مصاحبه حکمتیست با خالد حاج محمدی
حکمتیست: بحث رفراندم در کردستان عراق و دلایل و سرانجام آن در میان احزاب و جریانات مختلف مورد بحث است. ما در جواب به حل مسئله کرد در منطقه مراجعه به رای و تصمیم آزادانه مردم کردستان از طریق رفراندم، مبنی بر جدایی و تشکیل دولت مستقل و یا ماندگاری در چهارچوب کشور مربوطه و حق شهروندی برابر، را در برنامه خود گنجانده ایم. همزمان گفته ایم اینکه در چنین رفراندمی توصیه ما چیست به ارزیابی ما در آن شرایط مشخص بستگی دارد. حزب و جریان ما در مورد کردستان عراق بحث جدایی و استقلال کردستان را طرح کرده است. امروز و در دل بحث رفراندم در کردستان عراق و تعیین زمان آن از جانب بارزانی سوالاتی در مورد سیاست ما طرح میشود. از جمله میپرسند همسرنوشتی طبقه کارگر عراق چه میشود؟ ستمگری ملی در کردستان عراق موجود نیست تا جواب رفراندم باشد و آیا رای به رفراندم و استقلال کردستان، ناسیونالیسم کرد را تقویت نمیکند؛ آیا در این اوضاع طرح رفراندم و جدایی، بارزانی را تقویت نمیکند؛ آیا جدایی، جنگ قومی و مذهبی را افزایش نمیدهد و آیا رفراندم بهبودی در زندگی مردم ایجاد میکند؟ جواب شما به چنین سوالاتی چیست؟

خالد حاج محمدی: اجازه بدهید از همسرنوشتی طبقه کارگر و رشد ناسیونالیسم شروع کنم و یک به یک به سوالاتی که طرح میشوند، جواب بدهم.
ابتدا باید معلوم باشد صورت مسئله چیست. در این جامعه مسئله ای به نام مسئله کرد چند دهه است مطرح است. وجود چنین مسئله ای باعث انواع جنگها و پاکسازیهای قومی، کشتار و جنایت و جدالهای جدی در عراق شده است. امروز به قول شما ستمگری ملی در کردستان عراق باقی نیست، اما مسئله کرد نه تنها بجای خود باقی است که نفاق و جدال به نام کرد و عرب از گذشته بیشتر است. مسئله کرد نه تنها حل نشده است که با فدرالیسم قومی حاکم بر عراق، کل عراق و مردم آن عملا و دو فاکتو به سه منطقه شیعه، سنی عرب و کرد، تقسیم شده است. در همه این مناطق جریانات ناسیونالیستی و مذهبی به نام مردم منتسب به این مذاهب و ملیتها، حاکم و هر کدام هم نیروی مسلح خود را دارند. دولت فدرال قومی مذهبی حاکم، بر اساس وزن و توان جریانات قومی و مذهبی تشکیل شده است و صندلی های پارلمان و پستهای کلیدی هم بر همین اساس میان آنها تقسیم شده است. جنگ میان آنها از دولت و پارلمان تا کل جامعه با پرچم ملیت و مذهب پیش میرود و با هر جنگی تعیین توازن دوباره میان آنها و سهم دوباره هرکدام، کشمکشهای جدیدی و جنگ و نگرانی و لشکر کشی جدیدی را بدنبال دارد. اگر در گذشته ما در عراق صرفا معضلی به نام مسئله کرد داشتیم و دولت مرکزی عراق عامل اصلی آن و ناسیونالیستهای کرد از آن نان میخوردند و کشمکش خود برای سهم بردن از قدرت و سرمایه را به نام منافع عرب و کرد پیش میبردند، امروز اما مردم عراق را با زدن مهر کرد، عرب، ترکمن، شیعه، سنی، مسیحی، یزیدی و ... بر پیشانی شان تقسیم کرده و آنها را به دشمن هم تبدیل کرده و درمقابل هم قرار داده اند. این یعنی رشد ناسیونالیسم و قوم پرستی و فرقه های مذهبی و قومی. کسی که از این سر نگران آینده عراق و مردم آن است باید برای آن پاسخ داشته باشد.
