مصاحبه رادیو نینا با خالد حاج محمدی

 بختیار پیرخضری: اخیرا در چند شهر اروپا و آمریکا تجمعاتی به نام "حمایت از توافقات هسته ای و صلح برای ایران" راه افتاده است. این تحرکات رسما و عملا از جانب رسانه هایی چون بی بی سی حمایت میشوند. بخش زیادی از سازماندهندگان و فعالین این تحرکات میگویند خواهان دمکراسی در ایران، امنیت منطقه، رفع خطر حمله نطامی و حقوق بشر و... هستند و حل مسئله هسته ای و توافق با ایران را موفقیتی در این زمینه و قدمی به پیش میدانند. آیا حقیقتی در ادعای این طیف  در خارج کشور نیست؟

 خالد حاج محمدی: تا جایی که به توافقات هسته ای جمهوری اسلامی با غرب برگردد٬ نه جدال دیروز غرب با جمهوری اسلامی سر دموکراسی برای مردم ایران بود و نه صلح یا توافقات امروزشان ربطی به تأمین دمکراسی یا حقوق بشر و امنیت جامعۀ دارد . ما به کرات در مورد دعوایی که سالیان سال میان غرب وجمهوری اسلامی زیر نام هسته ای پیش رفته ، صحبت کرده ایم و گفته ایم نفس ماجرای هسته ای خیلی روشن به آمریکا مربوط نیست . آمریکا جزو کشورهایی است که بیشتر از هر کشوری امکانات بمب و اتم را در اختیار دارد . از تولید کنندگان و صاحبان اصلی آن است و این دعوا به بهانه هسته ای بر سر مسائل پایه ای تری است در منطقه و در رابطۀ غرب و جمهوری اسلامی. همچنان که گفتم دعوای دیروز آنها حتی به خود هسته ای ربطی نداشت و واقعا  ربطی به حقوق مردم ایران و وضعیت مردم ایران و مشکلاتی که طبقۀ کارگر و مردم در جامعۀ ایران با آن طرف هستند مربوط نبود . مسئلۀ حقوق بشر و صلح و امنیت شعارهای مردم پسندی است که غرب و در راس آن دولت آمریکا بعنوان چتر تبلیغاتی که زیر آن جدال خود و دعوای خود با جمهوری اسلامی را پیش می برد، بیان می کرد . جدال غرب بر سر حقوق بشر و صلح و امنیت مردم ایران به همان اندازه حقیقت در آن است ، که در حمله به عراق و نابودی آن جامعه و کشتار وسیع مردم عراق در جنگ خلیج و حمله ناتو به آن کشور. به همین اندازه حقیقت در آن است که در دخالت ناتو در لیبی و سوریه و جنایتی که به مردم تحمیل کردند معضل و مسئله آنها حقوق این مردم و امنیت آنها بود. به همین اندازه حقیقت در آن است که در جنگ ویتنام و حتی در زدن بمب به ناکازاکی و هیروشیما از جانب غرب برای دفاع از مردم این منطقه بود. می خواهم بگویم این جنگ ربطی به حقوق بشر و دمکراسی و امنیت مردم ندارد .  

آنهایی که تحت نام "دفاع از امنیت و صلح" و به حمایت از توافقات هسته ای میپردازند٬ طرفداران رسمی جمهوری اسلامی هستند. اینها هیچوقت اپوزسیون جمهوری اسلامی نبوده اند و هیچوقت هم دلشان برای مردم ایران نسوخته است. اینها طرفداران رژیم هستند ولی امروز در دورۀ جدیدی و در فضای جدیدی که بعد از توافقات هسته ای ایجاد شده است٬ در دوره ای که نه ایران از نظر غرب  مرکز و بانی تروریسم در دنیا است و نه غرب شیطان بزرگ و استکبار جهانی برای ایران است٬ احساس می کنند فضا برایشان آماده تر است دردفاع از جمهوری اسلامی اعلام وجود کنند . همچنان که گفتم امکانی فراهم شده است که راحتتر زیر چتر فضایی که رسانه ها و دولتهای غربی ساخته اند، جسارت کنند و اعلام وجود کنند و رسما  تلاش کنند در چشم مردم خاک بپاشند و از جمهوری اسلامی و مشخصا از دولت روحانی طرفداری کنند. اینها طرفداران روحانی هستند ، طرفداران این دولت هستند و دمکراسی و صلح خواهی اینها پوچ است. نه جمهوری اسلامی عوض شده است و صلح خواه است نه غرب. اینها بانیان بزرگترین جنایات در دنیای ما هستند. دولتی که اینها از آن دفاع می کنند همین الان هم روزانه بیشترین اعدامها میکند و اخیرا دست کسی را قطع کردند .  

