طی یک دهه گذشته بشریت شاهد جنگهای ویرانگری در خاورمیانه بود. پس از حمله به عراق و ویرانی و کشتار یک میلیون انسان توسط ارتش آمریکا، لیبی و سوریه نیز در دل جنگی ویرانگر و با لشکرکشی ناتو، و در سوریه دخالت روسیه در دفاع اسد، این دو کشور صحنه جنایات و توحش و قربانی شدن مردم محروم و بیگناه ، هر دو به ویرانه ای تبدیل و هم اکنون مرکز نزاع انواع دول جنایتکار، دستجات و جانواران قومی، مذهبی، باندهای تبهکار و آدمکش است. نیروهایی که هر یک به یکی از دول بزرگ جهان یا دولتهای منطقه وصل اند. اما و علاوه بر سوریه و لیبی، عراق و یمن نیز بخشی از مرکز جدال بوده اند، جدالی که در هیچکدام از این کشورها، بر سر کمترین بهبود در زندگی سیاسی-اجتماعی، یا باز کردن دریچه ای برای نفس کشیدن مردم این کشورها، امکانی برای رشد اقتصادی حتی در چهارچوب نظامهای شناخته شده کاپیتالیستی نبوده است.
اما در این میان اسرائیل نقش ویژه و منحصر به فردی دارد. مستقل از اینکه جنگ در سوریه و لیبی چگونه شروع شد و طرفین جدال و قطب بندی های حول آن کدامند و هر یک چه اهدافی را دنبال میکنند، مستقل از اینکه چه توافقاتی میان طرفین دعوا صورت گرفته است، اسرائیل آزاد ترین دولت در قطب غرب است که نه به کسی حساب پس میدهد، نه پایبند به توافقی میان طرفین است و نه از جانب دولتهای غربی حتی یک بار هم بطور جدی یقه اش گرفته میشود. گویی همه دول جهان توافق کرده اند که دولت اسرائیل به عنوان یک ماشین توحش و جنایت و ترور حقوق ویژه ای دارد، حق وتوی هر توافقی، حق برسمیت نشناختن هر پیمان "مراجع بین المللی" را دارد و هر زمان اراده کند آزاد است علیه هر دولتی در این منطقه دست به تعرض بزند و نهایت برخورد "مراجع بین المللی" و "مدافعین" صلح و آرامش در منطقه، این "جنگجویان" علیه تروریسم و نا امنی منطقه، از جملات تکراری "قابل دفاع نیست" و"محکوم میکنیم" فراتر نمیرود! ظاهرا جنایتکار بودن دولت جمهوری اسلامی و نقش آن در نا ایمن کردن منطقه، بهانه و توجیه مناسبی برای این سکوت و رها کردن افسار دولت اسرائیل در منطقه است.
دولت حاکم بر اسرائیل در کنار جنایت و کشتار وسیع مردم بیگناه فلسطین، به بهانه جنگ با حماس، به بهانه خطر ایران برای امنیت اسرائیل و خطر "ایران اتمی"، رسما و علنا در ایران دست به ترور و اعمال تروریستی میزند، در سوریه هم در تمام این سالها به نام "حمله به محل استقرار نیروهای ایرانی"، توپخانه و اسلحه های سنگین آن کار کرده است. این در شرایطی است که ظاهرا دولت اسرائیل با سوریه در حال جنگ نیست.
در چند سال گذشته در ایران تعدادی از مهندسین فیزیک ایران، به بهانه کارکردن در بخش مراکز هسته ای این کشور ترور شدند. آخرین مورد آن ترور محسن فخری زاده از فرماندهان سپاه و رئیس سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع در دماوند است. در تمام این موارد انگشت اتهام نه تنها از جانب ایران که حتی از جانب رسانه های مختلف در غرب و حتی در اسرائیل، دولت این کشور و سازمان امنیت آن، موساد بوده اند، امری که دولت نتانیاهو رسما منکر آن نشده است و سکوت کرده است. اخیرا و در پی حملات چندین باره به مراکز غنی سازی ایران در سالهای گذشته، در دل مذاکرات این دوره کشورهای پنج به اضافه یک جمهوری اسلامی بر سر برجام، تاسیسات هسته ای نطنز در تاریخ ٢٢ فروردین ١٤٠٠ (١١ آوریل ٢٠٢١) مورد حمله قرار گرفته و گفته میشود خسارات زیادی به این مرکز وارد شده است، امری که حتی رسانه های آمریکایی مانند نیویورک تایمز و رسانه اسرائیلی جزورالم آنرا به دولت اسرائیل نسبت دادند و دولت اسرائیل نه تنها منکر آن نشده است که غیر مستقیم نیز از آن به عنوان "مقابله با دسترسی ایران به سلاح هسته ای و تامین امنیت اسرائیل"، دفاع کرده است. همچنین در سالهای اخیر و بخصوص در دوره ترامپ و تا امروز هم حمله به کشتی های ایران در دریاهای عمان، خلیج فارس، دریای سرخ و مدیترانه توسط اسرائیل در جریان بوده است. ایران و اسرائیل دو کشور موثر در دامن زدن به ناامنی در منطقه و گسترش تروریسم و جنگ و کشتار مردم بیگناه اند، دو دولت که در داشتن هویت مذهبی، فاشیسم و جنایتکار بودن تفاوتی با هم ندارند و تنها تفاوت شان در رابطه این دو دولت با امریکا و غرب و "مراجع بین المللی" است.