کل مسئله این است که راه حل برای این جامعه چیست؟ امروز به این دلایل امکان همزیستی مسالمت آمیز میان مردم کردستان و بقیه مردم عراق را از بین برده اند. امروز اگر بخواهید مانع ادامه جنگ و تحریک قومی و مذهبی شوید، باید به جدایی کردستان رای بدهید. این انتخاب از سر ناچاری است. ادامه وضع کنونی معنایی جز ادامه فدرالیسم قومی، و به این اعتبار ماندگاری جنگ و جدال همیشگی و افزایش نفرت کور میان طبقه کارگر و مردم عراق و لطمه خوردن بیشتر همسرنوشتی کل طبقه کارگر به نام هویتهای کاذب قومی و مذهبی، نیست. برای دفاع از همسرنوشتی باید جواب امروز خود را به این مسئله داد و تنها راه ممکن در این شرایط برای کاهش جنگ و دشمنی کور رفراندم و جدایی است.
توصیه ما مبنی بر جدایی از روی میل ما نیست. جواب ما به هر نوع تبعیضی در عراق و منطقه، انقلاب سوسیالیستی است و این را همیشه تاکید کرده ایم. اما امروز در این جامعه و در مقابل چشم همگی ما، به نام کرد و عرب، سنی و شیعه، جنگ و کشمکشی خونین در جریان است. در همین مدت نیروهای قومی و مذهبی به نام کرد و عرب دهها روستای "دشمن قومی" خود را "پاکسازی" کرده اند. در موصل علاوه بر جنگ و کشتار دهها هزار نفر، کشتار وسیع مردم بیگناه به جرم عرب زبان یا سنی بودن توسط حشد الشعبی و ارتش عراق، یا توسط نیروهای دولت اقلیم کردستان صورت گرفته است. در کرکوک احزاب ناسیونالیست کرد به نام "مبارزه" با داعش خانه آوارگان و فراریان از جنگ موصل را ویران کردند. در این اوضاع در دسترس ترین راه و فوری ترین راه برای پایان دادن به این نفرت کور و کشتار، رفراندم و جدایی است. این به من و شمایی که نگران همسرنوشتی طبقه کارگر و مردم عراق هستیم امکان میدهد که مانع جدال و جنایت و تحریک قومی و مذهبی بیشتر شویم، مانع شویم عبادی، حشدالشعبی، بارزانی و طالبانی، گروههای مذهبی و قومی سنی و عرب و ترکمن و دولتهای مرتجع منطقه از عربستان و ایران تا ترکیه و...، از کارگران عراق و محرومان جامعه به نام شیعه، سنی، عرب، کرد، ترکمن، مسیحی و... سربازگیری کنند و به جنگ با همدیگر ببرند. این کمک میکند که فردا کارگر عرب زبان و کرد زبان متوجه شوند که عبادی و بارزانی و سرمایه داران همراه آنها نان و هستی آنها را گرو گرفته اند و دشمنان طبقاتی آنها هستند.
مسئله کرد به کشمکش سیاسی که دهها سال در ایران جنگ و جدال به نام کرد و فارس، و در عراق به نام کرد و عرب را همراه خود آورده است تبدیل شده است و کمونیست ها باید برای حل آن راهی پیدا کنند. در غیاب یک انقلاب سوسیالیستی که به هر نوع هویت کاذب قومی و مذهبی و تبعیض و تفرقه بر مبنای آن پایان میدهد، باید این حق را به مردم داد که یا بعنوان شهروندان متساوی الحقوق در یک جغرافیا زندگی کنند و یا مستقل شوند. این تنها راه خلع سلاح نیروهای ناسیونالیست و سوءاستفاده آنها از مسئله کرد است.
به فلسطین نگاه کنید. قدرت حماس در فلسطین و قدرت حزب الله در لبنان را اسرائیل تامین میکند. ستمگری و جنایت اسرائیل باعث میشود حماسی به نام مقابله با اسرئیل و دفاع از حق مردم فلسطین شکل بگیرد. همچنانکه جنایات دول امپریالیستی و کشتار مردم عراق و اشغال آن امکان داد که دهها جریان تروریستی و جنایتکار از جمله مقتدی صدری عروج کند.
