کمیته رهبری حزب حکمتیست
اخیراً حزب "اتحاد کمونیسم کارگری" قراری مبنی بر نزدیکی حزب اتحاد و جمع هیئت دائم صادر کرده است. این قرار بیان یک واقعیت و یک نزدیکی واقعی و بنیادی میان جمع هیئات دآئم که خواهان بازنگری و تغییر ریل در جهتگیری های رسمی حزب حکمتیست بودند با جریانی است که دشمنی خود را با حزب حکمتیست سالها است اعلام کرده اند. نه حزب حکمتیست و نه "حزب اتحاد" هیچکدام تغیری نکرده اند٬ دشمنی آنان علیه ما مثل همیشه پا برجاست و ارزیابی ما از آنان همان ارزیابی است که سالهاست علنا بیان کرده
ایم. اما تجدید نظر و پس از آن حملاتی که هیئت دائم و دوستانشان به موجودیت حزب حکمتیست و کورش مدرسی بعنوان کسی که در دادن خط و جهت کمونیستی کارگری و هویت متمایز به حزب حکمتیست نقش تعیین کننده و ویژه ای داشته، فرجه را برای این جریان فرصت طلب باز کرده تا یکبار دیگر دشمنی کور خود را با کمونیسم، حزب حکمتیست و شخص کورش مدرسی تحت عنوان "شکست خط راست" کورش مدرسی آنهم در حزب حکمتیست ابراز کنند.
تا جائیکه به حزب حکمتیست بر میگردد ما کماکان ارزیابی خود از این جریان را که در سال ۲۰۰۷ علناً اعلام کردهایم معتبر میدانیم. ما در این ارزیابی فاصله عمیق سیاسی، جنبشی این جریان را با کمونیسم کارگری مستدل کردیم. فراخوان آنان به اتحاد جنبش کمونیسم کارگری را پوچ، فرصت طلبانه، دعوت به تسلیم و عقب نشینی ما در مقابل چپ سنتی ارزیابی کردیم. همانجا اعلام کردیم که این جریان " پرچمی برای جمع آوری "مخالفین" و "ناراضیان" در حزب کمونیست کارگری و حزب حکمتیست است. چنین حزبی از حد یک جریان محفلی بی آینده عبور نخواهد کرد."
در سال ۲۰۰۸ در پلنوم دهم کمیته مرکزی حزب با اتکا به همین ارزیابی با تقاضای پیوستنشان به حزب حکمتیست مخالفت کردیم.
نزدیکی امروز این جریان با جمع هیئت دائم تلاشی در راستای جمع آوری بخشی از ناراضیان و مخالفین درونی حزب حکمتیست است. ما فاصله گرفتن جمع هیئت دائم از سیاستها و جهتگیریهای حزب حکمتیست و پیوستن آنا به بستر عمومی چپ سنتی را پیشبینی کرده بودم. این فاصله امروز در ابعاد سیاسی، اجتماعی و جنبشی روشن است. اگر تا امروز کسی تردیدی در صحت ارزیابی ما داشت، اعلام رسمی نزدیکی "حزب اتحاد" که در مخالفت و حتی دشمنی با حزب حکمتیست شناخته شده است، درستی تحلیل و ارزیابی ما از خط بازنگری جمع هیئت دائم را نشان میدهد و دیگر جای کمترین شبهه ای در فاصله گرفتن این جمع از حزب حکمتیست، جهتگیری و هویت متمایز آن باقی نمیگذارد.
این نزدیکی واقعی است و باید آنرا به رسمیت شناخت. ما با همین خونسردی و بعنوان یک واقعیت به آن برخورد خواهیم کرد. باید منتظر بازنگری های عمیقتر جمع هیئت دائم در سیاستهای حزب حکمتیست و چرخش عمیقتر آنان به چپ حاشیهای شد.
۱ اوت ۲۰۱۲
سند ارزیابی رهبری حزب حکمتیست از حزب اتحاد که در سال ۲۰۰۷ علناً اعلام شد ضمیمه است.