اهداف امروز اسرائیل از این اقدامات تروریستی و حمله به تاسیسات هسته ای ایران و کشتی های این کشور، عیان است. دولت اسرائیل شدیدا نگران توافق آمریکا و ایران و پایان تخاصمات دولت بایدن با این کشور است. دولت اسرائیل و شخص نتانیاهو، که موقعیتش به طور جدی در خطر است، به این کشمکشها محتاج است. جنگ در فلسطین به بهانه حماس و جنایات او، کشمکش با ایران و تشدید تنش در منطقه ابزار مهم دولت اسرائیل در تقویت موقعیت خود در منطقه و بعلاوه ابزار مهم حفظ یک دولت قومی- مذهبی و فاشیستی در مقابل مردم اسرائیل است. موقعیت نتانیاهو با پرونده های وسیع فساد مالی و سواستفاده از موقعیت خود در راس دولت این کشور، به نتیجه نرسیدن انتخابات در این کشور طی چند دوره، افزایش تنش با ایران را به یک ضرورت و نیاز فوری و فوتی تبدیل کرده است.
اسرائیل تلاش میکند به هر قیمتی و به هر میزان که بتواند، مانع توافق بایدن و ایران شود و در این راه علاوه بر لابی های همیشگی خود در هیئت حاکمه آمریکا، افزایش تنش آمریکا با ایران و تحریک ایران برای اقدامی مقابله جویانه را دنبال میکند و رسما هم از پذیرش اقدامات خود ابایی ندارد.
اما واقعیت این است که دولت بایدن تصمیم دارد و تلاش میکند با گرفتن امتیازاتی از ایران با جمهوری اسلامی به توافقاتی برسد، تلاش میکند راهی برای توافق ایران با خود و نپیوستن کامل جمهوری اسلامی به قطب رقیب را ممکن کند. تلاش میکند در این توافقات دخالتگری ایران در عراق و سوریه و منطقه را کاهش دهد، تلاش میکند با فشار به ایران و تحمیل شرایط خود به این کشور، زمینه بیرون بردن نیروهای خود از خاورمیانه و افغانستان را ممکن کند و شرایط بهتری را برای تمرکز فشار به چین به عنوان رقیب اصلی جهانی خود، ممکن کند.
بی شک ایران نیز به این توافقات نیاز دارد، وضع وخیم اقتصادی و بی دورنمایی جمهوری اسلامی و آینده تار حاکمین بر ایران بدلیل بحران سیاسی داخلی و اعتراضات هر روزه مردم و خصوصا طبقه کارگر و اقشار محروم جامعه، "خطر" سرنگونی حاکمیت و از هم پاشیدن جمهوری اسلامی را به امری جدی تبدیل کرده است. امری که دول غربی و از جمله دولت آمریکا نیز به آن واقفند و جمهوری اسلامی "بی ضرر" و خنثی را به تحولی انقلابی و چپ در ایران ترجیح میدهند. جمهوری اسلامی طبیعتا مثل هر حاکمیت بورژوایی ازهر تلاشی برای ادامه حیات خود دریغ نخواهد کرد. امروز با توجه به فضای ملتهب و اعتراضی جامعه، با اقتصاد ورشکسته و عدم دورنمایی روشن، توافق با غرب و بازگشت آمریکا به برجام را فرصت و امکانی برای حفظ بقای خود میداند. دو طرف مذاکره به این توافق نیاز دارند.
