مصاحبه رادیو نینا با خالد حاج محمدی

شهلا رضایی: امروز بیشتر از هر زمانی پرده‌های ریا و فریب و دروغ نظام سرمایه داری، در سراسر جهان، از قلب جهان متمدن در غرب و در جوامع گل سرسبد کاپیتالیسم، دریده شد و بیشتر از هر زمانی شاهد اعتراض عظیم مردم برای در دست گرفتن سرنوشت خود شان و مدیریت زندگی اجتماعی خود هستیم. امروز بیشتر از هر زمانی عیان تر شد که تامین حداقلی از سلامت امنیت و رفاه شهروندان، از آمریکا تا اروپا، از خاورمیانه و آسیا تا آفریقا و چین و غیره، با رشد و گسترش و کارکرد نظام اقتصادی موجود در تناقض است ! از حوادث طبیعی تا جنگ و بحران کرونا ، نشان داد که تاریخ را ، جدال طبقاتی رقم میزند، نشان داد که طبقه سرمایه دار همه چیز را فدای سودآوری میکند و شعارهای "انتخاب مردم"، "دمکراسی پارلمانی" تا "حقوق بشر" حربه و خرافه ای بیش نبوده و نیست. بر متن این دنیا، به استقبال اول ماه مه روز جهانی طبقه کارگر می رویم. روز اعلام همسرنوشتی و همبستگی طبقاتی کارگران و زحمتکشان و محرومین جهان در راه است.

من شهلا رضائی هستم و با این مقدمه برنامه امروز را شروع میکنیم. در این برنامه، خالد حاج محمدی از رهبری حزب حکمتیست (خط رسمی) مهمان ما هستند تا در خصوص فرا رسیدن اول می روز جهانی طبقه کارگر با ایشون به گفتگو بشینیم. خالد حاج محمدی ضمن خوش آمد گوئی لطفا ابتدا نظر خودتان را در مورد روز جهانی کارگر و فرارسیدن آن بگید؟ خصوصیات اول مه و اهمیت آن در چیه؟

 خالد حاج محمدی: با تشکر از شما و سلام به شنوندگان و بینندگان برنامه رادیو نینا، همچناکه شما هم اشاره کردید، اول مه روز همبستگی بین المللی طبقه کارگر است. به این معنا تاریخا در این روز سوسیالیستهای طبقه کارگر و کارگران هوشیار تلاش میکنند، کارگران در سراسر جهان به عنوان یک طبقه واحد جمع شوند، همه بخشهای این طبقه با شاغل تا بیکار و بازنشسته و خانواده هایشان، جمع شوند و در مقابل نظام کاپیتالیستی که مبنای آن استثمار و بردگی این طبقه جهانی است، اعلام کنند که ما یک طبقه واحد در مقابل این نظام هستیم.

در اول مه از ایران و ترکیه تا عراق و همه کشورهای خاورمیانه، از پاریس، لندن، برلین، واشنگتن و پکن و... کارگران دور هم جمع میشوند، همه مرزهای ملی و مذهبی را بر میدارند، اعلام میدارند انشقاقهایی که به نام کارگر سیاه پوست و سفید پوست، ایرانی و فرانسوی، ملیتهای مختلفی که برای آنها تراشیده و صفوف این طبقه را شکاف انداخته اند، مردود است. اعلام میدارند ما همه مستقل از اینکه زن هستیم یا مرد، کجای دنیا متولد شده ایم و چه رنگی داریم، از چه نژادی هستیم وبه چه دین و آیین و ملیتی منتسب شده ایم، به یک طبقه واحد جهانی طعلق داریم که صاحب این دنیا است و ما همگی زیر حاکمیت نظام کاپیتالیستی با همه مدلهای آن از نوع استبدادی تا پارلمانی و "دمکراسی" و... استثمار میشویم و علیه آنیم. میگویند ما دنیایی را میسازیم که خود صابش نیستیم و امکانات از اولیه زندگی هم بی بهره ایم. لذا در این روز کارگران در سراسر جهان، در جشن کارگری و میتینگها و تجمعات اول مه خود اعلام میدارد که این دنیا را نمیخواهیم، این جهنم را نمیخواهیم و کیفرخواست جهانی خود را علیه کل نظام موجود و بنیادهای آن اعلام میکند. من فکر میکنم این مهمترین خصلت کلاسیک اول مه در جنبش سوسیالیستی طبقه کارگر است.


