مقدمه : ویروس کرونا در چند ماه حضور خود چهره جهان را دگرگون کرده است. عروج این ویروس مرگبار و ناتوانی بشریت در مقابل آن از طرفی و ناآمادگی حاکمان و ناکارآمدی سیستم موجود در مقابله با آن و حفاظت از جان مردم جهان، بحرانی عظیم و سوالات بزرگی را در مقابل بشریت قرار داده است. امروز کل جهان درگیر واقعه ای است که هیچ کس بدرستی نمیداند پایان آن و ابعاد واقعی تلفات و دامنه و گستردگی تاثیران آن بر جهان تا کجا است. هدف این نوشته نگاهی به این اوضاع و تحولات بر متن جهان کرونایی است.

عواقب کرونا

کرونا و شیوع شتابان آن بر کره خاکی، بیان تناقض عظیم نظام کاپتالیستی با زیست و امنیت انسان در جهت سود سرمایه و انباشت هر چه بیشتر آن حتی به قیمت نابودی کره زمین، محیط زیست و همه موجودات زنده است، افسار گسیختگی ای که همه چیز را در خدمت سودآوری سرمایه قرار داده و امروز کرونا به آن، ایست داده است. محققان دلیل عروج این ویروس را تعرض انسان به کره زمین، نابودی جنگلها، طبیعت و عدم حفاظت از آبها و تبدیل همه جا به محل کسب و کار و معاملات اقتصادی برای سود و در عمل منقرض شدن بخشی از موجودات، تنگ شدن و نابودی زندگی آنها و قاطی شدن محیط زیست گونه هایی از آنها با انسان می دانند.

ناتوانی بشر در مقابله با این ویروس اما مستقیما بدلیل ناآمدگی دولتها و عدم اختصاص بودجه کافی برای نجات جان انسانها و بعلاوه نتیجه تعرضات وسیعی است که در چند دهه گذشته بورژوازی جهانی در خدمت سود اقلیت کمی که مقدرات جهان را رقم میزنند، به معیشت مردم کرده است. کرونا ثروتمند و فقیر نمیشناسد اما این ویروس مانند بسیاری دیگر از ویروسها، وقایع طبیعی چون سیل و زلزله و...، بخش محروم جامعه را در معرض بیشترین تلفات و مصائب قرار میدهد. در شرایطی که کرونا بدون وقفه به همه کشورها دست یازیده است و همه مرزها را درنوردیده است، بخش بزرگی از مردم جهان امکان ماندگاری و قرنطینه و در خانه ماندن را حتی به مدت کوتاهی بدلیل فقر ندارند و با نفرت همه جانبه توصیه های روزانه حکام جهان که "در خانه بمانید" را نظاره گراند.

امروز میلیاردها انسان با چشم خود می بینند، در دوره ای که بسیاری از کشورهای جهان به اندازه ده برابر نابودی کره خاکی، بمب، موشک، سلاحهای هسته ای، اتمی، شیمیایی و... ساخته اند، اما در پیشرفته ترین کشورهای صنعتی اروپایی، در آمریکا و...، امکانات اولیه برای کادر درمانی بیمارستانها از جمله لباس ، دستکش، ماسک و... در اختیار ندارند. در ثروتمندترین و صنعتی ترین کشورهای جهان به اندازه یک دهم نیاز، دستگاههای تنفسی برای مبتلایان به کرونا را ندارند. در همه جهان توده وسیعی از مردم شرافتمند و انسان دوست برای کمک به مقابله با کرونا، کمک به مراکز درمانی، کمک به مبتلایان به کرونا اعلام آمادگی کرده اند، اما ماسک و دستکش کافی حتی برای کادر درمانی خود بیمارستانها موجود نیست. در کشوری مانند انگلستان در مدت یک هفته، یک میلیون انسان داوطلبانه حاضر به کمک رسانی جهت نجات جان انسانها شدند، اما کادر درمانی خود مراکز پزشکی مستقل از اینکه بسیار اندک اند، در نداشتن امکانات ابتدایی برای مبتلا نشدن به ویروس از کیسه اشغال دانی به جای لباس مناسب، استفاده میکنند و عملا توان استفاده از این نیروی عظیم را ندارند.

