مصاحبه کمونیست با خالد حاج محمدی

کمونیست: عبدالله اوجلان رهبر زندانی "حزب کارگران کردستان ترکیه"( پ ک ک) در ماه مه و در ملاقات با وکلای خود پیام آشتی با دولت ترکیه به بیرون زندان فرستاده است. در این پیام آمده است:

"تلاش من این است که فضایی برای کردها بازکنم. بیایید مشکل کردستان را حل کنیم. ظرف یک هفته می‌توانم وضعیت و احتمال درگیری را از میان بردارم. من میتوانم مسئله را حل کنم، به خود کاملا اطمینان دارم و برای رسیدن به یک راه حل آماده ام. ولی حکومت باید کارهایی را که ضروری است انجام دهد. ... کردهای ترکیه به یک دولت مستقل در چارچوب فعلی کشور ترکیه و مناسبات تاریخی ترک‌ها و کردها نیازی ندارند".

بگذار از اینجا شروع کنیم که، پ ک ک شاید تنها جریانی بود مدعی "صاحب" مسئله کرد در کل منطقه ، خواهان کردستان بزرگ و تشکیل دولتی کردی بود. از کردستان بزرگ تا اینکه به دولت مستقل نیازی نیست فاصله بزرگی است. پ ک ک اوجلان را به عنوان رهبر کل "کردهای" منطقه معرفی میکرد و امروز او از همه این ادعاها کوتاه آمده است و میگوید که اگر ترکیه اقداماتی کند ظرف یک هفته به جنگ و... خاتمه میدهد. البته این اولین بار نیست اوجالان پیام آشتی به دولت ترکیه میدهد. سال ۲۰۱۳ نیز اوجالان یک جانبه اعلام آتش بس کرد. تفاوت اینبار با قبل چیست؟ چه مولفه هایی تغییر کرده است و چه عواملی باعث چنین پیامی از جانب اوجلان شده است؟

خالد حاج محمدی: همچنانکه اشاره کردید، این اولین بار نیست که اوجلان پیام آشتی به دولت ترکیه میدهد. در گذشته نیز چندین بار از طرف اوجلان و از زندان پیام آشتی و آمادگی پ ک ک برای پایان جنگ مسلحانه و حتی خلع سلاح پ ک ک طرح شده است. در سال ٢٠١٣ نیز پ ک ک بدنبال پیام و درخواست عبدالله اوجلان، برای اعلام حسن نیت خود به دولت اردوغان، یکجانبه اعلام آتش بس کرد. هم در گذشته و هم اکنون این دولت ترکیه است که کوتاه نیامده و جواب آشتی پ ک ک را بعد از مدت کوتاهی با جنگ و لشکر کشی به مناطق کرد نشین و حمله به مواضع پ ک ک داده است.

اما قبل از جواب دادن به سوال شما اجازه بدهید نکته ای را در مورد پیام اوجلان بیان کنم. پیام اوجلان اعلام آمادگی به تسلیم است به شرط "اقداماتی" از جانب ترکیه. در این پیام یک کلمه در مورد شرط و شروط عبدالله اوجلان و پ ک ک برای خلع سلاح این حزب موجود نیست. زبان اوجلان در این پیام بیشتر از اینکه از موضع یک نیروی اپوزیسیون باشد، از موضع دولت ترکیه است. اعلام اینکه "پ ک ک به جنگ پایان میدهد"، یک جانبه و پرو دولت ترکیه است. دولت ترکیه بیش از پ ک ک در قبال جنگ چهل ساله گذشته میان پ ک ک و دولت ترکیه، مسئول است. دولت ترکیه و در همین دوره دولت قومی و اسلامی اردوغان بیش از پ ک ک عامل این جنگ است.

در مورد ادعاهای پ ک ک و کردستان بزرگ و خواست تشکیل دولتی "کردی" که شامل همه مناطق کرد نشین در کشورهایی شود که در آن معضلی به نام مسئله کرد در جریان است، اکنون حدود دو دهه است این ادعا از جانب این جریان و شخص اوجلان به تدریج کنار گذاشته شده است. دلایل اصلی این مسئله و چرایی آن بیش از هر چیز عدم وجود زمینه های واقعی چنین پدیده ای بود که به مرور زمان خود این جریان را نیز متوجه ناممکنی آن کرد و در عمل چنین ادعایی مرده متولد شد. اما در مورد چرایی طرح اوجلان و اعلام آمادگی او برای پایان مبارزه مسلحانه باید به معضلات واقعی ای که این جریان در منطقه در مقابل خود دارد و بعلاوه نتایج ٤٠ سال جنگ این سازمان علیه ترکیه پرداخت.

متعاقب عقب نشینی دولت بشار اسد از مناطق کرد نشین سوریه واستقرار حزب اتحاد دمکراتیک کردستان (پ ی د) در این منطقه و در توافقی اعلام نشده با دولت سوریه، موقعیت این جریان در سوریه کاملا تغییر کرد. عدم درگیری آنها با دولت سوریه، شرکت فعال آنها در جنگ علیه داعش به عنوان حزب متحد پ ک ک، جنگ و مقاومت آنها در مقابل حمله داعش به مناطق تحت کنترلشان، دفاع از کوبانی و ادامه شراکت آنها در جنگ علیه داعش، کلا اعتبار این حزب و همزمان پ ک ک را در منطقه بالا برد. در این دوره و با نقشی که جریان پ ک ک در سوریه و حتی در جنگ برای باز پس گیری شنگال در کردستان عراق ایفا کرد، (شهری که توسط بارزانی با وساطت ترکیه تحویل داعش داده شد)، باز هم به اعتبار پ ک ک و جریان متحد او یعنی "حزب اتحاد دمکراتیک" بیش از پیش افزود. در کل این دوران پ ک ک به عنوان جریانی میلیتانت با نقشی که در این جنگهای علیه داعش داشته است، در جنبش ناسیونالیست کرد، موقعیت به مراتب بالایی پیدا کرد. با این وصف امروز با تحولاتی که در کل منطقه افتاده است، معضلات بزرگی در مقابل پ ک ک قرار دارد و موقعیت قبلی این جریان رو به افول است که خلاصه به آن میپردازم.

