امروز ١٦ روز از اعتصاب گسترده کارگران نیشکر هفت تپه میگذرد. اعتصابی که به همت اتحاد و هوشیاری کارگران تا کنون متحدانه پیش رفته است و کارگران همه بخشهای این مرکز را حول مطالبات خود متحد کرده است. کارگران تا کنون بارها اعلام کرده اند که تا تامین مطالبات خود از اعتراض و اعتصاب دست نخواهند کشید و تامین این مطالبات تنها و تنها با اتحاد همه جانبه همه بخشهای کارگری این مرکز قابل وصول است. مطالبات آنها عبارت است از: "اخراج فوری کارفرمای خلع ید شده و محاکمه مختلسین، پرداخت فوری حقوق معوقه همه همکاران، تمدید فوری قراردادهای تمام همکاران منجمله همکاران دفع آفات و غیرنیشکری، بازگشت به کار همکاران اخراجی، واکسیناسیون عمومی، سریع و رایگان در مقابل کرونا."

اعتصابات هفت تپه همراه است با موج اعتراض مردم زحمتکش خوزستان به بی آبی که سراسر این منطقه را درنوردیده است و امروز دامنه آن به سایر استانها کشیده شده است. مردم محروم در بقیه استانها و شهرها ضمن حمایت از مردم خوزستان اعلام کرده اند که خواست مردم خوزستان مطالبات آنها نیز میباشد. کارگران هفت تپه به عنوان بخشی از مردم این منطقه بدرست اعلام کرده اند که: "وضعیت خشکسالی هفت تپه و خوزستان و همیاری در اعتراضات برحق مردم خوزستان بخشی از وظایف همه ماست که باید با قدرت آن را ادا کنیم."

همزمان با اعتصابات کارگران هفت تپه ما شاهد ادامه اعتصابات در نفت و گاز و پتروشیمی ها هستیم. علاوه بر این روزانه شاهد دهها اعتراض و اعتصاب کارگران مراکز کارگری از شمال تا جنوب و از غرب تا شرق علیه عدم پرداخت دستمزد، عدم پرداخت بیمه کارگران از جانب کارفرمایان، خواست افزایش دستمزد و بهبود شرایط کاری، اعتراض به اخراج و بیکار سازی و ... هستیم.

تا اکنون در مقابل این موج از اعتصابات کارگری و در مقابل اعتراضات مردم حق طلب در خوزستان و بقیه استانها، حاکمیت با ریاکاری کامل و با پزاینکه "البته که مردم حق دارند "، در عمل کوچکترین اقدام قابل توجهی را انجام نداده است. بعلاوه ارگانهای سرکوب و مراکز پلیسی و اتاقهای فکری آنها به شیوه های رایج تلاش کرده اند به انشقاق در میان کارگران و مردم معترض دامن بزنند، تلاش کرده اند کارگران اعتصابی را خسته کنند و با اتکا به فقر تحمیل شده به کارگران، آنها را به قناعت، کوتاه آمدن و تمیکن به شرایط حاکمیت و کارفرمایان وادار کنند.

اعتصابات کنونی هفت تپه و جدال چندین ساله آنها با کارفرما و دولت دستارودها و تجربه بزرگی را در مقابل اقشار زحمتکش جامعه قرار داده است. درسهای اعتصابات هفت تپه و تجربه مقاومت متحد و قهرمانانه کارگران این مرکز و الگویی که به دست داده اند، نه تنها قابل تکثیر که مهمتر امروز بخشی مهمی از تجربه جنبش کارگری در جدال برای تامین حداقل هایی از مطالبات خود با دولت و کارفرمایان است. کارگران هفت تپه طی سالهای گذشته بارها اعتصاب کرده اند، وارد مذاکره شده اند و گاها با تامین بخشی از مطالبات خود به سر کار باز گشته اند. در این جدال روزانه علیه کارفرمای فاسد و حکومت فاسدتر از آن پیشروی های بزرگی کرده اند، از تحمیل خلع ید اسد بیگی تا آزادی رفقای دربندشان و گاها هم عقب نشسته و نیروی خود را آماده جدالهای بعدی کرده اند. اما آنچه در کل این پروسه رمز موفقیت کارگران هفت تپه بوده ، حفظ اتحاد و ماندگاری یک صف متحد به هم تنیده است. پیشروی و عقب نشینی شان متحدانه بوده و این تا امروز مهمترین فاکتور در بالابردن توان و قدرت کارگران هفت تپه برای ایستادن در مقابل دولت و نورچشمی های آنها و اسد بیگی های هفت تپه بوده است. این مهمترین ابزار کارگران این مرکز در خنثی کردن همه توطئه و دسیسه های مشترک کارفرما، وزارت اطلاعات، قوه قضائیه، دولت، مجلس، امام جمعه ها، خانه کارگر، شوراهای اسلامی و همه عوامل آنها بوده است.

