مصاحبه رادیو نینا با خالد حاج محمدی
وریا نقشبندی: اخیرا کمپینی در حمایت از زندانیان هفت تپه راه افتاده که کانون توجه جریانات مختلف، فعالین کارگری، سیاسی و اجتماعی و نهاد های حقوق بشری قرار گرفته. حزب حکمتیست (خط رسمی) در این خصوص اعلامیه ای صادر و از کمپین حمایت کرده است که در سایت حز ب قابل دسترس است. این کمپین که در ایران راه افتاده است خواهان آزادی بی قید و شرط زندانیانی است که در رابطه با اعتراضات و اعتصابات کارگران هفت تپه و فولاد اهواز در چند ماه گذشته دستگیر شده اند و در شرایط جسمی و روحی وخیمی قرار دارند. در این برنامه خالد حاج محمدی از رهبری حزب حکمتیست را به همراه داریم تا سوالاتی را در این زمینه با او در میان بگذاریم.
خالد حاج محمدی ضمن خوشامدگویی سوال اول را چنین مطرح میکنم که بنظر شما اهمیت این کمپین و تاثیرات آن بر فضای اعتراضی جاری در جامعه و خصوصا بر فضای اعتراضات کارگری، چگونه میبینید.
خالد حاج محمدی: ضمن تشکر از شما و سلام به شنوندگان رادیو نینا، همچنانکه در متن اطلاعیه اعلام "کمپین حمایت از بازداشت شدگان هفت تپه و زندانیان ترقی خواه" آمده است و شما هم اشاره کردید، این کمپین اهدافی را در مقابل خود قرار داده است. تاثیرات این کمپین بستگی دارد به میزان حمایتی که از آن میشود و میزان جلب توجه ای که این کمپین به خود میکند و میزان تحرکی که در دفاع از این کمپین و برای آزادی زندانیان هفت تپه و کنار گذاشتن فضای امنیتی که علیه کارگران هفت تپه و فولاد و حامیان آنها راه انداخته اند، دارد. در سالهای گذشته کمپین های زیادی علیه زندان و دستگیری فعالین کارگری، فعالین اعتراضات معلمان، زنان و دانشجویی و برای مطالبات انسانی راه افتاده است. موفقیت این کمپینها بستگی به میزان حمایتی است که از آنها خواهد شد. خود این کمپینها اقدامی مثبت و مهم در مقابل ستمگری و زندان و پرونده سازی برای فعالین کارگری، معلم و دانشجو و زن و جوان حق طلب و علیه کلا استثمار و بی حقوقی بوده اند.
در مورد این کمپین معین، قطعا باید با همه توان از آن حمایت کرد. این کمپین تازه چند روز است راه افتاده و هنوز ابتدای کار آن است. در همین مدت هم با همه فضای امنیتی جامعه و محدودیتهایی که به طبقه کارگر و آزادیخواهان تحمیل کرده اند، تاثیرات مثبتی داشته است و حمایتهایی کسب کرده است. این کمپین تا هم اکنون انعکاس خوبی داشته است و صدای حق خواهی زندانیان هفت تپه را به خیلی جاها برده است. فقط برای نمونه و تا جایی که اخبار حمایتها از کمپین و مطالبات آن پخش شده است، امنستی کمپینی را در حمایت از سه روزنامه نگاه نشریه گام (امیر حسین محمدی فرد، ساناز الهیاری و امیر امیر قلی) که به جرم حمایت از اعتصابات هفت تپه و فولاد و انعکاس اخبار آنها دستگیر و در زندانند، و با خواست آزادی فوری آنها اعلام کرده است. در دو روز اول کمپین بیش از هزار نفر طومار حمایتی از کمپین را امضا کرده اند. در سنندج تعداد زیادی از فعالین کارگری، سیاسی، اجتماعی و مردم آزادیخوا طوماری حمایتی از کمپین را امضا کرده اند. تعدادی از فعالین کارگری و اجتماعی طی نامه ای از کمپین حمایت کرده اند. شخصیتهای زیادی به شیوه های مختلف از کمپین و مطالبات آن اعلام حمایت کرده اند. کمپین در رسانه ها خارج کشور نیز بازتاب نسبتا خوبی داشته است. اعتراضاتی در خارج ایران در حمایت از زندانیان هفت تپه و حامیان کارگران هفت تپه و فولاد و برای آزادی آنها و آزادی معلمین دربند و... راه افتاده است. حزب ما نیز تا کنون علاوه بر اکسیونهای اعتراضی که تشکیلات خارج ما در حمایت از زندانیان هفت تپه و علیه فشار و تهدید کارگران هفت تپه و فولاد و... از جانب جمهوری اسلامی، نامه هایی به اتحادیه های کارگری و نهادهای بین المللی ارسال کرده و خواهان اعتراض آنها و فشار گذاشتن بر جمهوری اسلامی و حمایت از زندانیان شده است.
