پرتو :1- به عنوان دبیر اجرایی حزب در راس جمع اجرایی دفتر سیاسی  تدارک سیاسی و اجرایی کنگره سوم را بر عهده داشتید. پروسه تدارک چگونه پیش رفت؟

خالد حاج محمدي: دفتر سياسي حزب ڪل تدارڪ سياسي و اجرايي حزب را به جمع اجرايي دفتر سياسي و رئيس دفتر سياسي سپرده بود. تدارڪ سياسي هر ڪنگره و مجمع بزرگ حزبي بخش جدي و تعين ڪننده ڪار مجمع است. براي حزبي ڪمونيستی چون حزب ما ڪه بخش بسيار جدي ستون ڪادري و فعالينش در جامعه ايران و زير يڪ حاڪميت جنايتڪار زندگي ميڪنند٬ تدارڪ ڪنگره پيچيدگي ها و حساسيت خاص خود را دارد. مهمترين بخش

اين ڪار به چگونگي دخالتگري تشڪيلات حزب و ستون ڪادري آن در ايران و چگونگي نمايندگي ڪردن ان در ڪنگره است. همزمان تدراڪ سياسي ڪنگره و آمادگي و بحث و جدل بر سر مهمترين مسائلي ڪه در مقابل مردم ايران٬ طبقه ڪارگر و حزب ما قرار گرفته است٬ موقعيت و موانع پيشروي٬ راه حلها و تاڪتيڪهايي ڪه حزب بايد انتخاب ڪند٬ نقشه اي ڪه بر مبناي توازن قواي موجود ميان جمهوري اسلامي و مردم و موقعيت عيني ڪه جنبش ما احراز ڪرده است، ريخته ميشود  و توافق طيفي از رهبران و دست اندرڪاران اصلي حزب بر سر اين مسائل٬ ڪار جدي رهبري حزب قبل از اجلاس  ڪنگره است. توجه ڪنيد ڪه جمع شدن دهها نماينده از ڪشورهاي مختلف در يڪ مڪان و به مدت سه روز اگر متڪي به بحث و تبادل نظر و ڪار جدي از پيشي نباشد٬ نميتواند ڪارساز باشد. در اين زمينه ما در پلنومهاي ١١ و ١٢ حزب و همچنين در جلسات مختلف دفتر سياسي و همزمان در سمينارهايي ڪه حول مباحثي ڪه از نظر رهبري حزب مهم بودند٬ ڪار ڪرده بوديم. خارج از اين بخش زيادي از مباحثات چند سمينار مختلف و مباحثات رفقاي مختلف و نمايندگان ڪنگره در نشريه ويژه تدارڪ ڪنگره درج شد. ما از اين ڪانال نيز امڪاني فراهم ڪرديم ڪه مردم و جامعه و خصوصا فعالين ڪمونيست و هر انسان شريفي ڪه سرنوشت ڪمونيسم و ڪارگر را امر خود ميداند٬ از دريچه نشريه ڪنگره در جريان مباحث ما باشد و امڪان دخالت در آنها را داشته باشد٬ ڪه تجربه بسيار مثبت و ارزنده اي است. هم تدارڪ سياسي ڪنگره و هم تدارڪ اجرايي آن٬ مهر موقعيت ويژه حزب حڪمتيست را بر خود داشت. ما در هر دو پروسه با سوالات و مشڪلاتي طرف بوديم ڪه سالهاي گذشته ڪمتر مطرح بودند و مثلا در ڪنگره اول اصلا مشڪل ما نبودند. از چگونگي دخالت دادن اعضا و ڪادرهاي حزب در ايران تا نمايندگي تشڪيلات داخل٬ تا موقعيت تشڪيلاتها و وزن و جايگاه ڪميته هاي حزبي ڪه مستقيم فعاليت در داخل ايران را به عهده دارند٬ مسائل پيچيده و جدي را مقابل ما قرار داده بود. خارج از اين پيش برد ڪنگره حزب با اين مسائل و با موقعيت ڪنوني جنبش ما و خود حزب در دل يڪ شرايط پليسي و در دل جنگ و جدال جدي دوره اخير جمهوري اسلامي عليه جنبش ما٬ به امنيت تشڪيلات و حزب و ڪنگره ويژگي خاصي ميداد. توجه ڪنيد اگر مانع پليس سياسي در ڪار نبود٬ ڪنگره حزب ما چند برابر نمايندگاني ڪه حضور داشتند را از شهرهاي مختلف ايران در خود جاي ميداد. حال با اين وضعيت چگونه ميتوانستيم اين ڪنگره را به صورتي پيش ببريم ڪه اين تشڪيلات بزرگ در ڪنگره نمايندگي شود٬ اين يڪي از جديترين سوالاتي بود در مقابل ڪل رهبري حزب و طبعا در مقابل ما ڪه تدارڪ ڪنگره را بر عهده داشتيم.

