١٦ آذر به پایان رسید. امسال جمهوری اسلامی برای قرق کردن دانشگاه سنگ تمام گذاشت. قرار بود امسال دانشگاه کاملا در دست آنها و محل سخنرانی رئیس دولت٬ مجلس نشینان و شخصیتهای رنگارنگ آنها باشد. قرار بود به کل جامعه نشان دهند که امید نسل جوان به دولت و مجلس و پروژه های آنها است. قرار بود دانشگاه و ١٦ آذر مناسبتی برای تحمیق نسل جوان و امکانی برای وداع با گذشته شان و آشتی با جمهوری اسلامی و دولت اعتدالش باشد . قرار بود فضای دانشگاه در ١٦ آذر با گسیل سران جمهوری اسلامی به امکانی برای گرم کردن بازار انتخاباتی و حاشیه ای کردن و خفه کردن عدالتخواهی باشد.
اما پروژه دولتی ها با همه بسیج نیرویی که کردند و علیرغم توازن بشدت نابرابر به اهداف خود نرسید. این واقعیت را همه دیدند حتی معاون سیاسی روحانی! علیرغم بسیج حراست٬ نیروی انتظامی٬ لباس شخصی ها و تشکلهای دولتی امثال تحکیم وحدت و انجمنهای اسلامی٬ در بخش عمده دانشگاهها صدای حق طلبی٬ صدای نسل جوان عدالتخواه و آزادیخواه نمایان بود. به اعتباری تلاش برای نشان دادن یکصدایی و آنهم صدای "مدافعان نظام" پوچ از آب درآمد. صدای برابری طلبی هر چند در بسیاری از دانشگاهها نتوانست صف مستقل خود را شکل دهد٬ و نیروی واقعی خود را جمع کند٬ اما حتی آنجا که دانشگاه کاملا در قرق دولت بود٬ شنیده شد.
نسل جوان در دانشگاه و صف آزادیخواهی امسال در شعار و مطالبات خود به طبقه کارگر و به اعتراضات وسیع توده زحمتکش جامعه وصل بود. به اعتباری صدای اعتراض طبقه کارگر٬ اعتراض زن و معلم و پرستار و دهها میلیون از نیروی کار جامعه به بیعدالتی٬ به بیکاری و فقر و به استثمار و فاصله عمیق طبقاتی٬ در دانشگاه نیز از جانب جوانان آزادیخواه٬ از جانب انقلابیون و برابری طلبان طنین انداخت. به همین دلیل و مستقل از اینکه آزادیخواهان در دانشگاه چقدر نیرو به میدان آوردند یا نیاوردند٬ اما شعار و مطالبات برابری طلبانه از دانشگاه تا کارگران بافق٬ ایران خودرو٬ چادرملو٬ پتروشیمیها و دهها مرکز کارگری دیگر به هم وصل بود. مطالبات آنها بیان امیال سرکوب شده طبقه ای است که هیچ بورژوا و دولت جنایتکاری امروز قادر نیست بدون در نظر گرفتن خطر عروج آن٬ سیاست و تاکتیکی اتخاذ کند. باید این حقیقت را هر چند ما تنها شاهد نطفه ها و جوانه زدن آن در ١٦ آذر بودیم جدی گرفت و به استقبال آن رفت. این نوک کوه یخ عظیمی است که در اعماق جامعه در میان طبقه کارگر و محرومان آن ریشه دوانده است. مسئله به راحتی این است که برابری طلبی در دانشگاه تنها صدای مخالف و واقعی بود. نه از نق نق لیبرالها خبری بود و نه از غرولند اصلاح طلبان رنجیده از نظام.
امروز چه در جامعه و چه در دانشگاه ما شاهد اعتراض جدی اپوزیسیون بورژوایی نیستیم و نق زدنهای اینجا و آنجای آنها در کنار نارضایتهای گاه و بیگاه مدافعان خود جمهوری اسلامی قرار میگیرد. بخشی از این اپوزیسیون نیز بعد از سالها انتظار به امید دخالت ناتو و همراه شدن با انقلابات مخملی آنها٬ امروز و بعد از توافقات هسته ای٬ نا امید و بی افق در لاک خود فرو رفته اند. ١٦ آذر امسال بیانگر این دوره و صف آرایی دو نیروی اصلی و جدی در خود جامعه در مقابل هم بود. اعتراضات نسل جوان در دانشگاه مستقیما به مطالبات تلنبار شده طبقه کارگر و اقشار زحمتکش در جامعه وصل بود. طرح شعارها و مطالبات "تحصیل رایگان"٬ "علیه بیکاری و بیگاری"٬ "امکانات برابر" و "دانشگاه پادگان نیست"٬ در برابر بالابردن هزینه زندگی و تعرض جمهوری اسلامی به سطح رفاه و معیشت دانشجویان، این حقیقت را که دانشگاه و صف عدالتخواهی نسل جوان در دانشگاه را به مطالبات و اعتراضات عمیق در جامعه علیه نابرابری وصل است را نشان میدهد. ١٦ آذر نشان داد که حق طلبی و عدالتخواهی در دانشگاه بعد از سرکوب کمونیستها و بعد از عروج جنبش سبز و عقب راندن آزادیخواهان٬ دارد کمر راست میکند و یک بار دیگر روی پای خود و به نام خود سخن میگوید.