۱- ابتدا اینکه شخص عبدالله اوجلان بیست سال است در زندان است. اکنون ٨ سال است که حتی وکلای او موفق به دیدار با موکل خود نشده اند. تلاش برای آزادی اوجلان یک مولفه در کوتاه آمدن پ ک ک در مقابل دولت اردوغان است. به اینکه چرا بعد از این ٨ سال امروز به اوجلان اجازه ملاقات با وکلایش را دادند میتوان بعدا پرداخت.

۲- پ ک ک بدنبال از دست دادن سوریه که پایگاه و پشت جبهه اصلی این جریان از بدو تشکیل تا ربودن اوجلان بود، با معضلی جدی به عنوان مکان و کشوری که بتواند به عنوان پشت جبهه نیروهایش از آن استفاده کند، روبرو بوده است. سرانجام کشور ایران به این مکان تبدیل شد. اما علیرغم اینکه پ ک ک در مقابل جمهوری اسلامی همیشه کوتاه آمده است، علیرغم اینکه پ ک ک در قطب بندی های منطقه و در بحران سوریه همراه ایران در یک قطب قرار داشت، علیرغم دفاع رسمی پ ک ک از جمهوری اسلامی و مخالفتش با جنبش سرنگونی طلبانه در ایران در همین دوره اخیر، بدلیل رابطه ایران و ترکیه این پشت جبهه دیگر مثل گذشته قابل اتکا نیست. روابط ایران با ترکیه و نزدیکی های اخیر و تبدیل ترکیه به کانالی برای مقابله جمهوری اسلامی با تحریمهای اقتصادی آمریکا، محدودیت هایی جدی برای پ ک ک ایجاد کرده است.

۳- مستقل از ایران کردستان عراق، در شرایطی که دولت مرکزی عراق ضعیف بود، به پشت جبهه و مکانی امن برای پ ک ک تبدیل شده بود. در تعدادی از شهرهای کردستان عراق از جمله سلیمانیه دفاتر جریانی به اسم "تەڤگەری ئازدی"، که شاخه پ ک ک است، باز شده بود. مناطقی از کردستان عراق که به کوههای قندیل به عنوان محل استقرار نیروهای پ ک ک منتهی میشوند، عملا به محل حضور پ ک ک تبدیل شده بود. بارها لشکر کشی دولت ترکیه به کردستان عراق به بهانه حضور پ ک ک در این مناطق انجام گرفته است. امروز به دلایل متعددی دیگر کردستان عراق جای امنی برای پ ک ک نیست. مستقل از جنگ و دعوا و اختلافات قدیمی حزب بارزانی با پ ک ک و دوستی و نزدیکی جریان بارزانی با دولت ترکیه، دولت عراق بعد از جنگ موصل، برای احزاب حاکم برکردستان عراق نیز محدودیت زیادی ایجاد کرده است. دولت مرکزی عراق حضور پ ک ک را در کردستان عراق مغایر توافقات خود با حکومت اقلیم کردستان میداند و با آن مخالف است. همزمان روابط دولت مرکزی عراق با ترکیه بهبود یافته است و این هم خود فاکتوری بر محدودیت برای پ ک ک در کردستان عراق است.

دو حزب حاکم بر کردستان عراق، بارزانی و اتحادیه میهنی، به دلایل متعدد منجمله بدلیل منافع اقتصادی خود و توافقات با دولت مرکزی، بدلیل نزدیکی اتحادیه میهنی به ایران و تبدیل مناطق جنوبی کردستان عراق به محل دادوستد با ایران و نفوذ ایران در این منطقه، بدلیل روابط نزدیک جریان بارزانی با ترکیه و مناسبات و داد وستد از کانال ترکیه و ... وجود پ ک ک در این منطقه را به عنوان عامل بی ثباتی برای خود نگاه میکنند اتحادیه میهنی که با این جریان روابط حسنه ای داشت، امروز حضور پ ک ک را تحمل نمیکند. بطوریکه دفاتر "تەڤگەری ئازدی"، متحد پ ک ک، را در مناطق تحت کنترل خود بسته است. در مناطق بارزانی که ترکیه مداوما و به بهانه های مختلف منجمله برای حمله به پ ک ک و قندیل به آنجا لشکر کشیده است و بارزانی هم با این نه تنها مشکلی نداشته، بلکه و بعلاوه تحت عنوان اینکه وجود پ ک ک باعث مشکلاتی برای آنها منجمله بمباران روستاهای کردستان عراق توسط ترکیه شده، با دولت ترکیه همکاری میکند. لذا حضور پ ک ک در کردستان عراق هم از جانب دولت مرکزی و هم احزاب ناسیونالیست کرد، بیش از این تحمل نخواهد شد. لازم است اشاره کنم همراه با این واقعیات جریان بارزانی از وجود پ ک ک در این منطقه در عین حال به عنوان دیپلماسی و کارت امتیازگیری از ترکیه، استفاده کرده است.

۴- فاکتور دیگر سوریه و کردستان سوریه است. شکست پروژه به زیر کشیدن دولت بشار اسد، تلاش بشار اسد و متحدین او برای کوتاه کردن دست دولتهای غربی و مشخصا آمریکا و متحدین آنها در ارتش آزاد سوریه، شکست داعش و پایان جنگ با آن، دولت سوریه را برای اعمال قدرت و حاکمیت بر کل سوریه به تکاپو انداخته است. این حقیقت همراه با بحث منطقه امن در مرزهای ترکیه و کردستان سوریه، علاوه بر اینکه مانع جدی در مقابل پ ک ک برای استفاده از کردستان سوریه به عنوان پشت جبهه خود قرار داده است، نیروهای متحد او در این منطقه و از جمله حزب اتحاد دمکراتیک را نیز با محدودیت و معضلات جدی روبرو کرده است.

اکنون نیروهای ناسیونالیست کرد در سوریه در جوار و زیر چتر و به عنوان متحد آمریکا حضور دارند. اما پ ک ک در لیست نیروهای تروریستی آمریکا قرار دارد. بهبود روابط دولت آمریکا با ترکیه به عنوان یک عضو مهم ناتو، میتواند حزب اتحاد دمکراتیک را هر آن مورد معامله قرار دهد. فعلا نیروهای "پ ی د" متحد امریکا و تنها نیروی قابل اتکا هستند، اما این نیروها برای آمریکا ابزاری جهت پیشبرد سیاست آمریکا و تامین حضور او استفاده میشوند. نهایتا آمریکا بعید است میان این جریان و ترکیه به عنوان متحد تاریخی خود، آنها را انتخاب کند. علاوه بر این دولت سوریه در تلاش گسترش اعمال حاکمیت خود بر کل سوریه است، حمله و بمباران ستون نظامی ترکیه از جانب دولت اسد در سوریه و با حمایت روسیه که همین چند هفته قبل اتفاق افتاد، بیان توازنی جدید در این کشور و تلاش بشار اسد برای این اعمال حاکمیت کامل خود بر کل سوریه است. لذا حزب اتحاد دمکراتیک( پ ی د) راهی برایش باقی نمانده است جز توافق با دولت مرکزی سوریه، این را حتی اوجلان نیز در پیام خود بیان میکند. در هر صورت سوریه هم دیگر نمیتواند محلی برای حضور پ ک ک و استفاده از آن به عنوان یک پشت جبهه قابل اتکا برای ادامه جنگ این جریان با ترکیه باشد.