شهلا رضایی: اگر به طور مشخص در مورد طبقه کارگر ایران صحبت کنیم، در این چند سال اخیر و بالاخص امسال ما شاهد مبارزاتی به شدت متفاوت تر با قبل بودیم، طبقه کارگر، در بسیاری از مراکز کارگری ، اعتصابات و اعتراضات جدی کارگری را پیش برده . کلا ارزیابی شما از فضای کنونی جامعه ایران در این روزها، که به استقبال اول مه میرویم چیست؟

خالد حاج محمدی: هر کسی اگرحتی از راه دوره اوضاع ایران را تعقیب کند، حتی اگر به روزنامه های رسمی ایران و سخنان مقامات حکومت نگاه کند، متوجه خواهد شد که جامعه ایران یک جامعه بشدت ملتهب است. یک جامعه معترض که به جمهوری اسلامی در همه ابعاد عملا نه میگوید. جامعه ای که همه دیوارهای استبداد و قدرقدرتی و چهره ترسناکی که جمهوری اسلامی از خود نشان داده بود و واقعا هم ترسناک بود، فروریخته است. ما با جامعه ای طرف هستیم که پایین جامعه مطلقا بالا را نمیخواهد و این نه خواستن را بطور روزمره در صف نان و گوشت، در قطار و اتوبوس و تاکسی تا تجمعات خود رسما و علنا اعلام میکنند.

ایران در عین حال یک جامعه بحران زده است که فقر، بیکاری، و با وجود تحریمهای اقتصادی گرانی و تورم هر روزه، استبداد و محرومیت کامل سیمای جامعه و مردم آنرا به تصویر میکشد. همزمان در همین جامعه و با همه این مشقات، اقشار پایین جامعه از کارگر و بازنشسته، معلم، پرستار تا زن و جوان ، حاضر نیستند حتی یک روز هم این حاکمیت را بپذیرند و حاضر نیستند مطلقا و مطلقا جواب آنها را بدهند و تره برای قوانین آنها خرد نمیکنند.

طبقه کارگر در این دوره و خصوصا در سه چهار سال گذشته وسیعترین اعتصابات و اعتراضات کارگری را علیه این وضع داشته است. رنگ جامعه ایران مهر اعتراض طبقه کارگر، مهر خواست و مطالبه و حق طلبی آن، نه گفتن این طبقه به جمهوری اسلامی و به همه راه حلهایی که نیروهای بورژوایی تلاش میکنند در نبود جمهوری اسلامی استبداد سیاسی و استثمار طبقاتی ادامه پیدا کند را، خورده است. مبارزات کارگری در این دوره سیمای سیاسی جامعه ایران را عوض کرده است، کل فضای سیاسی جامعه حول خواست و مطالبه کارگران، حول آزادی هایی که این طبقه میخواهد، رفاه و دنیایی که آنها میخواهند، قطبی شده است. اقشار پایین جامعه ایران به عروج طبقه کارگر و به آلترناتیو سوسیالیستهای این طبقه به هر میزان که شنیده و دیده، عمیقا سمپاتی پیدا کرده است. اکنون در این جامعه بدرست رهبران و سخنگویان طبقه کارگر در میان مردم ایران به عنوان رهبران آینده ایران اسم برده میشوند و به عنوان رهبران صالح سیاسی ایران به آنها نگاه میشود.