به هر رو گفتم میان غرب و جمهوری اسلامی تعادلی ایجاد شده است و اینها تاکتیکی هم باشد به توافقاتی بر سر منافعشان رسیده اند٬ سر اینکه هر کدامشان کجا و چه حد و میزانی از منفعتشان در منطقه تامین می شود و این زیر چتر توافق هسته ای پیش رفت . این توافق طبیعتا تاثیری در فضای عمومی خواهد گذاشت ولی کمپینی که در دفاع از این توافق صورت گرفته ربطی به مردم ایران ، ربطی به فضای جامعۀ ایران ، ربطی به خواست و مطالبات مردم ایران وصلح خواهی آنها و خواست امنیت آنها مطلقا ندارد . اینها طرفداران جمهوری اسلامی هستند که در دورۀ جدید می خواهند در خارج از کشور در دفاع ازجمهوری اسلامی  عرض اندام کنند.


بختیار پیرخضری: در خود ایران هم صحنه هایی از شادی مردم بعد از توافقات هسته ای از رسانه های دولت ایران و حتی دولتهای خارجی پخش شد٬ با این حال تشکیلات خارج حزب حکمتیست در زمینه تحرکات اخیر در خارج به نام "حمایت از توافقات هسته ای و صلح برای ایران"  اطلاعیه ای داده است و اینها را طرفداران جمهوری اسلامی و دولت اعتدال مینامد.چرا حزب حکمتیست در مقابل این تحرک ایستاده است؟

خالد حاج محمدی: ببینید توافق غرب با جمهوری اسلامی ربطی به مبارزۀ عدالت خواهانۀ مردم ایران و ربطی به حق طلبی کارگر و حزب حکمتیست به عنوان یک حزب کمونیستی که به زیر کشیدن جمهوری اسلامی و استقرار سوسیالیسم و رهایی بشریت امر آن است ، ندارد. در سوال اول جواب دادم که این ماجرا چی است و این جریانات چی اند و دنبال چی هستند. ببینید در راس تحرکاتی که الان در خارج و در دفاع از این توافقات راه افتاده٬ تعدادی از قدیم پاسداران امروز "متمدن" شده٬ کراوات زده و ریش زده هستند و بخشی هم از طیف توده ای اکثریتی هستند. اولی هایشان تکلیفشان روشن است، بخشی از آنها طرفدار خاتمی  و الان دولت روحانی هستند و احساس می کنند فضایی ایجاد شده و تلاش می کنند آشتی خود شان را با جمهوری اسلامی اعلام کنند و هیچ وقت هم مخالف جدی جمهوری اسلامی نبودند. آنها در اختلافات جناحی ممکن است به این گوشه و آن گوشه حاکمیت و فلان جناحش در دوره ای نقد داشته اند . بعضی از آنها مثل گنجی در اختلافات جناحی از حاکمیت بیرون رانده شده اند. بقیه شان طیف اکثریت توده ای و روشنفکران ابن الوقتی هستند که هیچوقت اپوزیسیون جمهوری اسلامی نبوده اند. آنها در دوره خمینی زیر عبای خمینی بودند . در کشتارهای سالهای شصت و جنایتی که علیه مردم ایران و علیه طبقه کارگر و خصوصا علیه چپها  در جامعه صورت گرفت ، این طیف در بالاترین سطح رهبری، در همکاری نزدیک با اطلاعات و جریانهای امنیتی تحت نام مبارزه با استکبار و اینکه خمینی نمایندۀ ضد امپریالیست جامعۀ ایران است ، زیر دوش جمهوری اسلامی را گرفتند و در این جنایت در کنار سپاه و مراکز پلیسی و امنیتی آنها قرار گرفتند. در دوره ای که جمهوری اسلامی حتی اینها را هم تحمل نکرد و بعد از کشتار وسیعی که صورت گرفت ، دستگیری خود اینها را هم شروع کرد و اینها را هم تقبل و تحمل نکرد ، اینها "اپوزسیون" شدند. با این وصف اینها در تمام حیات جمهوری اسلامی هر روز هوادار جناحی از آن بوده اند. الان هم که دورۀ آقای روحانی است و اینها به هر حال به آرزوهای خودشان رسیده اند. لذا اینها نه نمایندگی مردم ایران را دارند ، نه ربطی به آن چیزی که آرزوی مردم ستمدیده در ایران است.اتفاقا علیه مردم ایران هستند. 

