انگار دنیا عوض شده است! تیغ قوه قضائیه فرزندان نظام را "هدف" گرفته است. امید اسد بیگی و مهرداد رستمی چنگی دو جوان ٣١ و ٢٨ ساله که چند سال پیش هفت تپه را به هزینه ناچیزی صاحب شدند، همراه لیسی ٢١ نفره از شخصیتهای حقیقی و حقوقی، در میان کارکنان و صاحب منصبان بالارتبه از سرمایه دار و مقامات بانکی تا اداری و... به جرم مفسد اقتصادی محاکمه میشوند. رسانه های حکومت با آب و تآب خبر این محاکمات را پخش میکنند و در دفاع از "اجرای عدالت" در کفچرانی و حرف مفت زدن از همه جلو زده اند. رسانه هایی که تا دیروز در دفاع از همین مقامات وعلیه هفت تپه ای ها و پرونده هایی که وزارت اطلاعات و دستگاه قضایی، با توصیه و خواست اسد بیگی و رستمی و...، در همراهی با استاندار خوزستان، امام جمعه ها و نمایندگان بیت رهبری و ... مهندسی میکردند، سبقت را از همه ربوده بودند. انگار همگی به ناگاه چرتشان پاره شده است و "مصرانه" خواهان محاکمه کسی میشوند که تا دیروز نه تنها از پرداخت حقوق معوقه کارگر هفت تپه سر باز میزد، بعلاوه با یک اشاره و توصیه به نام شکایت کارفرما، کارگر هفت تپه ای توسط همین قوه قضائیه و مقامات با پرونده های کلفت روانه زندان میشد.
تا کنون دوجلسه دادگاهی ( البته بر خلاف ادعای دستگاه قضایی کاملا محرمانه و دور از چشم کارگران هفت تپه و مردم ایران و رسانه های مستقل) برگزار شده و ادامه روند دادگاهی به اجلاس بعدی واگذار شده است. تا هم اکنون و بر اساس اخبار رسانه های جمهوری اسلامی و از زبان مقامات قضایی، لیست بلند بالایی از دزدی و اختلاس و پول شویی سازمانیافته توسط این ٢١ نفر و همراهی تعدادی دیگر با ریاست اسد بیگی و رستمی "کشف" شده است. مدعی اند که کارفرمای هفت تپه بالای یک و نیم میلیارد دلار از بانک مرکزی ارز گرفته و در بازار سیاه آب کرده است. آری این پرونده سرمایه داری است که در سایه حاکمیت جمهوری اسلامی و دستگاه قضائی و مراکز پلیسی و اطلاعاتی آن، زیر حمایت قوانینی که بر اساس آن حریم سرمایه و حق سرمایه دار در دزدی و چپاول کارگر و با اتکا به استثمار وحشیانه، مقدس است.
هنوز هم معلوم نیست سر این زنجیره و شبکه که تا هم اکنون بخشی از مقامات جمهوری اسلامی هم ناخواسته و یا در دل کشمکشهای جناحی پایشان به میان کشیده شده ، تا کجا میرود. کجا است آن مکانی که از بالا و حداکثر با قربانی کردن اسد بیگی و هر کس دیگری قضیه را خاتمه یافته قلمداد میکنند. کجا است که دیگر منافع نظام و تلاش برای حفظ آبرویی که هیچوقت نداشته، باعث میشود با وساطت خامنه ای و ... قافله را بخوابانند. کجاست مانند کیس جنگ و دعوای محمد یزدی و صادق لاریجانی بر سر دزدی و چپاول و خطر به میان آمدن پای رهبری، مجبور میشوند جدال را خاتمه و طرفین را ساکت کنند.
محاکمه اسد بیگی و همراهان او نه نتیجه "کشف" پولشویی و دزدی و اختلاس کارفرمای هفته تپه که نتیجه و داده نظام کاپیتالیستی است، که بدلیل فشار طبقه کارگر و اعتراض پایین جامعه به فقر و محرومیت دهها میلیون انسان و سرمایه های باد آورده و رو به فزونی اسد بیگی های ایران است. این محاکمه و بیرون افتادن دل و قلوه نظام و بوی تعفن آن را طبقه کارگر ایران و در راس آن قهرمانی کارگران هفت تپه و خانواده و مدافعان آنها ممکن کرده اند. این فشار اعتصاب کارگران هفت تپه و جدالی طولانی است که سرانجام بالای حاکمیت را ناچار کرد کوتاه بیاید و اسد بیگی ها را محاکمه کند تا شاید آتش بحران کارگری هفت تپه فروکش و حاکمیت نفسی تازه بکشد.
