روزهای اخیر دنیا شاهد دوره دیگری از شاخ و شانه کشیدن دولت ترامپ و مقامات آمریکا برای اعمال تحریمهای جدید علیه ایران و فشار به سازمان ملل و دولتهای مختلف دیگر جهت تبعیت از این خواست است. دولت امریکا مدتی پیش طی بیانیه ای به "نمایندگی" از سازمان ملل اعلام کرده است همه تحریمهای این سازمان علیه ایران که بعد از توافقات برجام کنار گذاشته شده دوباره برخواهد گشت. ترامپ و پمپئو و بقیه همراهان آنها دلیل چنین اقدامی را عدم پایبندی ایران به توافقات برجام، اعلام کرده اند. این در شرایطی است كه دولت آمریکا بعد از سرکار آمدن ترامپ از سال ٢٠١٨، از توافقات برجام خارج شده است.
"ابلاغیه" آمریکا برای از سرگیری همه تحریمهای قبل از برجام علیه ایران، از جانب سازمان ملل و دولتهای مختلف از جمله چین، روسیه، آلمان، فرانسه و انگلستان با مخالفت روبرو شده است. تحریم تسلیحاتی شورای امنیت علیه جمهوری اسلامی که در ٢٧ مهرماه پایان می یابد و آمریکا خواهان تمدید آن بطور نامحدود است، با مخالفت شورای امنیت روبرو شده است. بعلاوه جوزف بورل هماهنگ کننده سیاست خارجی اروپا نیز اعلام کرده با توجه به خروج امریکا از توافقات برجام در سال ٢٠١٨، این کشور حق تصمیم گیری در مورد بازگرداندن تحریمها و فعال شدن "مکانیسم ماشه" بر اساس قطعنامه ٢٢٣١ شورای امنیت را ندارد. همزمان وزرای امور خارجه کشورهای آلمان، فرانسه و بریتانیا (سه کشور اروپایی عضو برجام) طی بیانیه ای اعلام کردند که "اقدام آمریکا درباره بازگشت تحریمهای سازمان ملل علیه ایران فاقد اثر قانونی است و هر تصمیم و اقدامی که بر مبنای این روند یا پیامدهای احتمالی آن اتخاذ شود، هم اثر قانونی ندارد."
علیرغم تمام این مخالفتها، روسای دولت حاکم بر امریکا نه فقط در سیاست خود تجدید نظری نکرده، بلکه با شانه بالا انداختن برای "مجامع بین المللی" و دول اروپایی یک تنه تحریمهای جدیدی را اعلام کرده اند. قلدری ای که یکبار دیگر قند در دل اپوزیسیون راست پرو ترامپ آب کرده است.
اقدام اخیر دولت ترامپ، مستقل از اینکه دامنه تاثیرات و عواقب عملی آن بر ایران چه خواهد بود، بیان استیصال کامل ترامپ و همراهان او، و بیان افزایش انشقاق قدیمی تر میان این کشور و متحدین تاریخی او در اروپا است. مستقل از گردنکشی آمریکا، قلدری و تلاش برای تحمیل اتوریته از دست رفته خود بر سایر کشورها، این درجه از گردن کشی و افسارگسیختی و عدم پایبندی حتی به "توافقات بین المللی"، در دنیای واقعی بیان موقعیت دفاعی و رو به تضعیف آمریکا در مقابل رقبای جهانی خود و بویژه در مقابل کشورهای اروپایی است. دست و پا زدن آمریکا و گردنکشی او در حقیقت تلاش کشوری است که موقعیت گذشته خود را از دست داده است تا جایی که امروز متحدین تاریخی او نیز مانند بریتانیا حساب خود را از او جدا کرده اند. گفته های رئیس جمهوری فرانسه در هفتاد و پنجمین مجمع عمومی سازمان ملل متحد، روز سه شنبه ٢٢ سپتامبر مبنی بر اینکه "آمریکا در "موقعیت" فعال کردن مکانیسم "بازگشت" خودکار مجازاتهای پیشین سازمان ملل علیۀ ایران نیست"، بیان همین حقیقت است.
ایران و دسترسی ایران به سلاح هسته ای و یا عدم پایبندی ایران به توافقات برجام چه در گذشته و چه امروز بهانه است. اصل ماجرا تخاصمات آمریکا با حریفان خود و جنگ اقتصادی با آنها از جمله با چین و روسیه و امروز با اروپا است. جنگ و جدالی که تا کنون و با توجیهات مختلف کل خاورمیانه را به میدان توحش و جنایت و به قتلگاه مردم محروم کشورهای مختلف تبدیل کرده است. امروز نیز "امنیت خاورمیانه"، "نجات برجام" و ادامه تحریمها یا توقف آن، جدل بر سر "پابیندی به توافقات بین المللی" مستمکی برای حل و فصل کردن شکافی قدیمی تر میان قدرتهای جهانی است. خروج امریکا از برجام، اروپا را در موقعیت مناسبی برای تثبیت موقعیت تضعیف شده امروز امریکا در جهان قرار داد. تلاشی که رقبای دیگر امریکا مانند روسیه و چین با اشتیاق تمام دنبال و حمایت میکنند.
بعلاوه یک هدف جدی دولت آمریکا در این کشمکش حاشیه ای کردن معضلات عدیده ای است که دامن این کشور را گرفته است. بی کفایتی دولت ترامپ و بی مسئولیتی کامل او در مقابله با کرونا و قربانی شدن بیش از ٢٠٠ هزار نفر در این ماجرا، موج بیکاری و فقر در کنار تبعیض نژادی نهادینه در این مملکت و اعتراضات وسیع و همه جانبه این دوره علیه یک راسیسم تمام و کمال دولتی که سراسر این کشور را فراگرفته است، کل هیئت حاکمه آمریکا را دچار نگرانی جدی کرده است. هدف از افزایش تنشهای برون مرزی و کسب پیروزی هایی هر چند کوچک در دل این تنشها، یا علم کردن موفقیتها و "پیروزی" های برون مرزی مانند بالماسکه "صلح امارات و اسرائیل" و .... پیروزی در این انتخابات است.
مردم در ایران، نه تهدیدات امریکا و نه تبلیغات سران جمهوری اسلامی و عر و تیزهای "پیروز شدیم" و "توی دهن امریکا زدیم" و ... جدی میگیرند و نه برای هیچیک از آنها تره خورد میکنند.
اگر تهدیدات ترامپ و تخاصمات او با جمهوری اسلامی قند در دهان طیفی از اپوزیسون راست مفلوك، از سلطنت طلب تا جمهوری خواه و ناسیونالیستهای رنگارنگ آب کرده، اگر این تهدیدات امید را در دل گروها و جریانات ضد کارگری و بورژوایی مستاصل زنده کرده، طبقه کارگر و مردم آزادیخواه ایران به طرفین این کشمکش، از حاکمین بر ایران تا امریکا و متحدین اش، منجمله اپوزیسیون راست، به عنوان دشمنان قسم خورده نگاه میکنند.
٢٤ سپتامبر ٢٠٢٠