٥- در چنین اوضاعی یک حمله وسیع از جانب دولت اردوغان به مناطق استقرار نیروهای پ ک ک در قندیل از مدتی پیش شروع شده است. این شاید وسیعترین حمله ترکیه به محل استقرار نیروهای پ ک ک در کوههای قندیل در این سالها است.

با توجه به فاکتورهای مورد اشاره، در چنین اوضاعی چنین حملات وسیعی به پ ک ک نیز فشار مضاعفی را به آنها آورده و مخاطرات جدی ای در مقابل این جریان گذاشته است. در حقیقت این اوضاع پ ک ک را به مقدار زیادی با بن بستهایی جدی روبرو کرده است.

مستقل از همه این فاکتورها، در دوره اردوغان، در کنار پ ک ک، یک جریان پارلمانی به نام حزب "دمکراتیک خلقها" (ه د پ) از سال ٢٠١٢ شکل گرفته است. این حزب در حال حاضر ٨٠ کرسی پارلمان ترکیه را در دست دارد. این حزب مستقل از اینکه تعدادی از گروههای مختلف ناسیونالیست راست و چپ و حتی مذهبی را شامل میشود، اما در اساس یک جریان ناسیونالیست کرد است. بن بستهای پ ک ک و مبارزه مسلحانه او و مشکلات ادامه دادن آن، مبارزه پارلمانی و توافق با ترکیه و کوتاه آمدن از ادعاهای گذشته اش را به عنوان راه نجاتی در مقابل بپ ک ک و اوجلان برای برون رفت از این بن بست قرار داده است. مستقل از اینکه چنین افقی چقدر ممکن باشد که اینجا مورد بحث نیست، و پ ک ک و اوجلان تا چه حد بتوانند توافق و رضایت دولت ترکیه را جلب کنند، تا چه حد پ ک ک بتواند عملا به مبارزه مسلحانه پایان داده و، به قولی که از زبان اوجلان بیان میشود، کنگره خلع سلاح بگذارند، این راه نجاتی است که اوجلان برای آن تلاش میکند و تا کنون دولت ترکیه زیر بار نرفته است. بحث "مبارزه مدنی" و "بی نتیجه بودن جنگ مسلحانه" که بارها توسط اوجلان بیان شده است، در حقیقت هدف روی آوری به مبارزه پارلمانی است که حزب دمکراتیک خلقها نمونه آن است. اما و همچنانکه اشاره کردم دولت ترکیه فاکتور اصلی است که تا امروز تن به پذیرش پ ک ک نداده است.

با توجه به این فاکتورها این دوره با سال ٢٠١٣ تفاوت اساسی دارد. در سال ٢٠١٣ علیرغم اینکه پ ک ک برای ادامه مبارزه مسلحانه خود موانعی جدی داشت، اما دوره برو بیای پ ک ک بود. در سوریه افقی بر روی پ ک ک باز شده بود که تا آن زمان وجود نداشت. کردستان عراق عملا به میدان حضور پ ک ک تبدیل شده بود و به معنایی پ ک ک در موقعیت به مراتب مناسبتری در مقابل دولت ترکیه بود. امروز نه دوره عروج پ ک ک بلکه دوره اوفول این جریان در منطقه است.

کمونیست: در اطلاعیه ای که حزب در مورد پیام اوجلان منتشر کرده است نیز به بن بست ناسیونالیسم کرد بعنوان دلیل این سیاست "جدید" اشاره شده است. اما آیا رابطه احزاب کردی با دولتهای منطقه ای یا قدرتهای جهانی، تعلق بخش اعظم آنها به بلوکبندی های منطقه ای و جهانی، امتیازاتی که از این قدرتها میگیرند و بویژه سمپاتی عمومی به احزاب کردی بعنوان احزاب میلیتانت و بالاخره توجه افکار عمومی جهان به مصائب مردم در کردستان سوریه، ترکیه، عراق و ایران و ... حاکی از در بورس بودن احزاب کردی نیست؟

خالد حاج محمدی: در بورس بودن احزاب ناسیونالیست کرد با در بورس بودن مسئله کرد در منطقه و تلاش برای حل آن دو چیز متفاوت بود. احزاب ناسیونالیست در این دوره در خدمت دول مرتجع منطقه و دولتهای امپریالیستی و در خدمت سیاست آنها در خاورمیانه به عنوان ابزار بکار گرفته شدند. اگر اینرا بتوان در بورس بودن نام گذاشت این یک حقیقت است. اما حل مسئله کرد و رفع ستم ملی نه در دستور احزاب ناسیونالیست کرد بود و نه دول منطقه و نه دولتهای امپریالیستی که در این دوره در خاورمیانه وارد جنگهای نیابتی شدند! اما استفاده ابزاری از احزاب ناسیونالیست کرد که به ناحق زیر عنوان معضل مردم کردستان و بی حقوقی آنان بیان شد، در دستور همه دولتهای جهانی و منطقه ای از آمریکا و روسیه تا ایران و عربستان، ترکیه و حتی اسرائیل بوده است.

اجازه بدهید کمی به این مسئله بپردازیم. استفاده ابزاری از این احزاب و پول و اسلحه گرفتن آنها برای اجرای سیاستهای این دولتها، ربطی به حل مسئله کرد و تلاش برای رفع ستم گری ملی ندارد.