**************************************
ارزیابی ما از حزب “اتحاد کمونیسم کارگری”
مصوب کمیته رهبری حزب حکمتیست ۶ ژوئن ۲۰۰۷
توضیح : دفتر سیاسی حزب حکمتیست در جلسه ٢٠ مه ٢٠٠٧ خود، فراکسیون اتحاد کمونیسم کارگری را به عنوان یک جریان سیاسی موجود مورد بحث و ارزیابی قرار داد. دفتر سیاسی به کمیته رهبری ماموریت داد که نتیجه این ارزیابی را مدون و منتشر نماید. کمیته رهبری حزب در جلسه ٦ ژوئن سند زیر را به عنوان مبنای برخورد به "حزب اتحاد کمونیسم کارگری" تصویب نمود.
گرچه تاکنون این جریان مواضع متحولی داشته است اما در مجموع حرکتی کمابیش پیوسته و قابل ارزیابی است. در این سند فراکسیون و حزب اتحاد کمونیسم کارگری به عنوان یک جریان سیاسی موجود مورد ارزیابی است.
۱ - فلسفه وجودی
این حزب هدف خود را اتحاد آنچه از نظر آنها جریانات مختلف کمونیسم کارگری هستند اعلام کرده است. از نظر ما :
۱ – اکنون دیگر کمونیسم کارگری بعنوان یک جریان واحد سیاسی موجودیت ندارد. حزب کمونیست کارگری تا مقطع جدائی ما بستر مشترک خط حکمت و چپ سنتی بود که شرایط خاص تاریخی و سیاسی تشکیل آن را ایجاب و ادامه حیات آن را ممکن میکرد. اما تحت تاثیر رویداد های سیاسی ایران و جهان و همچنین از دست رفتن منصور حکمت، این حزب درست حول همین شکاف تاریخی و سیاسی به دو بخش، یعنی به جریانات اصلی تشکیل دهنده آن تجزیه شد. امروز سه سال بعد از فعالیت نظری، سیاسی و تشکیلاتی مستقل این دو جریان، جامعه دو حزب حکمتیست و حزب کمونیست کارگری ایران را نه با تاریخ مشترک آنها بلکه با مواضع کاملا متمایز آنان باز میشناسد.
جدائی در حزب کمونیست کارگری ناشی از زیر پا گذاشتن اصول سازمانی و مقررات تشکیلاتی از جانب اقلیت کمیته مرکزی حزب بود. امروز حزب حکمتیست علیرغم تمام مشکلات به همت یک رویکرد جنبشی و تئوریک منسجم و با کوشش صفی از کمونیست های ایران و عراق هویت متمایز و برجسته ای را در کمونیسم ایران کسب کرده است. فراخوان "اتحاد کمونیسم کارگری" دعوت به تسلیم کردن سنت سیاسی و تشکیلاتی متمایز حزب ما به مواضع ناسیونالیسم میلیتانت حزب کمونیست کارگری و بعبارتی دیگر دعوت به عقب نشینی در مقابل چپ سنتی است.
۲ - حتی اگر فرض بگیریم که مسئله اتحاد کمونیسم کارگری در شکل فرمال آن هم واقعیت میداشت، فراخوان حزب اتحاد کمونیسم کارگری حقیقت را نمایندگی نمیکند.
الف - رهبران جریان اتحاد کمونیسم کارگری خود از جمله تئوریسین ها و سردمداران تعرض به خط حکمت و زیر پا گذاشتن آگاهانه اصول و موازین سازمانی حزب کمونیست کارگری و تحمیل کردن جدائی ما از این حزب بودند. امروز چنین رهبرانی که حتی یک قدم در نقد جدی سیاست ها و روش تشکیلاتی خود و رهبری حزب کمونیست کارگری ایران بر نداشته و مسئولیت عملکردشان را بعهده نگرفته اند، فاقد اعتبارنامه سیاسی لازم برای صدور چنین فراخوانی هستند. در غیاب یک بازبینی و نقد جدی، فراخوان اتحاد کمونیسم کارگری فاقد پایه اصولی است و تنها بعنوان یک اقدام تاکتیکی فرصت طلبانه و بنا به اقتضای روز معنی پیدا میکند.