کارگران هفت تپه امروز هم به عنوان بخشی از مردم در خوزستان، علاوه بر مطالبات ویژه خود در هفت تپه، در کنار بقیه مردم آزادیخواه علیه بی آبی و خشکی منطقه، علیه قطع برق و بی مسئولیتی حاکمیت، علیه بی مسئولیتی جمهوری اسلامی در مقابل مرگ و میر روزانه مردم در اثر کرونا و عدم تامین واکسن برای مقابله با آن و هزار و یک مشکل دیگر ایستاده اند.

حساسیت حاکمیت به هفت تپه و رها کردن افسار اسد بیگی اختلاس کرده و خلع ید شده، برای دست درازی به هفت تپه و حمایت رسمی و غیر رسمی مقامات حکومتی برای کارشکنی در هفت تپه، چپاول اموال این شرکت، بسیج جمعی فریب خورده برای چاقو کشی، تلاش برای راه اندازی نزاع های قومی و مذهبی و... علیه کارگران دقیقا از همین سر است. هفت تپه خار چشم کل این صف است. این ها از هیچ تلاشی، از هیچ توطئه و دسیسه ای در این منطقه و علیه هفت تپه کوتاهی نکرده اند. امروز دیگر کار به جایی رسیده که از سر استیصال و برای انتقام از کارگران این مرکز، برای خانم فرزانه زیلایی وکیل کارگران هم به همت قوه قضائیه پرونده درست کرده اند و او را هم پای میز محاکمه کشانده اند.

این تلاشهای ضد کارگری دال بر قدرت حاکمیت نیست! این بیان دست و پازدن ارتجاعی است که امروز از همه سو از جانب کارگر نفت و گاز و پتروشیمی ها، از جانب کارگران معادن، برق، ماشین سازی ها، شهرداری و ترانسپورت و... از جانب پرستار، معلم ، بازنشسته، از جانب زن و جوان و اقشار مختلف از مردم محروم، از خوزستان، آذربایجان، اصفهان، تهران، کرمانشاه و مازندران و... به مصاف طلبیده شده است. این تلاش حاکمیتی است که با اتکا به فقر و محرومیت تحمیل کرده خود، با اتکا به گرانی و بیکاری و گرو گرفتن نان شب این مردم، در کنار انواع دسیسه و تهدید و ارعاب، میخواهد کارگران و اقشار محروم جامعه را مستاصل کند، ناچار کند کوتاه بیایند و به جهنم موجود به نام زندگی گردن بنهند.

اما این موج خاموش شدنی نیست! این نیرو دست خالی و بدون کسب پیروزی های معینی به خانه باز نخواهد گشت. طبقه کارگر ایران از هفت تپه تا نفت و گاز و پتروشیمی ها و ... یک پرچم مشترک را برداشته اند، علیه گرسنگی و برای افسار کردن دزدان و حاکمیتشان که به زندگی و هستی و جان و مال دهها میلیون انسان چوب حراج زده اند. این صف جز پیروزی و پیشروی راهی ندارد. این صف هر روز و در دل این جدال متحد ترمیشود، صفوف خود را سازمان میدهد، رهبران و فعالین دلسوز خود را به جلو میراند و توازن قوای موجود میان خود و جمهوری اسلامی را به نفع خود تغییر میدهد.

