رضا شهابی عضو هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد٬ ١٩ ماه است به جرم دفاع از حقوق کارگران٬ در زندان و در شرایط بلاتکلیفی بسر میبرد. اعتراضات تا کنونی خانواده و بستگان رضا شهابی٬ و تلاشهای کارگران در ایران و اعتراضات بین المللی برای آزادی او٬ از جانب جمهوری اسلامی بی جواب مانده است. وضع جسمی رضا شهابی تحت تاثیر همه فشارها و وضعیت زندان٬ وخیم گزارش شده است. رضا شهابی در اعتراض به این وضع از اول آذر ماه دست به اعتصاب غذا زده و خواهان تعیین تکلیف پرونده خود است. این شراط هم باعث نگرانی جدی خانواده و
بستگان رضا شهابی و هم نگرانی همه کارگران و انسانهای شریفی شده است که رضا شهابی را میشناسند. رضا شهابی امروز یازدهیمن روز اعتصاب غذای خود در بند ٢٠٩ زندان اوین را طی میکند. در این ١٩ ماه که رضا شهابی در زندان بوده است٬ این دومین دور اعتصاب غذای او است.
برای کسی که زندان های مخوف جمهوری اسلامی را تجربه نکرده است٬ کسی که شکنجه و بی حرمتی به شخصیت و کرامت خود را زیر چکمه جلادان آدم کش و قمه زن نکشیده است٬ درک دلیل دست زدن به اعتصاب غذا دشوار است. کسی که به جرم دفاع از ابتدائی ترین حقوق انسانی خود٬ در دفاع از زندگی ای شرافتمندانه٬ شاهد پرونده سازی و اخراج از کار و گرو گرفتن نان شب خود و فرزندانش نشده است٬ کسی که قانون و سنت و عرف جامعه با تبلیغات مسموم و هزینه های سنگین بر دوش او و همسرنوشتانش٬ علیه اش مهندسی نشده است٬ درک دست زدن به اعتصاب غذا دشوار است. و کسی که شاهد تباهی زندگی خود و میلیونها انسان هم صف خود بدست اقلیتی جنایتکار و مفت خور نبوده است٬ کسی که تک و تنها در بندهای زندان بدست مشتی آدم کش و جنایتکار با سلب همه حقوق یک زندانی زنجیر نشده است٬ درک اینکه چرا بعضی از شریفترین٬ محبوبترین و جسورترین انسانها دست به اعتصاب غذا میزنند٬ دشوار است.
رضا شهابی عزیز!
خبر اعتصاب غذای شما از همان روز اول٬ در میان همکارانت در شرکت واحد٬ در میان کارگران نیشکر هفت تپه٬ کارگران ایران خودرو٬ پتروشیمی٬ ذوب آهن٬ نفت و گاز و هزاران کمونیستی که برای رهائی طبقه کارگر مبارزه میکنند ...٬ پخش شد و همه را نگران کرد. امروز و با گذشت ١١ روز از اعتصاب غذای شما میلیونها کارگر و انسان شریف از مراکز کار تا دانشگاها٬ از حلبی آبادها تا صف کارگران جنسی هم طبقه ای ما٬ که امید به اتحاد و مبارزه مشترک در میان طبقه کارگر و اتحاد و سازمان آن را از چشم رضا شهابی ها٬ مددیها٬ اسالوها٬ ترابی ها٬ علی نجاتیها٬ رضا رخشانها و محمود صالحی ها و... میدیدند٬ عمیقا نگران سرنوشت شما هستند.
کارگران شرکت واحد و دهها مرکز دیگر فراموش نکرده اند که سال ٨٤ چگونه اجیر شدگان چاقو کش خانه کارگر٬ زمان اعلام سندیکا در محل جمع شدند و میخواستند زبان اسالو را ببرند. فراموش نکرده اند که با مبارزه جمعی و مشترک و به همت فعالینی چون شما٬ سندیکای شرکت واحد به دولت و صاحبان سرمایه تحمیل شد. شما و بقیه فعالین شرکت واحد و هفت تپه، سدی را شکستید و با اتکا به مبارزه جمعی و اتحاد صفی از کارگران٬ این حقیقت که قدرت طبقه کارگر در اتحاد و تشکل است و کارگر پراکنده فاقد هیچ قدرتی است را نشان دادید و ثابت کردید. و امروز شما و بخش عمده رهبران کارگری به جرم بستن نطفه اتحاد و تلاش برای مبارزه جمعی کارگران٬ در مقابل سرمایه داران و دولت جمهوری اسلامی٬ همگی خسارت شهامت، روشن بینی و پیشروی تان را میدهید. خسارتی که باید توسط طبقه کارگر بر شما و زندگی شما، به حداقل برسد. به این امید که طبقه کارگر، پیشروان و رهبران مبارزات خود را به گرمی مورد حمایت قرار دهد و دست تعرض دولت و کارفرما ها را از جان و سلامت آنها کوتاه کند.