ب – قاعدتا حزب سیاسی برای تصرف قدرت سیاسی سازمان می یابد. حزب اتحاد کمونیسم کارگری اما فلسفه خود را اتحاد دو حزب دیگر اعلام کرده است. از نظر ما تلاش برای اتحاد دو حزب حکمتیست و کمونیست کارگری نیازی به تشکیل یک حزب سیاسی سوم و میانجی ای که خود زندگیش را با جدائی از حزب کمونیست کارگری شروع کرده است ندارد. حزب حکمتیست و حزب کمونیست کارگری بعنوان دو حزب سیاسی خود مستقل از حزب اتحاد کمونیسم کارگری میتوانند روابط شان را تعیین کنند و نیازی به واسطه ندارند.
۲ -هویت سیاسی - جنبشی حزب اتحاد کمونیسم کارگری
۱ - از نظر تئوریک، خط چپ سنتی حاکم بر حزب کمونیست کارگری بر یک اغتشاش تمام و کمال پوپولیستی استوار است. این جریان در فکر انجام انقلاب سوسیالیستی طبقه کارگر به نیروی یک جنبش علی العموم سرنگونی است. این سنت به طبقه کارگر وعده میدهد که کل "مردم" از بورژوا و کارگر و خرده بورژوا نیروی تحقق سوسیالیسم خواهند بود.
۲ - سرپوش گذاشتن بر اهداف متمایز و متناقض سوسیالیستی طبقه کارگر با اهداف دمکراتیک بخش های اصلی بورژوازی در جامعه مثل همیشه ابزار اختلاط جنبش کمونیستی طبقه کارگر با این یا آن بخش جنبش ناسیونالیستی است. از نظر سیاسی و جنبشی این پوپولیسم مانند همه پیشینیان خود پرده ساتر فراخواندن طبقه کارگر به زیر پرچم ناسیونالیسم است. خط حاکم بر حزب کمونیست کارگری نه یک انحراف فکری و نظری "بورژوائی" از مارکسیسم بلکه یک جنبش اجتماعی بورژوائی را نمایندگی کرده و میکند. جنبش ناسیونالیسم پرو غرب ایرانی. این پوپولیسم جناح میلیتانت تر و رفرمیست تر این سنت را نمایندگی میکند. شرط استقلال جنبش طبقه کارگر ریشه کن کردن این اغتشاش نظری در میان کمونیست ها و نشان دادن فاصله عمیق میان جنبش سوسیالیستی با تمام شاخه های جنبش ناسیونالیستی است.
فراکسیون اتحاد کمونیسم کارگری از نظر سیاسی هیچ نقدی به سیستم نظری و جنبشی رهبری حزب کمونیست کارگری که خود جزء آن بوده است ندارد. از نظر ما حزب اتحاد کمونیسم کارگری تا اینجا تماما به همان سیستم تئوریک، سیاسی و جنبشی حزب کمونیست کارگری تعلق دارد و فقط حزب دیگری ساخته است.
از نظر ما روش های تشکیلاتی احزاب قبل از هر چیز انعکاس خط سیاسی آنهاست. دقیقا به همین دلیل است که فاصله ای که این حزب با روش های حزب کمونیست کارگری گرفته است تنها در سطح لحن و نزاکت سیاسی باقی مانده است و عمقی ندارد. هیچ فردی و هیچ حزبی مجاز نیست تحت عنوان منفعت حزب و منفعت کمونیسم و بدتر از آن بنام حکمت حرمت و شخصیت انسان ها را زیر پا بگذارد، بدلیل اختلاف سیاسی و ترک حزب بدهی و قرض برایشان باقی بگذارد، انجمن و سازمانهای مستقل را مصادره کند، مانع انتشار آثار منصور حکمت شود و منتشر کنندگان را به ارجاع به دادگاه تهدید کند. متاسفانه رهبران حزب اتحاد کمونیسم کارگری هنوز از این روش ها دفاع میکنند.