در مورد اینکه مردم از این توافق خوشحال شده اند و تصاویری که از خوشی و شادی مردم ایران  در برخی از شهرها از مدیا و رسانه ها پخش شده، این کاملا قابل درک و قابل فهم  است. اما حتی  اگر این مردم کلا خود جوش هم به خیابانها آمده باشند،  شادی و خوشی آنها به یک درجه قابل درک است. خوشحالی آنها نه در دفاع از جمهوری اسلامی و آنچه جمهوری اسلامی و طیف طرفدارش در خارج تلاش می کنند از جمهوری اسلامی ، از هیات مذاکره کننده و از آقای روحانی و دولتش قهرمان بسازند، شادی مردم ربطی به این قهرمان سازی ندارد . اگر حتی کل اینها مردم عادی هم بوده باشند، مردم در دل این توافق فکر می کنند بهانه هایی که دست جمهوری اسلامی بود به نام جنگ، به نام مبارزه با استکبار جهانی ، به نام تحریم اقتصادی که زندگی مردم را تباه کرده بود٬ فکر می کنند این دوره پایان یافته است و از این خوشحالند. خوشحال هستند که این دوره پایان یافت٬ خطر جنگ پایان یافت٬ خطر حمله به ایران پایان یافت٬ محاصره اقتصادی پایان یافت٬ فکر می کنند توافق و رابطه با غرب درهایی را برای آنها در فضای سیاسی، در فضای فرهنگی جامعۀ ایران باز خواهد کرد و فشار جمهوری اسلامی کاهش خواهد یافت٬ و خوشحالی بخشی از مردم این است. معلوم است هیچ آدم شرافتمندی دوست ندارد جنگ بشود ، حمله بشود ، تحریم بشود . حزب ما در تمام این دوازده سال علیه همۀ این اقدامات بوده است. اگر کسی می خواهد تمایل و خواست  مردم ایران را بداند٬ کافی است به سخنان این مردم در بازار و خیابان و تاکسی و مدرسه و دانشگاه و... گوش کند٬ کافی است به صف اعتراض هر روز کارگران ایران و مطالبات و خواست و توقع آنها گوش کند. اکثریت بالایی از مردم ایران از جمهوری اسلامی متنفر هستند٬ با روحانی یا بدون روحانی،.با خاتمی یا بدون خاتمی و از همۀ جناح ها یش و آرزو دارند روزی  سر به تن این رژیم نماند. آنها فکر می کنند فضایی که الان ایجاد شده و توافقی که ایجاد شده  دامنۀ فشار و استبداد سیاسی را روی آنها، چه جمهوری اسلامی بخواهد چه نخواهد ، می کاهد و از این سر خوشنود هستند.  

تحرکی که در خارج در جریان است همچنان که گفتم تحرک طرفدارهای جمهوری اسلامی است. علاوه بر مهره های رسمی آنها از اصلاح طلبان تا بقیه، فعالین توده ای اکثریتی که اپوزسیون نیستند در این صف هستند . آنها به همان مکان اول زندگی شان که زیر عبای خمینی "ضدامپریالیست شان" و زیر چتر جمهوری اسلامی بود برگشتند . اینها عصای دست مراکز پلیسی توی آن  دوره  بودند.  