چند دهه گذشته بورژوازی جهانی تعرض وسیعی را به سطح معیشت مردم با توجیه بحران اقتصادی سازمان داد، کاری که امروز عوارض وخیم آن بر متن کرونا برای همه جهانیان به شکل زمختی در چشم میزند. بیکاری و فقر مطلق، بی خانمانی و کارتون خوابی، کودکان کار و....، نه تنها در ایران و برزیل و کشورهای جهان سوم، که در کشورهای مهد دمکراسی وسیعا نمایان است. فقر اکثریت عظیم مردم و مرگ بر اثر فقر دیگر نه مختص به افریقای ویران شده، بلکه به پدیده های عادی در لندن و واشنگتن و پاریس تبدیل شده است. امکانات بهداشتی و درمانی و بیمه های اجتماعی و سطح دستمزد طبقه کارگر به تمامی مورد تعرض افسار گسیخته قرار گرفت. برای نمونه در مورد کیفیت خدمات درمانی طبق اطلاعاتی که لوموند منتشر کرده است.، "در سال ١٩٨٠ فرانسه برای همه بخشهای درمانی ١١ تخت دولتی برای هر ١٠٠٠ نفر از جمعیت داشت. این تعداد اکنون به ٦ تخت رسیده است". در ایالات متحده، در سال ١٩٧٠ برای هر ١٠٠٠ نفر حدود ٨ تخت بیمارستان دولتی موجود بود که امروز به کمتراز ٣ تخت رسیده. ایتالیا در ١٩٨٠ تعداد تخت هایش برای موارد حاد هر هزار نفر جمعیت بالای ٩ تخت و امروز کمتر از ٣ تخت شده است. این تعرض شامل همه عرصه های زندگی از دستمزد کارگران و مردم کم درآمد، تا بالا رفتن کرایه خانه و ترانسپورت و دارو و درمان، بالا بردن سن بازنشستگی، کاهش کمک هزینه های دولتی (در کشورهایی که موجود بود) و... شده است. بر این اساس به هر درجه میزان تولید و امکانات زندگی و پول و سرمایه افزایش یافته است، اکثریت عظیمی از مردم جهان در موقعیت وخیم تری به نفع بالا رفتن سرمایه اقلیتی بورژوا، قرار گرفته اند. اکنون و با شایع شدن اپیدمی کرونا این حقایق و عواقب آن بشکل زمختی در چشم جهانیان برجسته شده است. بورژوازی جهانی در مقابل جان میلیاردها انسان در نهایت بی مسئولیتی برای عدم کاهش سود سرمایه بشریت را عملا در مقابل این خطر رها ساخته است. کل داستان این است که در جهانی که همه چیز کالا و در بازار خرید و فروش میشود، این کالای معین یعنی انسان و هزینه برای نجات آن برای کاپیتالیسم منفعتی ندارد. به این اعتبار در یک دوره تاریخی سرنوشت ساز جهانیان شاهد بی ارزشی جان و کرامت و حرمت و سلامت خود در این نظامند.

عوارض کرونا تاکنون افت بازار بورس، تعطیلی بسیاری از مراکز کار و تولید و ادارات و مدارس، خوابیدن فرودگاهها، کشتی رانی، کاهش بی سابقه قیمت نفت تا جایی که بسیاری از دولتها و تولید کنندگان نفت را در نگرانی و ترس فرو برده است، میباشد. در حال حاضر ١٢ کشتی غول پیکر نفت کشورهای عربی مدتی است در کنار سواحل آمریکا لنگر گرفته و کسی حاضر نیست بارشان را خالی کند به این دلیل روشن که خود شرکتهای امریکایی نفت تولید شده خودشان روی دستشان مانده است.