۳ - رفتار و مواضع تشکیلاتی در حزب کمونیست کارگری
از نظر ما رفتار و مواضع تشکیلاتی این جریان در حزب کمونیست کارگری با مبانی تحزب سیاسی خوانائی ندارد:
۱ - این جریان خود را متعهد به رعایت اصول سازمانی که خود آن را داوطلبانه پذیرفته است نمیداند. به تعهد خود پایبند نیست. اصول سازمانی و موازین مصوب حزب کمونیست کارگری رعایت مقرارت و مصوبات حزبی بویژه توسط اعضای کمیته مرکزی را ضروری میکند. پلنوم این حزب فراکسیون اتحاد کمونیسم کارگری را نپذیرفت. در چنین شرایطی راه اصولی احترام به رای پلنوم و انحلال فراکسیون و یا جدائی از حزب کمونیست کارگری بود. ماندن در یک حزب، عدم پذیرش اتوریته کمیته ها و نهاد های انتخابی حزب و بالاخره تحمیل یک جنگ فرسایشی و فرا تشکیلاتی به آن حزب روشی اصولی نیست. فراکسیون اتحاد کمونیسم کارگری حزب آلترناتیوی را در درون حزب کمونیست کارگری تشکیل داد و در واقع بعنوان یک محفل غیر قابل حسابرسی و غیر پاسخگو در حزبی که عضو آن بود رفتار کرد. این روش با مقتضیات یک رابطه سالم سیاسی خوانائی ندارد.
۲ - رهبران حزب اتحاد کمونیسم کارگری در نقد عدم انتخاب شدن خود در دفتر سیاسی حزب کمونیست کارگری طرف مقابل را به "جراحی تشکیلاتی" متهم کردند. این روش در واقع به معنای مردود اعلام کردن انتخابات سیاسی است. فلسفه داشتن حق رای در هر انتخاباتی دقیقا همین است. هر کس رای اش را به مجریان سیاستی که درست میداند میدهد. فلسفه حزب سیاسی همین است. از نظر ما فرمول "جراحی تشکیلاتی" غیر سیاسی کردن انتخابات ها، قائل شدن به حقوق و امتیاز اضافی برای افراد معین و یا فراکسیون هاست.
۴ - رفتار و مواضع عملی در قبال حزب حکمتیست
صرف نظر از مواضع سیاسی این حزب که در بالا به آن اشاره شد، تاکنون رفتار عملی آنها در قبال حزب حکمتیست گرچه مودبانه تر از سابق بود اما برخلاف فریاد های وحدت طلبانه آنها سیاست شان بر سرمایه گزاری بر شکاف ها و اختلافات احتمالی متکی بوده است. این جریان تلاش برای ایجاد "اتحاد در کمونیسم کارگری" را از طریق تماس های برنامه ریزی شده با کسانی که به تصور آنها "مخالفین خط رسمی" در حزب حکمتیست هستند پیش میبرد. آنها متاثر از تصویر سنتی شان از حزب یک بنی، هر بحث و اختلاف نظر سیاسی در حزب ما را که آزادانه بیان میشود بعنوان "مخالفین خط رسمی" ترجمه میکنند. روشن است که رهبران "حزب اتحاد کمونیسم کارگری" مانند هر کس حق دارند با هر راضی یا ناراضی، هر موافق یا مخالفی در حزب ما تماس بگیرد اما با این سیاست نباید انتظار داشته باشند که نه در این حزب و نه در دنیای بیرون کسی ادعاهای وحدت طلبانه آنها را جدی بگیرد.
۵ - نتیجه گیری و سیاست ما در قبال این حزب
۱ - حزب اتحاد کمونیسم کارگری از نظر سیاسی و نظری در همان سنت چپ حزب کمونیست کارگری قرار دارد و تا اینجا نزدیکی خاصی به حزب ما ندارد. از نظر ما مادام که این جریان به نقد جدی ای از رویکردهای فکری و سنت سیاسی چپ حاکم بر حزب کمونیست کارگری نرسد نزدیکی ویژه ای با ما نخواهد یافت.
۲ – حزب "اتحاد کمونیسم کارگری" پرچمی برای جمع آوری "مخالفین" و "ناراضیان" در حزب کمونیست کارگری و حزب حکمتیست است. چنین حزبی از حد یک جریان محفلی بی آینده عبور نخواهد کرد.
۳ - سیاست ما در قبال این حزب همان سیاست ما در قبال حزب کمونیست کارگری است: نقد جدی مبانی نظری و سیاسی، نقد روش های عملی سنت چپ ناسیونال- پوپولیست است.