بعلاوه بالای حاکمیت به هم خورده است. کم کم شاهدیم رهبران و عناصر بالای حاکمیت زیر فشار فضایی عمومی و از ترس پایین جامعه لباس عوض میکنند، "آزادیخواه" میشوند، "طرفدار" حقوق کارگر میشوند و... . این وضع کنونی ایران است که بورژوازی ایران و جمهوری اسلامی به عنوان نماینده آن، راه حلی برایش ندارد، افقی روشن در مقابل نیست و از حل معضلاتی که در مقابلش هست ناتوان و مستاصل است. طبقه کارگر و مردم آزادیخواه هم این وضع را نمیپذیرند، لذا این وضع ادامه دار نخواهد بود، جمهوری اسلامی عمر زیادی نخواهد کرد. طبقه کارگر و بخش محروم جامعه حول مطالبات اساسی خود از جمله آزادی های وسیع سیاسی، رفاه عمومی جامعه و ... در حال اعتراضند. من فکر میکنم این تصور را حتی از سخنان رهبران بالای جمهوری اسلامی، از صحبتهای خامنه و ...، از روزنامه های جمهوری اسلامی هم میتوان گرفت. این سیمای امروز ایران است!


شهلا رضایی با این سطح از پولاریزاسیون که حول پرچم و مطالبات کارگریه و در راس آن وزن و نقش تاثیرگذار رهبران طبقه کارگر است، شما آلترناتیو امروز مطرح طبقه کارگر در برابر دیگر آلترناتیو ها رو در جامعه ایران ، چگونه ارزیابی می کنید؟

 خالد حاج محمدی: مستقل از موقعیت کنونی و در جه آمادگی در طبقه کارگر، یک حقیقت عیان است، و آن اینکه جنگ و جدال در جامعه ایران، در عرصه های مختلف سیاسی، اجتماعی و حتی در زندگی روز مره مردم ایران حول دو پدیده، دو طبقه و آلترناتیوهای آنها برای آینده ایران ، حول آینده ای که طبقه کارگر و اقشار محروم خواهانش هستند و آن چیزی که طبقه سرمایه دار چه حاکم و چه در اپوزیسیون خواهان آنند و آلترناتیوی که اپوزیسیون بورژوای در مقابل و به عنوان جایگزینی با جمهوری اسلامی دارد، میچرخد. طبیعتا یک آلترناتیو هم ماندگاری جمهوری اسلامی و ادامه وضع موجود است، که هم خودشان و همه دنیا میگوید ادامه دار نیست.

لذا تا جایی که به بورژوازی برگردد چه حاکم چه اپوزیسیون جوابی برای این جامعه طغیان کرده و معترض، این جامعه که مردمش روی موجی عظیم از نفرت علیه فقر و محرومیت، استبداد و استثمار و زن ستیزی زندگی میکند، ندارد. آلترناتیوهای همیشگی اپوزیسیون راست از همه نوع آن، از شاهی، لیبرال و دمکراسی خواهی تا قومی آن چیزی جز تلاش برای دست بدست شدن قدرت از بالا و بدون دخالت و عرض اندام مردم محروم نیست و این جواب امروز جامعه ایران با وضعی که ترسیم کردم نیست. آنها جوابهای خودشان را دارند اما این جوابها در جامعه خریدار ندارد. آنها تلاش میکنند به کمک دولتهای منطقه و دول امپریالیستی به جامعه استصال تحمیل کنند و از این ماجرا برای تحمیل خود به کمک این دولتها استفاده کنند. تلاش میکنند از سر استصال مردم ایران را از سر ناچاری مجبور کنند که با رفتن جمهوری اسلامی به جریانات راست و آلترناتیوهای آنها قناعت کنند، کوتاه بیایند و احساس کنند راهی دیگر ندارند. اما این راه حلهای راست در جامعه پذیرفته نمیشود و جواب اوضاع و فضای کنونی ایران نیست.

