یازده سال پیش و بدنبال اعتراضات وسیع توده ای در مصر و تونس علیه استبداد و برای آزادی و رفاه، در بسیاری از کشورهای دنیای عرب، مردم محروم دست به تحرکات اعتراضی زدند. از ژانویه ٢٠١١ دامنه اعتراضات به سوریه و لیبی نیز کشیده شد. اعتراضات عدالتخواهانه، بخش زیادی از کشورهای عربی را در بر گرفت چیزی که در دنیا بهارعربی نام گرفت. بشریت در این دوره شاهد یک بیداری عمومی در دنیای عرب علیه فقر و بی عدالتی و استبداد و بی حقوقی بود. این بیداری و تحرک وسيع اعتراضی مورد حمایت مردم آزادیخواه در سراسر جهان قرار گرفت. در کشورهای مختلف جهان تجمعات بزرگ و کوچک در حمایت از مردم مصر و تونس و... شکل گرفت و امیدواری بزرگی در جهان برای ایجاد تحولات عمیق در خاورمیانه ایجاد شد. در مصر و تونس علیرغم اینکه اعتراضات مردم به امیال خود نرسید، اما به سقوط دولتهای وقت انجامید.
امید و آرزوهای مردم لیبی و سوریه برای به زیر کشیدن حکام خود و رسیدن به زندگی انسانی تر با دخالتهای امپریالیستی و تبدیل این دو کشور به میدان جدال دول بزرگ جهان، به یاس تبدیل شد. اعتراضات مردم فوری حاشیه ای شد و سراسر این دو کشور به جدال خونین میان نیروهای دولتی و اپوزیسیون های بورژوایی زیر فرمان دول متحد خود در منطقه و دول بزرگ امپریالیستی تبدیل شد. مردم معترض نه تنها به خانه فرستاده شدند که به قربانیان بی تقصیر جنگ مرتجعین تبدیل شدند.
دخالتهای امپریالیستی در این کشورها با پرچم دفاع از مردم و کنار زدن حکام مستبد و به نام دخالت بشر دوستانه از جانب دولتهای غربی انجام گرفت که در حقیقت چیزی جز ریاکاری و دروغ و پروپاگاند جنگی نبود. آنها برای تامین جنگ خود با رقبا، به تحریکات وسیع قومی، ملی و مذهبی و کاشتن تخم نفاق و دشمنی در میان مردم محروم پرداختند و هر کس خود را مدافع و کدخدای قوم و قبیله و مردم منتسب به مذهبی قلمداد کرد تا زیر این پرچم برای جنگ خود از آنها سربازگیری کنند. اهداف این جنگ ها و دخالتگری ها مطلقا مقابله علیه استبداد و برای آزادی مردم نبود. مخالفین اسد چه گروهای مذهبی و قومی که ابتدا در ارتش آزاد سوریه سازمان یافتند و در امتداد به چند گروه و جبهه تبدیل شدند و چه دول حامی آنها، اگر از اسد جنایتکارتر و مستبدتر نبوده باشند، مطلقا از او دست کمی نداشته اند.
این دو کشور به مرکز حل و فصل جدالهای بزرگی تبدیل شدند، که خود ریشه در بحران سرمایه و تناقضات و بی جوابی بورژوازی جهانی داشت. جنگ و جدالی که اساسا بر سر تقسیم مجدد جهان و سهم دولتهای بزرگ در دنیای به هم ریخته بعد از دنیای دو قطبی بود. این جدال که به بهانه مبارزه با اسد شروع شد، ریشه در اختلافات آمریکا و اروپا و انشقاق در خود ناتو و جبهه متحد غرب و بعلاوه عروج چین و قدرتهای اقتصادی دیگر و موقعیت رو به افول آمریکا داشت. خاورمیانه به میدان این جنگها تبدیل شد و سوریه، لیبی، عراق، یمن و....، و فجایعی که در این کشورها انجام گرفت و کشتار صدهها هزار انسان و ویرانی این کشوها، خصوصا در لیبی و سوریه، عواقب این کشمکش و سهم مردم این کشورها شد. عملا دو قطب جهانی در دل آنچه بحران سوریه و جنگ "داخلی سوریه" نام نهاده شد به مرور شکل گرفت. غرب به سرکردگی آمریکا و متحدین محلی آنها از عربستان و اسرائیل تا قطر و.. و در مقابل سوریه و ایران و روسیه نیز در جبهه مقابل ترکیه نیز در این میان ابتدا با امریکا و بعد در کنار روسیه قرار گرفت. احزاب و گروهای مختلف سیاسی در منطقه بر اساس برآورد منافع خود عموما سیاست خود را در امتداد اهداف یکی از این جبهه ها در منطقه تعریف کردند و هر کدام کنار یکی قرار گرفتند.