باید توجه داشت که هنوز عمر زیادی از کمپین نگذشته و به همین دلیل دامنه حمایتها و اقداماتی که شده هنوز محدود است. قطعا میزان موفقیت و دستاورد کمپین بسته به نقشه و برنامه آگاهانه صاحبان کمپین و ایفای نقش فعالین کارگری و شخصتهای معتبر و مدافع جنبش کارگری در خود ایران و میزان حمایتها و اقدامات حمایتی عملی و ملموس از این کمپین است. بی شک وظیفه هر انسان کمونیست و هر جریان و انسان آزادیخواه و شرافتمندی است که این کمپین را حمایت و برای جلب پشتیبانی از آن و تقویت آن بکوشد.
وریا نقشبندی: همزمان با اعلام این کمپین امیر حسین محمدی فرد طی نامه ای به قاضی پرونده خود، ضمن اعتراض به وضع بلاتکلیفی خود و زندانیان هفت تپه اعلام کرده است در صورت عدم تامین مطالبات او، دست به اعتصاب غذا میزند. او روز پنجشنبه اعتصاب غذای خود را شروع کرد. دیدگا ه شما و سیاست حزب حکمتیست در مورد اعتصاب غذا چیست؟
خالد حاج محمدی: امیر حسین محمدی فرد و ساناز الهیاری هر دو نفر دست به اعتصاب غذا زده اند. باید دو پدیده را از هم تفکیک کرد، یکی خود اعتصاب غذا به عنوان یک شیوه مبارزه و دیگری مطالبات و خواست اعتصاب کننده و برخورد به آن. در مورد مطالبات این دو نفر قطعا بیشترین حمایت را باید از آنها که هیچ جرمی جز دفاع از کارگران هفت تپه و فولاد ندارند را با همه امکانات انجام داد. مطالبات آنها مطالبه هر زندانی سیاسی آزادیخواه، هر کارگر حق طلب و هزاران کسی است که از این کمپین حمایت میکنند. مطالبات امیر حسین و ساناز مطالبه هزارن انسان شرافتمند، فعال کارگری، معلم و زن و دانشجویی است که در سالهای سال به جرم اعتراض به فقر و استبداد و استثمار زندان رفته اند و علیه آنها پرونده های واهی تشکیل داده و زندانی شده اند. همچنانکه امروز کسانی مانند اسماعیل بخشی به جرم نمایندگی کارگران هفت تپه زندانی است، سپیده قلیان که جرمی جز دفاع از اعتراضات بر حق هفت تپه و فولاد ندارد و اعضا تحریریه نشریه گام که جرمی جز حمایت از کارگران هفت تپه و فولاد و انعکاس حق خواهی آنها ندارند. مطالبه آنها خواست کارگران و اکثریت بالایی از مردم آزادیخواه آن جامعه است. مسئولین و زندانبانان جمهوری اسلامی تلاش کرده اند برای این دو نفر و بقیه پرونده مهندسی کنند، آنها را به زور و با ادعای پوچ به احزاب اپوزیسیون سرنگونی طلب وصل کنند و شرایطی را مهندسی کنند که بتوانند برایشان احکام سنگین صادر کنند. ضمن اینکه نه تنها ارتباط بلکه و بعلاوه عضویت در هر حزب و سازمان و جریانی، ابتدایی ترین حق هر انسانی است. لذا باید با همه توان آنها را حمایت کرد و برای آزادی این دو نفر و بقیه زندانیان سیاسی تلاش کرد.