در دنیای واقعی تنها آلترناتیوی که به مردم ایران امکان میدهد که ایران سوریه نشود، تنها شانسی که رفاه عمومی جامعه، امنیت عمومی مردم ایران تامین بشود و شانس دارد که تجربه انقلاب ٥٧ تکرار نشود، اینکه اعتراضات و قیامی توسط کارگران و مردم آزادیخواه صورت بگیرد و فردا قدرت بدست جریانی ارتجاعی مانند ٥٧ بیفتد و این تکرار نشود، آلترناتیو سوسیالیستی طبقه کارگر است. این آلترناتیو شانس دارد، بخشی جدی از کارگر و مردم محروم به آن سمپاتی دارند، خواست مطلق طبقه کارگر است، مستقل از درجه آمادی خودش. ما برای توفیق این آلترناتیو میکوشیم، باید تلاش کرد کل طبقه کارگر و بخش محروم جامعه را حول این آلترانتیو و زیر پرچم طبقه کارگر به رهبری کمونیسها متحد کرد. این تنها راه نجات جامعه ایران ا ست. من فکر میکنم فضای جامعه برای این آلترناتیو آماده است، فضای درون طبقه کارگر برایش آماده است، طبقه کارگر یک طبقه بزرگ است و حقیقتا هیچ نیروی نجات دهنده ای وجود ندارد، تنها شانس این است، تنها شانس برای بهبود عمومی جامعه، برای رفاه عمومی، برای تامین حق زن، برای آزادی و زندگی انسانی. این تنها شانس است و لذا باید پرچم این آلترناتیو را بلند کرد و حول آن متحد شد.


شهلا رضایی: با توضیحات و ارزیابی شما از فضای سیاسی و توازن قوای جامعه، توقع شما از اول مه امسال، با در نظر گرفتن فاکتور کرونا، چی هست؟

 خالد حاج محمدی: اجازه بدهید ابتدا نکته ای با توجه به تجارب قبلی اول ماه مه در ایران، اعتراضات مختلف و تجمعاتی که شکل گرفته است را تاکید کنم و آن اینکه اول مه چه نیست.

مردم ایران، اقشار مختلف جامعه، احزاب سیاسی و...، اعتراضات متفاوتی را از سر مطالبات و مسائل مختلفی علیه جمهوری اسلامی پیش میبرند. اما اول ماه روز اعتراض صف رنگین کمان ناراضیان به جمهوری اسلامی نیست، روز اعتراض "خلقها" و هر کس که از جمهوری اسلامی ناراضی است نیست. اوله مه روز یک طبقه اجتماعی، روز طبقه کارگر مستقل از همه اقشار مختلف جامعه و همه دسته بندی های سیاسی در ایران است.

اول مه روزی است که طبقه کارگر با شاغل و بیکارش، بازنشستگانش، با زن و مرد و جوانش، اعلام میکنند یک طبقه اند با یک منفعت مشترک. اول مه روز اعلام این یکی بودن و جشن این یکی بودن است، و اعلام اینکه ما کارگران در ایران بخشی از طبقه کارگر در سراسر جهان و اعلام این یکی بودن است.

اگر به بلوک بندی های بزرگ جهان میان دولتها نگاه کنید، جنگ و جدال همگی روی اقتصاد و قدرت است. تلاش برای سهم خواهی از دسترنج طبقه کارگر به عنوان یک طبقه جهانی است. طبقه کارگر هم یک منفت مشترک در مقابل همه اینها دارد، در مقابل طبقه سرمایه دار در ایران را دارد. در این روز مهم، کارگران در ایران هم اعلام میدارند که ما به عرب، کرد، ترک و فارس تقسیم نمیشویم، به کارگر مسلمان و غیر مسلمان، به شیعه و سنی، به زن و مرد، بومی و غیر بومی، ایرانی و غیر ایرانی، شاغل و بیکار تقسیم نمیشویم و اینها را برسمیت نمی شناسیم. ما یک طبقه ایم و منافع مشترکی داریم و اعلام میداریم زندگی موجود را نمیپذیریم. من فکر میکنم در اول مه اینها مهمترین مسائلی هستند که در مراسمهای اول مه، در تجمعاتی که شکل میگیرد از زبان کارگر و فعالین آنها بیان شوند. با توجه به فضای سیاسی جامعه ایران و موقعیت جنبش کارگری که به آن اشاره کردیم، تجمعات کارگری با خانواده های آنها و با شاغل و بیکار، هر جا و در هر شکلی که ممکن میدانند، در مراکز صنعتی، تولیدی، خدماتی، در محلات کارگری، در میادین شهرها اگر کارگران آنرا ممکن بدانند، به فراخوان کارگران تجمع و میتینگ و جشن کارگری بر گزار شود. معلوم است در این مراسمهای کارگری در محل کار یا زندگی فعالین کارگری و رهبران آنان، بالای صندلی میروند و رفقای خود و شرکت کنند گان را مخاطب قرار میدهند، آژیتاسیون میکنند، با کارگران سایر کشورها همبستگی بین المللی خود را اعلام میکنند، اعلام میکنند بردگی مزدی و زندگی فلاکتابر تحمیلی به خود را نمیپذیرند.