تا جایی که به مردم محروم، به طبقه کارگر جهانی برگردد، بر اساس برآورد های خوشبینانه "آی ال او" تا پایان سال بر اثر کرونا حدود ٢٠٠ میلیون به ارتش بیکاران اضافه خواهد شد. این میزان و با فرض اینکه هر خانواده کارگری فقط سه نفر باشند ٦٠٠ میلیون از اعضا خانواده کارگری به ورطه فلاکت مطلق دچار خواهند شد. طبق این آمار در کشوری مانند ایران تخمین زده اند ٤ میلیون به جمعیت بیکار اضافه میشود و همراه اعضا خانواده چیزی حدود ١٢ میلیون انسان به خیل گرسنگان خواهند پیوست. بعلاوه بخشی از سرمایه های کوچک، کسانی که از این کانال حداقلی را بدست می آوردند نیز در این پروسه و حتی تا امروز ورشکست و به صف کارگران جهان می پیوسته اند. طبقه کارگر جهانی و بخش محروم جامعه در همین مدت کوتاه در فقر مطلق فرو رفته است. آخرین پس اندازهایی که مردم محروم اگر داشته اند به ته کشیده است و آینده بسیار تاریکی از نظر اقتصادی علاوه بر کرونا، زندگی طبقه کارگر و بخش کم درآمد بشر را تهدید میکند.

وضع ایران و زندگی مردم به مراتب از این وخیم تر است. اینجا دیگر جهنم کامل چه از نظر اقتصادی و چه فرهگی و روبنایی همراه با یک حاکمیت که در جنایت شهره خاص و عام است در مقابل مردم است. آمار قابل اتکایی در مورد مبتلایان و جانباختگان کرونا در دست نیست. همچنانکه اشاره شد طبق آماری که ای ال او منتشر کرده است در ایران نیز ٤ میلیون به جمعیت بیکاران اضافه خواهد شد. از چند روز گذشته قرنطینه هم برداشته شده و جامعه برای درو کردن جان انسانها توسط کرونا به دلیل نیاز اقتصادی سیستم رها شده است. طبق گفته های وزیر تعاون و رفاه اجتماعی در مدت ٢٠ روز ٦٠٠ هزار نفر تقاضای بیمه بیکاری کرده اند.

کرونا و بورژوای جهانی، کارگران و محرومان

دولتمردان جهان در ابتدای شیوع کرونا، تلاش کردند برای ممانعت از رکود اقتصادی و کاهش سود سرمایه، هر نوع قرنطینه و تعطیلی مراکز کاری و بازار و معاملات و... را رد کنند. آنها تصمیم داشتند از تلفات انسانی چند میلیونی به نفع عدم کاهش سود صاحبان سرمایه چشم پوشی کنند. هنوز بسیاری از کشورها این مسیر را دنبال میکنند و بقیه هم در تلاشند که پروسه در خانه ماندن و قرنطینه و تعطیلی مراکز کار و... را هر چه بیشتر کوتاه و خاتمه دهند.

دول مختلف برای ممانعت از سقوط اقتصاد پولهای هنگفتی را هزینه کرده یا در حال هزینه کردن هستند. برای نمونه کشورهای جی ٢٠ قول تزریق ٥ هزار میلیارد دلار به اقتصاد جهانی را داده اند. بانک مرکزی اروپا قول ٧٥٠ میلیارد دلار حمایت از منطقه یورو را اعلام کرده است. اینها و بسیاری فاکتورهای دیگر عوارض سنگینی را به جهان تحمیل کرده است. باید توجه داشت این پولها نه برای نجات جان انسانها، نه برای راه انداختن بیمارستانهای جدید و تولید امکانات برای مقابله با کرونا، نه برای کمک به کارگران و بخش محروم جامعه جهت تامین زندگی و ایجاد امکان ماندن در خانه و قرنطینه، که اساسا برای کمک به سرمایه و حمایت از صاحبان آن است.