اما در مورد اعتصاب غذا به عنوان یک شیوه مبارزه ما بکرات گفته و تاکید کرده ایم که این شیوه راه مناسبی برای مبارزه نیست. شیوه ای که زندانی به هر دلیلی از جمله شرایطی که به او تحمیل میکنند، از سر ناچاری و در تنهایی به آن متوصل میشود و جان و هستی و سلامتی خود را به خطر می اندازد و در مبارزه ای فردی، برای بیان اعتراض خود اعتصاب غذا میکند، ریسک میکند و از سلامتی خود مایه میگذارد. این شیوه راه مبارزه جمعی و اجتماعی و مثبتی نیست و آنرا شیوه درستی در مبارزه سیاسی حتی در زندان نمیدانیم. لطمه زدن به جان و جسم زندانی به عنوان ابزار مبازره، انهم به شکل فردی، به مبارزه ما علیه حاکمین کمک نمیکند و مورد تائید ما نیست.
اینکه این شیوه مورد تائید ما نیست یک پدیده است، اما اینکه زندانی را در موقعیتی میگذارند و شرایطی را به او تحمیل میکنند که تک و تنها، زیر فشار امنیتی و پلیسی و زیر شکنجه های جسمی و روحی و روانی و در تک سلولیها و... مجبور بشود تن به این کار بدهد، یک پدیده دیگر است. شرایطی را برای زندانی فراهم میکنند که از سر ناچاری و در تنهایی برای اعتراض بر حق خود و رساندن صدای خود به بیرون، علیه فضای امنیتی و پرونده سازی علیه خود و دیگران دست به چنین شیوه ای بزند. لذا در این مورد هم مسئول مستقیم حاکمیت و روسای آنها است. آنها مسئول مستقیم این وضع هستند و آنها مسئول هر اتفاقی اند که برای زندانی اعتصاب کرده بیفتد. آنها مسئول جان و سلامتی زندانیان هستند و هر بلای سر امیر حسین محمدی فرد و ساناز الهیاری بیاید که این سومین دور اعتصاب غذای آنها در ٦ ماه گذشته است، جمهوری اسلامی است. لذا و مستقل از نظر ما در مورد نفس اعتصاب غذا به عنوان یک شیوه مبارزه و اعتراض، دفاع از مطالبات امیر حسین محمدی فرد و ساناز الهیاری وظیفه هر جریان مسئول و هر انسان شرافتمند و آزادیخواهی است. "جرمی" که اینها مرتک شده اند، چیزی جز حق خواهی کارگران نیست، چیزی جز اعتراض به بی حقوقی و فقر و استبداد، گرسنگی دادن به خانواده های کارگری، تحمیل استثمار و فلاکت و بردگی به طبقه کارگر نیست. آنها با چنین دلایلی و در اعتراض به این بی حقوقی های زندان رفته اند و زیر فشار قرار گرفته اند. اعتراض آنها اعتراض هر روزه طبقه کارگر برای بهبود و زندگی ای انسانی است. باید از آنها و از مطالبات شان صمیمانه و همه جانبه حمایت کرد. کسانی که امروز زندانند علاوه بر این دو نفر که در حال حاضر در اعتصاب غذا هستند، کسان دیگری که به جرم حق طلبی برایشان پرونده درست کرده اند، مانند اسماعیل بخشی، سپیده قلیان؛ امیر امیر قلی و کسان دیگر مانند علی نجاتی، محمد حبیبی از معلمین، زندانیانی چون مرضیه امیری، ندا ناجی، انیشا اسداللهی، عاطفه رنگریز، لیلا حسین زاده و ... که علیه شان پرونده ساخته اند، اینها همگی زندانیان ما هستند و باید همه جانبه برای آزادی آنها کوشید.