اگر در اول مه این اتفاق بیفتد، اگر روز اول مه رنگ این تجمعات را بخورد و مردم ایران شاهد چنین مراسمهایی شود، چیزی که فضای جامعه نشان مقدور بودن آن است، جنبش کارگری یک قدم جلو خواهد رفت. اگر در گوشه و کنار مملکت، قطارها و اتوبوسهایی که مثلا چراغهایشان را روشن کرده اند، مراکز کاری و صنعتی، بیمارستانها و هر جا که کارگران هستند، محلات کارگری نشین و...، همه جا روز کارگر باشد و جامعه ببیند همه جا جشن و شادی کارگری است همه جا به همدیگر اول مه را تبریک میگویند، کارگران و خانواده هایشان لباس جشن پوشیده اند، سخنرانان در این تجمعات در مورد همسرنوشتی و ضرورت اتحاد کارگری، در مردود اعلام کردن انواع انشقاقها که بورژوازی به نام مذهب، ملیت، جنسیت و... در صفوف کارگران ایجاد کرده اند میگویند. اگر این اتفاق بیفتد قطعا طبقه کارگر یک قدم به جلو برداشته است. اگر این اتفاق بیفتد بعد از اول مه اتحادی در میان کارگران ایجاد شده است، احساس همسرنوشتی تقویت شده است، ضرورت اتحاد کارگری برجسته شده است، اعتماد به نفس کارگران بالا رفته است و جامعه به طبقه کارگر با اعتماد بیشتر نگاه خواهد کرد. امیدوارم امسال سنگ بنای این سنت کلاسیک کارگری همه جانبه گذاشته شود و این روز، روز نوروز کارگران همه جانبه برگزار شود.


شهلا رضایی: به عنوان آخرین سوال، ارزیابی ها و شواهد عینی امروز جامعه ایران حاکی از نقش تعیین کننده طبقه کارگر و حضور قدرتمند آلترناتیو کمونیستی در جامعه است. میخوام بپرسم که اگر امروز قدرت در ایران دست طبقه کارگر و شما باشه، زندگی انسانهای اون جامعه را چگونه تعریف میکنید؟ 