اعتصاب غذا راه نیست!
اعتصاب غذا راه جمعی مبارزه طبقه ما نیست٬ آزار جسمی و خرد کردن توان فیزیکی و روحی و روانی خود٬ راه مبارزه جمعی طبقه کارگر نیست. اعتصاب غذای شما، ما و مبارزه ما را به پیش نخواهد برد و سدی در مقابل تعرض دولت و کارفرماها نمی بندد. شرایط و موقعیتی که شما در آن قرار دارید قابل درک است٬ اما نباید خود را از توان انداخت، نباید جسم و جان خود را در معرض آسیب قرار داد. روشن است که علت این اعتصاب غذا و مسبب آسیبی که شما به خاطر آن متحمل میشوید، دولت ضدکارگر و کارفرماهای گردن کلفت اند.
اما نباید دشمنان طبقه کارگر این شکل از اعتراض را به ما تحمیل کنند. این شکل اعتراض، هرچند که توجه جامعه را به بی عدالتی که در حق شما و کسانی که برای حق آنها اعتراض میکنید، جلب میکند، اما راهی به پیش نیست. عکس ما و شمایی را که "ناچارا" به این شکل اعتراض روی آورده ایم، کسانی که با اعتصاب غذا سلامت و زندگی خود را در گرو تحقق مطالباتشان قرار داده اند، منتشر میکنند! در عین حالی که به اصطلاح برای ما دل میسوزانند، آن را سندی در کم ارزش کردن جان و سلامت ما و خانواده های ما میکنند. و از آن باز علیه ما، علیه توقعات بالا و انسانی ما، استفاده میکنند. آن را سند استیصال، سند بی ارزشی جان و سلامت رهبر مبارزات کارگری اعلام میکنند.
این راه، با همه احترامی که برای شما و تلاش تان قائلم، متاسفانه صف ما را تقویت نمیکند و راه مبارزه جمعی و قابل تعمیم نیست. خانواده و بستگانتان٬ رفقا و هم طبقه ای هایتان٬ ما همگی میخواهیم سالم و سلامت شما را همچنان در کنار خود داشته باشیم. نابودی فیزیکی شما دشمنان ما را خوشحال خواهد کرد٬ جمهوری اسلامی با نابودی شما٬ با فرسوده شدن و وخیم شدن وضع جسمی شما زیان نمیبرد. این ما٬ و صف ماست که یکی از بهترین فعالین و دلسوزان خود را از دست میدهد. این شایسته شما، خانواده شما، کودکان و دوستان و رفقایتان نیست.
بنظر نمی آید کسی در صف رفقایتان، در میان میلیونها کارکن جامعه٬ در میان خانواده و بستگانتان و در میان هزارن فعال کارگری و دانشجوئی و فعال حقوق زن٬ که در این سالها به کار مشترک شما امید بسته بودند و در کنارتان بودند٬ این راه را شیوه موثری بداند. نباید این صف را ناامید کرد.
رفقای کارگر!
رضا شهابی را نباید تنها گذاشت! شرایط زندان و بی حقوقی و تنهائی را که جمهوری اسلامی به یک رهبر کارگری تحمیل کرده است٬ را نباید پذیرفت. کارگران شرکت واحد و سایر مراکز نباید بگذارند که رهبر و فعال و همسنگر و همکار دیروزشان٬ امروز در زندان احساس تنهائی کند. نباید گذاشت هیچ فعال کارگری و انسان شریفی در زیر دست جلادان زندان خود را در مقابل توحشی که حاکم کرده اند تنها احسا س کند. و این دیگر کار ما است٬ کار همه کسانی که سالها رضا شهابی برای اتحاد آنها و برای حقوق اولیه آنها تلاش کرد و به همین خاطر امروز در زندان است. حفظ رهبر و فعال صف اعتراض ما٬ حفظ رفقای موثر و اصلی اعتراض ما٬ یکی از مهمترین کار هر مبارزه و تضمین موفقیت آن است. توقع رضا شهابی٬ بچه های او و بستگان او از همگی ما٬ از همکاران او در شرکت واحد و..٬ برای تلاشی همه جانبه جهت آزادیش بسیار واقعی و توقع به جائی است که باید جوابش را داد.