مسئله کرد در منطقه درست مانند مسئله فلسطین یک معضل واقعی و حل نشده است که مردم متمدن و آزادیخواه در جهان، به حل آن و پایان ستمگری ملی و درجه دوم حساب کرد مردم کرد زبان در کشورهای مختلف سمپاتی دارند. همچنانکه اشاره کردم مقاومت کوبانی و مقابله با داعش و نقش حزب اتحاد دمکراتیک سوریه (ه د پ) در جنگ با داعش خصوصا در کردستان سوریه، سمپاتی عمومی به مبارزه و مقابله آنها را افزایش و به همراه مسئله کرد و لزوم جواب به آن را در ذهن مردم آزادیخواه در جهان برجسته کرد. اما این فقط یک وجه مسئله است.

مسئله این است که احزاب ناسیونالیست کرد هم تاریخا و هم در این دوره، مصائب واقعی مردم کرد زبان در منطقه، جنایت و ستمگری و کشتارهای تاریخی دولتهای مرکزی از آنها و نفرت عمومی از چنین مظالمی را دستمایه سهم خواهی خود از دولتهای مرکزی در همه کشورها قرار دادند. بورژوازی کرد و احزابش در این کشورها و از جمله در ترکیه، ایران، عراق و...سنتا به این معضل آویزان و از شکافی که بدلیل این ستمگری بوجود آمده است، برای نیل به منافع خود و شراکت در قدرت استفاده کرده اند. مشکل این جریانات هیچ زمانی نفس مصائب مردم کردستان نبوده است، مشکل آنها هیچکاه استبداد سیاسی دولتها و بی حقوقی مردم و فقر و فلاکت آنها نبوده است.کما اینکه حاکمین بر کردستان عراق همین احزاب ناسیونالیست کرد هستند که دو دهه است زندگی کارگر و مردم زحمتکش کردستان عراق را به تباهی کشیده و خود پول جارو کرده اند. بعلاوه همه این احزاب در دوره های مختلف دست حاکمین این کشورها را بوسیده و آماده سازش و توافق و تسلیم شدن، البته به شرط گرفتن امتیازاتی برای خود و شرکت در قدرت، بوده اند. آنها برای رسیدن به این هدف و گرفتن سهم خود و شرکت در قدرت مرکزی با پرچم مسئله کرد و با سرمایه گذاری بر مصائب مردم کرد زبان ابراز وجود کرده اند. تاریخ کل این احزاب و افق آنها توافق با دولتهای مستبد و جنایتکار حاکم بوده است. برای نیل به این هدف پروسه "جنگ برای مذاکره -توافق" سیکل دائمی تاریخ سیاسی آنها را شکل داده است. برای این هدف آنها همیشه در شکاف میان دولتهای منطقه زندگی کرده اند و هر کدام از این احزاب بر اساس نیاز روز در کنار یکی از دولتها از ایران تا سوریه و عراق زیسته و غالبات متحد آنها شده اند. همه طرحهای خودمختاری و فدرالیسم و خود گردانی و... آنها از جمله پایان جنگ توسط پ ک ک و بدستور اوجلان در خدمت نیل به شرکت در قدرت و گرفتن سهمی برای بورژوازی کرد و احزابش ، در چارچوب همان سیستم مستبد و استثمارگر بوده است.

در دوره اخیر و تحولات خاورمیانه، جدالی میان قدرتهای اصلی جهان شکل گرفت و خاورمیانه به مرکز حل و فصل منازعات آنها تبدیل شد. ویرانی سوریه و لیبی و بخشا حتی عراق در همین دوره و شکل دادن به انواع جانواران وحشی و مسلح و آدمکش که داعش تنها یکی از آنها است، توسط این دولتها و به عنوان ابزار دخالتگری خود و پیشبرد جنگهای نیابتی انجام گرفت که نتیجه آن را شاهد بوده ایم. در همه این بحران و جنگها احزاب ناسیونالیست کرد نیز به بازی گرفته شدند و در خدمت سیاست دولتهای مختلف و در قطب بندی های آنها قرار گرفتند. در این دوره و فقط برای مثال جریان بارزانی و احزاب ناسیونالیست کرد در ایران، متحد آمریکا، عربستان، ترکیه و در این قطب قرار گرفتند. در شرایطی که بخشی دیگر از همین احزاب که همگی سنگ مصائب مردم کردستان را به سینه میزنند و کارت حل مسئله کرد را به سینه زده اند، از جمله پ ک ک در جبهه مخالف و به عنوان متحد بلوک روسیه، سوریه و ایران بودند. راستش دوره اخیر دوره عروج ناسیونالیسم کرد و افزایش سمپاتی به آنها نیست. غیر از جنگ در سوریه و نقش مثبت و برجسته (ه د پ) و میلیتانسی پ ک ک و ه د پ در مقابله با داعش و حتی ایستادن علیه لشکر کشی ترکیه به کردستان سوریه، بقیه احزاب ناسیونالیست در منطقه در موقعیت خوبی نبودند و دوره رکود و سردرگمی و دوره ریختن توهمات به آنها بود. در این زمینه بگذارید چند نکته را مختصر بیان کنیم.

در کردستان عراق که ناسیونالیستهای کرد حاکم اند، ما شاهد اعتراضات زیادی علیه آنان به دلیل تحمیل فقر و بی حقوقی به کارگران و اقشار پایین جامعه بودیم. توجه کنید که در بسیاری از شهرهای کردستان عراق دفاتر این احزاب توسط مردم محروم به آتش کشیده شد. در ایران این احزاب در سردرگمی کامل بسر بردند و در فاصله کوتاهی از تبدیل به نیروی پیاده نظام عربستان و دول مرتجع و راه انداختن جنگ نیابتی در کردستان ایران تا کرنش در مقابل جمهوری اسلامی و بند و بست مخفیانه با آنها، که در همین دوره اتفاق افتاد در جریان بود، تغییر مسیر داده اند. اینها امروز حاضرند در چهار چوب جمهوری اسلامی و با گرفتن امتیازاتی برای خودشان مجری همان سیاست سرکوبگرانه و ظالمانه ای شوند که چهل سال است به زور اسلحه و زندان و کشتار اعمال میشود. در ترکیه همین الان شاهد پیام آشتی اوجلان با دولتی هستیم که هزار بار و هر روزه از زبان همه ناسیونالیستها از آن به عنوان دولتی فاشیستی نام میبرند. لذا امروز دوره فروریختن پشم و پیله ناسیونالیستها و از جمله جریان میلیتانت آنها پ ک ک است.