خالد حاج محمدی: اگر پروسه سرنگونی جمهوری اسلامی به شکلی پیش برود که ما برایش تلاش میکنیم، اگر سرنگونی به رهبری طبقه کارگر و کمونیستهای این طبقه به سرانجام برسد، مستقل از کشمکشهای بعد از سرنگونی، بطور قطع قدرت در جامعه حداقل دست مردم پایین جامعه، دست قیام کنندگان خواهد افتاد. اگر چنین اتفاقی بیفتد قطعا تا جایی که به طبقه کارگر و کمونیستهای این طبقه و به حزب حکمتیست(خط رسمی) به عنوان حزب کمونیستی این طبقه برگردد قطعا بعد از اعلام فوری پایان جمهوری اسلامی و انحلا این حاکمیت، اولین اقدامات خود برای تامین امنیت جامعه، تامین رفاه عمومی و ایجاد امکان دفاع از این قدرت و دستاوردهای قیام و مقابله با مقاومت ارتجاع در هم شکسته را پیش خواهد برد و به جامعه اعلام میکنیم. در چنین شرایطی انحلال نیروهای مسلح جمهوری اسلامی، سپاه ، ارتش، بسیج همه دارو دسته های مسلح آنها، اعلام انحلال همه مراکز پلیسی، اطلاعاتی و جاسوسی آنها و قابل دسترس کردن همه اسناد جنایت آنها برای جامعه را پیش میبریم. بعلاوه تشکیل شوراهای کارگری و مردمی و متحد کردن کارگران و مردم در این شوراها به عنوان قانونگذار و مجری قانوان، تسلیح عمومی و تشکیل ملیس مسلح از مردم انقلاب کرده برای حفاظت از حاکمیت خود و تامین امنیت جامعه، برای در هم شکستن هر مقاومت و توطئه باقیمانده های حکومت سابق و هر نیروی ارتجاعی و باند سیاهی، جریانات تروریستی و...، هر باند طبهکار و نیرویی حتی از اپوزیسون جمهوری اسلامی، از دول منطقه مانند عربستان و اسرائیل، ارتجاع امپریالیستی و هر جریان ضد مردمی که پول خرج کند، دسته جات مسلح ضد انقلاب سازمان دهد و قصد نا امن کردن جامعه را داشته باشد. انحلال همه مراکز مذهبی و حوزه های علمیه و مصادره هم امکانات و دارایی های آنها در خدمت رفاه عمومی جامعه، اعلام آزادی داشتن و نداشتن عقاید مذهبی، جدایی کامل دین از دولت و آموزش پرورش، اعلام برابری کامل زن و مرد، آزادی ها بی قید و شرط سیاسی، آزادی بیان، عقیده، تشکل و تحزب و آزادی اعتراض و اعتصاب و... ، همگی بخشی از این اقدامات اولیه ما است.

همزمان اعلام تامین معیشت شهروندان، افزایش دستمزدها و تامین بیمه بیکاری مکفی برای بیکاران، تامین یک زندگی مرفه برای همه و در سطحی که همه شهروندان زندگی انسانی داشته باشند، پایین آوردن حقوقهای نجومی مقامات و... حاکمیت قبلی، اعلام تب و پزشکی رایگان برای همه و تامین سلامت انسانها، لغو مجازات اعدام و برسمیت شناختن حقوق کودکان و احترام به آن و سرانجام لغو دیپلماسی مخفی، لغو قرار دادهای اسارت باری که جمهوری اسلامی با هر دولتی بسته است و به زیان رفاه عمومی و امنیت شهروندان جامعه است. اینها بخش مهمی از اقداماتی است که فوری باید در دستور جامعه قرار بگیرد و به عنوان قوانین اولیه به جامعه اعلام میشود و پیش میرود و تلاش میشود زمینه های ساختن یک جامعه برابر و انسانی همه جانبه فراهم شود.

در چنین اوضاعی من فکر میکنم باید دروازه های جامعه را به روی همه خبرنگاران و خبرگزاری ها باز شود و تلاش شود دنیا از اتفاقات این جامعه و از اقداماتی که صورت گرفته شده مطلع شوند. هر کس آزاد است بیاید و ایران را ببیند و بداند چه خبر است. سعی میشود اعلام همسرنوشتی با مردم محروم در باقی کشورها شود. سعی میکنیم با همه دولتها اعلام صلح کنیم که بهانه دستشان ندهیم. و از این کانال تلاش میشود همبستگی و سمپاتی و پشتیبانی طبقه کارگر و مردم متمدن جهان را به خود جلب کنیم.

این به نظرم اولین اقدامات برای تامین رفاه، آزادی و امنیت جامعه است.

قطعا تا جایی که به حزب ما و به همه کمونیستهای طبقه کارگر مربوط است، ما برای یک جامعه کمونیستی، جامعه ای بدون طبقه، بی دولت و برابر، بدون هر نوع بردگی، هر نوع استثمار و تبعیض تلاش میکنیم و اینها هم اولین قدمها در این مسیر است.

١١ آوریل ٢٠٢١