بر اساس اخبار رسمی حاكمیت، تلفات فاجعه دردناك فروریختن برج متروپل آبادان تا سه شنبه ۱۰ خرداد به ۳۷ نفر رسیده است. بعد از گذشت ۹ روز از این فاجعه بزرگ هنوز پروسه آوار برداری ادامه دارد و مردم به كندی كار اعتراض دارند. هنوز هیچ كس نمیداند چند انسان بی جان دیگر زیر این آوار مانده است. مردم آزادیخواه از شهرهای مختلف برای كمك به مردم آبادان با امكانات اولیه ای كه داشته اند به محل آمده اند. تعدادی سگهای خود را همراه آورده تا به كمك آنها بتوانند زندگان زیر آوار را تشخیص و نجات دهند. در شرایطی كه بوی اجساد زیر آوار مانده با گذشت زمان همه جا را گرفته، حاكمیت برای سركوب مردمی كه به این جنایت اعتراض دارند با گسیل نیروهای ضد شورش عملا این شهر را به پادگانی تبدیل كرده است و همین حقیقت مردم را بیش از پیش عصبانی كرده است. این در شرایطی است كه مردم آزادیخواه چه در منطقه و چه در سراسر ایران هنوز در ماتم این فاجعه چشم به انتظار نجات دیگرانی هستند كه از سرنوشتشان خبری نیست.

امروز با این اتفاق غم انگیز گوشه و زوایای دیگری از ماجرا و دست داشتن مقامات بالای حكومتی و بند و بست آنها با "هلدینگ عبدالباقی" رو میشود كه چگونه برج دوقلویی كه پایه های اولیه آن، آنهم با استاندارد پایین برای ساختن ۶ طبقه مجوز داشته، بعد از آن در دو نوبت سه طبقه و دو طبقه دیگر یعنی مجموعا ۱۱ طبقه را روی آن میسازند! در شرایطی كه بسیاری از متخصصین و مهندسین خطرناك بودن این اقدام را گوشزد كرده اند و غیر استاندارد بودن ۶ طبقه اول را هم تاكید كرده اند. اكنون و بر اساس اظهار نظر بعضی مقامات و كارشناسان و از جمله بر اساس گزارش سازمان آتش نشانی، "از شناسایی ۱۲۹ ساختمان بحران خبر می‌دهد و رییس سابق سازمان نظام مهندسی هم ساخت ۱۲۷ برج روی گسل و مجوز ساخت ۱۲۵ برج در معابر تنگ را یادآور می‌شود". بر اساس گزارش سازمان آتش نشانی هزاران ساختمان غیر استاندارد در شهرهای بزرگ ایران ساخته شده است كه هر كدام میتواند باعث فاجعه انسانی دیگری برای مردم این شهرها شود.

قوه قضائیه با این فاجعه و اعتراضات وسیعی كه مردم در شهرهای مختلف از آبادان، اهواز، شاهین‌شهر، شادگان، ماهشهر، بوشهر و تهران و.. كرده اند و كل حاكمیت و شخص خامنه ای را به عنوان عامل جنایت معرفی و خواهان مجازات همه شده اند، اعلام كرده است پرونده ده نفر از مقاماتی كه در این واقعه دست داشته اند مورد بررسی است! اما این ادعاها جواب مردمی نیست كه عزیزان خود را از دست داده اند، جواب مردمی نیست كه به جرم اعتراض به دزدی و فساد و بند و بست سرمایه داران و مسئولین نامسئول مملكت و از جمله روسای قوه قضائیه توسط همین قوه دستگیر و روانه زندان شده اند. این جواب مردمی نیست كه به جرم اعتراض با گسیل نیروهای مسلح و لباس شخصی و گارد ویژه و با شلیك اسلحه و گاز اشك آور و ماشینهای نظامی برای متفرق كردن و سكوت كردن و تسلیم شدن، به جای تخصیص امكانات و نیرو جهت كنار زدن آوار و نجات عزیزانشان روبرو شده اند.

این واقعه و توجیهات حكومت، بیش از پیش نفرت به حق مردم آزادیخواه ایران را بر انگیخته است. این اولین بار نیست كه بدلیل سودجویی و بالا كشیدن پول از جانب سرمایه داران و مقامات حكومتی جان انسانها در این مملكت گرفته میشود. مردم هنوز ریزش ساختمان پلاسكو در سال ۱۳۹۵ را فراموش نكرده اند كه جان ۲۲ نفر را گرفت. هنوز خاطره تلخ كلینك سینا و كشته شدن ۶ نفر را از یاد نبرده اند كه امروز فاجعه آبادان را شاهدند. مردم هنوز وقایع سیل و بی خانمان شدن وسیع مردم محروم و جان باختن عزیزانشان، هنوز زخم از دست دادن صدها نفر در زلزله های مختلف در این مملكت و بی مسئولیتی حاكمین و فقری كه امروز هم بر تن و جان آنها سنگینی میكند را از یاد نبرده اند. مردم فراموش نمیكنند كه دارایی و امكانات این مملكت، كه آخرین ته مانده های جیب كارگران و اقشار محروم توسط سرمایه داران و نمایندگان شان در حكومت، با گرانی و بیكاری و فقر و محرومیت بالا كشیده میشود و حاكمین به جای جوابگویی با گسیل مزدبگیران نظامی و اطلاعاتی و دادگاه و زندان و شكنجه گر را علیه شان در دیماه و آبان و امروز در آبادان بسیج میكنند تا آنها به این جهنم قناعت كنند.