در این اوضاع طبقه کارگر جهانی و کل بشریت تناقض و ضدیت این نظام با منافع خود، با حفظ سلامت و تامین امکانات مقابله کرونا و... را با چشمان خود دید، تناقض عظیمی که موجود بود و زیر حجم عظیم تبلیغات و پروپاگاند رسانه ها و دستگاه عظیم و طویل تبلیغاتی دول حاکم از چشم جامعه دور مانده بود. این تناقض در دل کرونا دهان باز کرده و جهانیان را بطور حیرت زده ای در فکر فرو برده است.

این اوضاع برای کل بشریت یک بازبینی جدی در معیارها، باورها، قوانین و موازین جامعه بشری و هر آنچه مورد باور بود را باعث میشود. در میان دولتها و نمایندگان سرمایه رسما و به نام لطماتی که اقتصاد جهان خورده است، از هم اکنون خود را برای تعرضی دیگر مبنی بر کار و کوشش بیشتر طبقه کارگر و نیروی کارکن جامعه برای جبران خسارت ناشی از کرونا به اقتصاد و سرمایه در دستور گذشته اند. حکام جهان همزمان بوی عروج خشم های خفته طبقه کارگر جهانی و اقشار پایین جامعه را کشیده اند. همه میدانند که دوره آتی دوره طغیان های توده ای، اعتراضات کارگران و مردم محروم به توحش و افسار گسیختگی سرمایه است و برای تقابل های جدی خود را آماده می کنند. از هم اکنون خطر شورشهای وسیع کارگران و محرومان جامعه را هشدار داده اند. سگ و اسب و پلیس و دستگاه جاسوسی و امنیتی خود را همراه با دستگاه تبلیغاتی و دروغ پراکنی، برای مقابله آماده میکنند. اینجا نیز نیاز جامعه بورژوایی به ادامه حیات، حفظ و حصارت از منافع عده ای قلیل که بر جهان حاکمند در اولویت است. به همین دلیل به جای تجدید نظر و تامین اصلاحاتی که درجه ای وضع زندگی، رفاه عمومی، بهداشت و درمان، بیمه های اجتماعی و... را بهتر کند، بسیج مزدبگیران و جیره خواران و ... را برای سرکوب در همه ابعاد آماده میکنند. ممکن است مجبور شوند در بخشهایی مانند پزشکی و درمان و بهداشت، تغیراتی بدهند تا مردم را قانع و راضی نگهدارند و کل سیستم را از گزند اعتراضات نجات دهند. اما دامنه این تغیرات ناچیز هم بستگی به دامنه اعتراض و نارضایتی پایین جامعه و خصوصا طبقه کارگر دارد.

 آمار تلفات و قربانیان و مبتلایان هنوز روشن نیست و همه آمارهای تا کنونی بر اساس تخمین هایی صورت گرفته که این دوره به زودی خاتمه یابد. اینها هنوز گوشه کوچکی از حقایق را بیان میکنند و متاسفانه آمار تلفات و میزان مصائبی که بشریت شاهدش خواهد بود بسیار بیشتر از اینها است. اما تا همینجا دیوار توهم به نظام کاپیتالیستی در میان متوهم ترین بخشهای مردم، در ثروتمندترین کشورهای جهان فرو ریخته است. باورهای گذشته، دولتهای رفاه، کشورهای متمدن و دولتهای ظاهرا مردمی با "رای و اراده" مردم ، پارلمانها و دمکراسی بورژوایی، حقوق بشر، همراه با میدیا و نقش آنها و...، در تمام جهان با پتک کرونا و نقش آنها فروریخته اند و در ذهن جامعه مورد بازبینی قرار خواهند گرفت. بشریت با سوالاتی مواجه است که قبل از کرونا در سطح توده ای و عموم کمتر وجود داشتند. اعتماد به بالا تماما جای خود را به بی اعتمادی و نفرت میدهد. اگر از این واقعه کمی فاصله بگیریم تازه معلوم خواهد بود که رهبران جهان متمدن، سران دولتهای بزرگ جهان، چقدر با قصاوت و بی رحمی، چقدر غیر مسئولانه، چقدر بی ارزش با جان و زندگی و سلامتی چند میلیارد انسان در خدمت سود سرمایه بازی کرده اند.