سمپاتی عمومی مردم انسان دوست، متمدن و آزادیخواه به حل مسئله کرد و پایان دادن به ستمگری درست مانند سمپاتی به پایان دادن مصائب مردم فلسطین یک امر واقعی است. اما امروز مسئله کرد از جانب احزاب ناسیونالیست کرد، بمثابه کارتی برای بازی و ساخت و پاخت با دولتهای مرتجع در منطقه استفاده میشود. اگر اولی انسانی و محق است، دومی ریاکارانه و مشمئز کننده است. اکنون چندین دهه است معضل واقعی مردم فلسطین و جنایات اسرائیل در دست دولتهای مرتجع عرب و احزاب ناسیونالیستی و اسلامی حتی در خود فلسطین، مبنای معامله و امتیازگیری و امتیاز دادن است. مسئله کرد در منطقه نیز درست همین موقعیت را پیدا کرده است. در نتیجه امروز همگی شاهدیم که ناسیونالیستهای کرد دنبال حل مسئله کرد، به عنوان یک معضل واقعی، و رفع ستمگری ملی و پایان دادن به تخاصمات ملی و بستن شکافی که به نام کرد و عرب یا کرد و فارس و یا کرد و ترک باز شده، نیستند. اتفاقا آنها خود در تلاش ماندگاری این شکاف و حتی خود از عوامل تحریکات قومی و ناسیونالیستی و ایجاد دشمنی کور به نام ملیت بوده اند. وجود این شکاف و دشمنی میان مردم منتسب به ملیتهای مختلف و از جمله "ملت کرد" آن امکانی است که آنها با اتکا به آن و سواستفاده از آن، مردم کرد زبان را مسموم و به پیاده نظام جنبش خود برای امتیاز گیری از دولتهای مرتجع تبدیل میکنند. حل معضل فوق و پایان دادن به ستم گری ملی در منطقه بیش از هر زمانی بر دوش کمونیستها و جنبش ما افتاده است.

کمونیست: مستقل از اهداف اوجلان در طرح پیام آشتی با دولت ترکیه، تا چه حد رسیدن به توافقی حتی صوری میان دولت ترکیه و پ ک ک را ممکن و واقعی میدانید؟

خالد حاج محمدی: در حال حاضر تردید جدی دارم که دولت اردوغان کوچکترین امتیازی به پ ک ک بدهد و احتمال توافق میان ترکیه و پ ک ک به نظرم از جانب ترکیه منتفی است. اکنون پ ک ک با معضلاتی جدی روبرو است که به آن اشاره کردیم و ترکیه نیز به آن آگاه است. با این وصف استفاده ابزاری از پ ک ک و شخص اوجلان توسط دولت اردوغان و تلاش برای آرام تر کردن فضای مابین بطور مقطعی و هر زمان ترکیه احتیاجی به چنین فضای داشته باشد، اصلا منتفی نیست.

دولت اردوغان با معضلات جدی روبرو است. اینکه انتخابات شهرداری ها برای اردوغان تجربه ناموفقی بود و انتخابات آینده ترکیه به عنوان خطری روی سردولت اردوغان و امکانی است برای عروج حریفان از جمله حزب جمهوری خلق، از چشم کسی پوشیده نیست. وضع اقتصادی ترکیه بشدت وخیم است و در دو سه دهه گذشته کم سابقه بوده است. معضل بیکاری، گرانی و پایین آمدن ارزش پول این کشور نه تنها در میان طبقه کارگر و مردم محروم، بعلاوه در میان بورژوازی ترک نیز نارضایتی جدی ای ایجاد کرده است. انتخابات شهرداری ها خصوصا در مهمترین شهر ترکیه، در استانبول و باخت اردوغان یک زنگ خطر برای دولت اردوغان بود. ترکیه در این چند سال و برای مقابله با نارضایتی عمومی به استبداد سیاسی وسیعی روی آورده است و دهها هزار نفر در همین مدت روانه زندانها شده اند. این حزب در ترکیه و با معضلات وسیع اقتصادی و عروج احزاب حریف، امید زیادی به پیروزی ندارد. لذا استفاده تاکتیکی از پ ک ک و شخص اوجلان برای خریدن رای مردم مناطق کردنشین یک گزینه است. گزینه ای که در دوره های قبل نیز اردوغان از آن استفاده برده است. توجه کنید که در همین مدت بیش از دو هزار زندانی سیاسی در ترکیه با خواست آزادی اوجلان دست به اعتصاب غذایی طولانی زدند که چندین نفر از آن جان سپرد. این ماجرا به معضلی برای دولت اردوغان تبدیل شده بود و در همین ملاقات اخیر به اوجلان و پیام اوجلان به این زندانیان، اعتصاب غذا پایان یافت و اردوغان هم نفسی راحت کشید. بهر حال چنین تاکتیکهایی توسط دولت ترکیه در گذشته هم به کار گرفته شده و این بار هم ممکن است به کار گرفته شود. اما هیچ نشانه ای از اینکه دولت اردوغان در مقابل پ ک ک کوتاه بیاید و امتیازاتی هر چند ناچیز به آنها بدهد مشاهده نمیشود.

توجه کنید که در دو سه سال گذشته بالغ بر نیم میلیون نفر از مناطق کرد نشین بدلیل حملات دولت ترکیه و لشکر کشی و جنگ با پ ک ک آواره شده اند. هزاران انسان در این جامعه از جمله به جرم همکاری با پ ک ک دستگیر و زندانی شده اند و همین چند روز اخیر شاهد خلع مسئولیت چند نفر از شهرداران چند شهر کرد نشین به جرم کرد بودن و تمایلات ناسیونالیستی به پ ک ک یا حزب دمکراتیک خلقها بوده ایم. لذا اینها چیزی نیست که پ ک ک و رهبر زندانی اش از آن بی اطلاع باشند. مستقل از آمادگی پ ک ک برای آشتی با چنین دولتی، پ ک ک تلاش میکند در عین حال از این "صلح طلبی" خود برای کاهش فضای عمومی از جانب دولتها علیه خود بکاهد و ترکیه را نیز مقداری مورد فشار اذهان عمومی قرار دهد.

البته این طرح که ترکیه میتواند یا باید برای "حل مسئله کرد" عفو عمومی بدهد و پ ک ک خلع سلاح شود و نیروهایش بتوانند به زندگی عادی در ترکیه برگردند توسط موسساتی در آمریکا در جریان بوده است. گفته اند ترکیه باید حساب رهبران و فرماندهان پ ک ک را از نیروهای مسلح او جدا کند و به این صورت به جنگ خاتمه و بخشش عمومی بدهد. اما این طرح که در اتاقهای فکری آمریکا در جریان است، مستقل از اینکه پ ک ک و دولت ترکیه چه جوابی به آن بدهند، در اساس تسلیم پ ک ک و خلع سلاح اوست نه توافق با ترکیه.