ما بارها برا این واقعیت تاکید کرده ایم که دانشگاه آینه تمام نمای جامعه است. موقعیت طبقات اصلی اجتماعی و توازن قوای میان آنها مستقیما بر دانشگاه تاثیر میگذارد. جامعه به دانشگاه و نسل جوان چشم میدوزد و دانشگاه در حاکمیتهای استبدای بدلیل ممنوعیت فعالیتهای فکری٬ سیاسی٬ مبارزاتی و روشنگرانه و ممنوعیت احزاب سیاسی و تشکل و کانونهای مختلف٬ نقش به مراتب بیشتری در فعل و انفعال فکری جامعه دارد. به همین دلیل تاریخا دانشگاههای ایران نیز محل رشد و عروج روشنفکران کمونیست و شکل گیری نطفه های احزاب سیاسی مختلف بوده است.
یکی از نقطه قوتهای تحرکات ١٦ آذر امسال تاکید بر مطالبات اقتصادی و رفاهی است که معضل بخشی از دانشجویان را بیان میکند که اساسا فرزندان طبقه کارگر و اقشار کم درآمد جامعه اند که به دانشگاه راه یافته اند٬ مطالباتی که دانشگاه را به اکثریت محروم جامعه وصل میکند.
موقعیت خود را باید تحکیم کرد
١٦ آذر به معنای یک روز و یک مناسبت معین پایان یافت. این روز و ابراز وجود چپ در آن اول و آخر کار ما نیست. ما در جنگ تمام عیار با یک حاکمیت بورژوایی هستیم و در نتیجه هر تحرک اعتراضی و هر مناسبت اعلام وجود علنی باید در جهتی باشد که ما را در ادامه مبارزه خود در شرایط بهتری قرار دهد. به همین اعتبار نوع فعالیت٬ نوع مطالبات و شکل بروز آن و تاکتیکهایی که اتخاذ میکنیم بخشی پیوسته از نقشه وسیعتر کارمان در دانشگاه برای تقویت کمونیسم است. طبیعتا برای کمونیستها در دانشگاه کار به ١٦ آذر و یک آکسیون هر چند مهم پایان نمی یابد. ١٦ آذر قطعا روز مهمی است٬ مناسبتی که امکان پیدا میکنید که در ابعاد وسیع دانشگاه و جامعه را تحت تاثیر بگذارید٬ نیرو جمع کنید٬ علیه وضع موجود و بی عدالتی کیفرخواست خودت را اعلام کنید.
١٦ آذر تمام شد اما کار ما در دانشگاه به عنوان کمونیستها و آزادیخواهان تازه شروع شده است. اعتراض به بردگی، به فقر و بی حقوقی اقتصادی و سیاسی کار هر روزه ما است. ١٦ آذر نشان داد که کجای راه هستیم٬ توان بسیج و قدرت مانور ما کجا است. بررسی دقیق و ارزیابی از تحرکات ١٦ آذر کار کمونیستهای دخیل در خود دانشگاه است. مسلما کار کمونیستها با اتمام این مناسبت پایان نمی یابد. ما چه در جامعه و چه در دانشگاه وارد دوره ای جدید شده ایم. دوره اخیر دوره فروریختن دیوار توهم در جامعه به دولت روحانی و هر نوع بهبود اقتصادی و رفاهی و هر نوع فضای باز سیاسی است. اینرا کمونیستها و حزب ما به کرات تاکید کرده ایم. امروز حتی سرسخت ترین دشمنان ما از میان روسای خود جمهوری اسلامی بر این حقیقت انگشت میگذارد. هیچ جناحی از بورژوازی ایران و سخنگویان آن٬ از میان جناحهای جمهوری اسلامی جوابی برای اقتصاد ایران و راه حلی روشن برای اوضاع کنونی ندارد. هیچ آلترناتیو طلایی را قرار نیست هیچکدام از اینها از خامنه ای تا دولت روحانی٬ از اصلاح طلب و اصول گرا تا لیبرال و ناسیونالیست بیاورند.
تنها آلترناتیو واقعی که بتواند بشریت را در این جامعه از بی حقوقی٬ بیکاری و فقر و تفرقه جنسی و ملی و مذهبی٬ کابوسی که کل خاورمیانه را گرفته است٬ و میلیونها انسان بی گناه را آواره و خانه بدوش کرده است و افق روشنی را در مقابل جامعه قرار دهد٬ کمونیسم و انقلاب کارگری است. اما نه بی افقی و بی جوابی بورژوازی ایران و جناحهای مختلف آن و نه صرف حقانیت کمونیستها٬ هیچکدام خود بخود باعث تحولی به نفع بشریت نخواهند شد. جمهوری اسلامی با همه بی جوابی و بی راه حلی آن٬ میتواند دهها سال دیگر سرکار باشد و سهم کارگر و اکثریت عظیم انسانهای این مملکت همانی باشد که تا کنون دیده ایم. انقلاب کارگری و تفوق افق کمونیستی و تبدیل آن به افق بخش بزرگی از کارگران و رهبران آن و نسلی از جوانان عدالتخواه در دانشگا به دخالت نقشه مند و هوشیارانه کمونیستها بستگی دارد.