آیا استقلال و جدایی کردستان از عراق به معنی بهبود شرایط زندگی مردم کردستان است؟ به نظر من نفس استقلال تضمین کننده هیچ بهبودی نیست. بهبود شرایط زندگی مردم در کردستان عراق مانند هر جغرافیا و یا کشور دیگری بستگی به توان و قدرت طبقه کارگر و کمونیستها و میزان خودآگاهی آنها دارد. این رفراندم برای جواب به یک معضل اجتماعی است. اینکه دولت مستقل آتی کردستان چه دولتی خواهد بود و چه میزان بهبود ایجاد میکند و چقدر متمدن و انسانی باشد، ربط مستقیمی به خود رفراندم ندارد. توازن قوا در کردستان و موقعیت کارگر و کمونیست، درجه قدرت و توان ما تعیین میکند که فردا و با فرض استقلال سهم کارگر و زن و مردم محروم چه خواهد بود. مبارزه برای بهبود و رفاه و آسایش با رفراندم و بدون آن امری است که نباید به هیچ چیزی موکول شود. نباید اجازه داد بارزانی و احزاب حاکم بر کردستان به بهانه رفراندم از جواب به مطالبات واقعی مردم سرباز بزنند. در مورد آینده کردستان هم، تا جایی که به ما کمونیست ها برگردد، معلوم است که باید از همین امروز توقع خود از کردستان مستقل و قوانین آنرا به جامعه اعلام کنیم. باید از همین حالا تلاش کنیم در خود رفراندم توده وسیع کارگران و زحمتکشان کردستان را حول راه حل خود بسیج کنیم. از همین حالا اعلام کنیم که حاکمیت در کردستان باید غیر قومی و غیر مذهبی باشد و دولت کردستان باید سکولار باشد. از همین حالا باید شمه ای از آنچه برای این دولت و قوانین آن مد نظر ما است، از برابری زن و مرد تا آزادی بیان و عقیده و تحزب و تشکل، از بیمه بیکاری تا طب رایگان و... را در مقابل جامعه قرار دهیم و حول آن نیرو بسیج کنیم. بهر حال به هر میزان در این پروسه نیرو جمع کنیم و مردم را حول پلاتفرم خود بسیج و متحد کنیم، موقعیت آتی ما کمونیستها و توازن به نفع کارگر و زحمتکش آن جامعه در مقابل بارزانی و هر جریان بورژوایی دیگر بهتر خواهد بود.
باز به نمونه فلسطین برگردیم. تشکیل دولت مستقل فلسطینی که بخش عمده چپ جهان از آن دفاع میکند، از این سر نیست که حتما با وجود دولت فلسطینی زندگی مردم بهبود پیدا میکند. بلکه به مسئله ای به نام مسئله فلسطین و کشمکش و جنگی که عمری است در جریان است خاتمه میدهد. اگر مسئله فلسطین حل شود تازه امکان افزایش همسرنوشتی کارگر فلسطینی و اسرائیلی بیشتر میشود. برای ایجاد امکان این همسرنوشتی کمونیستها راهی ندارند جز برسمیت شناختن و دفاع از دولت مستقل فلسطینی، در حالی که بر همه ما معلوم است در چنین شرایطی، حماس و الفتح در راس دولت آتی فلسطین خواهند بود. نمونه دیگر در دوره مبارزه علیه دولت نژاد پرست افریقای جنوبی و مقابله همه بشریت مترقی علیه آن، بحث از بهبود زندگی طبقه کارگر نبود. نه کنگره ملی آفریقا مدافع کارگران سیاه پوست بود و نه مسئله دفاع از معیشت طبقه کارگر مطرح بود. اما آپارتاید نژادی در آفریقا مانعی بر سر ایجاد احساس همسرنوشتی میان کارگران این کشور و مانعی جدی در مقابل هر نوع اتحادی میان آنها و مانعی جدی در راه انکشاف مبارزه طبقاتی میان طبقه کارگر و بورژوازی بومی افریقای جنوبی بود. کارگران معادن افریقای جنوبی را دولت نژاد پرست "سفید"ها کشتار نکرد، بلکه دولتی کشتار کرد که بعد از پایان دولت نژادپرست آفریقا سرکار آمد، دولتی که بخش زیادی از شخصیتهای کنگره ملی آفریقا در آن موقعیت بالایی داشتند. در همه این موارد حل این معضلات باعث میشود که تازه کارگر افریقایی سیاه پوست، کارگر فلسطینی، کارگر کرد زبان در کردستان عراق متوجه شوند که نه کنگره ملی افریقا در دفاع از او و زندگی اوست و نه حماس و الفتح و نه بارزانی و طالبانی و... تازه امکانی فراهم میشود که کارگران افریقای جنوبی در معادن طلا مستقل از رنگ و نژاد علیه کارفرمایان خود در یک سنگر بجنگند. تازه امکان فراهم میشود که کارگر کرد زبان هم متوجه شود که همسرنوشت او نه بارزانی و طالبانی و بورژوای کرد، بلکه کارگران بصره و بغداد و ... است.