اما و مستقل از سرانجام برجام، دود این اقدامات تروریستی اسرائیل در ایران، اعمال تحریک آمیز و افزایش تشنجات در منطقه تحت هر نامی، به چشم مردم محروم ایران و اسرائیل و فلسطین و منطقه میرود. ناامنی منطقه، ترور و بمب گذاری و حملات ایذایی هر دو طرف، دست دو دولت جنایتکار و تروریستی جمهوری اسلامی و اسرائیل را علیه مردم معترض این کشورها باز میگذارد. چنین تحرکاتی زمینه گسترش ترور و ناامنی و ترس و استیصال را در میان مردم خاورمیانه افزایش میدهد، فرجه و توجیه و زمینه کشاندن دامنه تروریسم دولتی از هر دو طرف را به بیرون این دو کشور و به منطقه افزایش میدهند. تحریکات اسرائیل و هر دولتی در منطقه ای که سراپا به انبار باروتی تبدیل شده است و دهها دولت جنایتکار و غیر مسئول عملا در جدال آشکار و پنهان با هم هستند، میتواند کل منطقه را به آتش بکشد.
جمهوری اسلامی امروز مطلقا طرفدار جنگ با اسرائیل نیست و چنین جنگی را به نفع خود نمیداند و به همین دلیل در مقابل ترور و عملیاتهای ایذایی دولت نتانیاهو، از تحریک و جواب و مقابله کردن جز چند عکس العمل کوچک خودداری کرده است. اما و با این وصف فضای ترور و تنش و جنگی، بزرگترین خدمت به جمهوری اسلامی برای گسترش فضای خفقان و سرکوب علیه مردم آزادیخواه ایران است. هر ترور و اقدام تروریستی در ایران، هر موشدوانی اسرائیل و جنگ نیابتی هر دولتی در این کشور، منفجر کردن هر بمبی در هر کجای این مملکت، موقعیت جمهوری اسلامی در مقابل طبقه کارگر و اقشار محرومی که میخواهند سرنگونش کنند را بهبود میبخشد.
اما سکوت دولتهای "جهان متمدن"، رسانه ها و میدیای رسمی آنها در مقابل قلدری اسرائیل در کل منطقه، از دخالت هر روزه در سوریه و ادامه جنگ و بمباران، تا فشار و جنایات هر روزه علیه مردم محروم فلسطین، تا ترور و اقدامات تروریستی و حمله و بمب گذاری و... در ایران، بیان شراکت عملی این دولتها در این اعمال است. "خطر ایران اتمی" و وجود حماس به عنوان جریانی تروریستی و..، بهانه اند. دولت آمریکا بزرگترین مراکز هسته ای جهان را دارد و اسرائیل صاحب بمب اتم و انواع سلاحهای کشتار جمعی است و حاضر به عضویت در هیچ پیمان جهانی برای کنترل و حسابرسی از تجهیزات اتمی خود نیست. دلسوزاندن برای جهانیان و بیان ترس از اتمی شدن ایران، بهانه و بیان ریکاری و قلدری و گردن کشی این دولتها و اعمال اربابی خود بر جهان است.
سکوت و دفاع اپوزیسیون ایران از اقدامات تروریستی اسرائیل و از افسار گسیختگی این کشور در منطقه به بهانه جنایتکار بودن جمهوری اسلامی، چیزی نیست جز دفاع آنها از اسرائیل و حمایت از یک قطب ارتجاعی در مقابل قطب دیگر است.. تروریست و جنایتکار بودن جمهوری اسلامی، توجیهی برای حمایت و یا سکوت و مماشات هیچ نیروی رادیکال، چپ و بشردوست و مترقی با توحش اسرائیل این "عزیز دردانه" آزاد و افسار گسیخته دنیای "متمدن" نیست.
برای طبقه کارگر و مردم آزادیخواه در اسرائیل و ایران، هر دو دولت حاکم بر این دو کشور در لیست سیاهترین حاکمیتهای تاریخ بشرند. برای طبقه کارگر جهانی، دنیا بدون حکام جنایتکار و وحشی بر ایران، اسرائیل، ترکیه، عربستان، آمریکا و چین و..، امن تر و انسانی تر خواهد بود. طبقه کارگر و مردم آزادیخواهی که در جنگ با جمهوری اسلامی و برای پایان عمر ننگین آن هستیم، متحد کارگران و مردم آزادیخواه اسرائیل و سایر کشورها برای بزیر کشیدن حکام جنایتکار، قلدر، تروریست و مستبدیم.
طبقه کارگر و بشریت متمدن، با خلاصی از شر جمهوری اسلامی و دولت اسرائیل، نفس راحتی میکشد. پایان دادن به عمر این دولتهای تروریست و جنایتکار قدمی مهم در راه خاتمه دادن به نفاق کور مذهبی، قومی و ناسیونالیستی و در عین حال امکانی مهم برای اشاعه دوستی و احساس همسرنوشتی در میان مردم شریف ایران، اسرائیل، فلسطین و لبنان و کل جهان است.
٢١ آوریل ٢٠٢١