 

٢- تصویر شما از مباحث کنگره سوم چیست؟ آیا توانسته است جوابگوی انتظاراتی باشد که شما از کنگره داشتید؟

 

خالد حاج محمدي: هر ڪنگره اي مهر دوره معيني را بر خود دارد  و مسائلي در آن مهم خواهند شد ڪه الزاما در ڪنگره هاي قبل و بعدش چنين نبوده و نخواهد بود. ڪنگره سوم حزب نيز مهر همين دوره را بر خود داشت. مباحثات مهمي در اين ڪنگره در دستور قرار گرفت٬ ازموقعيتي ڪه طبقه ڪارگر در آن است٬ بحران اقتصادي موجود و حمله عريان به سطح معيشت مردم محروم براي سود آور ڪردن سرمايه ٬ مشڪلات و موانع عروج طبقه ڪارگر٬ مخاطراتي ڪه فقر و بيڪاري براي زندگي مردم به ارمغان مي آورد٬ خطر انشقاقات بيشتر در صوف اين طبقه تحت تاثير فقر٬ بيڪاري و گرسنگي ٬ چگونگي  ايجاد سدي در مقابل تعرض عريان بورژوازي به سطع معيشت طبقه ڪارگر ومردم محروم٬ راه تاثير گذاري و دخالت جدي ڪمونيسم اين طبقه و حزب سياسي آن در اين اوضاع٬  نگاهي به موقعيت جنبش ڪمونيستي٬ جايگاه آن٬ نقش و تاثير پوپوليسم و ضد رژيمي گرايي  صرف ڪه زير نام ڪمونيسم عمل ميڪند و نقش و تاثير سنتهاي آن٬ اهميت نقد همه جانبه اين "ڪمونيسم" و جايگاه ڪمونيسم طبقه ڪارگر و دورنماي آن٬ موقعيت جمهوري اسلامي و توازن قواي ميان مردم و اين رژيم٬ موقعيت اپوزيسيون و صف بنديهاي آن٬ جايگاه جنبش آزاديخواهانه و برابري طلبانه مردم و جايگاه خود حزب حڪمتيست٬ از جمله مسائلي بودند ڪه درمباحثات مختلف ڪنگره مورد بحث قرار گرفت. به اين اعتبار ڪنگره به مسائلي پرداخت ڪه معضلات و سوالات واقعي هر جريان دخيل و مسئول در سياست ايران است و بايد به آنها جواب ميداد. توقع من از ڪنگره اين بود ڪه ضمن پرداختن به مسائلي ڪه اشاره ڪردم٬ خون تازه اي را در حزب به جريان اندازد و نمايندگان و ڪل حزب را روي غلتڪي بيندازد و تاثير گذاري و پيشروي در فضاي سياسي ايران را هموار ڪند و ڪل حزب را حول آن متحد ڪند. سوق پيدا ڪردن ڪنگره به اين جهت در گرو اين بود ڪه خود صورت مسئله و مشڪلات و موانع ڪار را به رسميت بشناسد. حزب حڪمتيست را نميتوان با آژيتاسيون سطحي به جايي برد٬ بايد حقايق را ديد و به رسميت شناخت٬ روندها را ديد٬ موقعيت جنبش خود را با تمام ڪاستيها و مشڪلاتش و نقطه قوتهايش ترسيم ڪرد٬ امڪانها را نگاه ڪرد و راه در مقابل حزب گذاشت و توافق جمعي براي پيشبرد آن ايجاد ڪرد.  به نظرم ڪنگره سوم به درصد بالايي اين امر را تامين ڪرد.

 

2- چه جنبه ای از کنگره توجه شما را جلب کرد؟چه تفاوتی را با کنگره های قبلی مشاهده کردید؟

 