کمونیست: مدافعان پ ک ک و این سیاست میگویند مسئله کرد، هم از جهت محتوا، هم از نظر بازیگران و هم از لحاظ ساختار مکانی و متناسب با تغییر و تحولات و پویایی‌ها، در حال دگردیسی است، از تغییر دوره و شکلهای جدید مبارزه حرف زده میشود. میگویند مردم از جنگ بی پایان خسته شده اند، مسئله کرد با اسلحه حل نمیشود و پایان دادن به مبارزه مسلحانه و شروع مبارزه سیاسی راه مناسب تری برای مردم کردستان ترکیه است. بخصوص با توجه به تجربه مردم کردستان ترکیه در شرکت در انتخابات و حق انتخاب نمایندگانشان در پارلمان و مقامات محلی خود. شما تاثیر این سیاست را بر زندگی و مبارزه مردم در کردستان ترکیه چگونه ارزیابی میکنید؟

خالد حاج محمدی: بستن راه مبارزه مدنی در بسیاری از جوامع و اینجا در کشورهایی مانند ایران، ترکیه، عراق و سوریه را که با معضلی به نام مسئله کرد و وجود ستمگری ملی و جنبشی به نام جنبش ملی طرف هستیم، دولتهای مرکزی هستند. این دولتها هستند که هر گونه مبارزه مدنی و سیاسی را با تهدید و کشتار از جمله در مناطق کردنشین جواب داده اند. در این تردیدی نیست که راه مناسب مبارزه مدنی و سیاسی است به شرطی که این راه موجود و باز باشد. اما عامل اصلی بستن چنین راهی دولتهای مستبد حاکم بوده اند. مبارزه مسلحانه تا جایی که به احزاب اپوزیسیون و حتی ناسیونالیستهای کرد در کل منطقه برگردد، حداقل در سی چهل سال گذشته تحمیلی بوده است. در این تردید ندارم که ناسیونالیستهای کرد در این میدان بی تقصیر نبوده و نیستند و اشاره کردم که اینها روی معضل کرد و مصائبی که از جانب دولتهای مستبد و حاکم در این کشورها به مردم کرد زبان به جرم "کرد" بودن تحمیل کرده است، به عنوان دلالان سیاسی، معامله و بند و بست کرده اند.

اما اینکه طیفی و از جمله بسیاری از ناسیونالیستهای کرد و از جمله فعالین پ ک ک میگویند راه مبارزه مسلحانه نیست و از این کانال چیزی حل نمیشود، این توجیهی برای معامله و بند و بست با دولت ترکیه است. باید پرسید آیا قرار است دولت ترکیه هم اسلحه و مبارزه مسلحانه (سرکوب نظامی و بمباران و توپ باران) علیه مردم کردستان ترکیه را از دستور خارج کند؟ باید پرسید چرا چهل سال گذشته وارد این میدان شدید و چرا چهل سال بر طبل مبارزه مسلحانه و ضرورت آن کوبیدید. قطعا در دنیای اطراف ما خیلی چیزها عوض شده است و متاسفانه سیمای جهان بیش از گذشته سیاه و خونین شده است. اما مستقل از مضمون این تحولات متاسفانه هنوز معضلی به نام مسئله کرد و فلسطین حل نشده باقی است و به مبنایی برای فریب و پخش سموم ناسیونالیستی و تحریک احساسات قومی و مذهبی و ایجاد انشقاق میان طبقه کارگر و مردم محروم به نام هویتهای کاذب ملی از جمله "کرد و فارس، کرد و ترک، کرد و عرب، و..." تبدیل شده است. چیزی که در اسرائیل و فلسطین سالهای طولانی است باعث یک کشمکش خونین شده است و قربانیان آنرا مردم عادی و محروم خصوصا و اساسا در فلسطین تشکیل داده است. همچنانکه گفتم عامل اصلی این وضع دولتهای مستبد حاکم هستند و البته احزاب ناسیونالیستی نیز برای فریب مردم کرد زبان و تبدیل آنها به پیاده نظام بی اجر و مواجب جنبش خود و برای گرفتن سهمی از قدرت، نقش کمی نداشته اند.

در همین دوره طیفی از ناسیونالیست های کرد در ایران طی نامه ای به ارودغان از او تقاضا کرده اند به جنگ با "کردها" پایان و پروسه صلح در کردستان ترکیه را دنبال و اوجلان را هم آزاد کند. این نامه تقریبا همزمان با پیام اوجلان در دیدار با وکلایش برای اردوغان ارسال شده است. بهر صورت این رویکرد به مسئله مبارزه مسلحانه قبل از هر چیز ریختن آب پاکی به جنایاتی است که دولتها مستبد منطقه علیه مردم منتسب به کرد انجام داده اند و در حقیقت بیان تمایل ناسیونالیستهایی است که در کنار و همراه حکومت بوده و سرنوشت خود را با بورژوازی سراسری در ایران و ترکیه گره زده اند. اینها بیش از اینکه نماینده مردم کردستان و یا رفع ستم ملی و یا مدافع مبارزه مدنی باشند، در عمل نماینده دولتهای حاکمند.

تا جائیکه به راههای سیاسی و مدنی مانند انتخابات و نماینده در پارلمان داشتن و .... هم بر میگردد، مستقل از اینکه حضور عده ای به نام کرد در مجلس نشان از حل مسئله ملی و حقوق شهروندی برابر مردم کرد زبان نیست (به ایران مراجعه کنید)، اما دستگیری دهها نماینده مناطق کرد نشین و خلع مسئولیت شهردار چند شهر بهترین گواهی بر این مسئله است که حاکمیت های مستبد و دیکتاتور راه هر نوع مبارزه سیاسی و آزاد را مسدود میکنند و امید بستن به این راهها خاگ پاشیدن در چشم مردم است.