وریا نقشبندی: با این شرایطی که شما اشاره کردید و با اعتصاب غذایی که ساناز الهیاری و امیر حسین محمدی فرد شروع کرده اند و شرایطی که در آن قرار دارند و مخاطراتی که جان آنها را تهدید میکند، به نظر شما چه اقدامات عملی برای موفقیت این کمپین میتوان انجام داد.
خالد حاج محمدی: فکر نکنم برای هیچ انسانی در آن جامعه ناروشن باشد که طبقه کارگر و نمایندگان و فعالین او راهی جز مبارزه متحد برای مقابله با فقر و بی حقوقی و استثمار و استبدادی که به این طبقه تحمیل کرده اند ندارند. ما در گوشه و کنار آن جامعه روزانه شاهد اعتراض و اعتصابات کارگری علیه فقر و بیکاری، علیه گرانیٍ، اخراج، بی حقوقی و علیه دستگیری و پرونده سازی برای فعالین و سخنگویان این طبقه، کسانی مانند اسماعیل بخشی هستیم. اعتراض علیه شرایط اسفباری که حاکمین به این طبقه تحمیل کرده اند و علیه دستگیری و فضای که در این دوره مشخض دامنه آن علیه این طبقه و فعالینش، علیه اعتراض معلم و دانشجو و زن و اقشار پایین جامعه، افزایش یافته و موجی از دستگیری و فشار امنیتی را دامن زده اند، نه تنها حق هر انسانی است که وظیفه هر جریان و جمع و انسان حق طلب و عدالتخواهی است. کارگران راهی برای دفاع از خود، جز اعتراض متحد ندارند و ابزار حاکمین برای مقابله علیه اعتراضات حق طلبانه ، زندان، تهدید ، شکنجه، ارعاب وپرونده سازی، اخراج از کار و گرسنگی دادن خانواده های کارگری ، تحت فشار گذاشت خانواده زندانی و افزایش فضای امنیتی و فشار اقتصادی است. اکنون آموزش و پرورش تصمیم دارد محمد حبیبی از چهرهای خوشنام و محبوب معلمیم که اکنون در زندان است را اخراج کند، فولاد اهواز میثم المهدی نماینده کارگران فولاد را از کار اخراج کرد. نان شب خانواده کارگری را گرو میگیرند و فعال و نماینده آنها را تهدید و زندان میکنند تا اعتراض کارگری را پس بزنند و فعالین و سخنگویان و نمایندگانش را ساکت و سربزیر کنند. فعال و رهبران کارگری را زندان میکنند تا این طبقه تنبیه شود و ساکت و سربزیر باشد. زندانی کرد این آدمها که اسامی تعدادی را اینجا اشاره کردیم، برای تنبیه یک طبقه و مدافعان آن است. میخواهند هر کارگر و انسان عدالتخواه و شریفی و مبارزی بداند، که اگر اعتراض کنند و علیه استثمار خود زبان بگشایند، زندان و اخراج از کار و شکنجه و پرونده سازی در انتظار آنها است. لذا اینها زندانیان ما هستند و باید حمایتشان کرد. اشکال آنرا میتوان در محل پیدا کرد. بخشا شکل و ابعاد مبارزه را شرایط و آمادگی نیروی ما در محل و توازن قوا تعیین میکند و فعال محلی میتواند اشکال مناسب خودش را پیدا کند. اما به هر شکل و شیوه ای که مناسب میدانند باید دست بکار شد و بطور عملی اقداماتی موثر و ممکن را در دستور بگذارند. نباید اجازه داد حاکمیت در هر اعتراض کارگری، در هر تحرک حق طلبانه، نماینده و سخنگوی کارگری و تحرک اعتراضی را دستگیر و زندان کند و تنبیه کند، نان خانواده او را قطع کند و حامیان اعتراض کارگری را زندان و شکنجه کند.