اما این موج عظیم حمایت از همدیگر و همبستگی میان مردم محروم، این دریای خروشان نفرت از حاكمیت با تهدید و ارعاب، با دستگیری و زندان و با فقر و گرسنگی خاموش نمیشود. طبقه كارگر ایران و اقشار محروم با علم به این حقایق راه خود را میروند و برای كنار گذاشتن این حاكمیت لحظه به لحظه صفوف خود را به هم میبافند و نیروی خود را جمع میكنند، سخنگویان دلسوز و رهبران هوشیار خود را برای هدایت اعتراضاتشان به جلو صحنه میرانند تا به عمر این حاكمیت و این سیستم خاتمه دهند. كارگران و اقشار محروم این جامعه دلیلی ندارد كه این شرایط را تحمل كنند، دلیلی ندارد در مملكتی كه همه سوپرماركت های بزرگ پر از اجناس است، جامعه ای كه انبارهای دولتی آن پر از امكانات است، جامعه ای كه درآمدهای ناشی از كار و تلاش طبقه كارگر و مردم محروم، خرج چند برابر جمعیت ایران را تامین میكند، در گرسنگی بمانند، فقر و محرومیت بكشند و هر روز بخشی از عزیزان خود را به اشكال مختلف از دست بدهند. این در شرایطی است كه صاحبان سرمایه، وكلا و وزرا و مقامات حكومتی، واعظین و نمایندگان مجلس و همه مقامات حكومتی سرمایه هایشان از جیب همین مردم روز به روز افزایش یافته و سر به فلك كشیده است. چنین حكومتی را یك دقیقه هم نباید تحمل كرد! جامعه ای كه از جوامع صاحب امكان جهان ماست بر اساس امارهای پژوهشگران آن در همین هفته گذشته در مدت ۱۰ روز ۵ هزار نوزاد بعد از تولد رها شده اند. آنها بر اساس آمار مراكز درمانی میگویند روزانه دو تا دو هزار و ۵۰۰ نوزاد در سراسر كشور یا سقط و یا بعد از تولد رها میشوند. این وضع جامعه ای است كه امكانات و پول و سرمایه از سر و كول آن بالا میرود. قاتلین این نوزادان تمام روسای این حاكمیت و سیستمی است كه جان انسان برایش پشیزی ارزش ندارد و تامین سود و سرمایه و تامین سود بیشتر با تحمیل فقر و فلاكت بیشتر طبقه كارگر و بخش محروم جامعه از مقدسات خدشه ناپذیر آن است. حاكمیتی كه هزینه های بزرگ و باور نكردنی برای دستگاه سركوب و تبلیغات و اشاعه باورهای خرافی صرف میكند و اما سهم نوازادان بخشی از تولید كنندگان پرت شدن در گوشه خیابان، پاركها، بیابانها و اشغال دانی هاست.

آری این بربریت نظام كاپیتالیستی لایق خود آنها باشد و مردم ایران لایق زندگی بهتر، انسانی تر و قابل تحمل تری هستند. چنین حكومتی را مردم حق دارند نابود كنند، حق دارند همه روسای آن را به عنوان عاملین جنایت و به عنوان قاتلین همین كودكان هزار بار محاكمه كنند. حق دارند شورش كنند و بر سرشان بریزند و به عمر ننگین شان خاتمه بدهند. و امروز مردم در ماجرای آبادان بار دیگر نشان دادند كه تحملشان از این بیشتر نیست و نشان دادند همدیگر را حمایت میكنند، نشان دادند در مقابل بربریت حاكم متحد می ایستند و كیفرخواست خود را علیه حكام و علیه قوانین و فرهنگ و سیستم استثمارگرشان اعلام میكنند. جامعه ایران تحمل بیشتر این توحش را ندارد! مردم ایران لایق تر از آنند مشتی جنایتكار و گانگستر نظامی، مشتی مولتی میلیاردر، مشتی آخوند واعظ و توجیهگر بربریت موجود را بیش از این بر سرنوشت خود تحمل كنند. مردم آزادیخواه، كارگران، زن و جوان این جامعه با هزار زبان اعلام كرده اند كه خواهان به گور سپردن این حكام و خواهان جامعه ای آزاد، برابر و انسانی اند. فعالین و رهبران رادیكال این جامعه از جنبش كارگری تا جنبش حق زن تا صف معلم، پرستار، بازنشسته، دانشجو و تا مردم آزادیخواه محلات كارگر نشین، خواهان پایان دادن به عمر جمهوری اسلامی و در دست گرفتن سرنوشت جامعه و اداره آن توسط خود آنها است. این تنها راه نجات جامعه از دست نظامی است كه جنایت و توحش قانون است و آزادی، برابری و انسانیت جنایت محسوب میشود.