امروز و با گذشت ده سال از شروع این جنگها، هنوز از آرامش و حتی امید به پایان جنگ و خونریزی در سوریه خبری نیست. در این جدال جبهه غرب به سرکردگی آمریکا شکست خورد، روسیه موقعیت به مراتب بهتری در کل منطقه پیدا کرد، غرب عملا عقب نشینی کرد و دولت اسد با اتکا به کمک روسیه و ایران و..، بر مسند قدرت باقی ماند. و اما هنوز سوریه میدان جنگ است و هنوز آوارگی، گرسنگی، نا امنی سایه شوم خود را بر کل منطقه و خصوصا سوریه کشانده است.
مردم خاورمیانه و حتی جهان و خصوصا مردم سوریه قربانی و بازنده اصلی جنگ در این کشور بودند و هنوز هم بخشی از این کشور با دخالت ترکیه در همراهی نیروهای متحد او که انواع جریانات قومی و مذهبی و گانگسترهای نظامی را شامل میشود در جریان است.
امروز با گذشت ده سال از این جنگ، طبق آمارهایی که منتشر شده است چیزی میان ٤٠٠ تا ٦٠٠ هزار انسان در این جنگ کشته شده اند. از جمعیت ٢٢ میلیونی سوریه در حال حاضر حدود ١٢ میلیون که ٦ میلیون در داخل سوریه و بقیه نیز در کشورهای همجوار آواره اند. وضع آورگان سوریه علاوه بر وضع وخیم بهداشتی، درمانی، فقر مطلق و عدم دسترسی به امکانات اولیه زندگی و تغذیه مناسب و مرگ میر فراوان، به اشکال مختلف از جانب دولتهاي مرتجع از آنها سو استفاده میشود. برای نمونه دولت ترکیه تلاش کرده است با باد زدن تعصبات مذهبی و قومی در میان آوارگان و بعلاوه به جرم اینکه مثلا ترکیه راهشان داده است و "امنیت" آنها را تامین کرده، در خدمت ادامه جنگ خود در سوریه استفاده کند. سربازگیري از مردم آواره و مستاصل که هیچ نور امیدی در زندگی ندارند، کاری است که این دولتها انجام میدهند. اخراج از اردوگاهها، کار اجباری، کار ارزان و.. نیز بخشی از مشکلات این مردم است. هیچ مرجعی حتی برای کسب خبر و اطلاع رسانی از وضع واقعی آنها موجود نیست.
اینها تنها بخشی از مشقاتی است که به مردم سوریه تحميل شده است. عواقب این وضع و فقر و ویرانی ناشی از جنگ، عواقب روحی و روانی برای چندین نسل از مردم سوریه باقی خواهد گذاشت. و برای چندین دهه نفاق، احساس دشمنی که از روی نقشه آگاهانه دول مرتجع به نام سنی، شیعه، مسیحی و ملیتهای مختلف دامن زده شد، چون زخمی عمیق بر پیکر مردم سوریه باقی و نسلهاي آتي باقي خواهد ماند.