اشکال مختلفی را میتوان در حمایت از آنها پیش برد. باید مسئله تلاش برای آزادی آنها را به هر جمع کارگری، به میان معلمین و به مراکز تحصیلی، به میان مردم محلات و هر جا جمعی از مردم حق طلب و آزادیخواه جمع میشوند و... برد و از آنها خواست به این تلاش انسانی بپیوندند. با تجمعات کارگری در محل کار، با تشکیل مجمع کارگری و بحث و تبادل نظر و اقدام جمعی، با اعتصابات اخطاری، نامه جمعی و اعتراضی نوشتن، حمایت از خانواده زندانی و تنها نگذاشتن آنها، شراکت در تجمعات خانواده ها، ایجاد فضای میدیایی، اعتراض تشکلات موجود کارگری با هم، نوشتن نامه به اتحادیه های کارگری و نهادهای بین المللی و افزایش فشار به جمهوری اسلامی برای آزادی زندانیان هفت تپه و معلمین و کلا زندانیان سیاسی و حمایت همه جانبه از آنها، و بکار بردن انواع ابتکارات و اشکالی که در محل میتوان تعین کرد و بکار برد. مسئله ایجاد فضایی همبسته و متحد علیه موج دستگیری و پرونده سازی برای فعالین کارگری و نماینده و سخنگوی اعتراضات حق طلبانه در آن جامعه از مراکز کار تا محلات و مراکز تحصیلی و آموزشی و... است. باید کاری کرد که حاکمین به راحتی نتوانند عزیزان ما را دستگیر و در کنج زندان نگهدارند و بدانند که برایشان هزینه سنگین دارد. باید سدی در مقابل تعرض بورژوازی و دولت نماینده اش به اعتراض کارگری و به هر اعتراض حق طلبانه بست و امروز که مسئله کارگران هفت تپه و حامیان آنها در جریان است، باید زنجیره ای انسانی و همبسته در دفاع از آنها و حامیانشان شکل داد و آنها را از چنگال حاکمین بیرون کشید.
باید در هر اعتراض و مبارزه ای توجه داشت که تاکتیک حاکمیت برای شکست ما از مراکز کارگری تا اعتراض مردم در محلات برای بهبود و رفاه تا اعتراض معلمین، دانشجویان، اعتراض زنان برای حقوق برابر و...، تهدید و ارعاب و دستگیری و زندان رهبر و فعال این اعتراضات است. باید در هر مبارزه ای روی این جنبه از کار خود برنامه گذاشت و دفاع از زندانی و مقابله با این تاکتیک حاکمیت را به عنوان بخشی از نقشه کار خود در دستور داشت و برای آن راه و چاه تعیین کرد. مهم است عزیزان و رفقای ما در زندان بدانند که جامعه حامی آنها است و این حامی بودن را بطور عملی و با فشاری محسوس به حاکمین نشان داد و به آنها حالی کرد که جامعه در مقابل زورگویی و قلدری آنها سکوت نمیکند. باید قلدری و افسار گسیختگی آنها را افسار کرد. اکنون مراکز کارگری از نفت و فولاد و پتروشیمی ها تا معادن و ماشین سازیها به مراکز پلیسی و خبر چینی و امنیتی تبدیل شده است. فضا را برای مقابله با اعتراضات کارگری و ساکت کردن و به تسلیم کشاندان کارگرانن در مقابل سرمایه داران مفتخور، امنیتی و پلیسی کرده اند.
فعالین کمونیست در این میدان وظیفه جدی بر عهده دارند، جمع کردن مردم، قانع کردن آنها، بسیج نیرو و اتصال آنها به عنوان یک شبکه وسیع و سراسری در مقابل تعرض حاکمین، ایجاد صفی متحد و همه جانبه از طبقه کارگر و اقشار استثمار شده، قبل از هر کس کار این رفقا است و بر دوش آنها است.