نگرانی از تقویت بارزانی در این ماجرا، راهش مقابله با نفس رفراندم نیست. فرض کنید رفراندم انجام نشود، در چنین شرایطی نه تنها وضع موجود و حاکمیت بارزانی و طالبانی محفوظ است، بعلاوه نفاق و جنگ قومی و مذهبی هم پابرجاست. در ثانی و همچنانکه گفتم مستقل از موقعیت بارزانی و طالبانی و کمونیستها و توازن حاکم بر اقلیم کردستان، معضل کرد به عنوان مانعی در مقابل رشد مبارزه طبقاتی باید حل شود تا امکان برادری کارگران عراق فراهم شود. کسی که نگران افزایش قدرت بارزانی است، باید در دفاع از رفراندم، در دفاع از حق مردم کردستان برای رای آزادانه آنها و علیه هر نوع بازی با رای مردم به میدان بیاید. باید در مقابل هر بند و بست و معامله ای از جانب بارزانی و یا هر جریان دیگر ایستاد. اینکه امروز بارزانی هم پرچم رفراندم را به هر دلیلی برداشته است، چرا باید کمونیستها و آزادیخواهان را وادار کند که از این راه حل دست بردارند. اینکه من الان موقعیت خوبی ندارم جواب نیست. راه تقویت کمونیسم هم شرکت فعال کمونیستها در هر جدالی و تلاش برای جواب دادن به خود معضل اجتماعی است. عدم دخالت در این مسیر کمونیستها را حاشیه ای و حتی غیر اجتماعی و فرقه ای میکند. جواب یک معضل اجتماعی به این موکول نمیشود که من کمونیست آماده شوم و قاعدتا در دل جواب به معضل اجتماعی و در جدال و مقابله با هر نیرو و جریانی که میخواهد آنرا در خدمت اهداف ارتجاعی خود بکار ببرد، ما هم تقویت میشویم. نقطه حرکت کمونیسم و حزب و جریان کمونیستی حل معضلات اجتماعی است. حزب کمونیستی ابزار دخالت در جدالهای جامعه و برای انقلاب کارگری و نجات جامعه است نه بر عکس. من حزب میخواهم و سازمان میخواهم که در زندگی بشریت و هم نسلهای خودم موثر باشم و بهبودی ایجاد کنم. نه اینکه من بهبود میخواهم برای اینکه از این راه حزبم بزرگ میشود. به همین دلیل هر حزب و جریان مربوط و جدی سیاسی با شراکت در حل معضل اجتماعی و جدال با سایر جریانات و تلاش برای بسیج نیرو حول پلاتفرم خود قوی میشود. امروز بارزانی هم گفته است رفراندم میخواهم و همه میدانیم که بارزانی میتواند هزار و یک توطئه و بازی با رفراندم را در دستور و برنامه داشته باشد. به همین دلیل ما گفته ایم راه ما و رفراندم مورد نظر ما این است و باید این شرایط تضمین شود و تلاش میکنیم این شرایط را برای تامین رای آزادانه مردم به بارزانی و بقیه تحمیل کنیم. نگرانی از بارزانی قاعدتا باید در ما کمونیستها و همه آزادیخواهان و مخالفان بارزانی تحرکی ایجاد کند که مانع معامله و بازی بارزانی شویم نه کوتاه آمدن.