جامعۀ ایران را نگاه کن روزانه هزاران نفر اعتراض می کنند .دهها و صدها اعتراض کارگری  درهر روز در مراکز مختلف علیه اخراج ، علیه بیکارسازی، علیه عدم پرداخت حقوق هایشان در جریان است. مراکز تحصیلی را نگاه کنید به همین صورت است. معلمان و اعتراضاتشان و  پرستاران را نگاه کنید به همین صورت است. چیزی که گویای فضای سیاست ایران است اینها است نه راه افتادن طرفداران خجول دیروز و پرروی امروز جمهوری اسلامی در خارج کشور. ما و طبقه کارگر ایران و مردم متمدن آن جامعه با جمهوری اسلامی رابطه مان تغییر نکرده است. طبیعی است که تحرک طرفداران آنها را در خارج سد کنیم. رفقای اینهایی که در خارج شروع کرده اند به نام دفاع از "صلح و امنیت" تحرک راه می اندازند ٬ در داخل زندانها ، در دادگاهها، در قوۀ قضائیه و پلیس و مراکز اطلاعاتی ، درزندان و شکنجه گاهها جنایت می کنند. دوستان امثال گنجی ها و مسعود بهنود ها و فرخ نگهدارها در داخل ایران علیه جنبش ما٬ علیه طبقۀ کارگر و مبارزۀ حق طلبانۀ این طبقه ٬علیه مبارزان حق زن ، علیه صف آزادیخواهی ، دست به هر اقدامی کثیفی می زنند. زندانهای جمهوری اسلامی را نگاه کنید و صف کارگران بیکار ، کارگران اخراج شده و کارگرانی که حقوقشان پرداخت نشده است ، اینها را به هر حال دوستان و برادران و هم طبقه ای های همینها که در خارج راه افتاده اند٬ در حاکمیت دولت جناب روحانی مسئولش هستند . اینها بخش کراوات زدۀ همانهایی هستند که در زندان دارند همین اقدامات را پیش می برند . صلح طلبی و دمکرات خواهی اینها پوچ است. اینها عوامل جمهوری اسلامی هستند و ما هم به همین عنوان به آنها نگاه می کنیم . رابطۀ ما با اینها وبا جمهوری اسلامی فرقی نکرده است و طبیعتاً حزب حکمتیست تلاش می کند اجازه ندهد فضای خارج کشور دست اینها بیفتد .


بختیار پیرخضری: تا کنون خارج کشور محل حضور اپوزیسیون و مخالفان جمهوری اسلامی بود. تحرکات و کمپینهای مختلف در دفاع از آزادی ٬ علیه اعدام و کشتار٬ علیه زن ستیزی و سنگسار و علیه حمله به تحرکات کارگری و دستگیری فعالین آن در طول حیات جمهوری اسلامی در اروپا و آمریکا توسط مخالفان جمهوری اسلامی پیش برده شده است. بخشی از دولتهای اروپایی و پارلمانهای آنها و نهادهای مختلف دولتی و غیر دولتی نسبت به این تحرکات نه تماما بلکه بخشا با سمپاتی نگاه کرده اند. آیا ما وارد دوره ای جدید در این زمینه خواهیم شد؟ آیا از این به بعد به جای کمپین و تجمعات علیه جمهوری اسلامی شاهد تحرکات علنی در دفاع از آن در خارج خواهیم بود؟