وریا نقشبندی: خالد حاج محمدی بگذار به اوضاع کنونی و فضای جنگی و تاثیرات آن در این دوره و یا رابطه آن با دستگیری و تلاش حاکمیت برای استفاده از فضای جنگی علیه طبقه کارگر بپردازیم. کلا فشارهای امریکا و تبلیغات جنگی آنها و جمهوری اسلامی و فضای میلیتاریستی در منطقه چه تاثیر داشته و چه رابطه ای میان این اوضاع و پدیده زندان و دستگیری و ارعاب موجود است؟
خالد حاج محمدی: در مورد فضای جنگی، قلدری نظامی آمریکا و گسیل نیرو به منطقه و دلایل و چرایی این مسئله، توجیهات دولت ترامپ برای این قلدری و بهانه کردن ایران، حزب ما به کرات اعلام موضع کرده و تلاش کرده است جامعه را متوجه حقایق پشت این ادعاها و دلایل این وضع بکند. لذا از این جنبه قضیه اینجا صرفنظر میکنم و وارد آن نمیشود. اما یک چیز مسلم است که هم تحریم اقتصادی و هم شاخ و شانه کشیدن دولت ترامپ و فضای میلیتاریستی در منطقه، دودش به چشم طبقه کارگر رفته است. آنها با این اقدامات علاوه بر فقر و گرانی و گرسنگی که با تحریم های اقتصادی به مردم ایران تحمیل کرده اند و جنگی جنایتکارانه علیه این مردم اعلام کرده اند، اسلحه ای برا و کارآمد نیز در دست جمهوری اسلامی علیه طبقه کارگر و مردم آزادیخواه ایران گذاشته اند. آنها ابری سیاه و ترسناک را بر آسمان کل منطقه کشیده اند و فضایی مملو از ترس و نگرانی را همراه فقر و گرانی به مردم ایران و کل منطقه تحمیل کرده اند. بهانه جمهوری اسلامی است اما عوارض این وضع را طبقه کارگر ایران با فقر و گرسنگی و فضای نظامی و امنیتی میپردازد.
مستقل از اهداف آمریکا و اینکه این اوضاع به کجا کشیده میشود، جمهوری اسلامی تلاش میکند به بهانه خطر حمله خارجی، جنگ با امریکا و تخاصمات با آنها و تحریم اقتصادی ایران از جانب دولت ترامپ، فضای اعتراضی جامعه علیه خود را پس بزند و از این اوضاع به بهترین وجه برای افزایش اختناق در جامعه و بهبود شرایط خود در مقابل مردم ایران و در راس آن طبقه کارگر استفاده کند. استفاده از فضای جنگی برای تغییر توازن قوا میان حاکمین و مردم معترض یک هدف روشن جمهوری اسلامی است.
توجه داشته باشید که در دوسال گذشته فضای اعتراضی علیه جمهوری اسلامی به شدت بالا رفت. کارگران و اقشار پایین جامعه کل حاکمیت را با همه جناحهای آن مستقیم به چالش کشیدند. بحث سرنگونی جمهوری اسلامی توسط پایین جامعه روی میز جامعه رفت. همه خط قرمزهای نظام از اعتراضات دیماه به بعد زیر پای معترضین لگد مال شد. فضای عمومی جامعه علیه حاکمیت به شدت تغییر کرد و توازن قوا بدرجه ای به نفع طبقه کارگر و مردم آزادیخواه عوض شد. این وضع با اعتراضات کارگری و خصوصا اعتصابات هفت تپه و فولاد، یک حق طلبی کارگری و اعتراض به استثمار و سرمایه داری و حاکمیت آنها را بر فضای جامعه حک کرد. این اوضاع یک نگرانی و تهدید جدی علیه طبقه سرمایه دار ایران بود. پرچم یک حق طلبی کارگری در فضای سیاسی جامعه ایران نمایان شد و مستقل از هر ارزیابی نسبت به آن، این پرچم در جامعه بازتاب وسیعی داشت و یک حمایت نسبتا وسیع را در میان دهها میلیون کارگر و مردم ستمدیده به خود جلب کرد و حاکمان و طبقه سرمایه دار را نگران کردو امید و خوشبینی را در میان کارگران و کلا محکومین در مقابل حاکمین افزایش داد.