خالد حاج محمدي: مباحثاتي ڪه در پروسه دو سه ماهه گذشته در حزب در جريان بود و در ڪنگره نيز طبيعتا بازتاب جدي داشت٬ سوالاتي ڪه براي ما مطرح بود و رهبري حزب تلاش ميڪرد به آنها جواب دهد٬ سمينارهاي ڪارگري٬ مباحثات سياسي و... براي شخص من سطحي ديگر از بحث بودند ڪه بشدت عميق و همه جانبه بودند. تلاشي ڪه در سطوح مختلف رهبري حزب براي ايفاي نقش جدي ڪمونيسم نوع ما در فضاي سياسي جامعه و حل موانع دخالتگري ڪمونيستي در اين فضا و راه پيشروي شد٬ ميتوانم بگويم با هر ڪاستي ڪه داشته ايم٬ ڪاليبر بالايي از سطوح ڪادري حزب را نشان ميداد ڪه اميدوار ڪننده بود. مباحثات خود ڪنگره ڪه نشانه درجه زيادي بلوغ سياسي حزب و رهبري آن بود٬ سيماي ديگري از حزب و نقش رفقاي مختلف رهبري حزب را نشان ميداد ڪه قابل توجه بود. دخالت نسلي جديد و جوان از ڪادرهاي ڪمونيست و روشن بين هم قبل و هم حضور تعدادي از آنها در کنگره٬ به ڪنگره انرژي خاصي ميداد. در عين حال و شايد مهمترين مسئله از نظر من موقعيت جديدي بود ڪه حزب در آن قرار داشت و اين موئلفه جدي در تاريخ اين حزب و در موقعيت ڪنوني آن است ڪه بر فضاي ڪنگره بسيار تاثير داشت. اجازه بدهيد ڪمي اين جنبه را روشنتر توضيح بدهم. ڪنگره حزب در دوره اي انجام گرفت ڪه در جامعه ايران نسلي از ڪمونيستها زير پرچم آزادي و برابري عروج ڪرده بودند. اين نسل در دوره ايي ڪه جنبش علي العموم و همه با هم به خط پايان خود رسيده بود٬ ڪه بخش عمده اقشار ناراضي ڪه زير پرچم سرنگوني جمهوري اسلامي جمع شده بودند٬ در اين دوره در سياست ايران نقش فعالي نداشتند٬ دوره اي ڪه طبقه ڪارگر و اقشار محروم تنها نيروي فعاله اعتراض در اين جامعه بودند. در اين دوره براي اولين بار در سه دهه گذشته اين جنبش بر دوش نسل جوانش مستقل و با صف متمايز خود٬ عروج ڪرد و به خانه هاي مردم رفت و حول خودش هم سمپاتي وسيعي در ميان مردم محروم جلب ڪرد و هم توجه و حساسیت دشمنان رنگارنگ از پوزیسيون تا اپوزيسيون متوجه خود ڪرد. يڪ سال و نيم گذشته از ڪنگره دوم حزب تا ڪنگره سوم٬ ميدان اصلي جدال جمهوري اسلامي و صفي از مخالفان ڪمونيسم و انقلابيگري ڪارگري٬ با اين جنبش بود. حزب حڪمتيست تنها حزب سياسي اپوزیسيون بود ڪه ضربان قلبش با اين جنبش زد و در همين جدالهاي يڪ پاي اصلي بود. دوره اخير براي ما دوره ای است ڪه حزب حڪمتيست به بستر اصلي ڪمونيسم ايران تبديل شده. اين ڪنگره انرژي خود را از اين جنبش و نقش و جايگاه آن ميگرفت و اين فرق اساسي بود ڪه ڪنگره سوم حزب با ڪنگره هاي قبلي داشت.

 

3- - کنگره چقدر توانست مسائل و مشغله های تشکیلات  حزب در داخل را منعکس کند و تا چه اندازه توانست به این مسائل جواب دهد؟

 

خالد حاج محمدي: فڪر ڪنم در دل توضيحات تا ڪنوني به اين سوال هم عملا جواب داده باشم. اين ڪنگره به نسبت همه ڪنگره هاي ديگر حزب بيشتر به اين امر معطوف بود. راستش را بخواهيد اين امر نه الزاما به اين دليل ڪه گويا قبلا تشڪيلات حزب در ايران ڪمتر مورد توجه بوده و گويا اڪنون اهميت آن براي رهبري حزب عيان شده باشد. بلڪه تحولات يڪي دوسال اخير در جامعه ايران٬ جنگ و جدالهايي ڪه در اين مدت عليه ڪمونيستها در جامعه در جريان بود٬ موقعيت حزب و جايگاهي ڪه پيدا ڪرده است٬ اين مشغله و مسائل و سوالات را روي ميز رهبري حزب قرار داده است. حزب در موقعيتي بود ڪه روزانه با مسائل تشڪيلات داخل طرف بود. اتفاقات در جامعه٬ پيشروي و عقب نشيني ڪارگر و ڪمونيسم در جامعه٬ عقب نشيني و پيشروي جنبش آزادي و برابري در ايران٬ در صوف حزب منعڪس ميشود و خود را به ڪل جريان ما هم تحميل ڪرده است. لذا جواب به آنها و تعين راه و چاه براي آن٬ به بخشي از فعل و انفعال حزب و رهبري آن تبديل شده است. ڪنگره تلاش ڪرد به اين مسائل جواب دهد و ڪل حزب را حول آن متحد ڪند و ڪل انرژي و امڪانات حزب را در يڪ جهت به ڪار اندازد.