چند ماه از این واقعه نگذشته است که حقایقی که در پشت پرده مخفی مانده اند، حقایقی که میدیای رسمی به عنوان بخشی از ابزار حاکمیت قدرتمندان بر بشریت انجام وظیفه میکنند و از بیان آنها پرهیز میکردند، یکی بعد از دیگری عیان و تناقض و ضدیت کل سیستم حاکم بر جهان را با منافع اکثریت عظیم نیروی کارکن جوامع بشری را نمایان میکنند. هم اکنون نه تنها هشدارهای ٥ سال قبل در مورد خطر عروج این اپیدمی و بی توجهی حکام جهان، که تنها پنج ماه قبل از عروج ویروس مراکز پزشکی انگلستان دولت را در جریان گذاشته اند که خطر عروج آن نزدیک است و از آنها خواسته اند از قبل خود و جامعه را برای مقابله آماده کنند، امکانات بیمارستانها را افزایش، ماسک و دستکش و مواد ضد عفونی را مهیا کنند تا وقت خود با معضل روبرو نشوند و دامنه تلفات کاهش یابد، اما هیچ و مطلقا هیچ اقدامی از جانب دولت صورت نگرفته است. این تنها هیئت حاکمه بریتانیا نیست که قبل از وقوع واقعه در جریان بوده است و کاری انجام نداده است بلکه همه دولتها از پنج سال قبل در جریان بوده اند و قبل از وقوع نیز خبر داشته اند که ویروسی از جنس کرونا در راه است و اما و همچنانکه گفتم هزینه نکرده اند تا سرمایه و سود آن برای مشتی انگل به قیمت مرگ و میر و افزیش فقر و بیکاری عمومی لطمه نخورد.

در همه کشورها با سیستم کاپیتالیستی حاکم، اساس این بود که بخشی از مردم خصوصا سالمندان، کسانی که بیمارهای تنفسی، قندی، ریوی دارند همراه با معلولین و... تلف خواهند شد اما سرمایه و ثروت جای خود باقی خواهد ماند و هزینه های جامعه بورژوایی حتی بعد از کرونا پایین تر خواهد بود. این حقایق نشان میدهد که اگر روزگاری فاشیستی چون هیتلر چنین برنامه ای داشت و در دنیا به عنوان جنایتکار شهرت گرفت، همه حکام ونمایندگان سیستم کاپیتالیسم و بازار، اگر نیاز سرمایه ایجاب کند، جملگی در کنار هیتلر در قصاوت و جنایت علیه بشریت خواهند ایستاد. در این ماجرا همه دولتها از اروپای "متمدن" و دولتهای "رفاه"، دول حاکم بر جوامع پیشرفته صنعتی، تا بقیه با کنسرواتیو و لیبرال و سوسیال دمکرات تا اسلامی و مدل غربی و چینی و جهان سومی، با تفاوتهای بسیار کم، در یک ردیف و حول یک سیاست عمل کردند و آنهم تامین منافع سرمایه داران و رها کردن صاحبان واقعی جامعه، طبقه کارگر و نیروی کارکن جامعه در مقابل کرونا.

 
جهان بعد از کرونا وعروج خشم های فرورخفته

پایان این اوضاع هنوز نامعلوم است. قبل از این واقعه هم صدها میلیون کارگر و انسان زحمتکش در جهان به این جهنم به عنوان زندگی، به سیستم و حکامش معترض بودند. قبل از این اتفاقات هم از فرانسه تا ایران، از عراق و لبنان تا بولیوی و دهها کشور دیگر شاهد موج اعتراضات کارگری و مردمی بودند.