نگرانی از اینکه فضای اعتراض و حق طلبی کارگری ادامه پیدا کند، اتحاد و همدلی در میان این طبقه افزایش یابد، کمونیسم و عدالتخواهی کارگری فضای جامعه را رقم بزند و در آینده تحولات این جامعه، کمونیستها به عنوان نمایندگان راستین طبقه کارگر در هر اعتراض کارگری و در کل جامعه پرچمدار این تحولات شوند، یک نگرانی بسیار جدی برای طبقه سرمایه دارد و دولت شان شد. به این اعتبار نگرانی از اینکه تحولات آتی جامعه را کمونیست های طبقه کارگر رقم بزنند و سرنگونی جمهوری اسلامی رنگ سوسیالیسم کارگری را بر خود داشته باشد و در این پروسه کمونیستها پرچمدار شوند و مهر خود را بر این تحولات و این پروسه بزنند که یکی از احتمالات است، به کابوسی برای حاکمین و کل ارتجاع تبدیل شد. جمهوری اسلامی با علم به این حقایق و با آگاهی کامل بر این مخاطرات، تلاش میکند از فضای نظامی و تحریم اقتصادی، از قلدری آمریکا و میلیتاریسم او و به بهانه آن، موقعیت خود را در مقابل طبقه کارگر و مردم آزادیخواه بهبود بخشد و توازن قوا را به نفع خود عوض کند، فضای اعتراضی را عقب براند.
اکنون مدت بسیار کوتاهی از سیل و عوارض آن گذاشته است. دهها میلیون انسان آسیب دیده از سیل، بی خانمان، شهرهای ویران شده و خانه و مزارع نابود شده، مدارس و درمانگاه و... از بین رفته به جای خود باقی است و حاکمیت عملا کاری جدی نکرد. فضای میلیتاریستی و جنگی عملا اینها را به حاشیه راند و کسی از سیل زدگان و مشکلات و عوارض سنگین سیل بر شانه های آنها صحبت نمیکند. حاکمیت آگاهانه از این اوضاع برای نجات خود و سلب مسئولیت از خود استفاده کرد. جمهوری اسلامی تلاش میکند اعتراض کارگری و چلنج خود توسط طبقه کارگر و مردم آزادیخواه را به بهانه خطر جنگ و وجود تحریم اقتصادی و فضای جنگی، حاشیه ای کند. لذا و به این اعتبار مقابله با قلدری نظامی و ژاندارمی دولت ترامپ و افسار گسیختگی آن و همزمان مقابله با سو استفاده جمهوری اسلامی از این اوضاع و علیه مردم ایران و سد کردن تعرض او به جامعه و به جنبش آزادیخواهانه و فضای امنیت ای که ایجاد کرده است یک امر جدی است. باید توجه داشت دفاع از کمپین حمایتی از زندانیان هفت تپه و تلاش برای آزادی آنها و بقیه زندانیان از معلمین تا دانشجویان و... در این اوضاع صد چندان جدی است. باید در مقابل تعرضی که حاکمیت به بهانه فضای جنگی و تخاصمات با آمریکا علیه طبقه کارگر و مردم آزادیخواه در دستور دارد، سد بست و آنرا خنثی کرد. لذا دفاع از مطالبات امیر حسین محمدی فرد و ساناز الهیاری، حمایت از کمپینی که در دفاع از زندانیان هفت تپه راه افتاده است، در بتن چنین شرایطی معنی دیگر دارد و جایگاه ویژه تر دارد و به این اعتبار از اهمیت والایی برخورددار است.
٦ ژوئیه ٢٠١٩