قطعا دانشگاه یک میدان جدی و یک سنگر مهم برای انقلاب ماست. دانشگاهها تاریخا محل رشد محافل کمونیستی و آزادیخواهانه بوده است و نقش جدی در جدالهای سیاسی و فکری جامعه داشته است. امروز هر کمونیست و هر جمع و محفل کمونیستی باید نگاه کند و توان و نقش و جایگاه خود را ببیند و تلاش کند نه تنها موقعیت موجود خود و قدمهایی که بر داشته است را تثبیت کند بلکه و بعلاوه راه پیشروی٬ راه تکثیر محافل و جمعهای کمونیستی و نقشه تبدیل خود به نیروی موثر٬ غیر قابل حذف و محرکه در تحرکات دانشگاه را روشن کند.
بلند کردن مطالبه "تحصیل رایگان"٬ "علیه بیکاری و بیگاری" و "امکانات برابر" در دانشگاه مطالبات جدی و اساسی بخش وسیعی از دانشجویان است که در خود جامعه توجه و سمپاتی میلیونها انسان کارگر و زن و اقشار محروم را به خود جلب میکند. برداشتن این مطالبات و جمع کردن نیروی حول آن کوبیدن مهر جنبشی است که ریشه در اعماق جامعه دارد٬ جنبشی که برابری و رفاه و عدالت اجتماعی سرلوحه امیالش است٬ جنبشی که به وسعت جامعه موجود است. کاری که بدرست در ١٦ آذر دانشجویان به جای نق زدنهای٬ "خصوصی نکنید"٬ یا دفاع از اقتصاد دولتی زیر شعار "علیه نئولیبرالیسم"٬ پیش بردند. بعلاوه دخالت جدی در جدالهای سیاسی و فکری٬ نقد افقها و سیاستهای دولت و همه جریانات بورژوایی و قرار دادن افق خود در مقابل دانشجویان و تلاش برای تشکیل انواع جمعها و محافل کمونیستی و دهها و دهها ابتکار مختلف کاری است که باید پیش برد.
اما چنین اقداماتی بدون شکل دادن به جمع کمونیستهای متعهد و روشنبینی که خود را در چنین موقعیتی میگذارند و چنین نقشی را آگاهانه برای خود قائل اند ممکن نیست. کمونیستهایی که توازن قوا و امکانات موجود خود و شرایط مبارزه و محدودیتها را به خوبی میشناسند٬ امنیت و ادامه کاری و تضمین آنرا جدی میگیرند. کسانی که به محمل و لولای اتحاد در دانشگاه تبدیل میشوند و صاحب یک افق روشن و شفاف هستند. کمونیستهای متشکلی که هر نقشه و عمل فردی و جمعی را به عنوان گوشه ای از نقشه عمومی خود برای رشد کمونیسم و نفوذ و توده ای کردن افکار خود و جمع کردن نیرو برای نبرد طبقاتی در نظر میگیرند.
ما در شروع یک دوره هستیم٬ دوره ای که طبقه کارگر٬ کمونیستها و برابری طلبان تنها نیروی جدی و قطب مقابل بورژوازی ایران با همه شاخه های آن در حاکمیت است. جدال امروز در جامعه ایران به روشنی و بدون هیچ حائل میانی جدال این دو صف است. توازن قوا بشدت نابرابر است٬ اما آنچه نقطه قوت ما است٬ نه تنها آرمان و اهداف انسانی ما٬ که پیدا شدن بارقه ها و جوانه های یک کمونیسم بشدت اجتماعی٬ زمینی و کارگری که نه تنها در سیاست و برنامه و... متفاوت است که در پراتیک اجتماعی٬ در سنتهای کار کمونیستی٬ در تحزب٬ در نوع بیان و نوع فعالیت خود٬ از کل چپ موجود و سنتهای فعالیت آن نه تنها متفاوت که در مقابل آن است. تفوق کمونیستها در این جهت بزرگترین شانسی است که تاریخ ما و تفاوت ما در پراتیک اجتماعی ما را از چپ ایران جدا سازد و کمونیسم را آنطور که باید باشد و آنطور که مارکس و بقیه رهبران این جنبش تعریف کرده اند٬ بر روی زمین سفت و در دل جدالهای اصلی جامعه تقویت و توده ای کند. ما در شروع این دوره هستیم و این اصالت را بر دوش داریم. نسل کمونیستهای جوان در دانشگاه میتوانند و باید یک پای این تحول باشند.
خالد حاج محمدی
١٠ دسامبر ٢٠١٥