در دوره کرونا در همه کشورها، کارگران و مردم زحمتکش در سراسر جهان به اشکال مختلف تلاش کردند همدیگر را یاری کنند. گروهها کمک رسانی و داوطلب برای مقابله با کرونا یک موج انساندوستی را شکل داد که هیچ مرزی را برسمیت نشناخت. در ایران و زیر سایه جمهوری اسلامی از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب انواع نهاد های همیاری، کمیته های محلات علیه کرونا و ... شکل گرفت. هر چند در دل فضای کرونایی، تحرکات اعتراضی و تجمعات بدلیل خطر مبتلا شدن به ویروس کاهش یافت و این امکان موقتا از مردم برای فشار به حاکمیت ضعیف شد، اما مردم شرافتمند و آزادیخواه برای کمک به همدیگر سازمان یافتند.

وضع طبقه کارگر و بخش محروم جامعه چه در ایران و چه در بقیه کشورها قبل از کرونا هم تعریفی نداشت. تحریم اقتصادی و گرو گرفتن جان و هستی مردم محروم توسط دولت آمریکا و سواستفاده حکام بر ایران از این حربه برای توجیه فقر و بیحقوقی مردم نیز سر بار همه چیز است. بعلاوه فضای جنگی و تهدید ها و پروپاگاند جنگی دولت آمریکا و حاکمین بر ایران نیز به عنوان ابزاری علیه مردم از هر دو طرف مورد استفاده بی اما و اگر قرار میگیرد.

اما دنیا بعد از کرونا، دنیای دیگری خواهد بود! بن بست سیاسی و ایدئولوژیک بورژوازی، بی اعتباری همه قوانین و معیارها و ادعاهایی حکام برجهان، بی جوابی آنها و تناقض کامل سیستم بورژوایی با ابتدایی ترین نیازها بشر، نیاز بشریت و تلاش بر حق برای رفاه، بهبود، سلامتی و امنیت در جهان، به میدان جدال دوره آتی و صف آرایی طبقه کارگر و اقشار زحمتکش در مقابل بورژوازی خواهد انجامید. جدالی که در دوره ای شکل میگیرد که بورژوازی جهانی در "متمدن ترین" کشورها پشم و پیله اش ریخته و از اعتبار افتاده است.

امروز بارقه های یک جنبش عظیم اعتراضی در دل دنیای کرونایی از فرانسه تا ایران و ... نمایان شده است. اعتراضات این دوره بطور قطع بی توهم تر، جدی تر، رادیکالتر و همه جانبه تر از تحرکات اعتراضی قبل از کرونا خواهد بود. بی تردید بورژوازی و دولتها و همه رسانه های آنها تلاش خواهند کرد که با تحمیل استیصال به بشریت، با پاشیدن تخم نومیدی و اینکه باید تسلیم شوند و سر در مقابل نیاز نظام کاپیتالیستی فرود آورند، سعی میکنند جامعه بشری را به عقب برانند و بربریت کاپیتالیسم را به تنها راه ادامه زندگی تبدیل کنند.

اما در مقابل این تلاش، نیاز بشریت به رهایی کامل و آزادی و رفاه در دنیای مدرن و لذا دست بردن به ریشه برای خاتمه حاکمیت این سیستم و جایگزینی آن با جامعه ای آزاد، برابر و مرفه نیز جوابی است که روی میز می آید و قوی یا ضعیف جدال طبقاتی در دوره آتی حول ادامه وضع موجود و یا آلترناتیوی سوسیالیستی را رقم خواهد زد. اینکه کمونیستها و رهبران و سخنگویان طبقه کارگر در بعد فرا کشوری چقدر بتوانند در این دوره این افق را پرچم مبارزات خود کنند، چقدر بتوانند شورشها و طغیان های توده ای را در جهت کمک به این افق هدایت و رهبری و صاحب سازمان کنند، اینکه چقدر بتوانند توده وسیع این طبقه را حول این افق متحد کنند، و اینکه در دل این جدال چقدر احزاب و سازمانهای کارگری و کمونیستی در جواب به نیازهای این دوره شکل بگیرند، همگی سوالات بزرگی در مقابل ما است. آنچه مشهود است جدال دوره آتی و نیاز به این ابزارها برای موفقیت است که به جلو صحنه می آیند.