خالد حاج محمدی: خیلی روشن است که ما وارد دورۀ جدیدی شده ایم چه در خارج ، چه در داخل ایران. دیروز دول غربی و رسانه  ها یشان در نزاعی که با جمهوری اسلامی داشتند ، کمپین های خود را علیه جمهوری اسلامی زیر نام حقوق بشر و دمکراسی خواهی پیش می بردند . اول صحبتهایم اشاره کردم که دمکراسی خواهی و حقوق بشر و کمپین هایی که راه انداختند ابزار امر دیگری بود . دول غربی نه طرفدار دمکراسی بودند نه طرفدار حقوق بشر. آنها حقوق بشر و دمکراسی را در خود کشورهای غربی قدم به قدم پس می زنند . تمام دستاوردهای که طبقۀ کارگر و مردم متمدن در خود اروپا و خود آمریکا، در انگلیس در سوئد و آلمان ، طی سالیان گذشته به دست آورده اند یکی یکی پس می گیرند. اینها هیچ زمانی مدافع دمکراسی برای مردم ایران و رعایت حقوق بشرشان نبوده اند . نزاع داشتند  باجمهوری اسلامی سر منافع خودشان و این را زیر این عنوان بیان کردند. این دوره به پایان رسیده است . دورۀ نزاع با جمهوری اسلامی توسط دول غربی به پایان رسیده است. لذا کمپین های دمکراسی خواهی و حقوق بشری هم طول عمرش پایان یافت. به این اعتبار وارد دورۀ جدیدی شده ایم. یعنی رسانه های غربی، دولتهای غربی ، پارلمانهای اروپا ، آمریکا به هر حال دیگر سمپاتیی که  شما می گویید به تحرکات علیه جمهوری اسلامی نشان میدادند٬ از این به بعد نشان نخواهند داد و از این به بعد از این خبرها نشانی نخواهد بود. اینها سکوت خواهند کرد در مقابل تمام جنایاتی که در داخل ایران صورت می گیرد. مگر اینکه فضای اعتراضی و انقلابی جامعۀ ایران آنقدر بالا باشد که اجازه ندهد اینها سکوت کنند و مجبور بشوند صدایشان در بیاید . مگر در طول تاریخ اینها کم جنایت اسرائیل را توجیه کردند؟ هیچوقت سراغ دارید که علیه عربستان که صدها بار جامعه اش از ایران عقب مانده تر است و جنایت بیشتری صورت می گیرد ،مگر اینها چیزی گفتند ؟ مگر علیه پاکستان چیزی می گویند؟ مگر علیه صدها دولت دیکتاتور که متحد خودشان هستند هیچوقت صدایشان در آمده  است؟ مگر رسانه های  بی بی سی و رسانه های غربی و سی ان ان و محققین و حقوق بشری هایشان وشخصیتهایشان و  پارلمان  نشینها یشان نسبت به اینها چیزی گفته اند ؟ چیزی کردند؟ لذا ما وارد دوره جدیدی  شده ایم و فضای خارج هم به این اعتبار  طبیعتا فرق خواهد کرد . میدان و فضای خارج کشور برای ما ، برای کارگر ، برای آزادیخواهی یک مقدار تنگ تر میشود.  

اینکه جمهوری اسلامی تلاش کند فضای خارج و ذهنیت مردم متمدن دنیا را به نفع خود عوض کند شکی نیست . پادوهایشان در خارج کشور در این جهت راه افتاده اند. اما مردم متمدن غربی بدون تردید از جمهوری اسلامی متنفر هستند و ما هم روی همین تنفر و همین متحدین خودمان و مخصوصا روی طبقۀ کارگر اروپا و آمریکا که اکثریت مردم اینجا هستند حساب می کنیم. به این اعتبار فضا عوض شده است و صف بندیها هم عوض شده است. بخشی از اپوزیسیونهای گذشته که به اپوزسیون رانده شده بودند، دوره اپوزیسیونی آنها تمام شده است و به خیل طرفداران روحانی پیوسته اند.