امروز سوریه از هر زاویه ای ویرانه ای بیش نیست. در شهرهای این کشور یک ساختمان سالم هم باقی نمانده است، پلها، بیمارستانها، مدارس، مراکز درمانی، تولید، آبرسانی و برق و... همه چیز تقریبا ویران است. طبق گزارشی که اکونومیست در سال ٢٠١٧ منتشر کرده بود، سوریه که زمانی اقتصادی ٦٠ میلیارد دلاری داشته است، در زمان انتشار این گزارش اقتصاد این کشور ١٢ میلیارد دلار شده و قطعا در این سه سال گذشته هم باز هم وضع اقتصادی وخیم تر شده است. بانک جهانی در سال ٢٠١٧ هزینه بازسازی سوریه را بالغ بر ٢٢٦ میلیارد دلار برآورد کرده است و مراجع دیگر هزینه بازسازی سوریه را بسیار بالاتر از این میزان میدانند. اگر فرض بگیریم که از ٢٠١٧ تا کنون جنگی در سوریه ادامه نداشته است، اگر فرض کنیم تمام درآمدهای کنونی کشور سوریه صرف بازسازی خواهد شد و همه احتیاجات این کشو از جمله هزینه زندگی مردم را نادیده بگیریم، برای بازسازی این کشور به ٢٥ سال زمان احتیاج است. بعلاوه و مستقل از هزینه مالی چنین امری احتياج به چندین میلیون نیروی کار انسانی دارد که چندین سال به این کار اختصاص داده شوند.
دقیقه ای تصور کنید که ویروس کرونا در این کشور نیز اشاعه خواهد یافت، چیزی که دیر یا زود اتفاق می افتد، آنزمان معلوم نیست از مردم این کشور بدلیل عدم دسترسی به هر نوع امکانات زیستی، بهداشتی و درمانی، چند میلیون نفر جان خواهند داد و چه فاجعه عظیم انسانی اتفاق می افتد.
دخالتهای امپریالیستی و جنگهایی که در لیبی، سوریه، عراق و یمن در جریان بوده است، بعلاوه چهره دنیا را عوض کرد. انقلابات دنیای عربی را سد کرد و به جای آن استیصال و درماندگی را اشاعه داد. موقعیت مردم محروم را در همه کشورهای خاورمیانه در مقابل حکام مرتجع ضعیف کرد. انواع دارودسته های آدم کش در دل این جنگ سازمان یافتند و موی دماغ جامعه شدند که به این زودی ها پاک شدنی نیستند. سایه ترور و اشاعه تروریسم بر جهان ما بیش از هر زمانی به پدیده ای عادی تبدیل شده است. دنیا با بحران خاورمیانه و جنگهایی که به مردم این منطقه تحمیل شد، گامها به عقب برگشت. امروز در سایه این جنگها و پروپاگاند پوچ و ریاکارانه رسانه های بزرگ دنیا، رسانه هایی که در تمام این جنگها بلندگوي تبلیغات جنگی بودند و دروغ پراکنی امرشان بود، تروریسم به همه دنیا کشیده شده است. و نباید فراموش کرد که دولتهای بزرگ جهان و خصوصا دولت آمریکا امروز بیش از همه در راس ماشین تروریسم از دولتی تا غیر دولتی اند.
اگر زمانی حقایق جنگ در سوریه، دلایل واقعی پشت دخالتهای امپریالیستی، هزینه هایی که صرف جنگ و سازمان دادن گروههای ادم کش شد، هزینه هایی که صرف پروپاگاند جنگی و مهندسی افکار و دروغ پراکنی شد، اگر حقایق همه جنایات و توحشی که در خاورمیانه و سوریه انجام شد و .. علنی شود، باید صدها بار سران کشوهای دخیل در این جنگ، انواع گروههای جنایتکار و رسانه های بزرگ جهان به جرم جنایت و توحش علیه بشریت محاکمه شوند. دنیا از نگاه این جنگ بار دیگر ضدیت سیستم کاپیتالیستی با هر نوع تمدن بشری را ترسیم کرد. بار دیگر بیگانگی این سیستم و همه دولتهای آنرا با مدنیت و حقوق اولیه انسان، با حرمت و کرامت انسانی و با آزادی و انسانیت، نشان داد. بشریت متمدن، طبقه کارگر جهانی برای نجات دنیا از فقر، از جنگ و بی حقوقی، از کشتار و جنایت، از دروغ پراکنی و ضدیت با حقایق و برای جهانی آزاد و برابر، راهی جز پایان حاکمیت سرمایه را در مقابل خود ندارد.
اول آوریل ٢٠٢٠