در مورد ایران

ایران میتواند و به احتمال زیادی یکی از کانونها بحرانی در دوره آتی خواهد بود. قبل از کرونا نیز جامعه ایران با چند دوره اعترضات آزادیخواهانه از دیماه ٩٦ و تا آبان ٩٨ همراه با انواع تحرکات کارگری از هفت تپه و فولاد، تا هپکو، آذر آب، پتروشیمی ها و تا اعترضات مختلف معلمان و دانشجویان و... طرف بوده است. کرونا موج اعتراضی را خواباند اما نفرت عمومی از حاکمیت در دل این واقعه هم در قلب مردم ایران جوشید و دنبال لحظه مناسب برای عروج آتشفشان خشم مردم است. جامعه ایران به عقب بر نخواهد گشت. کرونا تجربه ای دیگر در کنار بقیه تجارب در ضدیت نظام با ابتدایی ترین نیازمندی های این جامعه است.

طبقه کارگر و مردم ایران در این دوره هم یک بار دیگر بی ارزشی جان و هستی و سلامتی خود را نزد حاکمان و جایگاه والا و خدایی سرمایه و صاحبان آن و قدوسیت آنرا تجربه کردند. دیدند نمایندگان خدا و مذهب و سرمایه، در قامت روسای جمهوری اسلامی و در دل یک فاجعه عظیم انسانی از زبان رئیس جمهور مملکت در کمال وقاحت و بی حیایی اعلام کرد: "یا دو میلیون نفر می میرند، یا سی میلیون گرسنه به خیابان می ریزند." این سخنان زمخت کل حکام جهان در جامعه بحران زده و این حرف دل همه دولتمردان سرزمین ایران است. اینها را باید از روی زمین پاک کرد و این داغ و ننگ را از دامن بشریت تکاند.

اما جامعه ایران با طبقه کارگر آن که در همین چند سال جدالهای بزرگی را از سر گذراند و مردم ایران را به خود و افق برابری طلبانه این طبقه امیدوار کرد، بیش از این جای روحانی ها و خامنه ای و همه اقمار و مزدبگیران بورژوازی و رسانه ها و.. آنها نیست. موج بر میگردد، دردها و غم سنگین جانباختگان کرونا هر چند زمان هم بخواهد التیام خواهد بخشید، و خشم خفته دهها میلیون کارگر و معلم، زن و جوان، دانشجو و... زیر پرچم آزادی و برابری به جلو صحنه خواهد آمد. فقر و محرومیت این دوره و قرض هایی که همه بالا آورده اند، تنها زمانی حاشیه ای خواهند شد، که این امید به رهایی در همه جا زبانه بکشد و این بار و با استفاده از تجارب گذشته، سازمانیافته و متحد نیروی خود را زیر پرچم دفاع از برابری به میدان بیاورد.

قطعا این دوره وظایف سنگینی روی دوش کمونیست ها، روی دوش رهبران و فعالین کمونیست طبقه کارگر و روی دوش همه محافل و شبکه های به هم تنیده از انسانهای شریف و آزادیخواه و کمونیست و قطعا روی دوش حزب حکمتیست (خطر رسمی) خواهد بود. باید به وظایف این دوره واقف بود و هوشیارانه نیروی خود را در همه مراکز کار، در محلات و در مراکز تحصیلی سازمان داد و خود را برای جدال اصلی و جدی این دوره آماده کرد. ایران میتواند شعله یک جنبش کارگری، یک جنبش عدالتخواهانه برای رهایی، علیه کاپیتالیسم و برای سوسیالیسم، در جهان را برافراشته کند. خشم فروخفته ای که عروج خواهد کرد باید به سازمان و نیرو برای این جدال تبدیل شود.

 

٢٢ آوریل ٢٠٢٠