 

بختیار پیرخضری: خارج کشور یک عرصه جدی فعالیت برای چپها و کمونیستها علیه جمهوری اسلامی بوده است. با این اوصاف ادامه فعالیت این بخش از اڀوزیسیون و کلا مخالفان جمهوری اسلامی٬ صف کمونیستها٬ آزادیخواهان٬ سکولارها و مدافعان حق زن در خارج چه خواهد شد؟ حزب حکمتیست چه نقشی برای خود در این تقابلها در فضای سیاسی خارج کشور قائل است؟ 


خالد حاج محمدی: یک چیز مسلم است که در صحبت اولم هم اشاره کردم آنهم اینکه  این دوره هم برای مردم ایران و هم برای ما دورۀ جدیدی از تقابل ما با جمهوری اسلامی است. رابطۀ ما و جمهوری اسلامی به این اعتبار فرقی نکرده است . جمهوری اسلامی ، جمهوری اسلامی است و ما هم ما هستیم . به عنوان کمونیست ، به عنوان صف آزادیخواهی در جامعۀ ایران، به عنوان طبقۀ کارگر ایران  رابطۀ ما تغییری نکرده است ولی زمینه و میدان و فضای جنگی که با هم داشتیم ، تغییر یافته است که در صحبت هایم به آن اشاره کردم و آن هم این است که کمپین های غرب تمام شده است و رابطه غرب با جمهوری اسلامی بهبود پیدا کرده است. حزب ما  در بیانیه هایی که تا الان داده است و در مباحثاتی که این حزب و شخصیتهایش داشته اند، به روشنی به این دوره پرداخته شده است. علیرغم اینکه این دوره ممکن است توهماتی را در صفوف جنبش ما ، در صفوف طبقۀ ما ، در صفوف مردم ایران دامن زده باشد و این فکر باشد که ممکن است دوره ای از سازندگی ، دوره ای از رفاه ، دوره ای از اشتغال به دنبالش بیاید٬ اما به طور واقعی این دوره و بعد از دو سال  تجربه حاکمیت دولت اعتدال٬ و اکنون بعد از توافقات هسته ای ٬ این دوره در عین حال پایان دوره توهم هم هست. لذا از زاویۀ مردم ایران بهانۀ تحریم و اینکه حقوق مردم را نمی دهند چون تحریم هستند، تمام شد . بهانۀ حملۀ خارجی و مبارز با استکبار جهانی و ساکت کردن مردم زیر این عنوان ها تمام شد. لذا دوره ای است که مردم مطالباتشان را می خواهند. مطالبات تلنبار شده ای که زیر این شعارها و زیر این بهانه ها به هر حال جواب نگرفته است.  

تا جایی که به خارج کشور برگردد ، خارج کشور هم به همین صورت است . فضایی که رسانه های غربی درست می کنند در دفاع از جمهوری اسلامی و فضایی که طرفداران جمهوری اسلامی تلاش می کنند بسازند ، بیان آن چیزی نیست که در جامعۀ ایران است . اینها جمهوری اسلامی را در خارج نمایندگی می کنند نه مردم ایران را . نمایندگان واقعی مردم ایران٬ زن در جامعۀ ایران ،کارگر در جامعۀ ایران ما کمونیست ها هستیم . لذا  این دوره برای ما در خارج از کشور هم چنین دوره ای است. حزب حکمتیست به همین اعتبار تا جایی که به ایران برگردد پرچم منشور مطالباتی را بلند کرده ایم به عنوان اینکه امروز باید جواب بگیرد و حول این مطالبات مردم باید متحد شوند و بیش از این بهانه های جمهوری اسلامی و دولت اعتدالش را نپذیرند . در خارج از کشور هم نه دول غربی و نه پارلمانها و نه کمپین های حقوق بشری و دمکراسی آنها برای ما حزب حکمتیست ، به عنوان مخالفان جدی جمهوری اسلامی ، برای کل کمونیستها ،محل زیادی از فعالیت در گذشته هم نداشت. اینها میدان فعالیت جریاناتی بود که امیدی به دخالت دول غربی در تحولات ایران داشتند، آرزوی رژیم چنج توسط غرب، حمله به ایران و کمک دول غربی برای تغییراتی در جمهوری اسلامی را داشتند و افق خود را به این نوع دخالتها بسته بودند . اینها میدان فعالیت آنها بود. پروسۀ اینگونه تلاشها با توافقات دورۀ اخیر پایان می یابد و به این اعتبار این اپوزیسیون هم اگر امروز حتی رسما به کمپ دولت اعتدال نپیوسته باشد که بخشی از آنها پیوسته اند ،دورۀ سردر گمی آنها است . اینها اقبالی برای دخالت در دورۀ آتی تحولات جامعه ایران ندارند.  