هفت تپه و اعتراضات این مرکز در این میان، اتکای آنها به تصمیمات جمعی، "سنگری" که به محل تجمع، اظهار نظر و تبادل عقیده و نهایتان تصمیم جمعی برای هر امری که میخواهند شده، مدرسه ای که از این کانال باز کرده اند تا از هم و از هم طبقه ای های خود در دل جدالی تعیین کننده بیاموزند، پا پیش گذاشتن هر روزه طیفی از رهبران و بار آمدن آنها در کوره مبارزه و جدال روزانه خود، حمایت وسیع مردم هفت تپه و شوش و بخشهای دیگر طبقه کارگر و مردم شرافتمند از این کانون، هفت تپه را نگاهداشته، آبدیده و حفظ کرده است. تا امروز همین راه و همین شیوه و همین تجربه در کنار همه تجربیات طبقه کارگر در چند دهه گذشته، در جدال امروز یک طبقه برای رفاه و آزادی به وسعیت ایران مورد استفاده قرار میگیرد. به همین اعتبار هفت تپه تنها نیست و یک گردان آبدیده از ارتش وسیع یک طبقه بزرگ به وسعت ایران است. طبقه کارگر، مردم شرافتمند و آزادیخواه در ایران قدر این تجربه، قدر این ایستادگی و قدر این هوشیاری اعضا خانوده خود را در این مرکز میداند و آنرا ارج می نهد.

اما اکنون جدال از هفت تپه گذشته است، امروز نه تنها بخشهای مختلف طبقه کارگر که بخشهای محروم مردم به این جدال پیوسته اند. خواست و مطالبات آنها از تامین آب و برق و تا کاهش قیمتها، از دستمزد مناسب تا واکسن رایگان و فوری، از طب رایگان و تحصیل رایگان تا برابری زن و آزادی بیان، تشکل و تحزب، از بهداشت مناسب تا حفظ محیط زیست و... همگی خواست مشترک کل این صف است.

حمایتهای تا کنونی مردم زحمتکش در هفت تپه و شوش و اهواز و کل منطقه از اعتصابات کارگری در فولاد و هفت تپه، و متقابلا اعلام اینکه "خواست مردم خوزستان برای تامین آب و... بخشی از مطالبات ما است" از جانب کارگران هفت تپه، در هم تندیدن این صف میلیونی و منفعت مشترک کارگران و اقشار محروم جامعه را نشان میدهد. اقدام کارگران هفت تپه در دفاع از مردم محروم خوزستان، قدمی به پیش و قابل تقدیر در مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران است. صف مردم محروم از خوزستان تا تهران، از خراسان تا کردستان و از بلوچستان تا مازندران و...، صفی واحد برای آزادی و برابری است. کارگران هفت تپه بارها برای تضمین اتحاد این صف، برای تضمین پیروزی این صف، برای پس زدن و عقب راندن تعرض بورژوازی ایران و حکومت اسلامیش، علیه هر نوع نفاق افکنی ایستاده اند. آنها هوشیارانه و مسئولانه نه تنها دسیسه های حاکمیت و ارگانهای مختلف آنها و اسد بیگی و عواملش برای کاشتن تخم نفاق های قومی، مذهبی، عقب مانده ضد کارگری را خنثی کرده اند، بعلاوه دست دستجات قومی و ناسیونالیستی در سرمایه گذاری بر این نفاقها به نام دفاع از "اعراب" از "بلوچ"، "بختیاری" و... را نیز باز کرده اند. آری درست مانند کارگران این مرکز در همه جا در مقابل سموم قومی و ناسیونالیستی، در مقابل هر نوع نفاق افکنی در صف مبارزات حق طلبانه مردم، در صف اعتراض و اعتصاب کارگری، در هر کجا و توسط هر جریان و کسی باید ایستاد.

پرچمدار این صف طبقه کارگر ایران است، طبقه ای که علیه استثمار و بردگی و علیه حاکمیت سرمایه بر زندگی خود به میدان آمده است. طبقه ای که علیه هر نوع تبعیض و بی حقوقی است. طبقه ای که در دل هر پیروزی و با تامین هر مطالبه ای تلاش میکند، صف خود را متحدتر کند و نیروی خود را برای جدالهای اصلی و برای پایان بردگی مزدی و استقرار جامعه ای آزاد و مرفه و برابر آماده میکند. امروز روزی است که صف محرومین جامعه میتواند و باید زیر چتر رهایی بخش این طبقه، به رهبری کمونیستهای طبقه کارگر و به عنوان متحدین این طبقه به میدان می آیند و با دستان خود زندگی خود را میسازند و دست دزدان و جنایتکاران حاکم را در چپاول جامعه کوتاه میکنند.


٢٨ ژوئیه ٢٠٢١