 

به نظر شما در راستای مباحث کنگره سوم حزب، رهبری حزب چه اولویتهایی را باید در دستور بگذارد؟

 

خالد حاج محمدی: تا جايي ڪه به ڪنگره حزب بر گردد٬ ڪنگره تاڪيدات خود را روشن ڪرد. اين ديگر ڪار رهبري بعد از ڪنگره حزب است ڪه بر مبناي تاڪيدات ڪنگره اولويتهاي حزب و تشڪيلاتهاي مختلف خود را روشن و در دستور ڪل حزب بگذارد. حزب ما تا ڪنون خط متمايزي را در ميان جريانات مختلفي ڪه به خود ڪمونيسم ميگويند يا در اين ڪاتاگوري گذاشته شده اند٬ پيش برده است.

يڪي از مباحث جدي ڪنگره  ارزيابي از موقعيت عمومي اين ڪمونيسم و جايگاه خود ما در آن بود. در اين مبحث به ضد رژيمي گرايي حاڪم در ميان اين طيف ڪه خود را ڪمونيسم مي نامند٬ به پوپوليسم و ملي گرايي و ناسيواناليسم حاڪم بر آنها و به تقابل اين سياست و سنتها با سنت ڪمونيسم طبقه ڪارگر تاڪيد شد و اهميت نگاهي جدي و نقدي مارڪسيستي و روشن به آن و نشان دادن خط متمايز ما در اين دوره  حياتي است.

تلاش براي تقويت اتحاد ميان طبقه ڪارگر٬ تلاش براي عروج گرايش ڪمونيستي طبقه ڪارگر از ڪانال نقد بي امان و ضد ڪاپيتاليستي به وجوه مختلف جامعه بورژوايي٬ دخالت جدي در مبارزه اقتصادي طبقه ڪارگر به عنوان جرياني کمونیستی٬ تلاش براي ايجاد صفي متحد و روشن از رهبران عملي و سوسياليست ڪارگري٬ يڪي از مسائل جدي حزب حڪمتيست بايد باشد. حزب بايد به پايه اجتماعي خود چفت شود. رهبري حزب بايد معني عملي و پراتيڪي اين جهت را روشن و قدم به قدم در دستور حزب بگذارد.

همزمان تقويت جنبش آزايخواهي و برابري طلبي در جامعه٬ تبديل آن به چتري عمومي ترو فراگيرتر در ميان مردم محروم امري مهم و جدي دیگری است که در دستور رهبری حزب قرار میگیرد.

حزب بايد ماشين حزبي خود و سازمان حزب را براي پيشبرد اين جهت ها آماده کند. بدون داشتن یک ماشین حزبی قوی و منضبط انجام چنین وظایف سنگینی قطعا ممکن نیست.

حزب حڪمتيست موقعيت خوبي در جامعه دارد٬ به حزبي محبوب تبديل شده است٬ صفي از ڪمونيستها در اين حزب جمع شده اند. جنگ و جدال عليه ڪمونيسم هم از طرف جمهوري اسلامي و هم از جانب بخش اعظم جريانات بورژوايي و انواع چپ و ڪمونيستهاي بورژوايي٬ با زدن و مقابله با اين حزب پيش برده ميشود. همزمان ما در دوره حساسي هستيم٬ بورژوازي به صورت بسيار عرياني هستي ڪارگر و مردم محروم را جهت تامين سود نشانه گرفته است. اين امر ميتواند زندگي به مراتب اسفبارتري را براي طبقه ڪارگر و مردم محروم ايجاد ڪند. در دل اين اوضاع و با موقعيتي ڪه حزب در جامعه اي چون ايران دارد ڪه ڪمونيسم در آن محبوب است٬ ڪه انقلاب ڪردن و به زير ڪشيدن دولت در ذهنيت مردم امري شدني و ممڪن است٬ ڪار سنگيني بر دوش ما ميگذارد. ايجاد آمادگي خود حزب و تلاش براي آماده ڪردن طبقه ڪارگر و خصوصا رهبران و فعالين آن براي مقابله با مصافهايي ڪه در مقابل مردم است ڪار جدي ما است. اين مهم از حزب حڪمتيست ساخته است و دريچه اي روشن در اين دنياي سياه با وجود اين حزب به عنوان بخش تحزب يافته طبقه ڪارگر٬ براي دخالتي جدي در فضاي سياسي جامعه ايران موجود است. بايد پيش رفت و با جديت و ڪارداني نقشه هايمان را پيش ببریم. طبقه کارگر و حزب ما برای رهائی جامعه و مردم به جان آمده وقت زیادی ندارند.