کمونیست: با توجه به نفوذ پ ک ک در منطقه تاثیرات این پیام بر استراتژی و موجودیت شعبات پ ک ک در ایران و سوریه و همچنین بر سایر احزاب ناسیونالیست کرد چگونه خواهد بود؟

خالد حاج محمدی: اولین اتفاقی که متصور است پروسه ریختن توهمات ناسیونالیستی حتی در ترکیه و نسبت به اوجلان به عنوان شخص اول پ ک ک و کل این جریان است. قطعا پایان جنگ میان پ ک ک و ترکیه و تحمل مبارزه مدنی و سیاسی از جانب دولت ترکیه بی شک امری مثبت است به شرطی که ترکیه حاضر به چنین چیزی باشد. اما و همچنانکه اشاره کردم این امر در این شرایط شانسی ندارد. مستقل از این، جنگ و صلح پ ک ک و ترکیه در هر دو حالت، چیزی از مشکلات، فقر و بی حقوقی طبقه کارگر و مردم ستمدیده نه در کل ترکیه و نه در کردستان ترکیه را حل نمیکند. دعوای ترکیه و پ ک ک و دعوای دولتهای مرکزی در ایران و عراق و سوریه با احزاب ناسیونالیست کرد، دعوای کارگران این کشورها، کارگران و مردم زحمتکش مناطق کرد نشین و یا مردم کرد زبان با این دولتها نیست.

بی تردید اولین تاثیرات پیام اوجلان و همزمان اعلام آمادگی رهبری پ ک ک از زبان مراد قریلان از رهبری پ ک ک که گفته است "پ ک ک از دستورات اوجلان پیروی میکند، اوجلان نماینده ما است"، ریختن توهمات در میان مردم متوهم به پ ک ک و شخص اوجلان است. در نتیجه شعبات مختلف پ ک ک در کل منطقه با یک موج رویگردانی از این جریان، بسته به اینکه آشتی با ترکیه به کجا ختم شود، روبرو خواهند شد. این پروسه توهم زدایی نسبت به کل نایسونالیسم کرد در منطقه است. مستقل از عوارض منفی اینگونه تسلیم طلبی های ناسیونالیست های کرد، باید از این وقایع برای نشان دادن کل ماهیت آنها و برای باز کردن چشم و گوش کارگر و انسان زحمتکش و متوهم به ناسیونالیستهای رنگارنگ کرد، استفاده کرد و آنها را از زیر دست و بال آنها نجات داد. این کاری است روی دوش کمونیسها و جنبش ما در کل منطقه و از ما و فعالین کمونیست طبقه کارگر کار و تلاش میطلبد.

آنچه مسلم است اگر این پروژه آنطور که اوجلان قبول کرده است و رهبری پ ک ک هم تائید کرده است پیش برود؛ یک پیروزی بزرگ برای دولت ترکیه و شخص اردوغان است. تا هم اکنون در ذهن هر انسان با شعور و منصفی این پ ک ک و شخص اوجلان است که راهی تسلیم طلبانه در مقابل دولت ترکیه انتخاب کرده است. این تسلیم شدن نفعی برای مردم کردستان و طبقه کارگر ترکیه ندارد. این تسلیم شدن اگر به سرانجام برسد قطعا ناسیونالیسم حاکم و شونیسم ترک و قلدری و قدرقدرتی آنها را افزایش میدهد، خصوصا وقتی که طرف مقابل امتیازات چندانی بدست نیاورده است. قطعا شکست ناسیونالیسم کرد، کوتاه کردن دست احزاب ناسیونالیست کرد از زندگی و مبارزه کارگر و مردم زحمتکش در کردستان ترکیه یا ایران، سوریه و عراق امری بسیار مثبت و ارزشمند است به شرطی این جنگ و این شکست به نام کمونیسم و احزاب و جریانات کمونیستی و کارگری، یعنی به نفع پایان دادن به تفرقه و تخاصمات قومی، تمام شود. اما شکست ناسیونالیسم کرد و پ ک ک در مقابل ناسیونالیسم ترک و نماینده فایشست آن نفعی برای ما ندارد و این دولت فاشیست ترکیه و اردوغان هستند که ثمر آن را جمع میکنند. تلاش برای تضعیف و شکستن ناسیونالیسم و قومیگرایی یک جدال جدی کمونیستها برای آزادی و برابری و برای متحد کردن کارگر و زحمتکش علیه استثمار و بردگی و علیه دولتهای مرکزی از جمله در کردستان است. اما اگر قرار باشد عقب راندن آنها و یا شکست احزاب ناسیونالیستی توسط دولتهای مستبد و مرتجع منطقه اتفاق بیفتد، در این صورت نفع آنهم به جیب آنها خواهد رفت و این سرسوزنی گشایش و دستاورد برای طبقه کارگر و سوسیالیستها در هیچ کشوری به همراه ندارد.

به هر صورت در این دوره ناسیونالیسهای کرد در همه کشورها نقشی بسیار منفی ایفا کردند، این نقش منفی و تحولاتی که از سر گذرانده اند و ... امکانی برای نقد و افشای آنها در میان اقشار زحمتکش مردم کرد زبان در کل منطقه را فراهم کرده است. ما کمونیسها باید به استقبال این امکان و این فضا برویم و کارگران و مردم زحمتکش را متوجه منافع خود، همسرنوشتی خود با کل طبقه کارگر و دشمنی همه ناسیونالیسها از حاکم تا اپوزیسیون از جمله ناسیونالیسهای کرد با منافع آنها کرد.

کمونیست: پیام اوجالان انعکاس وسیعی در منطقه و بخصوص در رابطه با مسئله کرد در ترکیه، تاثیرات آن در

احزاب وابسته به آن در منطقه و .... داشته است. اما احزاب سیاسی در ایران و بویژه احزابی که در کردستان فعالیت میکنند و بخصوص احزاب ناسیونالیست کرد از راست تا چپ در این رابطه سکوت مطلقی کرده اند. دلیل این سکوت چیست؟

خالد حاج محمدی: احزاب ناسیونالیست کرد در منطقه تاریخا استراتژی زدو بند با دولتهای حاکم و تلاش برای آشتی با این دولتها، داشته اند. لذا این احزاب در موقعیتی نیستند که مثلا موضع انتقادی به نسبت پ ک ک و رهبری آن در آشتی با اردوغان داشته باشند.