برای ما خارج کشور هنوز یک عرصۀ جدی فعالیت است. طبقۀ کارگر و تلاش برای وصل شدن به این طبقه در خارج از کشور، به عنوان هم طبقه ای هایمان ، دفاع از مبارزاتشان٬ تلاش برای تقویت همسرنوشتی طبقاتی و انترناسیونالیستی ، هنوز عرصۀ اصلی کار ما در خارج از کشور است. ما به اینجا قرار بود وصل شویم. چقدر با این فاصله داریم به عنوان حزب حکمتیست و به عنوان کل کمونیستهای ایران به هر حال بحث ثالثی است و اینجا فرصت پرداختن به اینها نیست. طبیعتا تشکیلات خارج کشور ما هم برای این دوره نقشه و برنامه خود را دارند که من صلاحیت این را ندارم وارد این عرصه شوم و مسئول تشکیلات خارج ما رفیق فواد عبداللهی است . برنامه های دقیق آنها چی هست و چی نیست را بیشتر حتما او در جریان است.  

مسلما جمهوری اسلامی و دول غربی حتی تاکتیکی هم باشد امروز با هم توافق کرده اند و طبیعتا مخالفتهای غرب ، مخالفتهای پارلمانها و شخصیت ها و روشنفکرهایشان با جمهوری اسلامی مثل گذشته نیست و این به معنای  پایان کمپین های آنهاست٬ ولی پایان کار ما نیست. کار ما در خارج کشور با جنبش خودمان ، با طبقۀ کارگر اروپا ، با مردم اروپا، در دفاع از مبارزات مردم  ایران، در دفاع از مبارزات زنان ایران ، در دفاع از مبارزات طبقۀ کارگر در ایران پا بر جا است . ما روی اینها قرار بود کارکنیم به عنوان کمونیست . ما بخشی از جنبش طبقۀ کارگر جهانی هستیم و بخشی از طبقۀ کارگر در همۀ کشورهایی هستیم که در آن زندگی می کنیم . به این اعتبار این میدان فعالیت بزرگی برای ما است .  

در عین حال این نکته را بگویم که این دوره در عین حال نشانۀ حقانیت ما کمونیستها و نشانۀ ناحقی کل جریاناتی است که به بهانه های مختلف و در شرایط های مختلف اپوزسیون شدند. این دوره پایان اپوزیسیونی آنها و دوره ورشکستگی  آلترناتیوها و افق هایی است که بخشی از نیروهای سیاسی با اتکا به غرب٬ برای رژیم چنج٬ برای حمله نطامی آمریکا به ایران و بخشی هم از  طریق اصلاح جمهوری اسلامی دنبال میکردند و به چشم طبقه کارگر و مردم معترض در ایران خاک میپاشیدند. این دوره پایان این توهمات هم هست. به این اعتباراین دوره، دورۀ کمونیستها است .کمونیستهایی که بخواهند نقشی ایفا بکنند . کمونیستهای طبقۀ کارگر ......و حزب حکمتیست بخشی از این تلاش است و بخشی از این جنبش است و حزب این جنبش است و طبیعتا خارج از کشور به عنوان یک عرصۀ جدی برای ما در دفاع از انقلاب کارگری  در ایران ،در دفاع ازمبارزات کارگری در ایران و به عنوان عرصه ای که یک جریان انترناسیونالیستی  جهت تقویت هم سرنوشتی انترناسیونالیستی کارگری٬  سر جای خود باقی است. ما دست همۀ کسانی که در این پروژه و در این جهت و در این افق و در این دوره باما هم جهت هستند را می فشاریم٬ و همه آنها را دعوت می کنیم که در کنار ما و در حزب ما وبه هر صورت که خود صلاح میدانند در این تلاش شریک شوند و در این راه در کنار ما باشند و با هم این دوره را پشت سر بگذاریم .

 

 ٢٧ اوت ٢٠١٥