بحث پایان یافتن محاکمات کارگران هفت تپه و حامیان آنها، کوتاه آمدن از احکامی که صادر کرده اند، که بطور غیر رسمی و از زبان روسای قوه قضائیه بیان شده است، روی دیگر این پیروزی است. پیروزی که هفت تپه ای ها ممکن کردند و پیروزی که طبقه کارگر و اقشار محروم جامعه از آن خود میدانند. اسد بیگی و رستمی قربانی هستند! قربانی ای که هر نظام کاپیتالیستی زیر فشار پایین ممکن است، از نورچشمی های خود بگیرد تا بالا را نگهدارد و مانع طغیان بر حق پایین شود.
حاکمیت تلاش میکند برای دور آتی جدال طبقه کارگر و بخش محروم جامعه، علیه سیستم کاپیتالیستی، علیه فقر، بیکاری و برای بهبود و داشتن زندگی در شان انسان، خود را آماده کند. آنها صدای حق طلبی کارگری در جامعه ایران، صدای غرش معترضان به استثمار و استبداد را شنیده اند! محاکمات کارفرمایان هفت تپه و مل کردن احکام کارگران و مدافعان آنها، برای جمهوری اسلامی تاکتیکی جهت خاموش کردن ما و فرصت خریدن برای خود و فروختن این اقدامات به نام عدالت به طبقه کارگر برای فریب است.
برای طبقه کارگر و برای هفت تپه ای ها و همه کسانی که در این دوران جدال در کنار آنها ایستادند، این یک پیروزی است که در نتیجه هوشیاری، اتحاد و ایستادگی آنها مقدور شده است. برای طبقه کارگر ایران، برای رهبران و فعالین هوشیار این طبقه، این پیروزی قابل ارزش و فرصتی جهت اتحاد و ایجاد آمادگی صفوف خود برای جدال آتی است.
اسد بیگی و رستمی قربانی اند! آنها زاده همین نظام و سیستم اند. ضدیت آنها با کارگر، با اتحاد کارگری، با منفعت این طبقه و تلاش آنها برای استثمار بی انتها، تحمیل فقر، اخراج و بیکار سازی، تهدید و ارعاب و گستاخی و دهن دریدگی اسد بیگی ها علیه کارگران و خانواده و همراهان آنها، الفبای قوانین این نظام، نتیجه حاکمیت و ملزومات ادامه حیات آن است. ایران در دست اسد بیگی ها است، اسد بیگی های بسیار درنده تر، پولدار تر و صاحب مقام و قدرت تر، فرمان این جامعه را در دست دارند و سرنوشت مردم را رقم میزنند. فرهنگ و سنت و سیاست و همه قوانین این جامعه گوشه های به هم تنیده یک نظام واحد بر اساس خدایی سرمایه و بردگی کارگر است.
اما ورق برگشته است! طبقه کارگر و مردم آزادیخواه از هفت تپه و فولاد، از هپکو و آذر آب، از پترو شیمی ها و عسلویه تا معادن ذغال کرمان و... به این مناسبات، به قوانین و ارزشهایش، به سنت و مقدساتش، به شخصیتها و رهبرانش نه گفته اند. امروز صدای این نه گفتن و رزم این طبقه، بالا را مجبور کرده است نورچشمی های خود را قربانی کند. اما این جنگ پایان نیافته است. این هنوز اول کار ما است. طبقه کارگر ایران از همه این عقب نشینی ها، این پیروزی ها ولو کوچه در خدمت بالا بردن اتحاد صفوف خود و طرح مطالبات مهم تر خود، تامین شرایط بهتر برای زندگی خود و کسب پیروزی های بزرگتر سود می جوید. هنوز احکام هفت تپه ای ها رسما لغو نشده است، هنوز اخراج بخشی ها و خنیفرها و... مردود اعلام نشده است. هنوز هزینه های سنگینی که هفت تپه ای ها و حامیان آنها از زندان و شکنجه تا تهدید و ارعاب و حقوق معوقه و... در این جدال متحمل شدند، باز پرداخت نشده است. هنوز تشکل و اتحاد کارگری و اعتراض به بردگی و بی حقوقی در این جامعه جرم است. اما هر چه هست این پیروزی برای طبقه ما دستمایه ای جهت آمادگی صفوف خود، خودآگاهی صفوف کارگر به عمق ماهیت ضد کارگری نظام کاپیتالیستی با و بدون اسد بیگی ها است. ما برای رهایی کامل متحد میشویم و طبقه خود را به شکل زنجیری محکم و نا گسستنی از شمال تا جنوب و شرق تا غرب، علیه جمهوری اسلامی، علیه بنیادهای نظام کاپیتالیستی و برای حکومت سوسیالیستی سازمان میدهیم.
٢١ مه ٢٠٢٠