اجازه بدهید برای روشن کردن مسئله به چند فاکت اشاره کنم. در دوره جمهوری مهاباد، قاضی محمد، رهبر حزب دمکرات وقت، پس از توافقات روسیه و ایران و از دست دادن حمایت دولت شوروی و شکست جمهوری مهاباد تسلیم رژیم پهلوی و اعدام شد. با سر کار آمدن جمهوری اسلامی حزب دمکرات کردستان ایران توسط شخص اول خود، قاسملو به خمینی لبیک گفت و از جمهوری اسلامی پشتیبانی کرد که مقبول واقع نشد. از آن زمان تا کنون دهها بار شاهد تقاضای مذاکره و آشتی این حزب و دیپلماسی مخفی و دور از چشم مردم این حزب با جمهوری اسلامی بوده ایم که آخرین مورد آن چند ماه گذشته افشا و علنی شد. حزب بارزانی در دوره ملامصطفی متحد شاه بود و زیر فرمان دولت ایران و با توافق شاه و صدام حسین به قول کردی "آش بطال" کرد و تسلیم ایران شد. در تمام آن دوران از جاسوسی علیه مخالفین حکومت پهلوی تا هر کاری در خدمت به رژیم سلطنت کوتاهی نکردند. همین نیرو با سرکار آمدن جمهوری اسلامی دوره ای علیه اپوزیسیون این حکومت در کردستان، از جمله ما کمونیستها، جنگید. امروز هم جریان بارزانی با ترکیه متحد است و حتی علیه پ ک ک در کنار ترکیه جنگیده است. مسعود بارزانی پیام اوجلان را کاری مثبت و ارزشمند نام گذاشته است. جریان طالبانی بارها با حکومت بعث عراق آشتی کرده است و آنها و جریان بارزانی دهها بار پای آشتی با حکومت بعث رفته اند. این دو جریان در مواردی در جنگ با همدیگر در کنار نیروهای صدام حسین و جمهوری اسلامی قرار گرفته و علیه هم لشکرکشی کرده اند. همه این نیروها و دهها جریان ناسیونالیستی در کنگره ملی کرد جمع شدند، کنگره ای که مسعود بارزانی به نمایندگی از اوجلان و جلال طالبانی اعلام کرد هدف آنها آشتی با همین دولتها است. میخواهم بگویم که هیچکدام پرونده سفیدی ندارند تا دیگری را بدیل سازش و یا تسلیم به یکی از این حاکمیتها و از جمله اینجا دولت ترکیه سرزنش کنند. استراتژی مشترک احزاب ناسیونالیست کرد جنگ برای مذاکره و امتیاز گیری است و در نتیجه نقدی به پیام اوجلان ندارند.

بقیه احزاب و سازمانهای سیاسی که به نام چپ فعالیت دارند و خود را چپ و حتی کمونیست میدانند، علاوه بر اینکه خودشان جریانات ناسیونالیست چپ از کرد و ترک تا فارس... هستند، هیچوقت گارد محکمی نسبت به ناسیونالیسم کرد نداشته اند. بخشی از آنها به عنوان نمایندگان ناسیونالیسم "ملت" بالا دست همیشه به ناسیونالیسم ملتهای تحت ستم، منجمله ناسیونالیسم کرد بدهکاری داشته اند و نهایت نقد آنها به سازش کاری آنها با دولتهای حاکم بوده است.

در مورد برخورد به پ ک ک و متحدین او یک فاکتور دیگر هم نقش زیادی دارد و آن میلیتانسی این جریان و نقش مثبت آن در جنگ سوریه و اعلام "کنفدراسیون دمکراتیک" به عنوان شکل حکومتی مورد پسند آنها، توسط شخص اوجلان است که ظاهرا همه را شیفته خود کرده بود. اینها در این دوران با نگاه مثبت و حتی به پ ک ک و حزب اتحاد دمکراتیک سوریه بعنوان نیروی چپ نگاه کردند و آنها را ستودند. مقاومت آنها در کوبانی و عفرین را با کمون پاریس و سیستم برابری قومها و مذاهب آنها و تقسیم بندی های قومی و ملی آنها را تا حد سوسیالیسم ارتقا دادند. لذا چنین جریاناتی نه تنها پرونده روشنی در مبارزه علیه ناسیونالیست کرد ندارند که دفاع همه جانبه آنها در گذشته از این جریانات و مدهوش شدن در مقابل مقاومت این جریانات در کوبانی و عفرین و...، مانع موضع نیمه انتقادی امروزشان است. راستش توقعی بیش از این هم از این نیروها نباید داشت. نیروهایی که خود عمیقا به ناسیونالیسم آغشته اند. ناسیونالیسم چنان در این جریانات ظاهرا چپ نهادینه است که حتی حقایقی روشن و ناسیونالیستی بشدت برجسته پ ک ک و اقمارش را نمیبینند و یا به راحتی از آن چشم پوشی میکنند. توجه کنید که در تاریخ فعالیت پ ک ک، این جریان هیچ دفاعی از مبارزات سراسری برای رفاه و آزادی های سیاسی در ترکیه نکرده است. نمونه برجسته آن اعتراضات وسیع در سال ٢٠١٣ در ترکیه است که دولت این کشور را بشدت در بن بست قرار داد و پ ک ک در مقابل این اعتراضات وسیع سکوت مطلق کرد. میدان تقسیم استانبول و جنگ و جدال هر روزه با پلیس و اوباش حکومتی و آرام بودن همه شهرهای کردستان را کسی فراموش نکرده است. پ ک ک و حتی حزب پارلمانی که اکنون خیلی ها آنرا پیشرو و متمدن میدانند در این اعتراضات نقشی ایفا نکرد. هیچ مبارزه کارگری در ترکیه را سراغ ندارید که روزگاری پ ک ک و رهبری او از آن دفاع کرده باشند. احزاب ناسیونالیست کرد در کشورهای دیگر حتی تا این حد متعصب و ضد غیر کرد زبان نیستند. غلظت ناسیونالیسم کرد در پ ک ک و همه شعبات آن و تعصبات کور آنها بیشتر شبیه غلظت تعصاب دولتهای حاکم بر ترکیه و ناسیونالیسم ترک آنها است. اما این به اصلاح چپهای محترم راحت از کنار همه اینها میگذرند.

مشکل این "چپ" عدم شناخت از پ ک ک نیست، مشکل نامربوطی خود این چپ به کارگر و به برابری طلبی و بیگانگی آنها با کمونیسم است. لذا سکوت امروزی آنها قابل فهم است. چپ ترین اینها هیچوقت موضعی رادیکال و کمونیستی در مقابل ناسیونالیسم از ناسیونالیسم کرد تا بقیه را نداشته اند.