاش كردند دستاوردهای آنها را كوچك و ناچیز جلوه بدهند، حتی بعضا از اتهامات سخیف به مهمترین رهبران و فعالین آن كوتاهی نكردند. اما این یك مبارزه واقعی است كه در آن ممكن است در دوره ای عقب نشینی كنید، در دوره ای با رسیدن به بخشی از مطالبات به اعتراض و اعتصاب پایان دهید و نیروی خود را آماده برای جدالهای بعدی كنید، صفوف خود را منسجم كنید. اینها در هر مبارزه واقعی چه كارگری و چه اقشار دیگر امری زمینی و واقعی است. نمایندگان و رهبران رادیکال هفت تپه هیچگاه به چنین "معلمین" و مبصرهای نیازی نداشته اند.
آینده هفت تپه
اینده هفت تپه مانند آینده هر مركز كارگری تابعی از توازن قوا میان جنبش كارگری و حاكمیت از طرفی و درجه هوشیاری و حفظ اتحاد كارگری در این مركز و موقعیت گرایشات مختلف در هفت تپه است. آینده هیچ جنبش و هیچ اعتراض كارگری و یا اعتراض هیچ بخش معترضی از جامعه، امری مدون و ثابت و همیشگی نیست. ما در جامعه ای بحث هفت تپه را میكنیم كه بورژوازی حاكم است، دولت، قانون، دستگاه سركوب، میدیا، فرهنگ و سنت و مذهب و ملیت و... همگی ابزاری علیه طبقه كارگر است و توسط بورژوازی و حكومتش روزانه به خدمت گرفته میشود. لذا روزانه جدالی میان طبقه كارگر و محرومان جامعه برای ابتدایی ترین مطالبه و حتی برای حقوق پرداخت نشده در جریان است. هیچ پیروزی ای مسلم و ابدی نیست و هیچ عقب نشینی هم همیشگی نیست. امر مسلم اینكه آینده هفت تپه به عنوان مركزی كارگری و بخشی از طبقه كارگر بیش از هر چیز تابع چسبیدن به دستاوردهای كنونی و حفظ اتحاد كارگری در این مركز است. این اتحاد قطعا بستگی به كار مستمر و همیشگی طیفی دارد كه منافع عمومی، آنی و آتی كل جنبش كارگری را دنبال میكنند. این اتحاد و تامین آن همچنانكه در تجربه جنبش كارگری ایران و مشخصا تجربه خود هفت تپه شاهدش هستیم اتكا به تصمیمات جمعی و شورایی در این مركز است. هیچ رهبر كارگری با هر درجه از روشن بینی و قاطعیت و رادیكالیسم، نمیتواند در میدان عمل و در دل یك جنبش اعتراضی تنها با اتكا به خود و اراده فردی جلو برود. میزان آمادگی جمعی و سطح مبارزه و توازن قوا هم در سطح عمومی و هم در خود آن مركز امری تعیین كننده است و این جز از كانال شراكت همه كارگران، جمع شدن و بحث و مشورت كردن و قناعت كردن آنها به راه و تاكتیك و سیاستی كه اتخاذ میشود، قابل تامین نیست. كارگر هفت تپه و سخنگویان و نمایندگان آنها بهترین تجربه را در این زمینه دارند. متحد نگاه داشتن کارگران حول مطالبات و همراه نمایندگان رادیکال خود، ادامه تلاش در آگاهگری و افشا توطئه های حاکمیت امروز در دستور نمایندگان رادیکال هفت تپه قرار گرفته است.
بی هیچ تردیدی هفت تپه تنها نیست! هفت تپه و رهبران و سخنگویان آن، نمایندگان كارگری این مركز و كسانی كه در تمام این تاریخ هفت تپه را از تندپیچهای فروانی به جلو عبور داده و هدایت كرده اند، به عنوان چشم و گوش جامعه و جنبش كارگری نگاه میشوند و در قلب میلیونها كارگر و خانواده كارگری جای بزرگی دارند. دامنه دفاع عملی از مبارزات هفت تپه درست مانند دامنه دفاع بخشهای مختلف طبقه كارگر از كارگران نفت و گاز و پتروشیمی ها، مانند دامنه دفاع عملی از اعتصاب معادن و از صدها و هزاران اعتصاب كارگری در این سالها، تابعی از توازن قوا و سطح آمادگی جنبش ماست. تامین این آمادگی و به هم پیوند دادن عملی كارگران، شاغل و بیكار به همدیگر و در یك صف واحد، راهی است كه باید پیمود و برایش كار كرد. اما و مستقل از هر موانعی كه جنبش كارگری در این مسیر دارد، تلاش برای پیروزی در این مسیر و فایق آمدن بر موانع مختلف در میان جنبش ما روی میز همه ماست، چیزی كه برایش تلاش میكنیم. اما هفت تپه تنها نیست، هفت تپه دین بزرگی برجنبش كارگری دارد و بعلاوه هفت تپه ای ها بدهكار هیچ كسی نیستند. جامعه ایران و جنبش كارگری، جنبش محرومان در این جامعه به هفت تپه و شخصیتهای برابری طلب و هوشیار آن، به رهبران و سخنگویان آن به عنوان نور چشم های خود نگاه میكند. هفته تپه جایگاه والایی در جنبش كارگری و جنبش برابری طلبانه مردم ایران دارد.
۲۱ ژوئیه ۲۰۲۲